0
مسیر جاری :
مرگ و زندگی رضا صادقی

مرگ و زندگی

اون حلقه که تو دستته ، طناب اعدام منه ستاره ی غرق به خون تو سفره ی شام منه تو اون جا غرق زندگی ، من این جا غرق مردنم مثل یه دیوونه دارم اشک می ریزم ، جون می کنم
ماه گرد حلقه ها رضا صادقی

ماه گرد حلقه ها

گره گرم نگامون ، نرمی لبخندهامون لحن عاشق صدامون ، لحظه لحظه قصه هامون سوسوی ستاره هامون ، چشم از دوری جدامون یادمون میاره روزه ماه گرد حلقه هامون
جادو رضا صادقی

جادو

یه کاری کردی ، قلبم که بدونت حتی مردن سخته حتی بی تو خوبم ، لذت از زندگی بردن یه کاری کردی که از یاد نمی ری حتی یه لحظه درد عشقت کرده پیرم اما باور کن می ارزه
شاهزاده رضا صادقی

شاهزاده

تو که هستی زندگی هست ، قدرت هر خستگی هست می شه دست قسمت رو بست زیر ضربه های لعنت ، که یه دشمن تو خلوت نمی سوزه ، می کوبونه ، هر خیال عاشقونه بود و موند و خوند و نشکست
رویای دریا رضا صادقی

رویای دریا

یه لحظه هم سخته که بودنت رو حس نکردن یه حسی شبیه حس سرد و تلخ مردن نمی تونم ، نمی ذارم ، نمی خوام و نمی شه تمومه لحظه هامونو به خاطره سپردن یه ثانیه اش ، یه عمره فکر کنم که دیگه نیستی آهای جدایی ، نمی...
خدا رو چه دیدی رضا صادقی

خدا رو چه دیدی

خدا رو چه دیدی ، تو شاید بمونی شاید غصه هامو ، تو چشمام بخونی خدا رو چه دیدی ، شاید دل سپردی شاید عشقمون رو تو از یاد نبردی هنوز بی قرارم به یاد نگاهت ، نشستم تو بارون بازم چشم به راهت هنوز...
آغوش رضا صادقی

آغوش

کی گفته باید بشکنم تا دستمو بگیری خسته شدم از عمری غربت و غم و اسیری کی گفته باید گریه ی شب هامو در بیاری تا لحظه ای وقت شریفت رو واسم بذاری
به تو مدیونم رضا صادقی

به تو مدیونم

واسه ی چشای خیسم ، به تو مدیونم این که از غم می نویسم ، به تو مدیونم این که بی جونم و سردم ، این که بی روحم و زردم پی آرامشی که بردی و من پی اش می گردم ، به تو مدیونم به تو مدیونم ، به تو مدیونم
تصنیف شیدایی محمدرضا شجریان

تصنیف شیدایی

در همه دير مغان نيست چو من شيدايي خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي دل كه آيينه صافي است غباري دارد وز خدا مي طلبم صحبت روشن رايي شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان
تصنیف آستان جانان محمدرضا شجریان

تصنیف آستان جانان

شعری بخوان که با او رطل گران توان زد راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد بر آستان جانان گر سر توان نهادن بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد قد خمیده ما سهلت...