امام رضا علیه‌السلام
امام رضا علیه‌ السلام فرمودند:
مَن زارَنِی عَلَى بُعدِ دارِی، أتَیتُهُ یومَ القِیامَةِ فی ثلاثِ مَواطِنَ حتّى اُخَلِّصَهُ مِن أهوالِها : إذا تَطایرَتِ الکتُبُ یمینا وشِمالاً، وعِندَ الصِّراطِ وعِندَ المِیزانِ.
هر که مرا در دیار غربت زیارت کند، روز قیامت در سه جا به داد او مى رسم و از هراس ها و سختی هاى آنها نجاتش مى دهم: وقتى که نامه هاى اعمال از راست و چپ پراکنده شوند و هنگام گذشتن از صراط و موقع سنجیدن میزان [اعمال].
عیون اخبار الرّضا علیه السلام: ج ۲، ص ۲۵۵
الکافى به نقل از حسن بن جَهْم:
الکافی عن الحسن بن الجهم: قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام: لا تَنسَنی مِنَ الدُّعاءِ. قالَ: (أ)وَتَعلَمُ أنّی أنساک؟ فَتَفَکرتُ فی نَفسی وقُلتُ: هُوَ یدعو لِشیعَتِهِ وأنَا مِن شیعَتِهِ، قُلتُ: لا، لا تَنسانی. قالَ: وکیفَ عَلِمتَ ذلِک؟ قُلتُ: إنّی مِن شیعَتِک، وإنَّک لَتَدعو لَهُم. فَقالَ: هَل عَلِمتَ بِشَیءٍ غَیرِ هذا؟ قُلتُ: لا. قالَ: إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ ما لَک عِندی فَانظُر (إلى) ما لی عِندَک.
به امام رضا علیه السلام گفتم: مرا از دعا فراموش مکن. حضرت فرمودند: «گمان مى کنى که من فراموشت مى کنم؟!». اندکى در خودم اندیشیدم و با خود گفتم: او براى شیعیانش دعا مى کند و من نیز از شیعیانش هستم. آن گاه گفتم: نه، فراموشم نمى کنید. حضرت فرمودند: «از کجا فهمیدى؟». گفتم: من از شیعیان شما هستم و شما برایشان دعا مى کنىد. حضرت فرمودند: «آیا متوجّه چیز دیگرى جز این شدى؟». گفتم: نه. حضرت فرمودند: «هرگاه خواستى بدانى که نزد من چه جایگاهى دارى، ببین من نزدت چه جایگاهى دارم».
الکافی: ج ۲، ص ۶۵۲
در عیون اخبار الرّضا ـ به نقل از رجاء بن ابى ضحاک در بیان سیره امام رضا علیه السلام در سفر به خراسان ـ آمده:
عیون أخبار الرِّضا عن رجاءَ بنِ أبی الضحّاک ـ فی ذکرِ سیرة الإمام الرِّضا علیه السلام وقد صَحبَه إلى خراسان ـ : یکثِرُ باللَّیلِ فی فِراشِهِ مِن تِلاوَةِ القرآنِ ، فإذا مَرَّ بآیةٍ فیها ذِکرُ جَنّةٍ أو نارٍ بَکى وسَألَ اللّهَ الجَنّةَ وتَعَوَّذَ بهِ مِن النارِ.
شب ها در بسترش بسیار قرآن مى خواند و هرگاه به آیه اى که در آن از بهشت یا آتش یاد شده بود مى رسید، مى گریست و بهشت را از خدا مسألت مى کرد و از آتش به او پناه مى برد.
عیون اخبار الرّضا علیه السلام: ج ۲، ص ۱۸۲
امام هادى علیه السلام فرمودند:
مَن کانَت لَهُ إلَی اللّهِ حاجَةٌ، فَلیزُر قَبرَ جَدِّی الرِّضا(ع) بِطوسٍ وهُوَ عَلی غُسلٍ، وَلیصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ، وَلیسأَلِ اللّهَ حاجَتَهُ فی قُنوتِهِ؛ فَإِنَّهُ یستَجیبُ لَهُ ما لَم یسأَل فی مَأثَمٍ أو قَطیعَةِ رَحِمٍ.
هر کس از خداوند حاجتی داشت، غسل کند و به زیارت جدّم رضا(ع) در توس برود و بالاسرِ آن حضرت دو رکعت نماز بگزارد و در قنوتش حاجت خود را از خداوند بخواهد، حاجتش را، در صورتی که درخواست گناه یا بُریدن پیوند خویشاوندی نباشد، برآورده خواهد ساخت.
عیون أخبار الرضا(ع): ج ۲ ص ۲۶۲ ح ۳۲.
از سلیمان بن حفص نقل شده که گفت:
کانَ مُوسىَ بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام یُسَمّى وَلَدَهُ عَلِیّا الرِّضا وَ کانَ یَقُولُ: اُدْعُوا لى وَلَدى الرِّضا وَقُلْتُ لِوَلَدى الرِّضا، وَ قالَ لى وَلَدى الرِّضا. وَ إذا خاطَبَهُ قالَ یا أَبَاالْحَسَنِ.
امـام موسى بن جعفر علیهماالسلام فرزند خود على را، رضا مى‌نامید و همواره مى‌‏گفت: فرزندم رضا را پیش من فراخوانید، به فرزندم رضا گفتم، فرزندم رضا به من گفت. و . . . و هر وقت او را خطاب مى‌‏کرد با کینه‌‏اش «اباالحسن» خطاب مى‏‌کرد.
عیون اخبار الرضا 1: 22 ح 2
از اسماعیل بن الخطّاب روایت شده که گفت:
کانَ أَبْوالْحَسَنِ علیه‏ السلام یَبْتَدِى‏ءُ بِالثَّناءِ عَلَى إبْنِهِ عَلِىٍّ علیه‏ السلام وَ یُطْریهِ وَ یَذْکُرُ مِنْ فَضْلِهِ وَ بِرِّهِ ما لایَذْکُرُ مِنْ غَیْرِهِ کَأَنَّهُ یُریدُ أَنْ یَدُلَّ عَلْیهِ.
امام موسى بن جعفر علیهماالسلام [هنگامى که به محضرش وارد مى‏شدیم] به تعریف فرزند خود على علیه‏ السلام مى‏پرداختند و او را مى‏ستودند و از فضیلت و نیکویى او چنان یاد مى‏کردند که درباره دیگران نمى‏گفتند گویا که مى‏خواستند [ما را ] به امامت او راهنمایى کنند.
بحارالانوار 49: 18 ح 19
سلیمان بن جعفر جعفرى گوید: براى انجام کارى پیش امام رضا علیه‏ السلام رفته بودم، او با معتّب به خانه‏اش وارد شد، دید غلامانش گِل کارى مى‏کنند و کارگر غریبى را نیز به کار گمارده‏اند. حضرت فرمودند:
قاطَعْتُمُوهُ عَلى أُجْرَتِهِ؟ فَقالوُا : لا ... فَقالَ علیه‏ السلام: إِنّى قَدْنَهَیْتُکُمْ عَنْ مِثْلِ هذا غَیْرَ مَرَّةٍ أَنْ یَعْمَلَ مَعَکُمْ أَحَدٌ حَتّى یُقاطِعُوهُ أُجْرَتَهُ…
آیا مزدش را تعیین کرده‏اید، گفتند: نه، حضرت فرمودند: چندین بار من شما را از انجام این کار نهى نموده‏ام و گفته‏ام: هیچ کس را براى کارى استخدام نکنید مگر این که اجرتش را معیّن کرده باشید
کافى 5: 288 ح 1
یاسر خدمتگزار امام رضا علیه‏ السلام مى‏گوید:
کانَ الرِّضا علیه‏ السلام إِذا خَلا جَمَعَ حَشَمَهَ کُلَّهُمْ عِنْدَهُ، الصَّغیرَ وَ الْکَبیرَ، فَیُحَدِّثُهُمْ‏وَ یَأنِسُ بِهِمْ وَ یُؤْنِسُهُمْ، وَ کانَ علیه‏ السلام إِذا جَلَسَ عَلَى الْمائِدَةِ لایَدَعُ صَغیرا وَ لا کبیرا، حَتّى السّائِسِ وَ الْحَجّامِ إلاّ أَقْعَدَهُ مَعَهُ عَلى ما ئِدَتِهِ.
امام رضا علیه‏ السلام هر وقت فرصت پیدا مى‏کرد همه خدمتگزاران را از کوچک و بزرگ دور خود جمع مى‏کرد، و با آنان به گفتگو بنشسته و مأنوس مى‏گشت، و آنان هم با او أنس پیدا مى‏نمودند. و هر گاه سر سفره مى‏نشست، از هیچ کدام آنان غفلت نمى‏کرد، چه کوچک و چه بزرگ، حتى اصطبل‏دار و حجامت گر را هم کنار خودش بر سر سفره مى‏نشاند.
عیون اخبار الرضا 2: 170 و 197 ح 24، بحارالانوار 66: 351 ح 1
شیخ مفید مى‏گوید:
کانَ الرِّضا عَلِىُّ بْنُ مُوسى علیهماالسلام یُکْثِرُ وَعْظَ الْمأَمْوُنِ إِذا خَلابِهِ وَ یُخَوِّفُهُ وَ یُقَبِّحُ لَهُ ما یَرْکَبُهُ مِنْ خِلافِهِ وَ کانَ الْمامُونُ یُظْهِرُ قَبُولَ ذلِکَ مِنْهُ وَ یُبْطِنُ کَراهِیَتَهُ وَ اسْتِثْقالَهُ.
امام رضا علیه‏ السلام هنگامى که با مأمون خلوت مى‏کرد او را زیاد موعظه مى‏نمود و از خدا مى‏ترساند، و کارهاى خلافى را که مرتکب مى‏شد تقبیح مى‏نمود. و مأمون در ظاهر اظهار قبول کرده و ناراحتى و سنگینى آن را پنهان نمود.
بحارالانوار 49: 308 ح 18
عبید بن ابى عبداللّه بغدادى از شخصى نقل مى‏کند که گفت:
نَزَلَ بَاَبى‏الْحَسَنِ‏الرِّضا علیه‏ السلام ضَیْفٌ وَکانَ جالِسا عِنْدَهُ یُحَدِّثُهُ فى بَعْضِ اللَّیْلِ فَتَغَیَّرَ السِّراجُ، فَمَدَّ الرَّجُلُ یَدَهُ لِیُصْلِحَهُ فَزَبَرَهُ أَبُوالْحَسَنِ علیه‏ السلام ثُمَّ بادَرَهُ بِنَفْسِهِ فَأَصْلَحَهُ ثُمَّ قالَ علیه‏ السلام: «إنّا قَوْمٌ لانَسْتَخْدِمُ أَضْیافَنا.»
در محضر امام رضا علیه‏ السلام بودم که میهمانى بر او وارد شد، هنگامى که امام با میهمان مشغول صحبت بود، شعله چراغ تغییر کرد، میهمان دستش را دراز کرد تا آن را اصلاح کند، امام علیه‏ السلام او را از این کار بازداشت و خودش آن را اصلاح نمود، سپس فرمودند: «ما مردمى هستیم که میهمانان خود را به کار نمى‏گماریم».
بحارالانوار 49: 102 ح 20
از صولى روایت شده که گفت: مادر بزرگم[که مدّتى افختار خدمتکارى امام رضا علیه‏ السلام نصیبش شده بود] به ما گفت:
أَبَاالْحَسَنِ الرِّضا علیه‏ السلام إِذا صَلّى الْغَداةَ، وَکانَ یُصَلّیها فى أَوَّلِ وَقْتٍ ثُمَّ یَسْجُدُ فَلایَرْفَعُ رَأْسَهُ إِلى أَنْ تَرْتَفِعَ الشَّمْسُ، ثُمَّ یَقُومُ فَیَجْلِسُ لِلنّاسِ أَوْ یَرْکَبُ .
امام رضا علیه‏ السلام پس از خواندن نماز صبح در اول وقت، سر به سجده مى‏گذاشت، تا هنگامى که آفتاب بالا مى‏آمد، سپس براى رسیدگى به امور مردم [و بر طرف نمودن حوائج آنان] مى‏نشست و یا سوار شده پى‏کارهاى دیگر مى‏رفت.
بحارالانوار 49: 90 ضمن ح 2
معمّر بن خلاّد گوید:
کانَ أَبُوالْحَسَنِ الرِّضا علیه‏ السلام إِذا أَکَلَ أُتِىَ بِصَحْفَةٍ فَتُوضَعُ قُرْبَ ما ئِدَتِهِ فَیَعْمِدُ إِلى أَطْیَبِ الطَّعامِ مِمـّا یُؤْتى بِهِ فَیَـأْخُذُ مِنْ کُلٍّ شَیْئا، فَیُوضَعُ فى تِلْکَ الصَّحْفَةِ، ثُمَّ یَأْمُرُبِها لِلْمَساکینِ…
امام رضا علیه‏ السلام به هنگام خوردن غذا، سینى بزرگى برایشان آورده مى‏شد و در کنار سفره‏اش قرار مى‏گرفت، و آن حضرت از بهترین غذاهایى که برایشان آورده مى‏شد، مقدارى بر مى‏گزیدند و در آن مى‏نهادند، سپس آن را براى فقراء مى‏فرستادند.
بحارالانوار 49: 97 ح 11
ابوالحسین بن محمد که کاتب امام رضا علیه‏ السلام بود مى‏گوید: امام رضا علیه‏ السلام فرزند خود امام محمد تقى علیه‏ السلام را در حالی که کودکى بیش در مدینه نبود، جز با کنیه‏اش یاد نمى‏کردند و مى‏فرمودند:
کَتَبَ اِلَىَّ أَبُوجَعْفَرٍ علیه‏ السلام وَ هُوَ صَبىٌّ بِالْمَدینَةِ، فَیُخاطِبُهُ بِالتَّعْظیمِ وَ تَرُدُّ کُتُبَ أَبى جَعْفَرٍ علیه‏ السلام فِى نِهایَةِ الْبَلاغَةِ وَ الْحُسْنِ.
پسرم ابوجعفر علیه‏ السلام به من این چنین نوشته، و از او با تعظیم یاد مى‏ کردند و در نهایت بلاغت و زیبائى جواب نامه ‏هایشان را پاسخ مى ‏دادند.
عیون اخبار الرضا 2: 266 ح 1