0
مسیر جاری :
يك عمر عصيان الهی‌نامه

يك عمر عصيان

تو بخشنده هر گناهى الهى به جز تو نباشد پناهى الهى به اين بنده ناتوانت كمك كن
يا ربّ الهی‌نامه

يا ربّ

وقت است اگر به دعوت ادْعونى اَستَجب دستى برآوريم به درگاه كبريا يا رب به حق نقطه انّى اَنَا الغَفور
يا ربّ! الهی‌نامه

يا ربّ!

يا رب مرا به سلسله انبيا ببخش بر شاه اوليا، على مرتضى ببخش يا رب گناه من بود از كوه ها فزون
یار نداریم الهی‌نامه

یار نداریم

ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم جز یاد خدا هیچ دگر کار نداریم ما مست سبوحیم ز میخانه توحید
هوس الهی‌نامه

هوس

هوس هرجا نهد پا را تمنّا مى‌شود پيدا چنانكه اسم هر كس از مسمّا می‌شود پيدا به دنيا دل مبند اى دل كه دنيا جاودانى نيست
هوس کعبه الهی‌نامه

هوس کعبه

هوس کعبه و آن منزل و آنجاست مرا آرزوی حرم مکه و بطحاست مرا در دل آهنگ حجاز است زهی یاری بخت
نگاهى الهی‌نامه

نگاهى

الهى بى پناهان را پناهى به سوى خسته حالان كن نگاهى مرا شرح پريشانى چه حاجت
نگاه رحمت الهی‌نامه

نگاه رحمت

چو دوست در همه جا صاحب اختيار من است بـــه هـــــر كجا كه نهم پاي بخت يار من است پــــناه و هــمدم و همراز من به هر جا اوسـت
نظری بر گدا کنی یارب الهی‌نامه

نظری بر گدا کنی یارب

چه می شود نظری بر گدا کنی یارب به ذکر تو به لبم آشنا کنی یارب گره فتاده به کارم بگو چه چاره کنم
نشناختم تو را الهی‌نامه

نشناختم تو را

یارب به قدر قدر تو نشناختم تو را در حد فکر کوته خود ساختم تو را تا خلق را فریب دهم از ره هوس