خطاهای محاسباتی رژیم صهیونیستی

خطاهای محاسباتی رژیم صهیونیستی درباره ایران و سیاستش در منطقه چیست؟ چرا این محاسبات اشتباه است؟
شنبه، 12 آبان 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
خطاهای محاسباتی رژیم صهیونیستی

مقدمه:

رهبر معظم انقلاب در سخنانی که دو روز بعد از حمله رژیم صهیونیستی بیان کردند، با تأکید بر ضرورت به هم خوردن محاسبات غلط اسرائیل درباره ایران، فرمودند:
 
«آنها درباره ایران دچار خطای محاسباتی‌ هستند؛ چراکه ایران و جوانان و ملت ایران را نمی‌شناسند و هنوز نتوانسته‌اند قدرت، توانایی، ابتکار و اراده ملت ایران را درست بفهمند که ما باید این را به آنها بفهمانیم.»
 
خطای محاسباتی اسرائیل علیه ایران به مفهومی به‌عنوان «ادراک» بازمی‌گردد. زیرا در این فضا، اسرائیل این‌گونه ادراک کرده که با این عملیات محدود، دیگر ایران وارد میدان جنگ غزه و لبنان نخواهد شد.
 
لذا ایران باید به این خطای محاسباتی دشمن صهیونیستی، پاسخی درست بدهد، تا از این ادراک - که به‌غلط و باخطا حاصل‌ شده - به ادارک جدیدی برساند
 
پس ایران باید ادراک جدیدی از راهبرد خود به ‌طرف مقابل تحمیل کند تا ضمن اثبات خطای محاسباتی اسرائیل، زمینه را برای عدم تکرار چنین خطایی از سوی طرف مقابل فراهم کند.
 
خطای محاسباتی اسرائیل از این تفکر غلط نشات گرفته که «ایران نباید وارد معادله جنگ غزه و لبنان شود.» این عبارت، محور بنیادین راهبرد اسرائیل در تحولات چندماه اخیر است.
 
تل‌آویو تمام تلاش رسانه‌ای و عملیاتی خود را بر این راهبرد قرار داده که از ورود میدانی ایران به عرصه جنگ غزه و لبنان جلوگیری کند.
 
بر همین مبنا تمام کنش‌های اسرائیل ذیل این راهبرد تعریف می‌شود و اساساً امکان اجرایی شدن سایر تاکتیک‌ها برای رژیم وجود ندارد. خطای محاسباتی وعملیات محدودی که از سوی اسرائیل علیه ایران اجرایی شد نیز بر مبنای همین محاسبه بود.
 
سران تل‌آویو به ‌دنبال نمایشی نظامی بودند که ضمن اعاده حیثیت از توان رزمی خود، مدلی از واکنش را اجرایی کنند که ایران طبق پیام‌های ارسالی خود از طریق کشورهای منطقه، ورود سخت و جدی به میدان نداشته باشد، یعنی محاسبه اصلی صهیو نیست‌ها در انجام عملیات علیه ایران، «عدم واکنش ایران» بود.
 
 در چنین وضعیتی راهبردی باید از سوی شبکه مقاومت با عنوان «الزام به پایان جنگ» صورت بگیرد تا ضمن جلوگیری از دستیابی رژیم به این هدف، زمینه برای پایان جنگ به‌منظور بازسازی و تقویت ساختار مقاومت در فلسطین و لبنان ایجاد شود.
آن چیزی که امروز و پس از نسل‌کشی بی‌سابقه صهیونیست‌ها در غزه و همچنین ترور گسترده سران و فرماندهان مقاومت در غرب آسیا، باید مورد تأکید شبکه مقاومت باشد، «توسل به هر گزینه‌ای» برای پایان جنگ است.
 
درواقع آنچه در روزهای آینده باید از سوی سیاستمداران و نظامیان کشورمان مورد طراحی قرار بگیرد، «خطا» بودن این محاسبه است؛ محاسبه‌ای بر مبنای عدم واکنش ایران به عملیات اسرائیل.
 
تمام ظرفیت‌های سیاسی و نظامی کشور در روزهای آینده باید در مسیر اثبات این خطا به اسرائیل و حامیان آن باشند، یعنی تل‌آویو باید در این باور قرار بگیرد که ایران به کوچک‌ترین فعالیت ضد مقاومتی رژیم در منطقه حساس است و اجازه استفاده از توهم «تله جنگ» را به‌عنوان مخدر نمی‌دهد
 
با توجه به این مقدمه در این مطلب به خطاهای محاسباتی دشمن در طول یک سال جنگ علیه محور مقاومت بخصوص خطای محاسباتی اسرائیل در حمله محدود هوایی به  کشور قدرتمند ایران اشاره ای خواهیم داشت.
 
و پاسخ به این سوال که چطور باید از این خطای محاسباتی به نفع منافع ملی کشور استفاده‌ کرد؟
 

خطاهای محاسباتی رژیم صهیونیستی

تعریف خطای محاسباتی:

خطای محاسباتی در جنگ به عنوان اشتباه‌هایی در تحلیل، برنامه‌ریزی، و اجرای عملیات نظامی تعریف می‌شود که ممکن است به ناکامی و ضررهای جسمی، مالی، و روانی برای طرف حمله‌کننده منجر شود.
 
 این خطاها می‌توانند از عواملی مانند عدم شناخت دقیق مشخصات و قابلیت‌های دشمن، نقص در برنامه‌ریزی عملیات، نقص در ارتباطات و هماهنگی، یا اشتباهات در تجزیه و تحلیل شرایط ناشی شوند.
 
به طور مثال، اگر یک کشور به علت نادیده گرفتن ارزش‌ها و نیازهای مردم کشور مقصد، برنامه‌ریزی نامناسبی برای حمله به آن انجام دهد و نتواند پیش‌بینی کند که چگونه این اقدام تأثیر منفی بر رفتار و واکنش مردم خواهد داشت، این می‌تواند به عنوان یک خطای محاسباتی در جنگ شناخته شود.
 
بنابراین، خطای محاسباتی در جنگ به عنوان هر نوع اشتباه و نقصی در فرآیند تدبیر و تدبیر نظامی تعریف می‌شود که به عدم تحقق اهداف و توانمندی‌های مورد انتظار منجر می‌شود.
 

اجرای عملیات بزرگ علیه ایران

1- مواضع مقامات رژیم صیهونیستی، نشان از این بود که رژیم درصدد اجرای عملیات بزرگ علیه ایران است
2- قبل از حمله به ایران سامانه‌های موشکی «تاد» از آمریکا را وارد اسرائیل کرد.
3- سه فرضیه کلی، در عملیات، صهیونیست ها قابل پیشی بینی بود.
الف: نابودی مراکز نظامی و موشکی.
ب: نابودی زیر ساخت‌های اقتصادی
چ: نابودی تاسیسات هسته ای
 
1- اسرائیل در نظر داشت مرحله اول عملیات را دستکم در 20 پایگاه ایران انجام دهد. لذا جنگنده‌های اف-۱۶ و اف- ۳۵ سامانه‌های راداری و پدافندی دفاعی ایران را  نابود کنند و به دنبال آن ورود بمب‌افکن‌های اف-۱۵ حامل بمب‌های سنگرشکن برای هدف قرار دادن و منهدم کردن مراکز و تاسیسات و صنایع موشکی ایران فراهم شود
 
2- إسرائیل بر این باور بود که بعد از مرحله اول ایران دیر یا زود پاسخ سنگینی خواهد داد و مراکز موشکی و نظامی و پایگاه های هوایی إسرائیل را هدف قرار خواهد داد و در نتیجه توجیهی برای حمله بعدی اسرائیل با هدف اجرای دو سناریوی دیگر یعنی نابودی تاسیسات و منابع انرژی و تاسیسات هسته ای ایران داشته باشد و به این ترتیب هر سه هدف و سناریوی را محقق سازد
 

شکست اسرائیل در خطای محاسباتی مرحله اول:

خطای محاسباتی که إسرائیل در این عملیات داشت این بود که محاسبات درستی از قدرت رصد و اشراف اطلاعاتی و توان سامانه‌های راداری و پدافند موشکی ایران نداشت و در نتیجه، عملیات آن که مقدمه‌ای برای نابود تاسیسات نظامی و اقتصادی ایران بود، شکست خورد.
 
ظاهرا، اسرائیل به این نکته توجه ندارد که وقتی پهپادهای مقاومت به علت اشراف اطلاعاتی کامل از مختصات تاسیسات نظامی و غیر نظامی و حتی منازل شخصی سران إسرائیل دارند، توان رصد و اشراف بر آسمان آن را نیز دارند و تحولاتی که در آسمان و زمین فلسطین اشغالی رخ می‌دهد، تحت اشراف و اطلاعات آنهاست.
 
در این چارچوب، حمله پهپادی به منزل شخصی نتانیاهو در منطقه عیان نشین «قیساریه» در جنوب شهر ساحلی «حیفا» هشداری برای سران رژیم صهیونیستی بود که نباید درباره ایران دچار خطای محاسباتی شوند، اما به نظر می رسد که آنها این پیام را دریافت نکردند و در نتیجه در دام اطلاعاتی و توان راداری ایران افتادند و موفقیت چشم‌گیری برای قدرت و اشراف اطلاعاتی و راداری و موشکی ایران رقم زدند.
 
غافلگیری إسرائیل از توان ایران در این زمینه، به گونه ای بود که برخی افراد و رسانه‌های آن، هم اکنون روسیه را متهم می کنند که در این باره به ایران کمک کرده است،.
 
 یا برخی رسانه‌های عربی و غربی، مدعی اند که آمریکایی‌ها اطلاعات عملیات را در اختیار ایران قرار داده است. اما به نظر می رسد که اسرائیلی ها برای توجیه این شکست، به بزرگ‌نمایی و طرح ادعاهای دیگر روی آورده‌اند.
 

خطای محاسباتی از صبر راهبردی ایران

اسرائیل خودش بهتر از همه می‌داند که بدون حمایت کامل آمریکا، توان وارد شدن به هیچ جنگ موفقی حتی علیه جنبش‌های مقاومت را ندارد چه رسد به جنگی تمام عیار مقابل یک کشور.
 
 اما این را هم دیگران باید بدانند که اسرائیل برای عملیات‌های ایذائی در روزهای پس از هفتم اکتبر، منتظر چراغ سبز آمریکا هم نمی‌ماند چون می‌داند که آمریکا به دفاع از اسرائیل متعهد است و تحت هر شرایطی برای دفاع از اسرائیل وارد معادله می‌شود.
 
اما واقعا آنچه خیال اسرائیل را راحت می‌کند این است که می‌داند ایران قطعا به دنبال جنگ نیست. به قول «علی حبیب الله» تحلیلگر فلسطینی اسرائیل خیالش از این راحت است که «ایران و متحدانش اکنون دنبال جنگ فراگیر با اسرائیل نیستند؛
 
همچنانکه ایران چه قبل از هفتم اکتبر و چه بعد آن، منضبط ‌ترین رفتار ممکن را در مقابل حملات جراحی‌گونه اسرائیل علیه افراد و مواضع و تأسیسات ایران نشان داده و از تقابل مستقیم پرهیز کرده و این همان چیزی است که اسرائیل روی آن تکیه دارد و می‌داند طرف مقابل (ایران)، دنبال افزایش تنش نیست لذا اسرائیل به نوبه خود این تنش را افزایش می‌دهد».
 
 خطر بزرگ هرچند ایران دلایل متقن و منطقی برای خویشتنداری و «صبر راهبردی» خود دارد، اما زمانش رسیده که خطری بزرگ را جدی بگیرد؛ اسرائیل دچار خطای محاسباتی شده است.
 
 از وقتی که ساختمان کنسولی ایران در دمشق را هدف قرار داد، این زنگ خطر به صدا درآمده و وقتی که میهمان ایران در تهران به دست اسرائیل ترور می‌شود، روشن شده که شدت عملیات وعده صادق برای خارج کردن اسرائیل از این خطای محاسباتی کافی نبوده است.
 
 این واقعا خطر بزرگی است که ایران در پاسخ به ترور هینه، اسرائیل را از خطا خارج نکند و به تل‌آویو و شخص بنیامین نتانیاهو ثابت نکند که خطا کرده.
 
ایران توان اثبات کردن خطای تل‌آویو به آمریکا و اسرائیل را دارد اما اگر به هر دلیلی اثبات نکند، این اطمینان‌خاطر را به نتانیاهو داده که اقدامات اخیرش علیه ایران، خطا نبوده است.
 
 آنگاه حتی مخالفان داخلی نتانیاهو نیز، به دلیل این جسارت، او را تحسین خواهند کرد. ایران باید خطای نتانیاهو و دستگاه امنیتی و نظامی اسرائیل را طوری به همگان اثبات کند که مخالفان داخلی نتانیاهو در حذف سریع‌تر او از معادله قدرت، درنگ نکنند.
 
 با ترور هنیه که نقض حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بود، باید پذیرفت که میزان بازدارندگی ایجاد شده در وعده صادق، امروز دیگر کافی نیست و اسرائیل باید بفهمد هر چند ایران دنبال جنگ نبوده و نیست اما اهمیتی هم نمی‌دهد اگر جنگی تحمیل شود چون همین الان حاکمیتش خدشه‌دار شده و قصد ندارد مجوز اقدامات بعدی علیه امنیت ایران را به تل‌آویو بدهد.
 
فارغ از این که حزب الله پاسخ حمله به بیروت، پایتخت لبنان را چطور می‌دهد، نقض حاکمیت جمهوری اسلامی در تهران، پایتخت ایران، آنهم بعد از حمله به ساختمان کنسولی ایران در دمشق، بر لزوم خونخواهی در تل‌آویو تأکید می‌کند.
 

خظای محاسباتی رویارویی مستقیم ایران با صهیونیست‌ها

مهم‌ترین مساله درباره خطای محاسباتی این است که رژیم صهیونیستی می‌پندارد ایران از رویارویی مستقیم نظامی با رژیم هراس دارد و خواهان حملات نظامی مستقیم و پاسخ آنها نیست.
 

خطای محساباتی افکار عمومی مردم ایران

دلایل زیادی وجود دارد که این گمان غلط را برای صهیونیست‌ها به وجود آورده‌ است. نخستین دلیل این است که آنها گمان می‌کنند افکار عمومی در ایران از این تنش‌ها استقبال نمی‌کند و میزان نارضایتی از نظام جمهوری اسلامی به حدی است که می‌تواند به صهیونیست‌ها در عملیات نظامی و روانی خود علیه ایران کمک کند.
 

خطای محاسباتی رسانه‌های اپوزیسیون در براندازی

 این طرز تفکر رژیم صهیونیستی ناشی از ارتباط با گروه‌هایی از ایرانیان و رسانه‌های اپوزیسیون در خارج از کشور است که برای گرفتن پروژه‌های براندازی، دست به بزرگ‌نمایی نتایج اقدامات‌شان در ایران زده‌اند.
 
 این همان خطایی است که موجب شد گمان شود نظام جمهوری اسلامی در ماجرای اعتراضات و تنش‌های سال 1401 یا اعتراضات آبان 9۸ در ضعیف‌ترین حالت ممکن قرار دارد و به‌زودی دچار فروپاشی از درون می‌شود!
 
عدم توجه مردم به عملیات نظامی صهیونیست‌ها در داخل کشور و همدلی و همراهی مردم با نظامیان کشورمان در ماجرای دفاع از کشور به آنها ثابت کرد در این مورد دچار خطای شدید محاسباتی هستند.
 
 و از این پس نیز از این ناحیه قرار است شگفتی‌های زیادی را تجربه کنند، زیرا تاریخ ثابت کرده ایرانیان هر قدر در امور داخلی با یکدیگر اختلاف داشته‌ باشند، در ضرورت حفاظت از کیان و مرزهای کشور هیچ اختلافی باهم ندارند و در برابر دشمن به‌ صورت ید واحد عمل می‌کنند.
 

خطای محاسباتی نتانیاهو در تغییر دادن نظام همراه با مردم

 همین خطای محاسباتی بود که باعث شد نتانیاهو پشت میز کارش بنشیند و ویدئویی ضبط کند از اینکه حمله اسرائیل به ایران به‌ معنای تغییر نظام در کشورمان است! ویدئویی که صدای مخالفان نظام جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای کشورمان را نیز درآورد و نشان داد حتی اگر برخی مخالف نظام جمهوری اسلامی هم باشند، از حمله به خاک کشورمان حمایت نمی‌کنند، مگر جماعتی قلیل که پروژه ‌بگیر و نان‌خور صهیونیست‌ها هستند.
 

خطای محاسباتی جدائی جامعه ایران از نظام حکمرانی

حمله به مواضع نظامی ایران، علاوه بر ترمیم بازدارندگی از دست رفته صهیونیست‌ها، قرار بود پازل جنگ‌روانی صهیونیست‌ها را تکمیل کند. این حمله قرار بود ادعای اینکه جنگ ما با مردم ایران نیست و جنگ اصلی با نظام جمهوری اسلامی است را اثبات کند.
 
در حمله تنها به مواضع نظامی ایران حمله شده و مراکز غیرنظامی هدف قرار نگرفته است. حالا قرار بود فرصت مناسبی برای به راه انداختن یک آشوب داخلی شبیه به پاییز 1401 فراهم شود تا شکاف میان جامعه و نظام حکمرانی به بالاترین حد خود برسد و جامعه در آستانه یک فروپاشی اجتماعی قرار گیرد.
 
 محاسبات صهیونیست‌ها اما در مورد افکار عمومی مردم ایران غلط از آب درآمد. برخلاف آنچه تصور می‌کردند، جامعه نسبت به شهادت نیروهای ارتشی برانگیخته شد؛ متأثر شدن جامعه، یکپارچگی و یک‌صدایی را در مواجهه با حمله صهیونیست‌ها به وجود آورد و برخلاف تصور صهیونیست‌ها، جامعه و نظام حکمرانی را از یکدیگر جدا نکرد، امری که نشان می‌داد صهیونیست‌ها نه‌تنها در راهبرد جنگی خود دچار اشتباه محاسباتی شدند، بلکه حتی فضای افکار عمومی داخل ایران را بیش از گذشته علیه خود  متحد کردند.
 

خطای محاسباتی و تکراری صهیونیستی؛ ما با مردم جنگ نداریم

«جنگ اسرائیل با مردم ایران نیست. جنگ ما با جمهوری اسلامی است.» این جمله را نتانیاهو و مقامات صهیونیستی بارها در طول یک‌سال گذشته و اخیراً با شدت بیشتری مطرح کردند.
 
 درست یک‌سال پیش و با شروع جنگ غزه، زمانی که بمباران مناطق مسکونی و بیمارستان‌ها در نوار غزه به دست صهیونیست‌ها شروع شد، همین جمله نیز در مورد حماس مطرح می‌شد، «جنگ ما با مردم غزه نیست و جنگ ما با نیروهای نظامی حماس است.»
 
 مناطق مسکونی، بیمارستان‌ها، مدارس هم با این ادعا که زیر این خانه‌ها تونل‌های حماس قرار دارد، هدف قرار می‌گرفتند. صهیونیست‌ها همین فرمان را در حمله به لبنان و بمباران مناطق مسکونی در بیروت و ضاحیه در پیش گرفتند، تکرار چندبار این جمله که ما با مردم لبنان جنگ نداریم و هدف ما نابودی حزب‌الله است در حالی اتفاق می‌افتاد که مناطق مسکونی با هدف ترور مقامات حزب‌الله در بیروت بمباران می‌شد.
 
 آن‌ها اما از تکرار این ادعا چند هدف را دنبال می‌کردند؛
1. طبیعی است که صهیونیست‌ها در موضع اعلامی زیربار حمله و کشتار کودکان و غیرنظامیان نروند، اگرچه نمی‌شد واقعیت آنچه در جنگ اتفاق افتاده را انکار کنند؛ اما صهیونیست‌ها تلاش می‌کنند با بیان اینکه جنگ آن‌ها با غیرنظامیان نیست، کمی از فشارهای بین‌المللی را علیه خود کم کرده یا حداقل ادعا کنند که برای مقابله با حماس و حزب‌الله چاره‌ای جز هدف قرار دادن مناطق غیرنظامی ندارند.
 
 2. ادعای این موضوع این مشروعیت را برای آن‌ها به‌وجود می‌آورد که بار دیگر این حملات را تکرار کنند بدون اینکه کمترین تبعاتی برای آن‌ها به همراه داشته باشد.
 
 3. بخش قابل توجهی از این ادعا اما با هدف به راه انداختن جنگ روانی علیه گروه‌های مقاومت انجام می‌شد، صهیونیست‌ها در فضاسازی رسانه‌ای تلاش می‌کردند این‌ طور القا کنند که حماس از مردم عادی به‌عنوان پوشش استفاده می‌کند و با همین ادعا نیز بیمارستا‌ن‌ها و مدارس را مورد هدف قرار می‌دادند.
 
 این ادعا علاوه بر اینکه در راستای افزایش فشارهای بین‌المللی روی این گروه‌های مقاومت بوده بلکه با هدف تخریب چهره‌ آن‌ها نیز انجام می‌شد و همچنین به منظور ایجاد شکاف میان مردم با مقاومت هم صورت می‌گرفت.
 
 کشتار گسترده در نوار غزه با این هدف انجام می‌شد که افکار عمومی غزه، حماس را مقصر شروع جنگ بدانند، محبوبیت آن‌ها کاهش پیدا کند و در ادامه توان آن‌ها برای مقابله با اسرائیل تضعیف شود و پشتوانه مردمی را از دست بدهند.
 

خطای محاسباتی ایجاد شکاف میان مردم و مسئولان

صهیونیست‌ها همین پروژه را مشخصاً در مورد ایران نیز کلید زده‌اند. ایجاد شکاف میان مردم و نظام حکمرانی البته در پاییز 1401 با جنگ هیبریدی صهیونیست‌ها شروع شد.
 
 حالا اما شرایط متفاوت است، در حالی که تنش‌ها میان صهیونیست‌ها و ایران به بالاترین سطح خود رسیده است، صهیونیست‌ها تلاش می‌کنند تا فضای روانی جامعه ایرانی را در دست بگیرند و با شکاف انداختن میان مردم و نظام حکمرانی، هدف اصلی خود یعنی همان تضعیف ایران را محقق کنند.
 
به همین منظور نیز رسانه‌های فارسی‌زبان با خط خبری صهیونیست‌ها این مسیر را پیش گرفتند که مردم ایران اتفاقاً موافق حمله صهیونیست‌ها با هدف حمله به مواضع نظامی ایرانند و در نقطه مقابل هم مقامات صهیونیستی‌ مدام این گزاره را تکرار می‌کنند که اسرائیل جنگی با مردم ایران ندارد.
 
این ادعاها در راستای سفیدشویی اقدامات آن‌ها و با هدف جلب اعتماد مردم ایران انجام می‌شد. القای این گزاره که ایرانیان مواضعی مخالف با حکومت ایران دارند، قدمتی چندین‌ساله در پروژه صهیونیست‌ها علیه مردم ایران دارند.
 
 در این مسیر آنچه رسانه‌های فارسی‌زبان انجام می‌دهند، تنها شکل کاری است که صهیونیست‌ها علیه مردم ایران تعریف کردند. در این راستا بهائیان ساکن ایران نقش مهمی در عادی‌سازی روابط دارند، اما نقطه اوج این اقدام را می‌توان در آنچه که در پاییز 1401 رخ داد، مشاهده کرد.
 

خطای محاسباتی مقصرنمایی نظام حکمرانی دلیلی برای حمله

ابعاد این پروژه بعد از حمله جمعه‌شب صهیونیست‌ها، بیشتر روشن شد. صهیونیست‌ها با ادعای اینکه تنها مواضع نظامی در ایران را مورد حمله قرار دادند به‌ دنبال اثبات این ادعای خود بودند که با مردم ایران نزاعی ندارند.
 
 و جنگ آن‌ها با جمهوری اسلامی است تا گام بعدی ایجاد نارضایتی میان مردم و نظام حکمرانی با هدف ایجاد آشوب در داخل باشد.
 
بعد از این حمله رسانه‌های فارسی زبان در حال القای این گزاره‌اند که افکار عمومی داخل ایران، با حمله صهیونیست‌ها به مواضع نظامی ایران مشکلی ندارند و اتفاقاً موافق آنند و در سمت دیگر هم بخشی از افکار عمومی اساساً مخالف حمایت ایران از محور مقاومتند.
 
آنچه آن‌ها از انجام این پروژه دنبال می‌کنند، مقصرنمایی نظام حکمرانی در حمله‌ای بود که جمعه‌شب انجام دادند، امری که خروجی آن، نارضایتی عمومی از نظام حکمرانی و تشدید شکاف داخلی را به همراه دارد.
 
 در این مسیر البته تقویت همه شکاف‌ها و گسل‌های موجود در جامعه ایرانی هم مورد توجه قرار گرفته، اما گسل اصلی یعنی تقویت شکاف میان مردم و نظام حکمرانی پروژه اصلی است.
 
روشن است که چیزی که توان یک نظام حکمرانی را تقویت می‌کند و آن را در مقابل حمله دشمن مقاوم می‌کند، همراهی مردم جامعه با نظام حکمرانی است و بروز شکاف و آشوب داخلی در میانه یک بحران توان آن را برای مقابله با تهدیدات خارجی کم می‌کند، چیزی که صهیونیست‌ها در طول یک‌سال گذشته تلخی آن را چشیدند.
 
 علاوه بر این ایران بارها اثبات کرده که با همراهی مردم خود توان برای مقابله با همه تهدیدات خارجی را دارد و صهیونیست‌ها نیز به همین منظور شکاف میان دو قشر جامعه را اصل قرار دادند.
 

خطای محاسباتی دم‌خروس صهیونیست‌ها از جنگ روانی

دم‌خروس صهیونیست‌ها با حمله 5 آبان بیرون زد
در حمله جمعه‌شب صهیونیست‌ها اما جدای از اینکه، نتیجه عملیات آن‌طور که باید برای صهیونیست‌ها بازدارندگی به همراه نداشت و نتوانست با شدت عملیات وعده صادق2 برابری کند، اما در به راه انداختن جنگ روانی علیه مردم ایران نیز چندان موفق عمل نکرد.
 
صهیونیست‌ها در حالی ادعا کردند که مواضع نظامی را هدف قرار دادند و جنگی هم با مردم ایران ندارند؛ اما برمبنای آنچه تا الان منتشر شده این حمله 5 شهید داشت که یکی از آن‌ها اصلاً نظامی نبوده و تنها نگهبان یک کارخانه بوده است. انتشار اسامی این شهدا فضای عمومی جامعه را به کلی متأثر کرد و آن‌ها را به واکنش واداشت.
 
 نکته‌ای که به‌نظر می‌رسد، صهیونیست‌ها از آن غافل بودند این بود که ایرانیانی در حمله صهیونیست‌ها به شهادت رسیدند، که در ارتش خدمت می‌کردند و روایت‌هایی که از آن‌ها منتشر می‌شد نیز فضای عمومی جامعه را متأثر کرد. حالا در این فضا ادعای اینکه جنگ صهیونیست‌ها با مردم نیست، اساساً محلی از اعراب ندارد.
 

خطای محاسباتی دشمن از یکپارچه‌ترین وضعیت در ایران

روز گذشته پیکر شهدای حمله صهیونیست‌ها در شهرهای مختلف ایران تشییع شد. پیکر شهدا در کرمانشاه، خوزستان و لرستان با حضور پررنگ مردم تشییع شد. نگاهی به واکنش افکار عمومی نیز نشان می‌دهد، برخلاف برنامه‌ریزی صهیونیست‌ها، شهادت نیروهای ارتشی با واکنش همه طیف‌ها و گروه‌ها در جامعه همراه شد.
 
هنرمندان و بازیگران که عموماً رسانه‌های فارسی‌زبان تلاش دارند تا فاصله‌ای میان آن‌ها با نظام حکمرانی تعریف کنند و آن‌ها را قشری بخوانند که منتقدان جدی حکومتند که نقطه اوج آن در اتفاقات پاییز 1401 از جانب آن‌ها دنبال شد، بعد از حمله صهیونیست‌ها، واکنشی یکپارچه به این حمله و همچنین نسبت به شهادت نیروهای ارتش نشان دادند.
 
 تصویر و نتیجه مشخص بود، جامعه ایرانی یکپارچه نسبت به شهادت هموطنانش متأثر شد. در میان اقشار مختلف ایران می‌شد این تصویر را به‌وضوح مشاهده کرد که هیچ احساس رضایتی نسبت به تعرض به خاک ایران وجود ندارد.
 
 تصور صهیونیست‌ها این بود که بعد از این حمله با القای اینکه ایران مقصر به راه انداختن یک جنگ در منطقه بوده، آن هم در حالی که معیشت مردم به لحاظ اقتصادی دچار مشکل است، جامعه ایرانی را در پرتگاه آشوب داخلی قرار دهد.
 
 اما برخلاف تصور صهیونیست‌ها، حمله صهیونیست‌ها و شهادت نیروهای ارتشی اتفاقاً جامعه ایرانی را در مقابل این اتفاق یکدست‌تر کرده و شکاف‌های اجتماعی را در پایین‌ترین حد خود قرار داد.
 
 این تقریباً کنشی است که جامعه ایرانی در تمام بحران‌ها از خود نشان داده است، زمانی که پای یک تهدید خارجی در میان باشد، مردم ایران در متحدترین شکل خود قرار می‌گیرند.
 
 در میانه ناآرامی‌های پاییز 1401 نیز زمانی که غبار آشوب خوابید و جامعه ایرانی متوجه این امر شد که بخش زیادی از ماجرا با طرح‌ریزی یک دشمن خارجی صورت می‌گیرد، فاصله‌گذاری مشخصی با آن‌ها ایجاد کرد و همین امر هم منجر به شکست پروژه آشوب1401 شد.
 
 حالا اما جامعه ایرانی با گذر از اتفاقات 1401، دیگر بخش زیادی از این پروژه را درک کرده و حداقل ناآگاهانه در دام آن نمی‌افتد و آنچه در حال حاضر در جامعه ایرانی مشاهده می‌شود نیز حکایت از شکست این پروژه دارد.
 
 امری که نشان می‌دهد، صهیونیست‌ها جدای از حمله به مرزهای ایران، در برخورد با افکار عمومی داخل ایران نیز دچار اشتباه محاسباتی شدند.
 

خطای محاسباتی پروژه آشوب در شرق کشور

یکی از پروژه‌های صهیونیست‌ها برای به راه انداختن آشوب داخلی در ایران، تمرکز بر تقویت گسل‌های قومی و اجتماعی در شرق کشور است.
 
 نقطه اوج دامن زدن به گسل‌ها را می‌توان در اتفاقات 1401 مشاهده کرد، بروز اتفاقاتی مثل حمله به مراکز انتظامی در سیستان و بلوچستان و حملات تروریستی گاه و بی‌گاهی که توسط نیروهای وابسته به صهیونیست‌ها در این مناطق علیه نیروهای پلیس یا امامین جمعه اتفاق می‌افتد، مؤید این گزاره است که تمرکز اصلی صهیونیست‌ها در این مناطق با توجه به مصادیق قابل ذکر مثل قومیت و مذهب همواره محل تمرکز آن‌ها بوده است.
 
نکته دیگر آنکه ناامن‌سازی و بروز آشوب در شهرهای مرزی، آسیب‌پذیری کشور را بیشتر می‌کند. اما نکته جالب توجه در این راستا این است که بعد از حمله‌ جمعه‌شب صهیونیست‌ها، مولوی عبدالحمید، امام جمعه زاهدان که پیش از این اظهارات رادیکالی مطرح کرده بود و در برخی اظهارات خود از ایده دو دولتی در سرزمین‌های اشغالی حمایت کرده بود، حمله صهیونیست‌ها را محکوم کرد.
 
امری که نشان می‌داد تصور صهیونیست‌ها از جامعه ایرانی در مواجهه با بحران دور از واقعیت است و جامعه ایرانی در مواجهه با صهیونیست‌ها و تهدید تمامیت ارضی، با نظام حکمرانی در مسیری متعارض قرار ندارد.
 

خطای محاسباتی بازی ازپیش ‌باخته صهیونیست‌ها

اینترنشنال همان پروژه تکراری اتفاقات 1401 را دنبال می‌کند، البته در مقایسه با آنچه در جریان اتفاقات 1401 انجام دادند، رد پای تقلیل مواضع رادیکال را می‌شود در اظهارات آنها دید، نکته جالب توجه این است که در جریان اتفاقات پاییز آن سال اتوبوس‌ها، بانک‌ها و مراکز عمومی مساوی با مبارزه با نظام جمهوری اسلامی بود و حداقل حالا این ادعاها وجود ندارد و در عوض حالا به‌صراحت حمله به مواضع نظامی ایران مصداق مقابله با نظام حکمرانی تلقی می‌شود
 
. تصویری که البته بازهم موفق به ایجاد شکاف میان مردم و حکمرانی نمی‌شود. در جریان شهادت نیروهای ارتش می‌توان به‌وضوح این گزاره را مشاهده کرد که مردم فاصله‌ای میان خود و نیروهایی که در این حمله شهید شدند، قائل نیستند و مردم این شهدا را از خود می‌بینند، حتی یکی از نویسنده‌های منتقد نظام حکمرانی به این موضوع اشاره کرد که ما در عکس شهدای ارتش تصویر خود مردم را می‌بینیم، حتی تصویری که از خانه‌های شهدا منتشر می‌شد نشان می‌داد فاصله‌ای میان آنها و مردم وجود ندارد و تصویر‌سازی رسانه‌های فارسی‌زبان از پیش باخته است و چندان مورد توجه مردم قرار نمی‌گیرد و این نشان می‌دهد اینترنشنال در زمین باخته بازی می‌کند.
 

خطای محاسباتی اسرائیل از توان دفاعی کشور

دومین دلیل که باعث می‌شد نتانیاهو و دولتش به این فکر کنند ایران از رویارویی مستقیم با رژیم هراس دارد، مساله دست‌کم گرفتن توان دفاعی کشورمان بود.
 
 صهیونیست‌ها گمان می‌کردند همان عملیاتی را که می‌توانند در سوریه و لبنان انجام دهند می‌توانند در خاک کشورمان نیز انجام دهند و صنایع پدافندی کشور به قدری ابتدایی است که توان رویارویی با حملات صهیونیست‌ها را ندارد.
 
 پس از حملات بامداد شنبه، به‌ احتمال‌ زیاد صهیونیست‌ها متوجه شدند با چه سیستم هوشمند و مجهزی روبه‌رو هستند و نمی‌توانند به‌ سادگی ایران را هدف حمله قرار دهند.
 

خطای محاسباتی بی‌عملی ایران در مقابل حمله به مقاومت

چیزی که باعث ایجاد خطای محاسباتی برای تل‌آویو و متحدان غربی‌اش شد، این بود که گمان می‌کردند در صورتی که به گروه‌های مقاومت در منطقه حمله شود، ایران پاسخ مناسب و درخوری به رژیم صهیونیستی نخواهد داد یا اینکه ترجیح می‌دهد بیرون از درگیری متحدانش بایستد.
 
انجام عملیات «وعده صادق 2» در پاسخ به ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران، همچنین ترور شهید سیدحسن نصرالله در ضاحیه بیروت نشان داد ایران ابایی از این ندارد که به حمایت صریح و بی‌پرده از متحدانش در منطقه بپردازد و از این منظر اتفاقا با همراهی افکار عمومی در داخل کشور نیز مواجه است.
 
 صهیونیست‌ها گمان می‌کردند می‌توانند با هدف قرار دادن سران مقاومت در نهایت در مرحله آخر سراغ ایران بیایند و از طریق عملیات‌های تروریستی پنهان، روند مقابله با ایران را با سرعت بیشتری همراه سازند اما انجام عملیات‌های نظامی «وعده صادق 1 و 2» توسط ایران نشان داد کشورمان از مقابله با صهیونیست‌ها به‌صورت مستقیم هراسی ندارد و در عین حال تجهیزات نظامی حمله و دفاع را نیز به‌خوبی در خدمت خود دارد.
 

خطای محاسباتی با تاخیر در حملات ایران با دیپلماسی دروغ

ایران در تلاش است در بازه زمانی انتخابات آمریکا اقدامی علیه رژیم صهیونیستی انجام ندهد تا تنش‌ها منجر به رای آوردن ترامپ در انتخابات آمریکا نشود، بنابراین هر اقدامی از سوی ایران احتمالا به‌ بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موکول می‌شود.
 
 این ادعا قبل از انجام شدن عملیات «وعده صادق 2» جسته و گریخته در رسانه‌ها و تحلیل‌ها مطرح می‌شد. نتانیاهو و دولتش بر این باور بودند ایران به‌ دلیل عدم تمایل به روی کار آمدن ترامپ یا در گرفتن جنگی عظیم در منطقه که می‌تواند منجر به رای نیاوردن هریس و پیروزی ترامپ در انتخابات شود، تلاش می‌کند درگیری را به عقب بیندازد یا اینکه از کنار آن بگذرد.
 
 ایران همچنین برای نشستن دوباره پای میز مذاکره با آمریکا و احیای برجام، به نصیحت‌های دولت آمریکا گوش کرده و انتقام خود از این رژیم را نمی‌گیرد.
 
 این در مساله انتقام از شهادت اسماعیل هنیه در تهران صادق بود و دولت نیز به این مساله اشاره کرد که تهران دچار اشتباه شد که به آمریکایی‌ها اعتماد کرد، زیرا بر این عقیده بود که در عوض پاسخ ندادن به اقدام تروریستی صهیونیست‌ها، دولت آمریکا می‌تواند آتش‌بس را برای غزه و لبنان به ارمغان بیاورد.
 
 با این حال بعد از هدف قرار گرفتن شهید سیدحسن نصرالله و باقی سران مقاومت در لبنان، ایران به این نتیجه رسید که طبق معمول نباید به آمریکایی‌ها و وعده‌های‌شان اعتنا و به آنها اعتماد کرد و عملیات «وعده صادق 2» بر همین مبنا شکل گرفت و با تعجب و شگفتی غرب روبه‌رو شد.
 
 بعد از حملات بامداد شنبه نیز دوباره رسانه‌های آمریکایی و صهیونیستی بیان کرده‌اند این حملات راه برای مذاکرات آتش‌بس در غزه را هموار ساخته‌ است، زیرا رژیم صهیونیستی حساب خود با ایران را تسویه کرد و نیازی به درگیری بیشتر نیست.
 
 از روز شنبه خبرها درباره احتمال رسیدن به توافق آتش‌بس در لبنان و بعد از آن در غزه بیشتر از پیش در مطبوعات و رسانه‌های غربی منتشر می‌شود و این گمانه را به وجود می‌آورد که ایران در این میان با افزایش تنش در منطقه می‌تواند به تلاش‌ها برای آتش‌بس صدمه بزند.
 
 با این حال به نظر می‌رسد با توجه به اتفاقاتی که هم اینک در جبهه غزه و لبنان در حال رخ دادن است، برای ایران و سایر کشورهای منطقه کاملا واضح است که نتانیاهو برای بقای سیاسی خود همچنان نیاز به ادامه دادن این جنگ دارد و نمی‌توان هیچ تصوری از برقراری زودهنگام آتش‌بس در غزه و لبنان داشت و به همین دلیل تعلل در پاسخ دادن به حملات صهیونیست‌ها با این بهانه جایز نیست. به نظر می‌رسد صهیونیست‌ها در این باره دچار خطای محاسباتی هستند و گمان می‌کنند باز هم می‌توانند ایران را در این زمینه معطل کنند.
 

خطای محاسباتی نابودی برنامه موشکی ایران

مساله بعدی گمان صهیونیست‌ها از میزان ضربه‌هایی است که به برنامه موشکی ایران زده‌اند. برخی رسانه‌های غربی روز گذشته به نقل از منابع صهیونیستی و همچنین تصاویر ماهواره‌ای مدعی شدند رژیم صهیونیستی در حملات خود به تهران، به بخش بزرگی از برنامه ترکیب سوخت جامد موشک‌های ایران صدمه ‌زده و ایران را در این برنامه به عقب رانده و تهران دیگر توانایی تولید انبوه موشک را ندارد.
 
 شاید لازم باشد عملیات نظامی دیگری علیه صهیونیست‌ها شکل بگیرد که دولت نتانیاهو متوجه شود در این باره نیز دچار خطای محاسباتی شده‌ است و تولیدات موشکی ایران شامل مجموعه‌هایی گسترده است و ثانیاً  همه روی زمین قرار ندارد که مورد آسیب جدی قرار گیرد.
 
 صهیونیست‌ها در تلاش برای اثربخش نشان دادن حملات خود به جهان هستند و به نظر می‌رسد در این میان خود نیز فریب دروغ‌هایی را که به دنیا می‌گویند خورده‌اند!
 
نمونه این فریب همان عکسی است که از اتاق عملیات ارتش اسرائیل در زمان حمله به ایران منتشر شد که نشان می‌داد افسران وزارت جنگ رژیم صهیونیستی عکس آتش‌سوزی ۳ سال گذشته را به ‌عنوان تصویر نتیجه عملیات خود در تهران تماشا می‌کنند!
 

خطای محاسباتی ضربات ایران هم‌ سطح با ضربات صهیونیست‌ هاست

اما مهم‌ترین نکته درباره خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی، موضوع مدیریت تنش است. صهیونیست‌ها گمان می‌کنند ایران در پاسخ دادن به عملیات‌های نظامی صهیونیست‌ها، دقیقا در همان سطحی برخورد می‌کند که دولت نتانیاهو می‌خواهد.
 
 این در شرایطی است که ایران در عملیات نظامی «وعده صادق 1» و بویژه در عملیات «وعده صادق 2» بخوبی نشان داد قائل به بازی در سطحی که صهیونیست‌ها بتوانند آن را پیش‌بینی کنند، نیست.
 
 ایران بر همین مبنا و با توجه به اینکه مدت‌هاست به ‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های منطقه شناخته می‌شود، در راستای استراتژی تأدیب صهیونیست‌ها وارد سطح دیگری از درگیری و غافلگیری در عملیات‌های نظامی‌اش شده است.
 
از کار افتادن پدافندهای موشکی رژیم صهیونیستی و اصابت موشک‌ها به اهداف خود در عملیات «وعده صادق 2» به‌خوبی این مساله را به نمایش گذاشت.
 
در واقع «وعده صادق 2» شروع ماجرای غافلگیرکردن صهیونیست‌ها بود. از این پس نیز ایران همواره از عنصر غافلگیری در عملیات‌های خود علیه صهیونیست‌ها استفاده می‌کند و نشان‌ می‌دهد باید دستگاه محاسباتی صهیونیست‌ها را بیشتر از پیش به‌ هم بریزد.
 
در این راستا به‌ احتمال‌ زیاد در عملیات‌های نظامی بعدی شدت حملات بیشتر می‌شود و اماکن مورد هدف هم مهم‌تر خواهد شد و هدف قرار دادن نظامیان هم مدنظر قرار خواهد گرفت.
 
 در عین حال شاید برای سران رژیم صهیونیستی این ادراک وجود داشته‌ باشد که ایران خود را محدود به حفظ سطح تنش با رژیم می‌کند اما باید گفت ایران قائل به این است که روند فرسایش اسرائیل را تسریع کند و در همین راستا پاسخ‌های خود را آماده می‌کند.
 
استراتژیست‌های نظامی در ایران، ایالات متحده و سرزمین‌های اشغالی به‌خوبی می‌دانند رژیم صهیونیستی اصلا قدرت و توان افزایش سطح تنش با ایران را ندارد و نمی‌تواند پا به‌ پای ایران در سطح تنش بالا بیاید.
 
 به عبارتی مدیریت تنش در اختیار ایران است. رژیم صهیونیستی در عین حال دسترسی مناسبی به ایران نیز ندارد و در مقابل جنگ‌افزارهای نظامی ایران، دسترسی فوق‌العاده‌ای برای کشورمان فراهم کرده‌اند. بر همین اساس فاصله دور جغرافیایی به یک مزیت برای ایران و اسباب دردسر و افزایش هزینه عملیات نظامی برای رژیم صهیونیستی می‌شود.
 
در مجموع به نظر می‌رسد مهم‌ترین رکن تغییر نظام محاسباتی رژیم صهیونیستی درباره قدرت ایران، اثبات برتری داشتن توان رویارویی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی است.
 
در افزایش سطح تنش، قطعا رژیم صهیونیستی توان مقابله به مثل با ایران را ندارد. به همین دلیل در شروع اقدام برای تفهیم قدرت ایران به رژیم صهیونیستی باید در قالب پاسخ به تهاجم بامداد شنبه، ایران یک شوک بزرگ نظامی به رژیم صهیونیستی وارد کند. این شوک مقدمه واقعی شدن محاسبات نسبت به قدرت ایران و جبهه مقاومت است.
 

نتیجه:

در پایان به بعضی از خطاهای محاسباتی دشمن در جنگ اشاره خواهیم کرد.
1- عدم شناخت دقیق ارتباطات و اطلاعات نیروهای دشمن: این خطا می‌تواند منجر به اشتباه در تحلیل موقعیت و تصمیم‌گیری‌های اجرایی شود.
2- نادیده گرفتن قواعد بین‌المللی و حقوق بشر در عملیات نظامی: این اقدام می‌تواند به پس‌زدنی‌ها و اتهامات جدی منجر شود.
3- عدم درک صحیح از توانایی‌ها و محدودیت‌های نیروی دفاعی حریف: این موضوع ممکن است باعث ارزیابی نادرست و اشتباه در برنامه‌ریزی و اجرای عملیات شود.
4- اشتباه در تحلیل میزان حمایت مردم محلی یا عدم توجه به نیازها و ارزش‌های آنان: این خطا می‌تواند منجر به عدم پشتیبانی مردم و مواجهه با مقاومت شدید شود.
5- عدم موفقیت در اجرای جنگ روانی: این موضوع می‌تواند به عدم تأثیرگذاری در تغییر نگرش و عملکرد دشمن منجر شود.
6- نادیده گرفتن فرصت‌های نفوذ به رسانه‌ها و فضای مجازی: این خطا می‌تواند باعث از دست دادن یکی از ابزارهای مهم برای تأثیرگذاری و اطلاع‌رسانی شود.
7- عدم اهمیت به راهبردهای اقتصادی و مالی در جنگ: این موضوع ممکن است باعث ناتوانی در حفظ منابع مالی و اقتصادی برای ادامه جنگ شود.
8- اشتباه در تجزیه و تحلیل اهداف و اولویت‌های عملیاتی: این خطا می‌تواند منجر به انجام عملیات بی‌اهمیت یا ناکارآمد شود.
9- عدم موفقیت در تدبیر برای مقابله با تهدیدهای سایبری: این موضوع می‌تواند به نفوذ و حملات سایبری موفقیت‌آمیز دشمن منجر شود.
10- نادیده گرفتن عوامل جغرافیایی و محیطی در برنامه‌ریزی عملیات: این خطا می‌تواند باعث مواجهه با مشکلات ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی شود.
 

منبع:

https://farhikhtegandaily.com/news/196873
https://www.khabaronline.ir/news/1976592
https://www.isna.ir/news/1403080704614/
https://www.isna.ir/news/1403080704614/
https://www.mehrnews.com/news/6271202/
https://masaf.ir/content/10059
https://ecoiran.com


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط