بینش و حکمت
امام سجاد علیه ‏السلام فرمودند:
اِنَّ لِسانَ ابْنِ آدَمَ یُشْرِفُ عَلى جَمیعِ جَوارِحِهِ کُلَّ صَباحٍ فَیَقُولُ: کَیْفَ اَصْبَحْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: بِخَیْرٍ اِنْ تَرَکْتَنا، وَ یَقُولُونَ: اَللّهَ اَللّهَ فینا وَ یُناشِدُونَهُ وَ یَقُولُونَ: اِنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِکَ؛
هر بامداد زبان آدمیزاد بر دیگر اعضایش توجه مى‏ کند و مى‏ گوید: چگونه هستید؟ حالتان چطور است؟ آنها مى‏ گویند: اگر تو ما را رها کنى خوبیم، خدا را خدا را نسبت به ما به یاد آور و او را به خدا قم مى‏ دهند و مى‏ گویند: پاداش و کیفر ما تنها به خاطر توست.
اصول کافى، ج 3، ص 177
به امام سجاد علیه ‏السلام گفته شد: اى فرزند رسول خدا حال شما چطور است؟ حضرت فرمودند:
اَصْبَحْتُ مَطْلُوبا بِثَمانِ خِصالٍ: اَللّهُ تَعالى یَطْلُبُنى بِالْفَرائِضِ، وَ النَّبِىُ صلّی الله علیه و آلهبِالسُنَّةِ وَالْعَیالُ بِالْقُوتِ، والنَّفْسُ بِالشَهْوَةِ، وَالشَّیْطانُ باِلْمَعْصیَةِ، وَ الْحافِظانِ بِصِدْقِ الْعَمَلِ، وَ مَلَکُ الْمَوْتِ بِالرُّوحِ، وَ الْقَبْرُ بِالْجَسَدِ، فَأَنَا بَیْنَ هذِهِ الْخِصالِ مَطْلُوبٌ.
حال و روز کسى را دارم که هشت طلبکار دور او را گرفته ‏اند، خداى بزرگوار از من انجام واجبات را مى‏ خواهد، و پیامبر روش و سنّت خود را، و خانواده غذا و خرجى را، و نفس شهوت را، و شیطان نافرمانى را، و نگهبانان (دو فرشته) درست کردارى را، و عزرائیل روح را، و قبر جسم را. بنابراین من در میان این همه طلب کار گرفتارم.
بحارالأنوار، ج 76، ص 15
جابر مى ‏گوید: امام سجاد علیه ‏السلام روزى از منزل خارج شدند در حالى که چنین مى‏ گفتند:
اَصْبَحتُ وَ اللّهِ یا جابِرُ مَحْزُونا مَشْـغُولَ القَـلْبِ، فَقُلْتُ جُعِـلْتُ فِـداکَ ماحُزْنُکَ وَ شُـغْلُ قَلْبِکَ، کُلُّ هذا عَلَى الدُّنْیا؟ فَقالَ علیه ‏السلام : لا یـا جـابِرُ وَلکنْ حُـزْنُ هَـمِّ الاخِـرَةِ، یـا جابِرُ مَنْ دَخَـلَ قَلَبَهُ خالِصُ حَقیقَةِ الایمانِ شَغَلَ عَمّا فِى الدُّنیا مِنْ زینَتِـها.
اى جابر به خدا قسم صبح کردم در حالى که غمگین هستم و قلبم مشغول است گفتم: فدایت شوم غم و دل مشغولى شما چیست؟ آیا مربوط به دنیاست؟ امام سجاد علیه ‏السلام فرمودند: نه جابر بلکه اندوه براى آخرت است، اى جابر! حقیقت ناب ایمان بر قلب هرکس وارد شود، از هر آنچه زینت دنیائى است رویگردان مى ‏شود.
تحف العقول، ص 286
منهال مى‏ گوید: بر امام سجاد علیه ‏السلام وارد شدم و گفتم: سلام بر شما باد چگونه صبح کردید خدا بر شما رحمت آورد؟ حضرت فرمودند:
اَنْتَ تَزْعَمٌ أنَّکَ لَنا شیعَةٌ وَ اَنْتَ لاتَعْرِفُ صَباحَنا وَ مَساءَنا، اَصْبَحْتُ فى قَوْمِنا بِمَنْزِلَةِ بِنَى إِسْرائیلَ فى آلِ فِرْعَونَ یُذَّبِحُونَ الاَْبْناءَ وَ یَسْتَحیُونَ النِساءَ، وَ اَصْبَحَ خَیْرُ الْبَریَّةِ بَعْدَ نَبیِّها صلّی الله علیه و آله یُلْعَنُ عَلَى المَنابِرِ، وَ یُعْطَى الْفَضْلُ وَ الاَْمْوالُ عَلى شَتْمِهِ، وَ اَصْبَحَ مَنْ یُحِبُّنا مَنْقُوصا بِحَقِّهِ عَلى حُبِّهِ اِیّانا وَ اَصْبَحَتْ قُرَیْشُ تَفَضَّلَ عَلى جَمیعِ الْعَرَبِ بِاَنَّ مُحَمَّدا صلّی الله علیه و آله مِنْهُمْ یَطْلُبُونَ بِحَقِّنا وَ لایَعْرِفُونَ لَنا حَقّا، اُدْخُلْ فَهذا صَباحُنا وَ مَساءُنا.
تو خیال مى‏ کنى شیعه مائی و از شب و روز ما خبر ندارى؟ روزگار ما چنان است که همانند قوم بنى اسرائیل در اسارت فرعون ـ مردان ما را مى ‏کشند و زنان ما را (بى سرپرست) رها مى‏ کنند، ـ (در این روزگار) بر بهترین انسانها بعد از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله - در منبرها لعنت نثار مى ‏شود و براى ناسزاگوئى به او حقوق و پاداش عطا مى‏ شود، دوستان ما به خاطر محبت شان نسبت به ما از حق و مقام شان کاسته مى‏ شود قریش به دلیل انتساب شان به پیامبر بر تمامى عرب برترى مى‏ فروشد و حق ما را مى ‏طلبد اما خود براى ما حقى نمى‏ شناسد (و به آن تسلیم نمى ‏شود) آرى بیا و ببین که شب و روز ما چگونه است.
بحارالأنوار، ج 76، ص 16
به امام باقر علیه ‏السلام گفته شد: چگونه صبح کردید؟ حضرت فرمودند:
اَصْبَحْنا غَرْقى فِى الْنِـعْمَةِ، مَوْفُورینَ بِالذُّنُوبِ، یَتَحَبَّبُ اِلَیْنا اِلـهُنا بِالنِّعَمِ، وَ نَتَمَقَّتُ اِلَیْهِ بِالْمَـعاصى، وَ نَحْنُ نَفْتَقِرُ اِلَیْهِ، وَ هُوَ غَـنىٌّ عَنّا؛
صبح کردیم در حالى که غرق در نعمت هستیم، گناهان فراوان است، معبود ما با نعمتها به ما اظهار دوستى مى‏ کند، و ما با نافرمانى نسبت به او دشمنى مى‏ کنیم، ما به او نیازمندیم و او از ما بى‏ نیاز است.
بحارالأنوار، ج 46، ص 304
به امام حسین علیه ‏السلام گفته شد: اى فرزند رسول خدا چگونه صبح کردید؟ حضرت فرمودند:
اَصْبَـحْتُ وَلِىَ رَبٌّ فَوْقى، وَ النّـارُ اَمـامى، وَالْمَـوْتُ یَطْلُبُنى، وَالْحِسابُ مُحـْدِقٌ بى وَ اَنَامُرْتَهِنٌ بِعَـمَلى، لا اَجِدُ ما اُحِبُّ، وَ لا اَدْفَعُ مـا أَکْرَهُ، وَ الاُْمُورُ بِیَدِ غَیْرى، فَاِنْ شاءَ عَذَّبَنى، وَ اِنْ شـاءَ عَفـا، فَـأىُّ فَقیـرٍ اَفْقـَرُ مِنّى؛
صبح کردم در حالى که من پروردگارى دارم که بالاى سرم است و آتش (جهنم) پیش رویم، و مرگ در جستجوى من است و حساب مرا احاطه کرده و من در گرو عمل خودم هستم، آنچه را دوست دارم نمى‏ یابم و آنچه را دوست ندارم از خودم دور نمى‏ کنم، کارها دست دیگرى (یعنى خدا) است چنانچه بخواهد عذابم مى ‏کند و اگر مایل باشد مى‏ بخشد. پس چه کسى از من نیازمندتر است؟
بحارالأنوار، ج 76، ص 15
فاطمه دختر امام حسین علیه ‏السلام مى‏گوید: زمانى که بیمارى حضرت فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلّی الله علیه و آله شدّت پیدا کرد زنهاى مهاجر و انصار به عیادتشان آمدند و گفتند: اى دختر رسول با این بیمارى چگونه صبح کردید؟ حضرت فاطمه علیها السلام فرمودند:
اَصْبَحْتُ وَ اللّهِ عائِفَةً لِدُنیاکُمْ، قالِیَةً لِرِجا لِکُمْ، لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ...؛
به ‏خدا قسم، صبح کردم در حالى‏ که نسبت به دنیاى شما بد بینم، و نسبت به مردان شما خشمناکم، پیش از آن که آنان را آزمایش کنم بیرونشان انداختم، و بعد از آن که در آنان دقیق شدم و آزمودم با آنان دشمن شدم.
معانى الاخبار، ص 354
از امام رضا علیه ‏السلام روایت است که: مردى خراسانى به ایشان گفت: اى پسر رسول خدا من رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را در خواب دیدم گویا به من مى‏فرمودند: چگونه خواهید بود وقتى که در زمین شما پاره‏اى از تن من در سر زمین شما دفن شود و امانت من به شما سپرده شود و در زمین شما ستاره من پنهان شود؟
یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ رَاَیْتُ رَسُولَ اَللّه صلّی الله علیه و آله فـىِ الْمَنامِ کَاَنَّه یَقُوُل لى کَیْفَ اَنْتُـمْ اِذا دُفِنَ فى اَرْضِـکُمْ بِضْـعَتى وَ اسْتُـحْفِـظْتُمْ وَدیعتَـى وَ غیبَ فِـى ثَـراکُمْ نَجْـمى فَقالَ الرِّضـا علیه ‏السلام : اَنـَا الْمَـدْفُونُ فى اَرْضِـکُمْ وَ اَنَا بِضْعَـةٌ مِنْ نَبّیِکُمْ وَ اَنـَا الْـوَدیعَةُ وَ النَّجْمُ اَلا فَمَنْ زارَنى وَ هُـوَ یَعْرِفُ ما اَوْجَبَ اللّهُ تَبـارَکَ وَ تَعالى مِنْ حَـقّى وَ طاعَتى فَاَنـَا وَ آبائى شُفَعاؤُهُ یَوْمَ القیامَةِ وَ مَنْ کُنّا شُفَعائَهُ یَوْمَ الْقیامَةِ نَجا وَ لَوْ کانَ عَلَیْهِ مِثلَ وِزْرِ الثَّقَلَیْنِ اَلْجِـنُّ وَ الاِْنْسُ...؛
اى پسر رسول خدا من رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را در خواب دیدم گویا به من مى‏‌فرمودند: چگونه خواهید بود وقتى که در زمین شما پاره‏اى از تن من در سر زمین شما دفن شود و امانت من به شما سپرده شود و در زمین شما ستاره من پنهان شود؟ امام رضا علیه ‏السلام فرمودند: منم که در زمین شما دفن خواهم شد و منم پاره تن پیامبر شما و منم امانت و منم آن ستاره. آگاه باشید هر که مرا زیارت کند و آنچه را خداى متعال از حق من و اطاعت من واجب کرده بشناسد من و پدرانم روزقیامت شفیع او خواهیم بود، و کسى که ما شفیع او باشیم نجات پیدا خواهد کرد. گرچه بر او همانند گناهان جنّ و انس باشد.
امالى شیخ صدوق، ص 64
امام على علیه ‏السلام به مردى فرمودند:
کَیْفَ اَنْتُم؟ فَقالَ: نَرجُو وَ نَخافُ، فَقالَ علیه ‏السلام : مَنْ رَجا شَیْئا طَلِبَهُ، وَ مَنْ خافَ شَیْئا هَرِبَ مِنْهُ، ما أدْرى ما خَوْفُ رَجُلٍ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ فَلَمْ یَدَعْها لِما خافَ مِنْهُ، وَ ما أدْرى ما رَجاءُ رَجُلٍ نَزَلَ بِهِ بَلاءٌ فَلَمْ‏یَصْبِرْ عَلَیْهِ لِمایَرْجُو.
حال شما چطور است؟ او در پاسخ گفت: امیدوار و بیمناکم بعد حضرت علی علیه السلام فرمودند: هر که امید چیزى دارد آن را طلب مى‏ کند، و کسى که از چیزى بترسد از آن فرار خواهد کرد، نمى‏ دانم چگونه ترس دارد کسى که شهوت به او روى مى‏ آورد ولى به خاطر ترس از آن رها نمى‏ کند، و نمى ‏دانم چه امید دارد مردى که بلا و گرفتارى به او روى مى‏ آورد ولى به خاطر چیزى که به آن امیدوار است شکیبایى پیشه نمى‏ کند.
بحارالأنوار، ج 78، ص 51
روزى امام علی علیه ‏السلام از منزل خارج شدند و با سلمان برخورد کردند، به او فرمودند:
اَصْبَحْتُ فى غُمُومٍ اَرْبَعةٍ َقالَ لَهُ: وَ ما هُنَّ قالَ: غَمُّ الْعَیالِ یَطْلُبُونَ الخُبْزَ وَالشَّهَواتِ، وَ الْخالِقُ یَطْلُبُ الطّاعَةَ، وَ الشّیطانُ یَأْمُرُ بِالْمَعْصیَةِ، وَ مَلَکُ الْمَوْتِ یَطْلُبُ الرُّوحَ فَقالَ لَهُ: اَبْشِرْ یا اَبا عَبداللّهِ فَاِنَّ لَکَ بِکُلِّ خِصْلَةٍ دَرَجاتٍ؛
اى سلمان چگونه صبح کردى؟ سلمان گفت: با چهار غـم و اندوه صبح کردم، امام علیه ‏السلام فرمودند: آنها چیست؟ سلمان گـفت: 1 ـ غم خانواده که نان و خواسته‏ هاى مادى مى‏ خواهند. 2 ـ خالق (جهان) اطاعت و فرمانبردارى مى‏ طلبد. 3 ـ شیطان که دستور معصیبت مى‏ دهد. 4 ـ عزرائیل که جان را مى ‏طلبد. امام علی علیه ‏السلام فرمودند: بشارت باد که براى هر خصلتى درجه ‏اى براى تو خواهد بود.
بحارالأنوار، ج 76، ص 16
امام علی علیه ‏السلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کردند:
یا رَسُولَ اللّهِ اِنَّ اَباذَرٍّ قَدَ وَ عَکَ فَقالَ صلّی الله علیه و آله: اِمْضِ بِنا اِلَیْهِ نَعُودُهُ فَمَضَینا اِلَیْهِ جَمیعا فَلَّما جَلَسْنا قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلّی الله علیه و آله: کَیْفَ اَصْبَحْتَ یا اَباذَرٍّ؟ قالَ: اَصْبَحْتُ وَ عَکا یا رَسُولَ اللّهِ، فَقالَ: اَصْبَحْتَ فى رَوْضَةٍ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ، قَد اِنْغَمَسْتَ فِى ماءِ الْحَیْوانِ، وَ قَدْ غَفَرَ اللّهُ لَکَ ما یَقْدَحُ مِنْ دینِکَ فَاَبْشِر یا اَباذَرٍّ.
اى رسول خدا ابوذر بیمار و تب‏دار است. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: برویم پیش او تا عیادتش کنیم، همراه یگدیگر پیش او رفتیم، وقتى که نشستیم، رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: اى ابوذر چطور صبح کردى؟ ابوذر گفت: صبح کردم در حال تب‏دارى اى رسول خدا، رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: در باغى از باغهاى بهشت صبح کردى، تو در آب حیات فرو رفتى، و خدا پوشانید آنچه را که به دین تو آسیب مى‏ رساند، پس بشارت باد بر تو اى ابوذر.
مستدرک الوسائل، ج 2، ص 57، ح 1398
داوود بن کثر رقی مى ‏گوید:
دَخَلْتُ عَلى اَبى عَبْدِ اللّه علیه ‏السلام فَدَخَلَ عَلَیْهِ مُوسى اِبْنُهُ وَ هُوَ یَنْتَفِضُ، فَقالَ لَهُ اَبُوعَبْدِ اللّهِ علیه ‏السلام : کَیْفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: اَصْبَحْتُ فى کَنَفِ اللّهِ، مُتَقَلِّبا فى نِعَمِ اللّهِ ؛
خدمت امام صادق علیه ‏السلام رسیدم پسرشان حضرت کاظم علیه ‏السلام در حالى که (در اثر تب شدید) مى ‏لرزید. وارد شد، امام صادق علیه ‏السلام به ایشان فرمودند: چگونه صبح کردى؟ ایشان در پاسخ گفتند: در سایه لطف خدا، غرق در نعمت هاى خداوندم.
بحارالأنوار، ج 47، ص 100
امام علی علیه ‏السلام فرمودند:
دَخَلْتُ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلّی الله علیه و آله[ذاتَ یَوْمٍ] فَقالَ: کَیْفَ اَصْبَحتَ یا عَلِىُّ؟ فَقُلْتُ اَصْبَحتُ وَ لَیْسَ فى یَدى شَى‏ءٌ غَیْرَ الْماءِ، وَ أَنَا مُغْتَمٌّ لِحالِ فَرْخَىَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام فَقالَ لى: یـا عَلىُّ غَمُّ الْعَیالِ سَـتْرٌ مِنَ النّارِ، وَطاَعةُ الْخـالِقِ اَمـانٌ مِـنَ الْعَـذابِ، وَالصَّـبْرُ عَـلَى الطّاعَةِ جِـهادٌ، وَ اَفْـضَلُ مِنْ عِـبادَةِ سِتّـینَ سَنَـةً وَ غَـمُّ الْمَـوْتِ کَفّـارَةُ الـذُّنُـوبِ، وَ اعْلَمْ یا عَـلىُّ اَنَّ اَرْزاقَ الْعِـبادِ عَـلَى اللّهِ سُـبْحانَهُ، وَ غَمُّـکَ لَهُمْ لایَضُـرُّکَ وَ لایَـنْفَعُ غَـیْرُ اَنَّـکَ تُـوجَرُ عَـلَیْهِ، وَ اِنَّ أَغَـمُّ الْغَمِّ غَـمُّ الْعَیالِ؛
روزى به حضور پیامبر خدا صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله رسیدم حضرت فرمودند: یا على چطور صبح کردى؟ گفتم صبح کردم در حالى که در دستم چیزى جز آب نیست، و براى حال دو فرزندم (امام) حسن و حسین (که درود خدا بر آنان باد) غمگینم. پیامبر اکرم صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله به من فرمودند: اى على غمخوارى براى خانواده سپر آتش است. و فرمـانبردارى از خـالق مایه امنـیت از عـذاب اسـت، و صـبر بر اطاعت جـهاد محسوب مى‏شود و از عبادت شصت سال برتر است و غم مرگ کفّاره گناهان است، اى على بدان که روزى بندگان به عهده خداوند سبحان است و غمگینى تو براى خاندان سود و زیانى به تو نمى ‏رساند جز این که پاداش به تو داده مى‏ شود، و دردناکترین غم ها غم خانواده است.
بحارالأنوار، ج 76، ص 16
جابربن عبداللّه انصارى مى‏گوید: روزى صبحدم، على بن ابى طالب علیه ‏السلام را ملاقات کردم و گفتم: اى امیرمؤمنان چگونه صبح کردید؟حضرت فرمودند:
بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ مِنْ رَجُلٍ لَمْ یَزُرْ اَخا و لَمْ یُدْخِلْ عَلى مُؤْمِنٍ سُرُورا، قُلْتُ وَ ما ذلِکَ؟ قالَ یُفَرِّجُ عَنْهُ کَرْبا اَوْیَقْضى عَنْهُ دَیْنا اَؤَیَکْشِفُ عَنْهُ فاقَتَهُ؛
به نعمتى و بخششى از پروردگارم (و آن در امان بودن) از مردى که از برادرى دیدن نمى ‏کند، و مؤمنى را شادى نمى‏ سازد. گفـتم: شاد کردن مؤمن چگونه است؟ حضرت فرمودند: اندوهى را از او بر طرف کند یا قرض او را ادا کند یا نیاز او را برطرف نماید.
بحارالأنوار، ج 41، ص 164
جابربن عبداللّه گفت: روزى خدمت امیرالمؤمنین علیه ‏السلام رسیدم به حضرت گفتم: اى امیرمؤمنان چطور صبح کردید؟ حضرت فرمودند:
آکُلُ رِزْقى، قالَ جابِرُ: ما تَقُولُ فى دارِ الدُّنیا؟ قالَ: ما نَقُولُ فى دارٍ اَوَّلُها غَمٌّ، وَ آخِرُهَا الْمَوْتُ، قالَ: فَمَنْ اَغْبَطُ النّاسِ؟ قالَ: جَسَدٌ تَحْتَ التُرابِ، أمِنَ مِنَ الْعِقابِ، وَ یَرْجُوا الثَّوابَ؛
روزى خود را مى‏ خورم جابر گفت: به امام عرض کردم: درباره خانه دنیا چه مى‏ گویید؟ حضرت فرمودند: چه بگوئیم در مورد خانه ‏اى که اوّل آن غم و آخرش مرگ است. جابر گفت: خوشبخت ‏ترین مردم چه کسى است؟ حضرت فرمودند: جسمى که زیر خاک است، از عذاب در امان است، و امید پاداش دارد.
بحارالأنوار، ج 76، ص 16