توحید - خداشناسی
امام سجاد علیه‏ السلام به خداوند متعال عرضه داشتند:
اَللهمَّ اِنَّهُ یحْجُبُنى عَنْ مَساَلَتِكَ خِلالٌ ثَلاثٌ وَ تَحدونى عَلَیها خَلَّةٌ واحِدَةٌ یحْجُبُنى اَمْرٌ اَمَرْتَ بِهِ فَاَبْطَاْتُ عَنْهُ وَ نَهىٌ نَهَیتَنى عَنْهُ فَاَسْرَعْتُ اِلَیهِ وَ نِعْمَةٌ اَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ فَقَصَّرتُ فى شُكْرِها وَ یحدونى عَلى مَسْاَلَتِكَ تَفَضُّلُكَ عَلى مَنْ اَقْبَلَبِ وَجْهِهِ اِلَیكَ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ اِلَیكَ، اِذْ جَمیعُ اِحْسانِكَ تَفَضُّلٌ و اِذْ كُلُّ نِعَمِكَ ابْتِداءٌ؛
بار خدایا! سه چیز باعث مى‏‌شود كه من از تو درخواست نكنم و تنها یک چیز مرا بر آن مى‌‏دارد. آنچه مرا باز مى‌‏دارد، یكى آن است كه تو مرا فرمان دادى و من در انجام آن سستى كردم، دیگر آن‏كه مرا از كارى نهى فرمودى، امّا من به انجام دادن آن شتافتم، سوم آن‏كه مرا نعمت ارزانى داشتى، ولى من در شكرگزارى آن كوتاهى كردم. امّا آنچه مرا به درخواست كردن از تو مى‌‏كشانَد، تفضّل تو بر كسى است كه به درگاهت روى كند و با خوش‌‏گمانى به سوى تو آید، كه همه احسان‌‏هایت، تفضّل است و همه نعمت‏‎هایت، نخستین است.
صحیفه سجّادیه، فرازی از دعاى ۱۲
پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله فرمودند:
اِنَّ الله‏َ یقولُ:... وَ لَو اَنَّ قُلوبَ عِبادِى اجْتَمَعَت عَلى قَلْبِ اَسْعَدِ عَبْدٍ لى مازادَ ذالِكَ فى سُلطانى جَناحَ بَعوضَةٍ وَ لَوْ اَنّى اَعْطَیتُ كُلَّ عَبْدٍ ما سَاَلَنى ما كانَ ذالِكَ اِلاّ مِثْلَ اِبْرَةٍ جاءَها عَبْدٌ مِنْ عِبادى فَغَمَسَها فِى البَحرِ وَ ذالِكَ اَنَّ عَطائى كَلامٌ وَ عِدَتى كَلامٌ وَ اِنَّما اَقولُ لِشَّىْ‏ءٍ: كُنْ فَیكونُ؛
خداوند مى‏‌فرماید: «... اگر دل‌‏هاى بندگانم، همه یک‌جا‏ در دلِ خوشبخت‌‏‏ترین بنده‌‏ام جمع شوند این، به مقدارِ بالِ پشه‏‌اى بر سلطنت من نمى‌‏افزاید و اگر به هر بنده‏‌اى آنچه بخواهد، عطا كنم، این نباشد، مگر همانندِ سوزنى كه بنده‌‏اى از بندگانم بردارد و در دریایى فرو بَرَد؛ زیرا عطاى من به گفتارى است و وعده‌‏ام نیز به گفتارى. به چیز مى‏‌گویم: هست شو، پس هست مى‏‌شود.
بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۱۳۶، ح ۴۸
خداوند عزّ و جلّ فرمود:
یابن ادم تفرغ لعبادتی املا قلبک غنی و لا اکلک الی طلبک و علی ان اسد فاقتک و املا قلبک خوفاً منی و ان لاتفرغ لعبادتی املا قلبک شغلا بالدنیا ثم لا اسد فاقتک و اکلک الی طلبک.
ای فرزند آدم! خود را برای بندگی من مهیا نما. در این صورت قلب تو را بی نیاز خواهم کرد و تو را به سوی خواسته‌هایت واگذار نخواهم کرد و بر من واجب خواهد بود که حاجت تو را بجا آورم. و قلب تو را مملو از خوف و ترس از خود می‌کنم. و اگر برای بندگی من خود را مهیا نسازی، قلب تو را مشغول به دنیا خواهم کرد سپس حاجت تو را بجا نخواهم آورد و تو را به خواسته‌هایت واگذار خواهم کرد.
کافی ج 2، ص 83، روایت 1
خداوند عزّ و جلّ فرمود:
ویحک؛ یا بن ادم ما اقسی قلبک، ابوک و امّک یموتان و لیس لک عبرة بهما. یابن ادم الا تنظر الی بهیمة ماتت فانتفخت و صارت جیفة و هی بهیمة و لیس لهاذنب، و لو وضعت اوزارک علی الجبال الرّاسیات لهدّتها.
وای بر تو؛ ای فرزندآدم! آدم چقدر قسی القلب هستی، پدر و مادرت می‌میرند و در مرگ آنها هیچ عبرتی برای تو نمی‌باشد. ای فرزند آدم! آیا به یک چهارپا نگاه نمی‌کنی هنگامی که مرده است و باد کرده و لاشه متعفنی شده است. و حال آن‌که چهارپایی است و گناهی بر گردن او نیست و حال آن‌که اگر گناهان تو را بر کوه‌های محکم بگذارم، کوه‌ها را منهدم می‌کند.
بحارالانوار، ج 14، ص 46، روایت 34، باب 3
خداوند عزّ و جلّ فرمود:
یابن ادم انا غنیّ لا افتقر، اطعنی فیما امرتک اجعلک غنیّاً لا تفتقر. یابن ادم انا حی لا اموت، اطعنی فیما امرتک اجعلک حیاً لا تموت. یابن ادم انا اقول للشّی کن فیکون اطعنی فیما امرتک، اجعلک تقول للشّی کن فیکون.
ای فرزند آدم! همانا من بی نیازی هستم که محتاج و فقیر نمی‌شوم. مرا اطاعت کن، تو را نیز بی نیاز کنم که محتاج کسی نشوی. ای فرزند آدم! من زنده‌ای هستم که نمی‌میرم، مرا اطاعت کن، تو را نیز زنده‌ای قرار دهم که نمی‌میرد. ای فرزند آدم! همانا من به شیء می‌گویم چنین و چنان شو، می‌شود، تو نیز مرا اطاعت کن، (به چنان قدرتی) تو را می‌رسانم که به هر چه بگویی چنین و چنان شو، می‌شود.
عدة الداعى، ص 291
خداوند عزّ و جلّ فرمود:
یابن ادم بمشیتی کنت انت الّذی تشاء لنفسک ما تشاء و بقوّتی ادّیت فرایضی و بنعمتی قوّیت علی معصیتی، جعلتک سمیعاً بصیراً قوّیاً، ما اصابک من حسنة فمن اللّه، و ما اصابک من سیّئة فمن نفسک، و ذلک انّی اولی بحسناتک منک و انت اولی بسیئّاتک منّی؛ و ذلک انّنی لا اسأل عمّا افعل و هم یسألون. قد نظّمتت لک کلّ شیء ترید.
ای فرزند آدم! به اراده من است که آنچه برای خود می‌خواهی و اراده می‌کنی، و به قدرت من است که واجبات مرا اداء می‌کنی و به وسیله نعمت من بر معصیت من قدرت پیدا کرده‌ای. تو را انسانی شنوا و بینا و قوی قرار داده‌ام. هر نیکی که به تو برسد از جانب خدا است و هر بدی که به تو برسد از ناحیه خودت می‌باشد و آن به خاطر این است که من سزاوارتر از تو هستم نسبت به نیکی‌هایت و تو از من سزاوارتر هستی نسبت به بدی‌هایت. و آن به خاطر این است که من از آنچه انجام می‌دهم بازخواست نمی‌شوم و حال آن‌که تمامی آنها بازخواست می‌شوند. هر آنچه که تو خواستی برایت منظم و مرتب نمودم.
کافی ج 1، ص 159، روایت 12
خداوند عزّ و جلّ فرمود:
یابن ادم مرضت فلم تعدنی قال یاربّ کیف اعودک و انت ربّ العالمین قال مرض فلان عبدی فلو عدته لوجدتنی عنده و استسقیتک، فلم تسقینی، فقال کیف و انت ربّ العالمین فقال استسقاک عبدی فلان و لو سقیتة لو جدت ذلک عندی و استطعمتک، فلم تطعمنی، قال کیف و انت ربّ العالمین قال استطعمک عبدی فلان و لو اطعمته لو جدت ذلک عندی.
ای فرزند آدم! مریض شدم و به عیادتم نیامدی. و او در جواب می‌گوید: ای خدا چگونه از شما عیادت کنم در حالی که تو پروردگار جهانیان هستی. خدا می‌فرماید: فلانی، بنده من مریض شد، چنانچه به عیادت او می‌رفتی هر آینه مرا در کنار او می‌یافتی. و از تو طلب آب کردم و مرا سیراب ننمودی. بنده در جواب می گوید: چگونه این کار را می‌کردم و حال آن‌که تو پروردگار جهانیان هستی، خدا می‌فرماید: بنده من از تو طلب آب کرد، چنانچه به او آب می‌دادی آن را در نزد من می‌یافتی. و از تو طعام و غذا خواستم، ولی مرا طعام ندادی، و بنده در جواب می‌گوید: چگونه این‌کار را می‌کردم و حال آن‌که تو پروردگار جهانیان هستی و خدا می‌فرماید بنده من فلانی از تو غذا خواست و اگر تو به او غذا می‌دادی آن را در نزد من می‌یافتی.
بحارالانوار، ج 74، ص 368، روایت 56، باب 23
خداوند عزّ و جلّ فرمود:
یا بنی ادم اطیعونی بقدر حاجتکم الی و اعصونی بقدر صبرکم علی النار و اعملو للدنیا بقدر لبثکم فیها و تزو دوا للاخرة بقدر مکثکم فیها. یا بنی ادم زارعونی و عاملونی و اسلفونی اربحکم. عندی ما لا عین رأت و لاادن سمعت و لا خطر علی قلب بشر یابن ادم اخرج حب الدنیا من قلبک فانه لا یجتمع حب الدنیا و حبی فی قلب واحد یابن ادم اعمل بما امرتک و انته عما نهیتک اجعلک، حیاً لا توت ابداً یابن ادم اذا وجدت قساوة فی قلبک و سقماً فی جسمک و نقیصة فی مالک و حریمة فی رزقک فاعلم انک قد تکلمت فیما لا یعنیک یابن ادم أکثر من الزاد فان الطریق بعید، و خفف الحمل فان الصراط دقیق و اخلص العمل فان الناقد بصیر و اخر نومک الی القبور و فخرک الی المیزان و لذاتک الی الجنة و کن لی اکن لک و تقرب الی بالاستهانة بالدنیا تبعد عن النار یابن ادم لیس من انکسر مرکبه و بقی علی لوحة فی البحر باعظم مصیبة منک لانک من ذنوبک علی یقین و من عملک علی خطر.
ای فرزند آدم! به اندازه‌ای که به من نیازمند هستید مرا اطاعت کنید و به اندازه‌ای که صبر بر آتش دوزخ دارید، مرا نافرمانی کنید و به اندازه‌ای که در دنیا باقی هستید، برای دنیا عمل کنید و به مقداری که در آخرت باقی هستید برای آن زاد و توشه فراهم کنید. ای فرزند آدم! در زراعت و معاملات خویش (همچون معامله سلف که بهاء را از پیش می دهید) مرا طرف معامله خویش قرار دهید تا به شما سودی دهم که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب انسانی خطور کرده ای فرزند آدم! دوستی را از دل خویش بیرون کن زیرا دوستی دنیا و محبت من در یک دل جمع نمی شود ای فرزند آدم! آنچه را به تو فرمان داده ام انجام بده و از آنچه تو را باز داشته ام دست بردار تا تو را زنده ای قرار دهم که هرگز نمی میرد. ای فرزند آدم! هنگامی که در دلت سختی و در جسمت بیماری و در مالت کمبود و در روزیت محرومیت یافتی، پس بدان (علت آن) سخن گفتن تو در اموری است که فائده‌ای برای تو ندارد. ای فرزند آدم! زاد و توشه بسیار فراهم کن زیرا راه بسی دور است، و بار خویش را سبک گردان زیرا (پل) صراط بسیار باریک است، و عمل خویش را خالص گردان چون‌که بازرس بی نهایت بینا می‌باشد، و خواب (بسیار و طولانی) خود را برای قبر به تأخیر بینداز، و فخر و مباهات کردن را برای ترازوی (سنجش اعمال) قرار بده، و لذت بردن خویش را برای بهشت بگذار و (خالص) برای من باش، تا برای تو باشم، و با پست شمردن دنیا به من نزدیک شو، (تا در مقابل) از آتش دوزخ دور گردی. ای فرزند آدم! کسی که در میان دریا کشتی او شکسته، و بر تخته پاره‌ای باقی مانده است، مصیبت‌اش بزرگ‌تر از تو نیست، زیرا تو به گناهت یقین داری و از عملت نزدیک به هلاکتی.
جواهرالسنیه، ص 139
خداوند عزّ و جلّ فرمود:
یابن ادم ما دعوتنی و رجوتنی اغفرلک علی ما کان فیک و ان اتیتنی بقرار الارض خطیئة اتیتک بقرارها مغفرة ما لم تشرک بی و ان اخطات حتی بلغ خطایاک عنان السماء ثم استغفرتنی غفرت لک.
ای فرزند آدم! هر زمان که مرا بخوانی و به من امید داشته باشی، تمام آنچه که بر گردن توست می‌بخشم و اگر به وسعت زمین همراه با نگاه به پیش من آیی، من به وسعت زمین همراه با مغفرت به نزد تو می‌آیم، مادامی که شرک نورزی. و اگر مرتکب گناه شوی به نحوی که گناهت به مرز آسمان برسد سپس استغفار کنی، تو را خواهم بخشید.
بحارالانوار، ج 93، ص 283، روایت 30، باب 15
خداوند عزّ و جلّ فرمود:
یابن ادم تطوّلت علیک بثلاثة سترت علیک ما لو علم به اهلک ما واروک و اوسعت علیک فاستقرضت منک لک فلم تقدم خیراً و جعلت لک نظرة عند موتک فی ثلثک فلم تقدم خیراً.
ای فرزند آدم! سه مرحمت به تو نمودم: 1 - پنهان نمودم از تو چیزهایی را که اگر خانواده‌ات علم به آنها پیدا می‌کردند، هرگز تو را پنهان نمی‌نمودند. 2 - به تو وسعت در رزق و روزی دادم. آن‌گاه از تو قرض خواستم برای خودت، اما تو چیزی پیش نفرستادی. 3 - هنگام مرگ به تو اجازه دادم در ثلث مالت تصرف کنی، اما تو چیزی پیش نفرستادی.
التهذیب، ج 9، ص 175، روایت 12
حضرت داوود علیه السلام تنها به صحرا رفت ؛ پس خداوند به او وحى کرد:
یا داوُدُ، مالى أراک وَحدانِیاً؟ فَقالَ علیه السلام: إلهى إشتَدَّ الشَّوقُ مِنّى إلى لِقائِک، وَ حالَ بَینى وَ بَینَ خَلقِک، فَأوحَى اللّه ُ جل جلاله إلَیهِ: إرجِعْ إلَیهِم، إنْ تَأتِنى بِعَبدٍ آبِقٍ اَثْبِتُک فِى اللَّوحِ حَمیداً.
اى داوود چه شده است که تو را تنها مى‌بینم؟ عرض کرد: معبودا! شوق دیدار تو در جانم شدت گرفته و میان من و خلق تو حائل شده است. خداوند به او وحى فرمود: به میان آنان برگرد؛ زیرا اگر تو یک بنده گریزپاى را همراه خود نزد من آورى، من نام تو را با صفت ستوده، در لوح ثبت مى‌کنم.
بحارالانوار، ج 14، ص 40
پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله فرمودند:
مَرَّ عیسَى بنُ مَریمَ علیهما السلام بِقَبرٍ یعَذَّبُ صاحِبُهُ، ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِن قابِلٍ فَإذا هُوَ لَیسَ یعَذَّبُ، فَقالَ علیه السلام: یا رَبِّ، مَرَرْتُ بِهذَا القَبرِ عامَ أوَّلَ وَ هُوَ یعَذَّبُ، وَ مَرَرْتُ بِهِ العامَ وَ هُوَ لَیسَ یعَذَّبُ! فَأوحَى اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ إلَیهِ: یا رُوحَ اللّه ِ قَد أدرَک لَهُ وَلَدٌ صالِحٌ فَأصلَحَ طَریقاً وَآوى یتیماً، فَغَفَرتُ لَهُ بِما عَمِلَ ابنُهُ.
حضرت عیسى بن مریم علیهما السلام از قبرى گذشت که صاحب آن عذاب مى‌کشید. سال بعد نیز بر همان قبر گذشت، اما دید که دیگر عذاب نمى‌شود، عرض کرد: پروردگارا! پارسال که از این گور گذشتم، صاحبش را عذاب مى‌کردند، امسال که مى‌گذرم عذابش نمى‌کنند! خداوند به او وحى فرمود: اى روح اللّه! فرزند صالحى از او بزرگ شد و راهى را تعمیر نمود و یتیمى را سرپرستى کرد، من هم به خاطر کارهاى فرزندش، او را آمرزیدم.
وسائل الشیعه، ج 11، ص 560
حضرت موسى علیه السلام به خداوند متعال عرضه داشت:
یا رَبِّ، مَن أهلُک الَّذینَ تُظِلُّهُمْ فى ظِلِّ عَرشِک یومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّک؟ فَأوحَى اللّه ُ إلَیهِ: ... وَ الَّذینَ یغْضِبُونَ لِمَحارِمى إذَا استُحِلَّتْ مِثلَ النَّمِرِ إذا جُرِحَ.
پروردگارا! کسان تو کیانند که در روزى که جز سایه تو سایه‌اى نیست، آنها رادر سایه عرش خود پناه مى‌دهى؟ خداوند به او وحى فرمود: ... کسانى که هرگاه حرام‌هاى من حلال شمرده شوند، مانند پلنگ زخم خورده خشمگین گردند.
وسائل الشیعه، ج 11، ص 416