0
مسیر جاری :
سر سودا دارم شب عاشورا

سر سودا دارم

ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم شوق دیدار تو در صحنۀ فردا دارم تا كه جاوید بماند به جهان دین نبی بهر قربانیِ او اكبر زیبا دارم تا كنم پیروی از آن پدر مظلومم بهر شق القمری حامی و سقا دارم
خواهر من گریه می کنی شب عاشورا

خواهر من گریه می کنی

داری عقیله خواهر من گریه می کنی آیینه برابر من گریه می کنی از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت خیلی شبیه مادر من گریه می کنی
چشم ها ز عطش تار می‌شود شب عاشورا

چشم ها ز عطش تار می‌شود

فردا که چشم ها ز عطش تار می شود زینب هزار بار عزادار می شود فردا به وقت نذری و خیرات کوفیان ضرب عمود سهم ، علمدار می شود
بوی جدایی شب عاشورا

بوی جدایی

شب است و بوی جدایی زکربلا آید صدای ناله زینب زنینوا آید صدای خواندن قرآن زحنجر اکبر برای دفعه آخر چه باصفا آید هنوز ماه مدینه محافظ حرم است
بمیرم و تنها نبینمت شب عاشورا

بمیرم و تنها نبینمت

بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت تنها به روی سینه صحرا نبینمت امشب بیا که بوسه زنم بر گلوی تو شاید بمیرم از غم و فردا نبینمت
باز گفت این راز را باید نهفت شب عاشورا

باز گفت این راز را باید نهفت

سری اندر گوش هر یک ، باز گفت باز گفت این راز را باید نهفت با مخالف ، پرده دیگرگون زنید با منافق ، نعل را وارون زنید