مسیر جاری :
قصه های حسنی (آقا معلم کتش را نپوشید)
آقای مدیر به ما خیر مقدم گفت وگفت: «شما گل هستید...و دیگر بزرگ شدهاید.»
ما هم صف ایستاده بودیم و میزدیم پس گردن هم و میخندیدیم. چند تا آقا که کت و شلوار پوشیده بودند و میخندیدند، آمدند و به آقای...
دانش آموز تازه وارد
قیافه اش خیلی درهم و برهم بود. انگار هر لحظه نزدیک بود اشک هایش سرازیر شود. می دانستم تازه از یک مدرسه دیگر به مدرسه ما آمده است. حتما احساس غریبی می کرد. نزدیکش رفتم، خواستم باهاش از در دوستی وارد...
ما اینجا میمانیم
آقاتقی هول هولکی، صندلیها را جمع میکند. صندلیها کف سال کشیده میشوند، به هم میخورند و صدای جیغی میدهند. آقاتقی غر میزند و با خود بلند بلند حرف میزند. امتحان هنوز تمام نشده و جواب همة سؤالات را نوشتهام؛...
یک روز بارانی
سال سوم ابتدایی بود، یک شنبهها زنگ دوم ورزش داشتیم. یکی دو هفتهای از سال تحصیلی گذشته بود. بعد از یک ساعت سر و کله زدن با جدول ضرب و ریاضی، زنگ ورزش و رفتن به حیات مدرسه بهترین موقعیت بود برای بالا و...
مدرسهی جدید
بعدازظهر بابا که از سرکار میآید میگوید: «امروز با انتقالیام موافقت شد، برای مهرماه میرویم اصفهان.» نرگس خوشحال میگوید: «راست میگویی بابا؟» امیرعلی میخندد: «آخ جون، هی میرویم تو رودخانه سوار قایق...
مدرسه و مسجد موقوفه شیخ عبدالحسین تهرانی (قسمت دوم)
مقاله ذیل نگاهی دارد به یکی از آثارو خدمات ارزشمند عالم فرزانه شیخ عبدالحسین تهرانی که از جمله موقوفات شاخص وبرجسته تهران به شمار می رود .
مدرسه و مسجد موقوفه شیخ عبدالحسین تهرانی (قسمت اول)
مقاله ذیل نگاهی دارد به یکی از آثارو خدمات ارزشمند عالم فرزانه شیخ عبدالحسین تهرانی که از جمله موقوفات شاخص وبرجسته تهران به شمار می رود .
در جستجوی نیمکتنشینان ردیف آخر
این همه بکن، نکن فقط برای بچهها نیست. یک عالمه حرف هم برای بزرگترها هست، برای مدیرها و معلمها و کسانی که مدرسه میسازند. یک عالمه حرف و بکن، نکن هم برای سازندههای نیمکت و میز است. برای ساخت نیمکتها...
شاداب، فعال، کاری و مثبت
فصل درس و مدرسه آغاز شده است امسال چطور باشیم بهتر است؟
در زمان وقوع زلزله چه اقداماتی باید انجام داد؟
در مدارس