0
مسیر جاری :
عشق و مستی حسام الدین سراج

عشق و مستی

دی دامنش گرفتم کی گوهر عطایی شب خوش مگو مرنجان که امشب از آن مایی افروخت روی دلکش شد سرخ همچو اخگر گفتا بس است کم کن تاچند از این گدایی با مدعی مگویید...
گریه بی بهانه حسام الدین سراج

گریه بی بهانه

ای عشق ، همه بهانه از توست من خامشم، این ترانه از توست من انده خویش را ندانم ندانم ندانم من انده خویش را ندانم ندانم ندانم این گریه‌ی بی‌بهانه از توست این گریه‌ی بی‌بهانه از توست
ملکا حسام الدین سراج

ملکا

ملکا ذکر تو گویم ، که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راهنمایـــی نروم جز به همان ره که توام راهنمایـــی بری از رنج و گدازی، بری از درد نیازی بری از بیم و امیدی بری از چون...
من و ما حسام الدین سراج

من و ما

زین دو هزاران من و مااااا زین دو هزاران من و مااااا ای عجبا من چه منم ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده راااااا دست منه بر دهنم دست منه بر دهنم
میخانه حسام الدین سراج

میخانه

الا ای پیر فرزانه مکن منعم ز میخانه که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
ساز و آواز ماهور2 حسام الدین سراج

ساز و آواز ماهور2

ای عشق ای عشق ای عشق ای عشق ای عشق زمین و آسمان آیه ی توست بنیاد ستون بیستون پایه ی توست چون ره گذری خسته که می آساید آسایش آفتاب در سایه ی توست آسایش آفتاب در سایه ی توست
ساز و آواز ماهور حسام الدین سراج

ساز و آواز ماهور

پیش بیاااااااا پیش بیااااا پیــــــش تـــــر تا که بگویـــم غم دل بیـــش تــــر تا که بگوووویم غم دل بیـــش تـــــر دوست ترت دارم از هرچه دوست ای تو به من از خود من خویش تر ای تو به...
ساز و آواز دشتی حسام الدین سراج

ساز و آواز دشتی

سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای آهسته می تراود از این غم ترانه ای ( ای دوست، خدا دلم ای یار، هآآآآآی ) باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست دارم هوای گریه دارم هوای گریه خدایا بهانه ای!
زلف دوتا حسام الدین سراج

زلف دوتا

کس نیست که افتاده ی آن زلف دو تا نیست در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست ؟! از بهــر خــدا زلف مپیــرای که مــا را شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست گر پیر مغــان مرشد ما شد چه...
حافظ خلوت نشین حسام الدین سراج

حافظ خلوت نشین

حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد ازسر پیمان گذشت ، برسر پیمانه شد شاهد عهد شباب آمده بودش بخواب باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد ازسر پیمان...