مسیر جاری :
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! «ضرب المثل ايراني»
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می کرد
تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون
تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون
کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی
دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی
چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
که باد صبح نسیم گره گشا آورد
چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر
چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر
که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی ارزد
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ
بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ
که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد