مسیر جاری :
اگزیستانسیالیسم و انسان گرایی (قسمت دوم)
وقتی درباره خداوند به عنوان خالق فکر می کنیم، اغلب به عنوان یک صانع آسمانی به او فکر می کنیم.
وضعیت فعلی تعلیم در مدارس
انتقادهای مکرر از ویژگی فردگرا و هیچگرای افکار اگزیستانسیالیستی، بعضی از حامیان آن را وادار به انتخاب مسیرهای دیگری کرده است.
وجود و تعلیم و تربیت
آنچه اگزیستانسیالیست جستجو می کند، شیوه ای است که به شاگردان کمک می کند تا جهان را درونی و از آن خود سازند؛ اما این امر همیشه بیش از درونی ساختن صرف است.
هدف اصلی تعلیم و تربیت
تربیت عبارت است از «آگاهی دادن». هدف این است که به فراگیر این امکان را بدهیم که نسبت به استعدادها دقیق، باهوش یا هوشیار شود.
نقد اگزیستانسیالیسم و پدیدارشناسی در تعلیم و تربیت
امروزه دائم به وسیله آگهیهایی که ما را هدایت میکند تا غیر از آن باشیم که هستیم، بمباران می شویم. کلیسا، مدرسه، خانواده، شغل، صنعت، دولت و سایر نیروهای سازمانی، بر افراد سلطه جویی میکنند.
روشهای تعلیم و تربیت
اولین چیزی که اکثر اگزیستانسیالیستها میخواهند، تغییر در نگرش ما نسبت به تعلیم و تربیت است.
دوران تردید و اشتباهکاری
صفات انسانی در یک برنامه درسی اگزیستانسیالیستی مهم به نظر می رسد، چون با جنبههای اساسی زندگی انسان مثل ارتباط میان مردم، جنبههای غم انگیز و شادی بخش زندگی.
اگزیستانسیالیسم در فلسفه تعلیم و تربیت
اگزیستانسیالیستها معتقدند که غالب فلسفههای گذشته از مردم خواسته اند تا عمیقا پیرامون امور انتزاعی، که ارتباط چندانی با زندگی ندارد، فکر کنند.
اگزیستانسیالیستها و تعلیم و تربیت
به گمان اگزیستانسیالیستها تعلیم و تربیت باید درک نگرانی را پرورش دهد.
هایدگر و پدیدار شناسی
هایدگر به منظور دستیابی به وجود پدیده ها تحلیل خود را بر وجود حضوری متمرکز کرد. این واژه معادل دقیق انگلیسی و فارسی ندارد.