شاعر: اوحدی مراغه ای
هوس کعبه و آن منزل و آنجاست مرا
آرزوی حرم مکه و بطحاست مرا
در دل آهنگ حجاز است زهی یاری بخت
گر یک آهنگ در این پرده شود راست مرا
سرم از دایره صبر برون خواهد شد
شاید ار بگسلم این بند که در پاست مرا
از خیال حجر اسود و بوسیدن او
آب زمزم همه در عین هویداست مرا
دل من روشن از آنست که در روزن فکر
ریگ آن بایده در دیده بیناست مرا
بر سر آتش سوزنده نشینم هردم
از هوای دل آشفته که برخاست مرا
دلم از حلقه آن خاندان مبادا محروم
کز جهان نیست جز این مرتبه درخواست مرا
از هوی و هوس خویش جدا باش ای دل
خاک آن خانه و آن خانه خداباش ای دل