مسیر جاری :
انا الحق کشف اسرار است مطلق
انا الحق کشف اسرار است مطلق شاعر : شيخ محمود شبستري جز از حق کيست تا گويد انا الحق انا الحق کشف اسرار است مطلق تو خواهي مست گير و خواه مخمور همه ذرات عالم همچو منصور...
کدامين نقطه را نطق است «اناالحق»
کدامين نقطه را نطق است «اناالحق» شاعر : شيخ محمود شبستري چه گويي هرزه بود آن يا محقق کدامين نقطه را نطق است «اناالحق»
ندارد باورت اکمه ز الوان
ندارد باورت اکمه ز الوان شاعر : شيخ محمود شبستري وگر صد سال گويي نقل و برهان ندارد باورت اکمه ز الوان به نزد وي نباشد جز سياهي سپيد و زرد و سرخ و سبز و کاهي کجا بينا...
مکن بر نعمت حق ناسپاسي
مکن بر نعمت حق ناسپاسي شاعر : شيخ محمود شبستري که تو حق را به نور حق شناسي مکن بر نعمت حق ناسپاسي وليکن خاک مييابد ز خور تاب جز او معروف و عارف نيست درياب هواي تاب...
اگر معروف و عارف ذات پاک است
اگر معروف و عارف ذات پاک است شاعر : شيخ محمود شبستري چه سودا در سر اين مشت خاک است اگر معروف و عارف ذات پاک است
کسي بر سر وحدت گشت واقف
کسي بر سر وحدت گشت واقف شاعر : شيخ محمود شبستري که او واقف نشد اندر مواقف کسي بر سر وحدت گشت واقف وجود مطلق او را در شهود است دل عارف شناساي وجود است از آن رو هستي...
که شد بر سر وحدت واقف آخر
که شد بر سر وحدت واقف آخر شاعر : شيخ محمود شبستري شناساي چه آمد عارف آخر که شد بر سر وحدت واقف آخر
چه نور آفتاب از شب جدا شد
چه نور آفتاب از شب جدا شد شاعر : شيخ محمود شبستري تو را صبح و طلوع و استوا شد چه نور آفتاب از شب جدا شد زوال و عصر و مغرب شد پديدار دگر باره ز دور چرخ دوار گه از موسي...
نبوت را ظهور از آدم آمد
نبوت را ظهور از آدم آمد شاعر : شيخ محمود شبستري کمالش در وجود خاتم آمد نبوت را ظهور از آدم آمد چو نقطه در جهان دوري دگر کرد ولايت بود باقي تا سفر کرد بدو گردد تمامي...
تبه گردد سراسر مغز بادام
تبه گردد سراسر مغز بادام شاعر : شيخ محمود شبستري گرش از پوست بيرون آوري خام تبه گردد سراسر مغز بادام اگر مغزش بر آري بر کني پوست ولي چون پخته شد بي پوست نيکوست ميان...