عضویت
العربیة
English
شنبه، 3 آذر 1403
( جهش تولید با مشارکت مردم )
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: هرکه عبادتهاى خالصانهاش را نزد خداوند بفرستد، خداوند بهترین مصلحتها را بر او فرو فرستد. مجموعه ورّام ج 2 ص 108
مجموعه برنامه ها و مسابقات ماه مبارک رمضان (99)
اعمال روزانه ماه مبارک رمضان
اوقات شرعی مراکز استانها در سال 1399
ویژه نامه پرسمان کرونا
تولیدات صوت و فیلم پرتال فرهنگی راسخون
آینده اینجاست
عدالت برای همه
پرسش و پاسخ های موضوعی
سوالات خود را از مشاوران ما بپرسید
کلیپ تصویری | سرود ملی جمهوری اسلامی ایران با کیفیت بسیار بالا
مقالات
چندرسانهای
گالری تصاویر
مشاوره
پرسش و پاسخ
انجمنها
اخبار و تحلیل
احادیث
سبک زندگی
نرم افزار
موبایل
مشاهیر
پیامک
ویژه نامه
تولیدات فرهنگی
ادامه...
مسیر جاری
صفحه اصلی
موضوعات
احادیث
معصوم شناسی
امام رضا علیهالسلام
امام رضا علیهالسلام
امام رضا علیه السلام فرمودند:
مَن زارَنِی عَلَى بُعدِ دارِی، أتَیتُهُ یومَ القِیامَةِ فی ثلاثِ مَواطِنَ حتّى اُخَلِّصَهُ مِن أهوالِها : إذا تَطایرَتِ الکتُبُ یمینا وشِمالاً، وعِندَ الصِّراطِ وعِندَ المِیزانِ.
هر که مرا در دیار غربت زیارت کند، روز قیامت در سه جا به داد او مى رسم و از هراس ها و سختی هاى آنها نجاتش مى دهم: وقتى که نامه هاى اعمال از راست و چپ پراکنده شوند و هنگام گذشتن از صراط و موقع سنجیدن میزان [اعمال].
عیون اخبار الرّضا علیه السلام: ج ۲، ص ۲۵۵
الکافى به نقل از حسن بن جَهْم:
الکافی عن الحسن بن الجهم: قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام: لا تَنسَنی مِنَ الدُّعاءِ. قالَ: (أ)وَتَعلَمُ أنّی أنساک؟ فَتَفَکرتُ فی نَفسی وقُلتُ: هُوَ یدعو لِشیعَتِهِ وأنَا مِن شیعَتِهِ، قُلتُ: لا، لا تَنسانی. قالَ: وکیفَ عَلِمتَ ذلِک؟ قُلتُ: إنّی مِن شیعَتِک، وإنَّک لَتَدعو لَهُم. فَقالَ: هَل عَلِمتَ بِشَیءٍ غَیرِ هذا؟ قُلتُ: لا. قالَ: إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ ما لَک عِندی فَانظُر (إلى) ما لی عِندَک.
به امام رضا علیه السلام گفتم: مرا از دعا فراموش مکن. حضرت فرمودند: «گمان مى کنى که من فراموشت مى کنم؟!». اندکى در خودم اندیشیدم و با خود گفتم: او براى شیعیانش دعا مى کند و من نیز از شیعیانش هستم. آن گاه گفتم: نه، فراموشم نمى کنید. حضرت فرمودند: «از کجا فهمیدى؟». گفتم: من از شیعیان شما هستم و شما برایشان دعا مى کنىد. حضرت فرمودند: «آیا متوجّه چیز دیگرى جز این شدى؟». گفتم: نه. حضرت فرمودند: «هرگاه خواستى بدانى که نزد من چه جایگاهى دارى، ببین من نزدت چه جایگاهى دارم».
الکافی: ج ۲، ص ۶۵۲
در عیون اخبار الرّضا ـ به نقل از رجاء بن ابى ضحاک در بیان سیره امام رضا علیه السلام در سفر به خراسان ـ آمده:
عیون أخبار الرِّضا عن رجاءَ بنِ أبی الضحّاک ـ فی ذکرِ سیرة الإمام الرِّضا علیه السلام وقد صَحبَه إلى خراسان ـ : یکثِرُ باللَّیلِ فی فِراشِهِ مِن تِلاوَةِ القرآنِ ، فإذا مَرَّ بآیةٍ فیها ذِکرُ جَنّةٍ أو نارٍ بَکى وسَألَ اللّهَ الجَنّةَ وتَعَوَّذَ بهِ مِن النارِ.
شب ها در بسترش بسیار قرآن مى خواند و هرگاه به آیه اى که در آن از بهشت یا آتش یاد شده بود مى رسید، مى گریست و بهشت را از خدا مسألت مى کرد و از آتش به او پناه مى برد.
عیون اخبار الرّضا علیه السلام: ج ۲، ص ۱۸۲
امام رضا علیه السلام فرمودند:
ألا وإنّی لَمَقتولٌ بِالسَّمِّ ظُلماً، ومَدفونٌ فی مَوضِعِ غُربَةٍ، فَمَن شَدَّ رَحلَهُ إلى زِیارَتی استُجیبَ دُعاؤهُ وغُفِرَ لَهُ ذَنبُهُ.
بدانید که من با زهر ستم، کشته خواهم شد و در خاک غربت، دفن خواهم شد. پس هر که براى زیارت من بارِ سفر بربندد، دعایش مستجاب و گناهانش آمرزیده مى شود.
الخصال: ص۱۴۴ ح۱۶۷
امام رضا علیه السلام فرمودند:
ما مِن مؤمن یزورُنی فَیصیبُ وَجهَهُ قَطرَةٌ مِنَ الماءِ، إلاّ حَرَّمَ اللّهُ تَعالى جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.
هیچ مؤمنى نیست که مرا زیارت کند و قطره اى از آسمان بر چهره اش بیفتد، مگر آن که خداوند متعال، بدن او را بر آتش، حرام مى گردانَد.
عیون أخبار الرضا(ع): ج ۲ ص۲۲۷ ح۱
امام هادى علیه السلام درباره امام رضا علیه السلام فرمودند:
إنَّ مَوضِعَ قَبرِهِ لَبُقعَةٌ مِن بِقاعِ الجَنَّةِ، لا یزورُها مُؤمِنٌ إلاّ أعتَقَهُ اللّهُ مِنَ النّارِ وأحَلَّهُ إلی دارِ القَرارِ.
محل قبر آن امام، قطعه ای از خاک بهشت است و هیچ مؤمنی آن را زیارت نمی کند، جز آن که خداوند، او را از آتش دوزخ آزاد می سازد و در سرای جاودانی جایش می دهد.
عیون أخبار الرضا(ع): ج ۲ ص ۲۶۲ ح ۳۲.
امام هادى علیه السلام فرمودند:
مَن کانَت لَهُ إلَی اللّهِ حاجَةٌ، فَلیزُر قَبرَ جَدِّی الرِّضا(ع) بِطوسٍ وهُوَ عَلی غُسلٍ، وَلیصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ، وَلیسأَلِ اللّهَ حاجَتَهُ فی قُنوتِهِ؛ فَإِنَّهُ یستَجیبُ لَهُ ما لَم یسأَل فی مَأثَمٍ أو قَطیعَةِ رَحِمٍ.
هر کس از خداوند حاجتی داشت، غسل کند و به زیارت جدّم رضا(ع) در توس برود و بالاسرِ آن حضرت دو رکعت نماز بگزارد و در قنوتش حاجت خود را از خداوند بخواهد، حاجتش را، در صورتی که درخواست گناه یا بُریدن پیوند خویشاوندی نباشد، برآورده خواهد ساخت.
عیون أخبار الرضا(ع): ج ۲ ص ۲۶۲ ح ۳۲.
از سلیمان بن حفص نقل شده که گفت:
کانَ مُوسىَ بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام یُسَمّى وَلَدَهُ عَلِیّا الرِّضا وَ کانَ یَقُولُ: اُدْعُوا لى وَلَدى الرِّضا وَقُلْتُ لِوَلَدى الرِّضا، وَ قالَ لى وَلَدى الرِّضا. وَ إذا خاطَبَهُ قالَ یا أَبَاالْحَسَنِ.
امـام موسى بن جعفر علیهماالسلام فرزند خود على را، رضا مىنامید و همواره مىگفت: فرزندم رضا را پیش من فراخوانید، به فرزندم رضا گفتم، فرزندم رضا به من گفت. و . . . و هر وقت او را خطاب مىکرد با کینهاش «اباالحسن» خطاب مىکرد.
عیون اخبار الرضا 1: 22 ح 2
از اسماعیل بن الخطّاب روایت شده که گفت:
کانَ أَبْوالْحَسَنِ علیه السلام یَبْتَدِىءُ بِالثَّناءِ عَلَى إبْنِهِ عَلِىٍّ علیه السلام وَ یُطْریهِ وَ یَذْکُرُ مِنْ فَضْلِهِ وَ بِرِّهِ ما لایَذْکُرُ مِنْ غَیْرِهِ کَأَنَّهُ یُریدُ أَنْ یَدُلَّ عَلْیهِ.
امام موسى بن جعفر علیهماالسلام [هنگامى که به محضرش وارد مىشدیم] به تعریف فرزند خود على علیه السلام مىپرداختند و او را مىستودند و از فضیلت و نیکویى او چنان یاد مىکردند که درباره دیگران نمىگفتند گویا که مىخواستند [ما را ] به امامت او راهنمایى کنند.
بحارالانوار 49: 18 ح 19
امام کاظم علیه السلام فرمودند:
عَلِیٌ ابنى أَکْبَرُ وُلْدى وَ أَسْمَعُهُمْ لِقَولى وَ أَطْوَعُهُمْ لأَمْرى، یَنْظُرُ مَعى فى کِتابِ الْجَفْرِ وَالْجامِعَةِ وَلَیْسَ یَنْظُرُ فیه إلاّنَبِىٌّ أَوْ وَصِىُنَبِىٍّ.
پسرم على فرزند بزرگتر من و شنواترین و فرمانبرترین آنهاست، با من در کتاب «جفر» و «جامعه» نگاه مىکند، در حالی که به غیر پیامبر و وصى پیامبر کسى در آن نظر نمىکند.
بحارالانوار 49 : 20 ح 25
سلیمان بن جعفر جعفرى گوید: براى انجام کارى پیش امام رضا علیه السلام رفته بودم، او با معتّب به خانهاش وارد شد، دید غلامانش گِل کارى مىکنند و کارگر غریبى را نیز به کار گماردهاند. حضرت فرمودند:
قاطَعْتُمُوهُ عَلى أُجْرَتِهِ؟ فَقالوُا : لا ... فَقالَ علیه السلام: إِنّى قَدْنَهَیْتُکُمْ عَنْ مِثْلِ هذا غَیْرَ مَرَّةٍ أَنْ یَعْمَلَ مَعَکُمْ أَحَدٌ حَتّى یُقاطِعُوهُ أُجْرَتَهُ…
آیا مزدش را تعیین کردهاید، گفتند: نه، حضرت فرمودند: چندین بار من شما را از انجام این کار نهى نمودهام و گفتهام: هیچ کس را براى کارى استخدام نکنید مگر این که اجرتش را معیّن کرده باشید
کافى 5: 288 ح 1
یاسر خدمتگزار امام رضا علیه السلام مىگوید:
کانَ الرِّضا علیه السلام إِذا خَلا جَمَعَ حَشَمَهَ کُلَّهُمْ عِنْدَهُ، الصَّغیرَ وَ الْکَبیرَ، فَیُحَدِّثُهُمْوَ یَأنِسُ بِهِمْ وَ یُؤْنِسُهُمْ، وَ کانَ علیه السلام إِذا جَلَسَ عَلَى الْمائِدَةِ لایَدَعُ صَغیرا وَ لا کبیرا، حَتّى السّائِسِ وَ الْحَجّامِ إلاّ أَقْعَدَهُ مَعَهُ عَلى ما ئِدَتِهِ.
امام رضا علیه السلام هر وقت فرصت پیدا مىکرد همه خدمتگزاران را از کوچک و بزرگ دور خود جمع مىکرد، و با آنان به گفتگو بنشسته و مأنوس مىگشت، و آنان هم با او أنس پیدا مىنمودند. و هر گاه سر سفره مىنشست، از هیچ کدام آنان غفلت نمىکرد، چه کوچک و چه بزرگ، حتى اصطبلدار و حجامت گر را هم کنار خودش بر سر سفره مىنشاند.
عیون اخبار الرضا 2: 170 و 197 ح 24، بحارالانوار 66: 351 ح 1
نادر، خدمتگزار امام رضا علیه السلام مىگوید:
کانَ أَبُوالْحَسَنِ علیه السلام إِذا أَکَلَ أَحَدُنا لا یَسْتَخْدِمُهُ حَتّى یَفْرُغَ مِنْ طَعامِهِ.
امام رضا علیه السلام هنگام غذا خوردن یکى از ما خدمتگزاران هیچ کارى از او نمىخواست تا این که از غذایش دست مىکشید.
کافى 6: 298 ح 11
نادر خدمتگزار امام رضا علیه السلام مىگوید:
کانَ أَبُوالْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام یَضَعُ جَوْزینَجَةَ عَلَى الْأُخْرى وَ یُناوِلُنى.
امام رضا علیه السلام حلواى گردوئى را لقمه کرده و به من مىداد.
محاسن برقى 2: 200 ح 1584
شیخ مفید مىگوید:
کانَ الرِّضا عَلِىُّ بْنُ مُوسى علیهماالسلام یُکْثِرُ وَعْظَ الْمأَمْوُنِ إِذا خَلابِهِ وَ یُخَوِّفُهُ وَ یُقَبِّحُ لَهُ ما یَرْکَبُهُ مِنْ خِلافِهِ وَ کانَ الْمامُونُ یُظْهِرُ قَبُولَ ذلِکَ مِنْهُ وَ یُبْطِنُ کَراهِیَتَهُ وَ اسْتِثْقالَهُ.
امام رضا علیه السلام هنگامى که با مأمون خلوت مىکرد او را زیاد موعظه مىنمود و از خدا مىترساند، و کارهاى خلافى را که مرتکب مىشد تقبیح مىنمود. و مأمون در ظاهر اظهار قبول کرده و ناراحتى و سنگینى آن را پنهان نمود.
بحارالانوار 49: 308 ح 18
عبید بن ابى عبداللّه بغدادى از شخصى نقل مىکند که گفت:
نَزَلَ بَاَبىالْحَسَنِالرِّضا علیه السلام ضَیْفٌ وَکانَ جالِسا عِنْدَهُ یُحَدِّثُهُ فى بَعْضِ اللَّیْلِ فَتَغَیَّرَ السِّراجُ، فَمَدَّ الرَّجُلُ یَدَهُ لِیُصْلِحَهُ فَزَبَرَهُ أَبُوالْحَسَنِ علیه السلام ثُمَّ بادَرَهُ بِنَفْسِهِ فَأَصْلَحَهُ ثُمَّ قالَ علیه السلام: «إنّا قَوْمٌ لانَسْتَخْدِمُ أَضْیافَنا.»
در محضر امام رضا علیه السلام بودم که میهمانى بر او وارد شد، هنگامى که امام با میهمان مشغول صحبت بود، شعله چراغ تغییر کرد، میهمان دستش را دراز کرد تا آن را اصلاح کند، امام علیه السلام او را از این کار بازداشت و خودش آن را اصلاح نمود، سپس فرمودند: «ما مردمى هستیم که میهمانان خود را به کار نمىگماریم».
بحارالانوار 49: 102 ح 20
از صولى روایت شده که گفت: مادر بزرگم[که مدّتى افختار خدمتکارى امام رضا علیه السلام نصیبش شده بود] به ما گفت:
أَبَاالْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام إِذا صَلّى الْغَداةَ، وَکانَ یُصَلّیها فى أَوَّلِ وَقْتٍ ثُمَّ یَسْجُدُ فَلایَرْفَعُ رَأْسَهُ إِلى أَنْ تَرْتَفِعَ الشَّمْسُ، ثُمَّ یَقُومُ فَیَجْلِسُ لِلنّاسِ أَوْ یَرْکَبُ .
امام رضا علیه السلام پس از خواندن نماز صبح در اول وقت، سر به سجده مىگذاشت، تا هنگامى که آفتاب بالا مىآمد، سپس براى رسیدگى به امور مردم [و بر طرف نمودن حوائج آنان] مىنشست و یا سوار شده پىکارهاى دیگر مىرفت.
بحارالانوار 49: 90 ضمن ح 2
ابراهیم بن عباس مىگوید:
ما رَأَیْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام جَفا أَحَدا بِکَلِمَةٍ قَطُّ وَ لارَأَیْتُهُ قَطَعَ عَلى أَحَدٍ کَلامَهُ حَتّى یَفْرُغَ مِنْهُ وَ ما رَدَّ أَحَدا عَنْ حاجَةٍ یَقْدِرُ عَلَیْها.
هرگز ندیدم که امام رضا علیه السلام با سخن خود کسى را برنجاند و سخن کسى را قطع کند، تا این که سخن خود را تمام بکند، و هرگز حاجت کسى را که توان اداى آنرا داشت ردّ نمىکرد.
عیون اخبار الرضا 2: 197 ح 7، بحارالانوار 49: 90 ح 4
معمّر بن خلاّد گوید:
کانَ أَبُوالْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام إِذا أَکَلَ أُتِىَ بِصَحْفَةٍ فَتُوضَعُ قُرْبَ ما ئِدَتِهِ فَیَعْمِدُ إِلى أَطْیَبِ الطَّعامِ مِمـّا یُؤْتى بِهِ فَیَـأْخُذُ مِنْ کُلٍّ شَیْئا، فَیُوضَعُ فى تِلْکَ الصَّحْفَةِ، ثُمَّ یَأْمُرُبِها لِلْمَساکینِ…
امام رضا علیه السلام به هنگام خوردن غذا، سینى بزرگى برایشان آورده مىشد و در کنار سفرهاش قرار مىگرفت، و آن حضرت از بهترین غذاهایى که برایشان آورده مىشد، مقدارى بر مىگزیدند و در آن مىنهادند، سپس آن را براى فقراء مىفرستادند.
بحارالانوار 49: 97 ح 11
ابوالحسین بن محمد که کاتب امام رضا علیه السلام بود مىگوید: امام رضا علیه السلام فرزند خود امام محمد تقى علیه السلام را در حالی که کودکى بیش در مدینه نبود، جز با کنیهاش یاد نمىکردند و مىفرمودند:
کَتَبَ اِلَىَّ أَبُوجَعْفَرٍ علیه السلام وَ هُوَ صَبىٌّ بِالْمَدینَةِ، فَیُخاطِبُهُ بِالتَّعْظیمِ وَ تَرُدُّ کُتُبَ أَبى جَعْفَرٍ علیه السلام فِى نِهایَةِ الْبَلاغَةِ وَ الْحُسْنِ.
پسرم ابوجعفر علیه السلام به من این چنین نوشته، و از او با تعظیم یاد مى کردند و در نهایت بلاغت و زیبائى جواب نامه هایشان را پاسخ مى دادند.
عیون اخبار الرضا 2: 266 ح 1
1
2
3
>