مسیر جاری :
عرفان و مفاهیم عرفانی در گلشن راز
از نظر اهل عرفان و از جمله شبستری بزرگترین مانع سیر و سلوک انسان گرفتار آمدن او در حجاب خود است و سالک باید بکوشد تا با توبه از گناهان خود را مهیای این سیر و سفر کند و شراب محبت الهی را درکشد و از زندان...
شبستري و ميراث سنتهای عرفاني
تاريخ عرفان و تصوف از قرن هفتم به بعد همواره تحت تأثير دو چهره شاخص و شخصيت بزرگ كه به سان دو قله بلند در افق تفكر معنوي جلوهگري میکنند، بوده است. بي هيچ مبالغه مولوي بلخي و محيالدين عربي دو انديشمند...
شبستري و معرفت عارفانه (4)
در اين ابيات و ابياتي که خواهد آمد شاعر به تبيين محدوده قلمرو آفاق مي پردازد و صاحب فکر نکو را دعوت مي کند تا بندهاي زندان عالم طبع را از دست و پاي جانش بگشايد خود را از خور و خواب و خشم و شهوت وا رهاند،...
شبستري و معرفت عارفانه (3)
شيخ شبستر بعد از برشمردن نارسائي ها و کاستي هاي طريقه ي استدلال در شناخت حق و ناکامي هايش در وصول به حقيقت مطلق در ابياتي چند به ذکر لغزش گاه ها و انحرافاتي اشاره مي کند که بر سر راه خرد آدمي کمين کرده...
شبستري و معرفت عارفانه (2)
شيخ شبستر بعد از اينکه به تعريف و تبيين تفکر در دو مشرب عرفاني و برهاني مي پردازد و تفکر در مشرب عرفاني را سير الي الله و سير في الله و سير بالله مي داند و تفکر در مشرب برهاني را سير ذهن از مجهول به معلوم...
شبستري و معرفت عارفانه (1)
آثار عرفاي بزرگ اسلام بيانگر اين حقيقت مي باشد که دو عنصر « معرفت» و « محبت» نقش مهمي هم در شکل گيري و هم در مرزبندي اين آثار وزين داشته اند هرچند کمتر عارفي يافت مي شود که آثارش از اين دو عنصر مهم بي...
در او راز دل گلها شکفته است
در او راز دل گلها شکفته است شاعر : شيخ محمود شبستري که تا اکنون کسي ديگر نگفته است در او راز دل گلها شکفته است عيون نرگس او جمله بيناست زبان سوسن او جمله گوياست که...
بت ترسا بچه نوري است باهر
بت ترسا بچه نوري است باهر شاعر : شيخ محمود شبستري که از روي بتان دارد مظاهر بت ترسا بچه نوري است باهر گهي گردد مغني گاه ساقي کند او جمله دلها را وشاقي زند در خرمن...
بود محبوس طفل شيرخواره
بود محبوس طفل شيرخواره شاعر : شيخ محمود شبستري به نزد مادر اندر گاهواره بود محبوس طفل شيرخواره اگر مرد است همراه پدر شد چو گشت او بالغ و مرد سفر شد تو فرزند و پدر...
ز ترسايي غرض تجريد ديدم
ز ترسايي غرض تجريد ديدم شاعر : شيخ محمود شبستري خلاص از ربقهي تقليد ديدم ز ترسايي غرض تجريد ديدم که سيمرغ بقا را آشيان است جناب قدس وحدت دير جان است که از روح القدس...