مسیر جاری :
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
هتل بینالمللی کیش یا پارمیدا مشهد: مقایسه اقامت در دونقطه متفاوت
قیمت ایمپلنت کامل فک بالا و پایین
چطور بلیط های چارتر لحظه آخری را با بهترین قیمت پیدا کنیم؟
گیتار بیس یا گیتار الکتریک؛ یادگیری کدامیک آسانتر است؟
آشنایی با مشکلات و تعمیر سایبان برقی
تأثیر استفاده از کفش مناسب بر پیشگیری از آسیبهای اسکلتی
نحوه خواندن نماز والدین
چهار زن برگزیده عالم
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
مهم ترین خواص هویج سیاه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
شهید مهدی فصیحی مردی از جنس نور (بخش اول)
شهید مهدی فصیحی در یک خانواده ی مذهبی در روستای دستجرد جرقویه، درشرق اصفهان به دنیا آمد. ایشان دارای ۲برادر و ۲ خواهر می باشد. شهید مهدی فصیحی فرزند سوم خانواده و سومین پسر خانواده بود. در سن ۱۲ سالگی...
آخرین آرزو
صورتش زرد زرد شده بود. داشت لحظات آخر را میگذراند. لبهایش به آرامی تکان خورد. محسن سرش را نزدیکتر برد تا صدایش را بشنود.
ـ«مرا رو به قبله کنید، یک تکه یخ هم بیاورید.»
یخ... یخ برای چه میخواست؟ یعنی...
عراقیهای حرف شنو
بالاخره چند ماه انتظار به پایان رسید. دعاهایمان مستجاب شد. نذرهایمان قبول شد و عملیات شروع شد. وصیتنامهها را شب قبل نوشته بودیم. قول و قرارها را گذاشته بودیم. وعده و وعید داده بودیم و گرفتیم. بند پوتینها...
حالا این علیرضا کی بود؟
«امشب شب جمعه است. شب دعا و نیایش. عزیزان خوبان، دلهاتونو روانهی درگاه الهی کنید!» اینها را آقای قیصری میگفت که دعای کمیل را میخواند. تازه دعا شروع شده بود و بچهها میرفتند تا دعای کمیل را آرام آرام...
یادش بخیر، شهید محمد حسین علم الهدی!
قاری قرآن صبحگاه مدرسه بود. قرآن را با لحن قشنگی میخواند. آنقدر زیبا که همه را شیفته میکرد. دلت میخواست همهی عمر قرآن بخواند و بشنوی. همهی محله میدانستند: «فوتبال دم اذان تعطیل!»
دو عدد بچه
فرماندهی ارتشیها از پشت بیسیم گفت: «حاجی، یه فرمانده زبده و نترس با یک بلدوزری کارکرده و شجاع میخوام.کار خیلی سخته، از او بَرو بچههای درست و حسابی بفرست.» حاج عباسعلی گفت: «مطمئن باشید، از خوباش میفرستم.»...
رژه تاریخی
«شما بچهها آبروی جهاد هستید! سعی کنید منظم باشید. کاری نکنید که همه را ناراضی کنید. اهواز دیگه جای شوخی و خنده و بیمزهبازی نیست. حالا هی من شما را نصیحت میکنم؛ امّا انگار از این گوشها داخل میشود...
مثل بچه آدم باشید!
«آفرین، آفرین! من بهتر از شما بچههای نجف آبادی ندیدهام.» این را معاون مقر شهید طرح چی گفت. من بارها گفتهام که این بچهها چه بچههای خوبی هستند.» بعد آمد داخل نمازخانه و ادامه داد: «پس برای چی این نمازخانه...
داستانی درباره جنگ تحمیلی
داستان زیبا به قلم شهید جانباز محسن صالحی حاجی آبادی:
همرزم زندگی
شور وشوق مبارزات انقلابی زیادی داشتیم. پایه ثابت جلسات دکتر شریعتی و استاد مطهری بودیم، جلسات قرآن خوابگاه و تدریس خصوصی و عضویت در انجمن های اسلامی و فعالیت های ضد رژیم حضوری فعال داشتیم، شرکت در اکثر...