يك روز صبح امير المؤ منين عليه السلام به فاطمه عليها السلام گفت : آيا چيزي در منزل هست بخوريم ؟ فاطمه عليها السلام گفت : سوگند به كسي كه پدرم را به نبوت و تو را به وصايت برگزيد چيزي در منزل نيست تا براي...

زبيربن عوام پسر عمه پيامبر (ص) بود، مدّتي پس از مرگ او، يكي از فرزندان او به حضور علي (ع) آمد و گفت : در دفتر حساب پدرم ديدم كه پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبكار بوده است . علي (ع) فرمود: پدرت...

ابوعبيده گويد: من رفيق و همراه امام باقر (عليه السلام) بودم ، سوار بر مركب كه مي شديم نخست من سوار مي شدم بعد او، به هر كس كه مي رسيد احوالپرسي مي كرد و دست مي داد و وقتي از مركب پياده مي شد

امام صادق (عليه السلام) فرمود: روزي وقتي كه امام سجاد (عليه السلام) روزه بودند دستور داد گوسفندي را ذبح كردند و قطعه قطعه نموده پختند و هنگام غروب كنار ديك آمد، و فرمود كاسه ها را بياوريد،

كنيه محمد بن ابى عمير«ابو احمد» و نام پدرش «زياد بن عيسى» است، ليكن بيش تر از وى به همراه كنيه پدرش «محمد بن ابى عمير» و گاه به طور خلاصه «ابن ابى عمير» ياد مى شود. از سلسله نسب او چنين بر مى آيد كه...

حضرت امام سجاد علیه السلام در طول زمان سی و چهار ساله امامت خویش، آن هم در وضعیتی با آن درجه از سختی كه بیست سال حكومت جابرانه حجاج بر عراق، نمونه بارز آن است، توانست رمقی نو به فكر تشیع داده و آن را به...

سدير يكي از شاگردان امام باقر عليه السلام بود. او مي گويد: امام باقر عليه السلام به من فرمود: اي سدير آيا روزانه يك برده آزاد مي كني ؟ عرض كردم : نه . امام عليه السلام فرمود: در هر ماه چطور؟ عرض كردم...

ابوبصير مي گويد: همراه امام باقر (عليه السلام) در مدينه وارد مسجد شديم ، مردم در رفت و آمد بودند، امام به من فرمود: از مردم بپرس ، آيا مرا مي بينند؟ از هر كس سوال كردم پاسخ داد ابوجعفر را نديدم ، امام...

عثمان بن مظعون يكي از مسلمين بسيار مقاوم و مخلص آغاز اسلام بود، در مكه مسلمين در خطر شكنجه و آزار بودند، عثمان بن مظعون مدتي در پناه وليدبن مغيره درآمد، از اين رو، كسي او را آزار نمي داد، ولي او با خود...

پيامبر(ص) شبي در يكي از سفرها، به ياران فرمود: sزيد و ما زيد؟!، جندب و ما جندب ؟! :زيد، براستي چه زيد؟! جندب ، براستي چه جندب ؟! حاضران دريافتند كه اين دو نفر نزد رسول خدا(ص) بسيار محبوبند، ولي علت آن...