مسیر جاری :
اشعاری در ولادت حضرت ابوالفضل (علیه السلام)
بوی گل
بوی گلهای بهشتی ز فضا میآید
عطر فردوس همآغوش صبا میآید
هاتفم گفت که میلاد حسین است امروز
زین جهت بوی بهشت از همه جا میآید
نوگل مصطفوی، زینت باغ علوی
مظهر پنج تن آل عبا میآید...
غزل
در عرصه شعر انقلاب، غزل را باید لنگرگاه و قیامت شعر نامید، چرا که سرودهها و سرایندگان آنها پس از عبور از حاشیة قالبهایی چون رباعی، دوبیتی، مثنوی و … بر ساحل غزل پهلو گرفتند و درست همچون قیامت که آرامشگاه...
شعرخوانی«برای» کودکان و نوجوانان(2)
دیدن یک موضوع از زاویه دید شاعران مختلف:
اگر به مجموعة شعرهای شاعران کودک و نوجوان نگاه کنید شاهد خواهید بود که موضوعات مورد علاقة کودکان و نوجوانان از قبیل حیوانات، اسباببازیها، فصلها و… با زاویه...
نوروز و بهار در شعر و ادب پارسی
در ایامی که بهار به کوی و برزن آمده و طبیعت زنده شده و زیبایی های خود را به رخ می کشد، می توان دقایقی را به سیرو سیاحت در گلزار ادبیات ایران پرداخت و چه مناسبتی بهتر از نوروز! شاید در ادبیات کمتر کشوری...
شعرخوانی«برای» کودکان و نوجوانان(1)
شعر فارسی مربی ارجمندی است که ارزشهای دینی، اخلاقی، اجتماعی و انسانی را در خود نهفته دارد و به اقتضای نیاز خواننده، وی را سیراب مینماید. شعر ناب فارسی خواننده را به سوی تخیل، عاطفه، زبان و اندیشة...
سوره تماشا
توجه عمیق و باطنی برخی شاعران به قرآن کریم و تأثیرپذیری آنان از ساختار و صورت و معنای این کتاب آسمانی، تازگی ندارد و در دیوان اغلب شاعران اهل معرفت این مرز و بوم، خصوصاً مولانا و حافظ، تأثیرپذیری از...
تاثير انقلاب اسلامى و جنگ تحميلى بر ادبيات داستانى
اشاره
از آنجا كه ادبيات داستانى چشماندازى دلپذير در عرصه هنر است و در حقيقتيكى از ماندگارترين و تاثيرگذارترين اشكال و انواع هنرها به حساب مىآيد، رويكرد صاحبان قلم هر جاى جهان به اين هنر كاملا طبيعى...
در هواي ترنم
نفسُ المرءِ خطاهُ اِلي اَجَلِه
آدمي با هر نفس، گامي به سوي مرگ برميدارد.
از سينه هرآن نفس كه برميآري
هشدار عظيمي دهدت انگاري
بر جاده ي عمر، مانده خطي زغبار
اين گام بهسوي مرگ برميداري
كثره الهذر...
عشق جهانتاب
نافه گشود از نسيم كوي محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)
دامن گل در چمن به بوي محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)
خواهي اگر آبروي هر دو جهان را
باش سراپا غبار كوي محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)
بحر خروشان...
تنها تويى كه...
شهيد دكتر مصطفى چمران
خدا بود و ديگر هيچ نبود. خلقت، هنوز قباى هستى بر عالم نياراسته بود؛ ظلمت بود؛ جهل بود؛ عدم بود؛ سرد و وحشتناك و در دايره امكان، هنوز تكيهگاهى وجود نداشت. خدا، كلمه بود؛ كلمهاى...