مسیر جاری :
هر آن چيزي که در عالم عيان است
هر آن چيزي که در عالم عيان است شاعر : شيخ محمود شبستري چو عکسي ز آفتاب آن جهان است هر آن چيزي که در عالم عيان است که هر چيزي به جاي خويش نيکوست جهان چون زلف و خط و خال...
چه خواهد اهل معني زان عبارت
چه خواهد اهل معني زان عبارت شاعر : شيخ محمود شبستري که سوي چشم و لب دارد اشارت چه خواهد اهل معني زان عبارت کسي که اندر مقامات است و احوال چه جويد از سر زلف و خط و خال...
قديم و محدث از هم خود جدا نيست
قديم و محدث از هم خود جدا نيست شاعر : شيخ محمود شبستري که از هستي است باقي دائما نيست قديم و محدث از هم خود جدا نيست جز ازحق جمله اسم بيمسماست همه آن است و اين مانند...
قديم و محدث از هم چون جدا شد
قديم و محدث از هم چون جدا شد شاعر : شيخ محمود شبستري که اين عالم شد آن ديگر خدا شد قديم و محدث از هم چون جدا شد
ز تو هر فعل که اول گشت صادر
ز تو هر فعل که اول گشت صادر شاعر : شيخ محمود شبستري بر آن گردي به باري چند قادر ز تو هر فعل که اول گشت صادر شود در نفس تو چيزي مدخر به هر باري اگر نفع است اگر ضر به...
اگر خواهي که اين معني بداني
اگر خواهي که اين معني بداني شاعر : شيخ محمود شبستري تو را هم هست مرگ و زندگاني اگر خواهي که اين معني بداني مثالش در تن و جان تو پيداست ز هرچ آن در جهان از زير و بالاست...
وجود آن جزو دان کز کل فزون است
وجود آن جزو دان کز کل فزون است شاعر : شيخ محمود شبستري که موجود است کل وين باژگون است وجود آن جزو دان کز کل فزون است که از وحدت ندارد جز دروني بود موجود را کثرت بروني...
چه جزو است آنکه او از کل فزون است
چه جزو است آنکه او از کل فزون است شاعر : شيخ محمود شبستري طريق جستن آن جزو چون است چه جزو است آنکه او از کل فزون است
اگرچه خور به چرخ چارمين است
اگرچه خور به چرخ چارمين است شاعر : شيخ محمود شبستري شعاعش نور و تدبير زمين است اگرچه خور به چرخ چارمين است کواکب گرم و سرد و خشک و تر نيست طبيعت هاي عنصر نزد خور نيست...
اصول خلق نيک آمد عدالت
اصول خلق نيک آمد عدالت شاعر : شيخ محمود شبستري پس از وي حکمت وعفت شجاعت اصول خلق نيک آمد عدالت کسي کو متصف گردد بدين چار حکيمي راست گفتار است و کردار نه گربز باشد...