مسیر جاری :
مهارت عشقورزی- مهربانی را چه موقع بهتر است آموزش داد؟
منطق قیاسی بر این است که باید قبل از کاشتن بذرهای جدید، باغچه را وجین کنیم، وگرنه علفهای هرز به سادگی جوانهها را از بین خواهند برد.
مشاهده کردن رویدادهای درونی بهصورت عینی
درک اینکه دیگران نیز مستعد واکنش خودکار به حسهای بدن هستند گام مهمی به سوی حل تعارض و همدلی است.
کاوش زندگی اخلاقی
دروغ گفتن پاسخ آموخته شده شخص است که اغلب به کاهش ناراحتی کمک میکند.
دانستن ارزش خود
درمانجو نمیتواند موضعه خودارزشی را درونی کند و وابستگی بیش از حدی به عوامل بیرونی دارد تا احساس ارزش کند و خود را بپذیرد.
خودپذیری با توجه به مزیت خودآگاهی
ایجاد افکار مثبتی به طور معمول به حسهای بدنی هماهنگ مانند حس جریان گرما و ارتعاش در نقاط مختلف بدن میانجامد.
تغییرات مغزی مرتبط به تمرین همدلی
پژوهش با استفاده از ابزار تصویربرداری موج مغناطیسی کارکردی نشان میدهد که تمرین منظم مراقبه عشق ورزی- مهربانی سلولهای مغزی مرتبط با همدلی را فعال میکند.
بیان احساسات منفی در زمان افسردگی
هدف مواجهه دوقطبی عبارت است از حساسیت زدایی مراجع نسبت به موقعیت ناراحت کننده قریب الوقوع قبل از اینکه با راحتی، دلگرمی و مهارت بیشتر به مواجهه واقعی بپردازد.
آموزش مختصر جرأت ورزی
درمانجو آموزش میبیند مسئولیت افکار خود را بر عهده بگیرد و تلاش کند آنها را با اظهارات مناسب مرتبط کند.
مواجهه با درد
هنگامی که تجربه درد از قبل به عنوان «درد» طبقه بندی شده است، مواجهه با آن بسیار مشکل تر است. سازه درد بیشتر به تجربه جسمی شاق جنبه عقلانی میدهد تا همان چیزی که تجربه میشود
مفهوم غیرمنطقی بودن
این واقعیت محض که یک الگوی فکری خودکار شده است (نیمه هشیار)، دلالت دارد که ردیابی پویای (فوری) آن به ویژه در زمان استرس یا تجارب هیجانی به سختی قابل دستیابی است.