مسیر جاری :
کاسي ها در خليج فارس
مردماني که در تاريخ جهان باستان «کاسي» يا «کاشو» خوانده مي شدند، در منطقه ي زاگرس مياني و لرستان امروزي مي زيستند. در هزاره ي دوم پيش از ميلاد، کاسي هاي نيرومند از کوه هاي زاگرس به سرزمين «ميان رودان»...
هويت قومي كردها
هويت ملي، شخصيت واقعي يك قوم و يا يك ملت است و از ويژگي ها و امتيازات مردم يك سرزمين مي باشد كه ريشه در اعماق تاريخ و فرهنگ يك ملت دارد. هويت ملي مسئله اي انفرادي، شخصيتي و رواني نيست، بلكه پديده اي جمعي...
کابالا در سينما
« عرفان يهود » در زبان فارسي « آيين قباله »، « آيين قبالا » و « آيين کابالا » هم گفته مي شود. اين آيين داراي مضمون شناسي در دو باب يزدان شناسي و آفرينش شناسي است. کابالا پس از پديد آمدن عقيده به معناي...
دو بال عقاب
پيتر مارکيوز مي نويسد که جهاني سازي « در بسياري از کاربردهاي آن نوعي غير مفهوم است. يک فهرست از هر چيزي که مثلاً از سال 1970 تاکنون متفاوت به نظر مي آيد: پيشرفت هاي فناوري اطلاعات، گسترش استفاده
يادداشت هايي درباره ي جنبش ضد جنگ
جنبش ضد جنگ عراق بزرگ ترين جنبش ضد جنگي بوده که تاکنون رخ داده است. حتي در خود آمريکا هم که مخالفت با جنگ به گستردگي بسياري از ديگر بخش هاي جهان نيست تظاهرات ها با سرعت عجيبي گسترش يافت. پيش از
بر ساختن يک دشمن
روش نازي ها را به ياد بياوريد: « نژادها را به جان نژادها بينداز، مذاهب را به جان مذاهب بينداز، پيشداوري ها را به جان پيشداوري ها بينداز. تفرقه بينداز و حکومت کن! ».
عصر جديد امپرياليسم
امپرياليسم بيشتر علاقه مند به خدمت به طبقه ي مسلط است تا به يک ملت. امپرياليسم ميانه اي با دموکراسي ندارد. شايد به همين دليل هم باشد که امپرياليسم حتي از سوي منتقدان زيرکي چون جان هابسون در کتاب امپرياليسم:...
امپرياليسم داخلي در آمريکا: ترس و مقاومت
ايجاد و گسترش ترس يکي از ستون هاي امپراتوري در بقيه ي کشورها و همين طور در « ميهن » امپرياليستي ماست و ترس هميشه با تهديد به تنبيه، مراقبت و خشونت همراه است. هر دولتي از خشونت براي اعمال قدرت خود عليه...
چشم اندازهايي از حرکت ضد امپرياليسم
براي ايجاد يک جنبش ضد امپرياليستي، جنبشي که بتواند در نهايت کل امپراتوري آمريکا را تغيير دهد، بايد هر چه مي توانيم از تضادهاي موجود کمک بگيريم. دو مورد از اين تضادها، شکاف هاي بالقوه ميان نخبگان جهاني...
آيا کارگران آمريکايي مي توانند ضد امپرياليسم باشند؟
شکي نيست که آن رومي فلک زده ي طبقه ي پاييني که زير بار فقر بود بايد به خدمت سربازي مي رفت در حالي که يک شهروند عادي رومي بخشي از وظيفه ي حکمراني بر بقيه ي ملت ها و تحميل قوانين به آن ها را به عهده مي گرفت.