نقش تغذيه در بيماريهاي عفوني
نويسنده: دکتر غلامحسين اميري
نقش تغذيه در بيماريها عفوني را مجموعا به چهار گروه مي توان تقسيم نمود:
1- تغذيه در رابطه با ايجاد بيماريهاي عفوني، شامل بيماريهاي گوارشي و مسوميت هاي غذايي ( بوتوليسم)، بيماريهاي روده اي مثل اسهال هاي ميکروبي و بيماريهاي عفوني سيستميک ( بروسلوز و تيفوئيد)
2- تغذيه در بيماران عفوني ( محدوديتها و ممنوعيتها)
3- درمان سوء تغذيه به عنوان عارضه بيماريهاي عفوني
4- تغذيه در بيماران با نقص دفاعي شديد
در عصر قبل از آنتي بيوتيک ها، يکي از بيماريهاي کشنده بشر، سل بود که متاسفانه هنور هم هست، وقتي کسي مسلول مي شد او را به يک باشد.وش آب و هوا منتقل مي کردند و غذاهاي مقوي مي دادند درمان تقريبا به همين صورت انجام مي شد. شايد به همين جهت بيمارستان مسلولين و استراحتگاه آنها را جايي مي ساختند که فضاي کافي، هواي کافي، نور کافي و غذاي کافي داشته باشد. در کشورهاي فقير يکي از علل شايع مرگ و مير کودکان بيماريهاي روده اي و اسهال است فقر دانش، فقر اقتصادي و فقر بهداشتي در اين کشورها از عوامل مهم بيماريهاي جسماني، رواني و اجتماعي است. يعني فقر اقتصادي و غذايي و جهل ايجاد مي کند که پايه و اساس خيلي از بيماريهاي عفوني و واگير دار در اين کشورها هستند و مرگ و مير زيادي را به خصوص در اطفال به دنبال دارد.
اثر غذا در تکوين سيستم دفاعي انسان از دوره جنيني آغاز مي شود. يعني خانمي که حامله مي شود در واقع همان موقع تغذيه جنين او بايد جامع، کافي و حساب شده باشد. اگر در اين دوره به مادر پروتئين کافي، ويتامني کافي، املاح کافي از جمله آهن برسد بچه در همين دوره تکويني که معولا سه ماهه اول حيات است رشد لازم را پيدا مي کند. و اگر جنين رشد کافي کرده و جنين سالمي باشد وزن و اندازه طبيعي خواهد داشت. وزن طبيعي جنين معيار مهمي براي سلامتي اوست. و بعد از تولد تغذيه نوزاد با شير مادر شروع مي شود که هم ويتامين کافي و هم املاح کافي دارد و مي تواند ضامن رشد کودک باشد.
بنابراين سوء تغذيه از دوره تکامل جنيني نسل بشر نقش خودش را براي تمام عمر ابقا مي کند. اگر سيستم دفاعي کودکي در اين دوره رشد نکرده باشد. در تمام مراحل بعدي رشد نمي تواند در مقابل عوامل بيماري زا نقش دفاعي کافي داشته باشد. به خصوص ياد آوري مي کنم که دوره شير خوارگي دومين مرحله مهم است. تغذيه مناسب با شير مادر که داراي ويتامين و املاح کافي است رشد دفاعي کودک را تداوم مي بخشد. کودکي که سوء تغذيه دارد و پروتئين و ويتامين کافي به او نمي رسد مستعد بيماريهاي عفوني است و به واکسيناسيون ها هم جواب خوبي نمي دهد. بنابراين تغذيه مبناي مقاومت بشر در مقابل عوامل بيماري زاي محيطي است که اين عوامل محدود به بيماريهاي عفوني نيست و مي شود به ساير بيماريها هم تعميم داده شود. گر چه در حال حاضر بشريت مرفه از سوي تغذيه به گونه پر خوري و مصرف بيش از حد لازم رنج مي برد. بخش وسيع انسانهاي محرومي هم هستند که از کمبود تغذيه مورد نياز خود رنج مي برند. در مورد نقش تغذيه در ايجاد مقاومت در مقابله با بيماريهاي عفوني بررسي هاي زيادي انجام گرفته است مثلا ديده شده اگر به يک گروه غذاي کافي برسانيم و به گروه ديگري واکسن سل بزنيم آنهايي که تغذيه کافي مي شوند کمتر از آنهايي که واکسن زده اند به سل مبتلا مي شوند.
احتمال بروز سل در آنها که تغذيه کافي داشته اند و واکسن سل هم زده اند بسيار کمتر مي شود.
مسموميت هاي غذايي هم در رابطه با غذاهاي مانده و آلوده بروز مي کنند. به دليل آنکه غذاها به طور بهداشتي تهيه نمي شوند و ما در مراکز توليد غذا و رستوران ها کنترل واقعي نداريم. يعني هر کس که بيکار مانده در زمينه تغذيه کار مي کند و خيلي ها از اصول بهداشت غذا آگاهي ندارند و برخي از آنها که از جنبه بيماريهاي انگلي که بررسي مي شوند بيش از يک انگل دارند و مي توانند آلودگي و بيماريهاي انگلي را از طريق دست به ديگران انتقال دهند. به عبارت ديگر هم در توليد مواد غذايي و هم در توزيع آن رعايت نکات بهداشتي را نمي کنيم. بسياري موارد مواد غذايي کنسور شده که خراب مي شوند از رده خارج نمي شوند که بسيار خطرناکند. همين طور کشک هايي که در ظرفهاي مخصوص نگهداري مي شوند اگر دچار فساد و آلودگي شوند مي توانند باعث بيماريهاي مهلکي مثل بوتوليسم که يک بيماري خطرناک و کشنده است، بشوند. تب روده يا تيفوييد يا حصبه هم يکي از بيماريهاي خطرناک است که از طريق آب و غذاي آلوده انتقال مي يابد و با توجه به مقاومت نسبت به آنتي بيوتيک که طي سالهاي اخير تکوين يافته است مشکلات زيادي را براي مبتلايان به همراه دارد. که از طريق آب و غذا انتقال مي يابد به ويژه نزد کودکان مي توانند سبب ايجاد اسال هاي شديد و بيماريهاي عفوني خطرناک شوند.
لازم به ذکر است حصبه به وسيله آب آلوده ايجاد مي شود و معمولا از بيمار به فرد ديگر انتقال پيدا مي کند و اگر چنين اتفاقي بيفتد مطلقا به دليل رعايت بهداشت است. نکته ديگر اينکه ديده شده به دليل باورهاي غلط مردم و حتي برخي از پزشکان و پرستاران بيماران تيفوييدي را چنان از خوردن غذا محروم مي کنند که منجر به سوء تغذيه شديد و مرگ آنها مي شود. مثلا مي گويند بيمار حصبه اي نبايد نان بخورد.
يکي از بيماريهاي مهمي که از طريق تغذيه مواد آلوده در ايران شيوع دارد تب مالت است. همان طور که مس دانيد تب مالت يک بيماري مشترک بين انسان و دام است. ميکرب تب مالت در گوسفند، بز، گاو، و در حيوانات ديگري مثل خوک و سگ مي توان ايجاد بيماري کند و انسان به طور اتفاقي در تماس با اين حيوانات و با مصرف مواد آلوده عمدتا غذايي که از شير نجوشيده تهيه شده باشد. ( مثلا پنير از شير نجوشيده به عمل مي آيد.) مبتلا مي شود.
معمولا پنير را بايد سه ماه در آب نمک نگه دارند و بعد توزيع کننده که اين اصل رعايت نمي شود به هر حال مصرف پنير آلوده سبب بيماري تب مالت در انسان مي شود. يکي از بيماريهاي مهمي که از طريق آب و مصرف غذاي آلوده براي انسان ايجاد شود اسهال هاي آميبي است که آن هم در تمام فصول وجود دارد و در غالب شهرها شيوع دارد. ولي در فصل تابستان شايع تر است. همين طور مصرف جگر نيم پز گوسفند منجر به بيماري « توکسوپلاسموز» مي شود که کيست انگل وارد معده انسان مي شود تحت تاثير اسيد معده باز مي شود و انگل آزاد مي شود و از طريق مخاط روده جذب و وارد کبد مي شود و وارد غدد لنفاوي مي شود. اگر خانم حامله اي فرضا دچار اين بيماري شود اين انگل خودش را به جنين مي رساند و در جنين ايجاد بيماري مغز و اعصاب مي کند و مي تواند منجر به گرفتاري مرکز عصبي حساس چشم و مغز شود که يکي از بيماريهاي ايجاد کننده سقط در زمان حاملگي است.
بيماري انگلي ديگري که از طريق تغذيه منتقل مي شوند کرمک است که در تمام کشورهاي متمدن و عقب مانده شيوع بسيار دارد و در بچه ها بيشتر از بالغين است.
بيماريهاي انگلي از نوع کرمهاي کدو و قلاب دار و نيز در رابطه با تغذيه ايجاد مي شود.
بيماري که تب دارد ممکن است به علت دردهاي گلو و دستگاه گوارش نتواند تغذيه مناسب داشته باشد و يا ممکن است به علت اختلال در هوشياري بيمار ما نتوانيم از راه دهان تغذيه مناسبي داشته باشيم.
متاسفانه يکي از نکاتي که هميشه فراموش مي شود در درجه اول تغذيه اين بيماران است. در حالي که از همان آب و الکتروليت که شروع مي کنيم، بايد فکر کنيم بيمار چقدر کالري احتياج دارد و اين کالري را محاسبه و تامين کنيم. و بعد به ازاء هر درجه تب حساب کنيم چقدر کالري و آب نياز دارد.
آنچه در عامه مردم مطرح است و بايستي بدانند اين است تفکرات غلط و نادرست گذشته درباره بيماريهاي تب دار به خصوص در حصبه را ياد آوري کنيم. اين طور رايج است که به بيمار حصبه اي نان نبايد داد. در حالي که اگر مي خواهيم بيمار بر بيماري غلبه کند بايد او را تقويت کنيم که گار اين کار را بکنيم حتي اگر دارو ندهيم بيمار بعد از يکي دو هفته خوب خواهد شد. پس مي توان گفت که چيزي که بيمار حصبه اي را از بين مي برد سوء تغذيه است يعني محروم کردن او از خوردن گوشت، نان وميوه که ممنوع کردن آن اصلا کار درستي نيست. بلکه بايد هر چه اشتهاي بيمار طلب مي کند در اختيارش بگذاريم. در سرماخوردگي ها هم يک چيز غير عملي رايج است و متاسفانه اگر ما پزشکان بگوييم هر چه بيمار دوست دارد بخورد و خدايي نخواسته اتفاقي بيفتد مي گويند طبيب مسئول است.
البته ما مي دانيم بعضي از مواد غذايي و ميوه هاي مثل خربزه و انگور محرک هستند و اگر بيماري حساسيت نشان بدهد و احيانا گلويش ناراحت بشود بهتر است نخورد. ولي به طور عام و از نظر علمي محدوديتي نداريم بيماري که سرماخورده بايد سبزي بخورد. مواد پروتئيني بخورد و موادغذايي و هيدروکربن هم مصرف کند . مگر اينکه بيماري خاصي مثل ديابت و يا اوره داشته باشد که توصيه مي کنيم مواد قندي و مواد گوشتي کمتر مصرف کند. يا در کودکان يا حتي بزرگسالان وقتي دچار اسهال مي شوند شايسته است شير مصرف نکنند. البته شير مادر در کودکان در زمان اسهال هم بلامانع است.
در رابطه با بيماران مزمن عفوني، مثلا مسلولين و بيماراني که دچار بيماري مزمن هستند و عفونت يک عارضه ثانويه در آنها است. مثلا بيماران سرطاني يا بيماراني که فلج هستند. کاهش قدرت عضلاني و لاغري آنها قبل از آن که مربوط به بيماري آنها باشد. مربوط به سوء تغذيه است. يعني بايد در هر شرايط غذاي کافي به آنها برسانيم.
مثلا در درمان کزاز گاهي شايد بيمار ار ده روز زير دستگاه تنفي مصنوعي بگذاريم تا فلج او از بين مي رود. و هوشيار مي شود به علت زير دستگاه بودن عفونت هاي ريوي مي کند که آن را هم درمان مي کنيم در نتيجه بيمار حدود دو ماه در اين شرايط زندگي مي کند و در اين مدت قوايش تحليل رفته و غذاي مناسب به او نرسيده اگر عفونت کند به علت سوء تغذيه شديد است و ممکن است نتوانيم کاري کنيم.
در بيماريهاي مزمن تغذيه کليد درمان است و با يد به اين شاه کليد توجه داشته باشيم و پروتئين راس همه غذاها است و بعد ويتامين کافي، املاح کافي، هيدروکربن کافي، براي اينکه بيمار مبتلا به بيماري مزمن را زودتر حرکت دهيم بايد از نظر غذايي کمک کنيم و شايد لازم باشد به جاي سه وعده غذا هر سه ساعت يکبار غذا بدهيم.
وقتي صحبت از نقص دفاعي شديد مي کنيم. بيشتر عفونت پذيري مورد نظرمان است. ممکن است در حال عادي غذايي سمي کنسرو ( نيمه کنسرو) را بخوريم و دچار بيماري عفوني نشويم ولي در شرايطي که دچار نقص دفاعي شديدي باشيم اگر از همين غذا بخوريم ممکن است دچار بيماري شويم. در بيماران با نقص دفاعي شديد به خصوص آنها که گلبول هاي سفيدشان زير 1000 يا کمتر از آن است تاکيد مي کنيم از غذاي خام استفاده نکنند و ميوه جات را با آنکه ويتامين دارند به دليل آنکه پخته نيستند و مي توانند ميکروب را انتقال بدهند توصيه مي کنيم به صورت کمپوت مصرف کنند. و در دوراني که گلبول هاي سفيد زير 1000 است از مصرف خشکبار خودداري کنند. مصرف آب آشاميدني هم در اين موارد مهم است. البته به محض آنکه گلبولهاي آنها به بالاي 2000 و 3000 رسيد مي توانند از مواد خام هم به طور طبيعي استفاه کنند.
در پايان جا دارد که از بالانس مثبت انرژي، يعني پرخوري هم که الآن يک بيماري شايع در جوامع بشري به خصوص در جوامع مرفه تمام کشورهاي جهان است صحبتي داشته باشيم. متاسفانه چيزي که امروز به آن توجه نمي شود زيان هاي پرخوري و مصرف بيش از حد انرژي است.
واقعيت اين است تمام افراد چاق بالقوه ديابتيک هستند و تمام افراد ديابتيک بالقوه عفونت پذيرند. بنابراين عفونت نزد افراد چاق خطرناک است يک ذات الريه نزديک آدم چاق بيشتر باعث مرگ مي شود تا يک آدم با وزن مناسب بنابراين تاکيد مي کنم پرخوري مازاد بر انرژي لازم و چاقي يکي از بلاهاي مهمي است که بشر را تهديد مي کند. در بيماريهاي قلبي و عروقي نقش مهمي دارد.
1- تغذيه در رابطه با ايجاد بيماريهاي عفوني، شامل بيماريهاي گوارشي و مسوميت هاي غذايي ( بوتوليسم)، بيماريهاي روده اي مثل اسهال هاي ميکروبي و بيماريهاي عفوني سيستميک ( بروسلوز و تيفوئيد)
2- تغذيه در بيماران عفوني ( محدوديتها و ممنوعيتها)
3- درمان سوء تغذيه به عنوان عارضه بيماريهاي عفوني
4- تغذيه در بيماران با نقص دفاعي شديد
تغذيه در رابطه با ايجاد بيماريهاي عفوني
در عصر قبل از آنتي بيوتيک ها، يکي از بيماريهاي کشنده بشر، سل بود که متاسفانه هنور هم هست، وقتي کسي مسلول مي شد او را به يک باشد.وش آب و هوا منتقل مي کردند و غذاهاي مقوي مي دادند درمان تقريبا به همين صورت انجام مي شد. شايد به همين جهت بيمارستان مسلولين و استراحتگاه آنها را جايي مي ساختند که فضاي کافي، هواي کافي، نور کافي و غذاي کافي داشته باشد. در کشورهاي فقير يکي از علل شايع مرگ و مير کودکان بيماريهاي روده اي و اسهال است فقر دانش، فقر اقتصادي و فقر بهداشتي در اين کشورها از عوامل مهم بيماريهاي جسماني، رواني و اجتماعي است. يعني فقر اقتصادي و غذايي و جهل ايجاد مي کند که پايه و اساس خيلي از بيماريهاي عفوني و واگير دار در اين کشورها هستند و مرگ و مير زيادي را به خصوص در اطفال به دنبال دارد.
اثر غذا در تکوين سيستم دفاعي انسان از دوره جنيني آغاز مي شود. يعني خانمي که حامله مي شود در واقع همان موقع تغذيه جنين او بايد جامع، کافي و حساب شده باشد. اگر در اين دوره به مادر پروتئين کافي، ويتامني کافي، املاح کافي از جمله آهن برسد بچه در همين دوره تکويني که معولا سه ماهه اول حيات است رشد لازم را پيدا مي کند. و اگر جنين رشد کافي کرده و جنين سالمي باشد وزن و اندازه طبيعي خواهد داشت. وزن طبيعي جنين معيار مهمي براي سلامتي اوست. و بعد از تولد تغذيه نوزاد با شير مادر شروع مي شود که هم ويتامين کافي و هم املاح کافي دارد و مي تواند ضامن رشد کودک باشد.
بنابراين سوء تغذيه از دوره تکامل جنيني نسل بشر نقش خودش را براي تمام عمر ابقا مي کند. اگر سيستم دفاعي کودکي در اين دوره رشد نکرده باشد. در تمام مراحل بعدي رشد نمي تواند در مقابل عوامل بيماري زا نقش دفاعي کافي داشته باشد. به خصوص ياد آوري مي کنم که دوره شير خوارگي دومين مرحله مهم است. تغذيه مناسب با شير مادر که داراي ويتامين و املاح کافي است رشد دفاعي کودک را تداوم مي بخشد. کودکي که سوء تغذيه دارد و پروتئين و ويتامين کافي به او نمي رسد مستعد بيماريهاي عفوني است و به واکسيناسيون ها هم جواب خوبي نمي دهد. بنابراين تغذيه مبناي مقاومت بشر در مقابل عوامل بيماري زاي محيطي است که اين عوامل محدود به بيماريهاي عفوني نيست و مي شود به ساير بيماريها هم تعميم داده شود. گر چه در حال حاضر بشريت مرفه از سوي تغذيه به گونه پر خوري و مصرف بيش از حد لازم رنج مي برد. بخش وسيع انسانهاي محرومي هم هستند که از کمبود تغذيه مورد نياز خود رنج مي برند. در مورد نقش تغذيه در ايجاد مقاومت در مقابله با بيماريهاي عفوني بررسي هاي زيادي انجام گرفته است مثلا ديده شده اگر به يک گروه غذاي کافي برسانيم و به گروه ديگري واکسن سل بزنيم آنهايي که تغذيه کافي مي شوند کمتر از آنهايي که واکسن زده اند به سل مبتلا مي شوند.
احتمال بروز سل در آنها که تغذيه کافي داشته اند و واکسن سل هم زده اند بسيار کمتر مي شود.
نقش تغذيه در ايجاد بيماريها
مسموميت هاي غذايي هم در رابطه با غذاهاي مانده و آلوده بروز مي کنند. به دليل آنکه غذاها به طور بهداشتي تهيه نمي شوند و ما در مراکز توليد غذا و رستوران ها کنترل واقعي نداريم. يعني هر کس که بيکار مانده در زمينه تغذيه کار مي کند و خيلي ها از اصول بهداشت غذا آگاهي ندارند و برخي از آنها که از جنبه بيماريهاي انگلي که بررسي مي شوند بيش از يک انگل دارند و مي توانند آلودگي و بيماريهاي انگلي را از طريق دست به ديگران انتقال دهند. به عبارت ديگر هم در توليد مواد غذايي و هم در توزيع آن رعايت نکات بهداشتي را نمي کنيم. بسياري موارد مواد غذايي کنسور شده که خراب مي شوند از رده خارج نمي شوند که بسيار خطرناکند. همين طور کشک هايي که در ظرفهاي مخصوص نگهداري مي شوند اگر دچار فساد و آلودگي شوند مي توانند باعث بيماريهاي مهلکي مثل بوتوليسم که يک بيماري خطرناک و کشنده است، بشوند. تب روده يا تيفوييد يا حصبه هم يکي از بيماريهاي خطرناک است که از طريق آب و غذاي آلوده انتقال مي يابد و با توجه به مقاومت نسبت به آنتي بيوتيک که طي سالهاي اخير تکوين يافته است مشکلات زيادي را براي مبتلايان به همراه دارد. که از طريق آب و غذا انتقال مي يابد به ويژه نزد کودکان مي توانند سبب ايجاد اسال هاي شديد و بيماريهاي عفوني خطرناک شوند.
لازم به ذکر است حصبه به وسيله آب آلوده ايجاد مي شود و معمولا از بيمار به فرد ديگر انتقال پيدا مي کند و اگر چنين اتفاقي بيفتد مطلقا به دليل رعايت بهداشت است. نکته ديگر اينکه ديده شده به دليل باورهاي غلط مردم و حتي برخي از پزشکان و پرستاران بيماران تيفوييدي را چنان از خوردن غذا محروم مي کنند که منجر به سوء تغذيه شديد و مرگ آنها مي شود. مثلا مي گويند بيمار حصبه اي نبايد نان بخورد.
يکي از بيماريهاي مهمي که از طريق تغذيه مواد آلوده در ايران شيوع دارد تب مالت است. همان طور که مس دانيد تب مالت يک بيماري مشترک بين انسان و دام است. ميکرب تب مالت در گوسفند، بز، گاو، و در حيوانات ديگري مثل خوک و سگ مي توان ايجاد بيماري کند و انسان به طور اتفاقي در تماس با اين حيوانات و با مصرف مواد آلوده عمدتا غذايي که از شير نجوشيده تهيه شده باشد. ( مثلا پنير از شير نجوشيده به عمل مي آيد.) مبتلا مي شود.
معمولا پنير را بايد سه ماه در آب نمک نگه دارند و بعد توزيع کننده که اين اصل رعايت نمي شود به هر حال مصرف پنير آلوده سبب بيماري تب مالت در انسان مي شود. يکي از بيماريهاي مهمي که از طريق آب و مصرف غذاي آلوده براي انسان ايجاد شود اسهال هاي آميبي است که آن هم در تمام فصول وجود دارد و در غالب شهرها شيوع دارد. ولي در فصل تابستان شايع تر است. همين طور مصرف جگر نيم پز گوسفند منجر به بيماري « توکسوپلاسموز» مي شود که کيست انگل وارد معده انسان مي شود تحت تاثير اسيد معده باز مي شود و انگل آزاد مي شود و از طريق مخاط روده جذب و وارد کبد مي شود و وارد غدد لنفاوي مي شود. اگر خانم حامله اي فرضا دچار اين بيماري شود اين انگل خودش را به جنين مي رساند و در جنين ايجاد بيماري مغز و اعصاب مي کند و مي تواند منجر به گرفتاري مرکز عصبي حساس چشم و مغز شود که يکي از بيماريهاي ايجاد کننده سقط در زمان حاملگي است.
بيماري انگلي ديگري که از طريق تغذيه منتقل مي شوند کرمک است که در تمام کشورهاي متمدن و عقب مانده شيوع بسيار دارد و در بچه ها بيشتر از بالغين است.
بيماريهاي انگلي از نوع کرمهاي کدو و قلاب دار و نيز در رابطه با تغذيه ايجاد مي شود.
نقش تغذيه در بيماريهاي عفوني
بيماري که تب دارد ممکن است به علت دردهاي گلو و دستگاه گوارش نتواند تغذيه مناسب داشته باشد و يا ممکن است به علت اختلال در هوشياري بيمار ما نتوانيم از راه دهان تغذيه مناسبي داشته باشيم.
متاسفانه يکي از نکاتي که هميشه فراموش مي شود در درجه اول تغذيه اين بيماران است. در حالي که از همان آب و الکتروليت که شروع مي کنيم، بايد فکر کنيم بيمار چقدر کالري احتياج دارد و اين کالري را محاسبه و تامين کنيم. و بعد به ازاء هر درجه تب حساب کنيم چقدر کالري و آب نياز دارد.
آنچه در عامه مردم مطرح است و بايستي بدانند اين است تفکرات غلط و نادرست گذشته درباره بيماريهاي تب دار به خصوص در حصبه را ياد آوري کنيم. اين طور رايج است که به بيمار حصبه اي نان نبايد داد. در حالي که اگر مي خواهيم بيمار بر بيماري غلبه کند بايد او را تقويت کنيم که گار اين کار را بکنيم حتي اگر دارو ندهيم بيمار بعد از يکي دو هفته خوب خواهد شد. پس مي توان گفت که چيزي که بيمار حصبه اي را از بين مي برد سوء تغذيه است يعني محروم کردن او از خوردن گوشت، نان وميوه که ممنوع کردن آن اصلا کار درستي نيست. بلکه بايد هر چه اشتهاي بيمار طلب مي کند در اختيارش بگذاريم. در سرماخوردگي ها هم يک چيز غير عملي رايج است و متاسفانه اگر ما پزشکان بگوييم هر چه بيمار دوست دارد بخورد و خدايي نخواسته اتفاقي بيفتد مي گويند طبيب مسئول است.
البته ما مي دانيم بعضي از مواد غذايي و ميوه هاي مثل خربزه و انگور محرک هستند و اگر بيماري حساسيت نشان بدهد و احيانا گلويش ناراحت بشود بهتر است نخورد. ولي به طور عام و از نظر علمي محدوديتي نداريم بيماري که سرماخورده بايد سبزي بخورد. مواد پروتئيني بخورد و موادغذايي و هيدروکربن هم مصرف کند . مگر اينکه بيماري خاصي مثل ديابت و يا اوره داشته باشد که توصيه مي کنيم مواد قندي و مواد گوشتي کمتر مصرف کند. يا در کودکان يا حتي بزرگسالان وقتي دچار اسهال مي شوند شايسته است شير مصرف نکنند. البته شير مادر در کودکان در زمان اسهال هم بلامانع است.
در رابطه با بيماران مزمن عفوني، مثلا مسلولين و بيماراني که دچار بيماري مزمن هستند و عفونت يک عارضه ثانويه در آنها است. مثلا بيماران سرطاني يا بيماراني که فلج هستند. کاهش قدرت عضلاني و لاغري آنها قبل از آن که مربوط به بيماري آنها باشد. مربوط به سوء تغذيه است. يعني بايد در هر شرايط غذاي کافي به آنها برسانيم.
درمان سوء تغذيه به عنوان بيماريهاي عفوني
مثلا در درمان کزاز گاهي شايد بيمار ار ده روز زير دستگاه تنفي مصنوعي بگذاريم تا فلج او از بين مي رود. و هوشيار مي شود به علت زير دستگاه بودن عفونت هاي ريوي مي کند که آن را هم درمان مي کنيم در نتيجه بيمار حدود دو ماه در اين شرايط زندگي مي کند و در اين مدت قوايش تحليل رفته و غذاي مناسب به او نرسيده اگر عفونت کند به علت سوء تغذيه شديد است و ممکن است نتوانيم کاري کنيم.
در بيماريهاي مزمن تغذيه کليد درمان است و با يد به اين شاه کليد توجه داشته باشيم و پروتئين راس همه غذاها است و بعد ويتامين کافي، املاح کافي، هيدروکربن کافي، براي اينکه بيمار مبتلا به بيماري مزمن را زودتر حرکت دهيم بايد از نظر غذايي کمک کنيم و شايد لازم باشد به جاي سه وعده غذا هر سه ساعت يکبار غذا بدهيم.
وقتي صحبت از نقص دفاعي شديد مي کنيم. بيشتر عفونت پذيري مورد نظرمان است. ممکن است در حال عادي غذايي سمي کنسرو ( نيمه کنسرو) را بخوريم و دچار بيماري عفوني نشويم ولي در شرايطي که دچار نقص دفاعي شديدي باشيم اگر از همين غذا بخوريم ممکن است دچار بيماري شويم. در بيماران با نقص دفاعي شديد به خصوص آنها که گلبول هاي سفيدشان زير 1000 يا کمتر از آن است تاکيد مي کنيم از غذاي خام استفاده نکنند و ميوه جات را با آنکه ويتامين دارند به دليل آنکه پخته نيستند و مي توانند ميکروب را انتقال بدهند توصيه مي کنيم به صورت کمپوت مصرف کنند. و در دوراني که گلبول هاي سفيد زير 1000 است از مصرف خشکبار خودداري کنند. مصرف آب آشاميدني هم در اين موارد مهم است. البته به محض آنکه گلبولهاي آنها به بالاي 2000 و 3000 رسيد مي توانند از مواد خام هم به طور طبيعي استفاه کنند.
در پايان جا دارد که از بالانس مثبت انرژي، يعني پرخوري هم که الآن يک بيماري شايع در جوامع بشري به خصوص در جوامع مرفه تمام کشورهاي جهان است صحبتي داشته باشيم. متاسفانه چيزي که امروز به آن توجه نمي شود زيان هاي پرخوري و مصرف بيش از حد انرژي است.
واقعيت اين است تمام افراد چاق بالقوه ديابتيک هستند و تمام افراد ديابتيک بالقوه عفونت پذيرند. بنابراين عفونت نزد افراد چاق خطرناک است يک ذات الريه نزديک آدم چاق بيشتر باعث مرگ مي شود تا يک آدم با وزن مناسب بنابراين تاکيد مي کنم پرخوري مازاد بر انرژي لازم و چاقي يکي از بلاهاي مهمي است که بشر را تهديد مي کند. در بيماريهاي قلبي و عروقي نقش مهمي دارد.