مسیر جاری :
شعر
جمعه و دعا
بی اثر شده
این دعای ما
روز و شب تو را
شعر
چشم ها دیدنش را نتوانند
آفریدگار پاک
آفریده انسان را
بعد از آن به آن داده
عقل و دین و ایمان را
شعر
دادگاه خانواده
می شود امروز خانه
دادگاه خانواده
می شوم من قاضی آن
مهربان و صاف و ساده
شعر
قصه ی شاپرک
در خیالم میروم با بچهها
در عبور کوچههای بچگی
بازهم انگار کودک میشوم
بیخیال از های و هوی زندگی
شعر
مشق
ماه شیشه ی پنجره را می شوید
مهتاب، تاریکی را
مادرم بوی شالیزار را به خانه می آورد
نمناک
شعر
امام آفتاب
مثل یک کبوتر سفید
گوشهی ضریح تو نشستهام
دخیل بستهام
ای امام آفتاب !
شعر
اینجا...
امروز هم شکستند
بال کبوتری را
سم ریخت باغبانی
دیشب به روی گلها
شعر
بوی بنفشه
بوی بنفشه دارد
هر تار گیسوانت
گرم است خانهی ما
از چشم مهربانت
شعر
سقا
زخم و تیغ و تیر
مرد و انتخاب
حمله و هجوم نیزهها و
مشک آب
شعر
انتظار
دوباره شب شکفته میشود
و روز خسته میرود
دوباره...