داود رشیدی در گفتگوی صریحی :

رئيس شواري عالي تهيه کنندگان نامه اي فرستاد و انجمن را به صحبت دعوت کرد، ما هم با کمال ميل ‏پذيرفتيم که جلسه بگذاريم ولي تاکيد مي کنيم که وظيفه ما دفاع از حقوق بازيگر است.‏البته ناگفته نماند که در سينماي روز جهان مرسوم است که خود بازيگران حتي در مصاحبه ‏هايشان مبلغ دستمزدشان را مي ...
جمعه، 8 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
داود رشیدی در گفتگوی صریحی :

تقصیر خود تهیه کننده‌هاست که هر قیمتی ستاره‌ها می‌خواهند، می‌پردازند
 
در خانواده اي هنرمند بزرگ نشده، اما حالا خودش صاحب يك خانواده هنرمند است. كار هنري ‏را از همان دوران خردسالي و به گفته خودش از دبستان آغاز كرده از وقتي كه براي بازي در ‏نمايش «مردم» به كارگردان كار معرفي شد. داود رشيدي گزيده كار مي كند ولي در عين حال به ‏اين مسئله اذعان دارد كه آثار ضعيف هم در كارنامه اش ديده مي شود. چيزي كه مبحث اصلي ‏اين گفتگو شد كنش و واكنش هايي بود كه اين روزها درباره افزايش دستمزد بازيگران روي خط ‏اينترنت قرار گرفته كه اتفاقا در هركدامش هم نام داود رشيدي در مقام رئيس انجمن بازيگران ‏ايران آمده است. مصاحبه ای که می خوانید به نقل از یکی از سایتهای سینمایی می باشد :

داود رشیدی در گفتگوی صریحی : 
*آقاي رشيدي ! اگر اشتباه نكنم. شما از معدود كساني بوديد كه بالا رفتن دستمزد بازيگران را ‏مثبت دانستيد.‏
 
نه! به نظر شما مگر بالا ر فتن قيمت گوشت يا تاکسي و يا هر چبز ديگر مثبت است که اين يکي مثبت ‏باشد؟ من معتقدم هنرمندان حق دارند دستمزد خوب طلب کنند و نبايد مثل سه سال قبل حقوق بگيرند، ‏اما اين دستمزدها بايد در حد معقول باشد.‏
 
*ظاهرا چندان اينطور نيست؟
 
در اين مورد بيشترين تقصير، متوجه تهيه کنندگان است که دستمز د بالايي که ستارگان طلب مي کنند را ‏قبول مي کنند. واقعا اگر تهيه کننده فکر مي کند بازيگرش پول زياد مي خواهد، ندهد، کسي که چاقو ‏زيرگلويشان نگذاشته! بيايند از آن‌هايي که کنار گود ايستادند استفاده کنند و آنها را پرورش دهند. مگر ‏مي‌شود تعيين کرد که بازيگري که قدش از يک مترو هفتاد سانتي متر کمتر است انقدر بگيرد و کسي که ‏وزنش بالاي 50کيلوگرم انقدر؟! ‏
 
*اصلا اين را بگوييد که چطور شد شما در مقام پاسخ برآمديد؟
 
کاري که شوراي عالي تهيه کنندگان کرد خيلي غير منتظره بود، اين که سخنگوي فهيم و باهوش آنها يک ‏دفعه ماجرا را رسانه اي کرد کمي بازيگران و انجمن را شوکه کرد، ما از اين متعجب شديم که چرا نيامدند ‏صحبت کنند، ما هم آدم هستيم اگر ببينيم راه حلي هست که نه سيخ بسوزد نه کباب حتما استقبال مي ‏کنيم. ‏
 
*شايد تصور اين بوده شما بر حسب وظيفه تان از بازيگران دفاع مي کنيد.‏
 
درست است که ما بايد از حق بازيگران دفاع کنيم، اما اصل سينما براي ما مهم تر است. ما از راهکاري ‏استقبال مي کنيم که به نفع سينماست و به ضرر بازيگران نيست.‏
 
*آخرش چه شد؟‏
 
رئيس شواري عالي تهيه کنندگان نامه اي فرستاد و انجمن را به صحبت دعوت کرد، ما هم با کمال ميل ‏پذيرفتيم که جلسه بگذاريم ولي تاکيد مي کنيم که وظيفه ما دفاع از حقوق بازيگر است.‏
البته ناگفته نماند که در سينماي روز جهان مرسوم است که خود بازيگران حتي در مصاحبه ‏هايشان مبلغ دستمزدشان را مي گويند؟
در سينماي جهان هيچ سقفي براي دستمزد بازيگر نيست، آنجا يک بازيگر نسبت به هنر و نبوغش قيمتي ‏دارد، حتي آنجا خيلي از بازيگر ها و ستاره هاي بزرگ به علاوه دستمزد مبلغي هم به عنوان پورسانت از ‏فروش مي گيرند، وقتي هيچي مثل سينماي روز جهان نيست، همين يکي را مقايسه مي کنيد؟
 
*ستاره هاي آنجا هم با اينجا متفاوت است.‏
 
ببينيد، ستاره کسي است که اسمش باعث مي شود مخاطب بيايد، در ايران هم بعضي چون خوشگل ‏هستند، چشمهاي قشنگي دارند و قد و بالاي خوبي دارند و البته کمي هم هنر، مردم را به سينما ها مي ‏کشند. ‏
 
*اين ها با چه ضوابطي وارد شده اند؟
 
نگوييد ضوابط، اينها با روابط وارد شده اند، بعضي از تهيه کنندگان که البته تعدادشان هم زياد نيست، پول ‏مي گيرند و نقش مي دهند. نمونه اش همين کلاس هاي بازيگري خيلي وحشتناک است، اين کلاس ها ‏حالا شبيه دکان هاي کاسبي شده اند که با قول هاي عجيب و غريب جوان ها را گول مي زنند.‏
 
*فکر مي کنيد همين ماجرا هم سينماي ما را از حد ايده آل دور کرده است؟
 
ببينيد، اگر قرار باشد با سينماي پيش از انقلاب مقايسه کنيم که نبايد فراموش کنيم آن موقع هم فيلم ‏هاي خوب ساخته مي شد، کارگردان هاي متعهد و با سواد هم بودند، اما بدون ترديد الان اصولي تر و ‏علمي تر شده، آن موقع منهاي بعضي کارها، بقيه سر هم بندي شده بود و يک نوع نگاه غير اصولي در آن ‏وجود داشت.‏
 
*الان هم از اين نوع کارها خبري هست؟‏
 
فراموش نکنيد که سينما يک صنعت هم هست و اگر اين صنعت بازده نداشته باشد و از کمک هاي دولتي ‏برخوردار نباشد، تهيه کننده‌اش از بين خواهد رفت، پس بپذيريم که هرازچندگاهي ديدن کارهاي سطح ‏پايين عيبي ندارد، حداقل فايده‌شان اين است که تماشاچي را به سينما مي آورند.‏
 
*به چه قيمتي؟
 
به قيمت اينکه شايد چند درصد، حتي يک درصد از اين ها به سينما رفتن عادت کند، در پس اين عادت، ‏کم کم ذهن ارزيابي و تشخيص فيلم خوب از بد در مردم بروز مي کند و به تدريج تبديل به يک تماشاچي ‏فيلم‌هاي فرهنگي شود.‏
 
*اگر به اين يک درصد ها دلخوش کنيم بايد تا عمر سينما برجاست، فيلم ضعيف بسازيم و ببينيم.‏
 
البته شايد هم آنچه گفتيم برآورده نشود و تماشاگر عادت نکند به سينما رفتن. اما شايد هم شعور فيلم ‏ديدن و انتخابش بيشتر شود و توقعش بالا رود، بالاخره روزي اين انتخاب ها به فيلم هاي غيرتجاري و ‏فرهنگي هم خواهد رسيد.‏
 
*چه آسيبي الان متوجه سينماست که چنين فيلم‌هايي توليد مي شود؟‏
 
اول که من گفتم با توليد آنها مخالف نيستم، اما فکر مي کنم اگر مسوولين کمي بزرگوارتر باشند و به ‏توليدکنندگان سينماي ما اعتماد کنند و متوجه شوند که آن ها هم چيزي سرشان مي شود، سانسور و خط ‏قرمزها را کمتر کنند، مي شود روي سينمايي بهتر حساب باز کرد.‏
 
*همه چيز شد مسوولين که!‏
 
البته کارگردان ها هم بايد تعهدشان را عملي کنند، ولي حالا نقدهايي توسط مسوولين مي شود که چندان ‏منصفانه نيست. ظاهرا هنوز پذيرفته نشده که يک هنرمند سرباز نيست که هرچي بالاسري‌اش بگويد را ‏چشم و گوش بسته عمل کند، هنرمند براي بهتر شدن ارائه هنرش به فضايي بهتر نياز دارد. ‏
 
*اين وسط به معضل اصلي اشاره نکرديد.‏
 
معضل اصلي دولتي شدن سينماست. مديران نهادهاي دولتي مثل معاونت سينمايي و فارابي اعمال نفوذ ‏مي‌کنند و آنچه به نفع خودشان هست را مي پسندند و اين از خلاقيت هنرمند کم مي کنند.‏
 
*ظاهرا خودتان هم مدتي است که به جرگه مديران پيوسته‌ايد؟
 
بله، يک مسوليتي به عهده من گذاشته شد که من هم نه تنها دوست نداشتم از آن فرار کنم که اتفاقا کار ‏صنفي و رسيد گي به بازيگران و وضعيت پيشکسوتاني که توانايي بازي کردن ندارند را دوست دارم. چون ‏معتقدم بايد به بازيگران احترام گذاشت.‏
 
*الان اين احترام گذاشته مي شود؟‏
 
از طرف مردم بله، ولي مسوولين نه!‏
 
*انجمن بازيگران در اين ميان چه وظيفه اي دارد؟‏
 
بالاخره حمايت مي کنيم. از اين طرف و آن طرف تقاضاي کمک مي کنيم، کمک هايي هم گرفته ايم اما ‏ظاهرا خود مسوولين خيلي گرفتار هستند که چندان ما را همراهي نمي کنند.‏
 
*تا به حال اين بي محبتي ها به جايي رسيده که باخود فکر کنيد به طور کلي هنر را کنار ‏بگذاريد؟
 
اتفاقا بله، خاطرم هست يکي از مسوولين اوايل انقلاب اعتقاد داشت که بهتر است من بروم ماشين شويي ‏کنم تا بازيگري! راستش آن موقع خيلي دلگير شدم، چون چنين انتظاري نداشتم، خواستم به کلي از هنر ‏دور شوم، ولي گفتم بهتر است بمانم و بجنگم و تا به او ثابت کنم که اشتباه مي‌کند. البته شک دارم ‏فهميده باشد!‏
 
*از اين خاطره های بد بگذريم بهتر است... خوانده بودم که درباره ورود بي رويه بازيگران تئاتر به ‏سينما صحبتی کرده بوديد.‏
 
بله، گفته بودم که عيبي ندارد. وقتي يک مرز بندي درست وجود ندارد که هنرمندان بتوانند براي گذران ‏زندگي فقط تئاتر کار کنند و سينمايي ها فقط سينما، طبيعي است اين اتفاق بيفتد، بالاخره تئاتري ها هم ‏بايد جايي براي عرضه هنرشان داشته باشند. ‏
 
*عرضه هنر يعني ديده شدن؟
 
تا حدودي بله! بالاخره تلويزيون و تله فيلم باعث شناخته شدن و شهرت مي شود.‏
 
*گفتيد جايي براي عرضه تئاتر نيست، چرا؟
 
تئاتر هميشه حقير شمرده مي شود، در ممکلت ما مسوولين و مقام هاي بزرگ سياسي با تئاتر آشنا نيستند ‏و نمي دانند که چقدر در ساختن يک انسان اهميت دارد. ما خيلي کم ديديم يک وزير به تئاتر بيايد، چرا ‏که مسوولين ما به فرهنگ سازي بي تفاوت هستند و فکر مي کنند تئاتر ديدن وقت تلف کردن است، در ‏حالي که نمي دانند تئاتر ديدن به ارتقا فرهنگ خودشان هم کمک مي کند. ‏
 
*غير از مسوولين، مخاطب هم ظاهرا چندان اقبالي به تئاتر ندارد.‏
 
وقتي من نمايش «پيروزي در شيگاگو» که پايه گذار تئاتر حرفه اي بود را اجرا کردم، هر شب سالن پر بود ‏و بليط 400توماني آن زمان تا 7هزار تومان فروش مي رفت. هنرمند بايد تماشاچي را بشناسد و بر حسب ‏آن تئاتر روي صحنه ببرد.‏
 
*اين ميان نقش تلويزيون به عنوان رسانه ملي چيست؟
 
نقش فوق العاده تاثيرگذاري دارد. رسانه ملي در همه چيز مي تواند تاثير گذار باشد؛ در ترويج فرهنگ ‏اجتماعي و هنري، همچنان که مي تواند بد آموزي هم داشته باشد. به عقيده من چون تلويزيون سهل ‏الوصول ترين رسانه است و خيلي از مردم بيشتر اوقاتشان به ديدن تلويزيون يا شنيدن راديو مي کذرد ‏نقشش بسيار حساس و در عين حال مهم است.‏
 
*سطح توليدات صدا و سيما را چطور ديده ايد؟
 
از نظر کيفي خوب است، اما چيزي که اين ميان معضل شده توليد بيش از اندازه تله فيلم هاست، فکر مي ‏کنم يک نفر مي آيد يک دفعه قرارداد 20تا تله فيلم مي بندد بعد هم جشنواره تله فيلم ها را در دفترش ‏مي گذارد و خودش به توليداتش جايزه مي دهد! ‏
 
*فکر مي کنيد تا الان آنطور که بايد تاثيرش را گذاشته؟
 
ببينيد، نبايد به تله فيلم به عنوان يک برادر حقير تر از سينما نگاه کرد، چون تله فيلم براي سينما مهم ‏است که مردم را با آن آشنا مي کند به شرط اينکه هر شبکه براي خودش تصميم نگيرد، فکر مي کنم اگر ‏کمي دقت شود و نگاه عميق تري به اين مسئله شود وضعيت توليد آن ها به مراتب بهتر خواهد شد.‏
 
*چيزي که واضح است، تله تئاتر به عنوان آشتي دهنده مخاطب با تئاتر عمل مي کند، به نظر شما ‏سطح اين تله تئاترها چطور است؟ ‏
 
اول که بايد از سريال کردن تئاتر پرهيز کرد و دوم بايد دور شد از نمايش آدم هاي مختلف با لباسهاي ‏عجيب و غريب که انگار از کره مريخ آمده اند! چرا که مردم ما نمي توانند با اين ها ارتباط برقرار کند.‏
 
*اصلا چرا فقط به متون خارجي فکر مي شود؟‏
 
چون تئاتر غرب ساختمان بهتري دارد، اما در عين حال در تئاتر غرب اکثر نمايشنامه ها با سليقه ها و ‏امکانات و فرهنگ خودشان نوشته شده، در اين بين ما بايد چيزهايي پيدا کنيم که بتواند با ما ارتباط برقرار ‏کند.‏
 
*اگر خودمان بنويسيم چطور؟
 
اتفاقا خيلي خوب است و بايد اين اتفاق بيفتد. اگر ايراني ها مخصوص تلويزيون نمايشنامه بنويسند، خيلي ‏بيشتر مي تواند تاثير گذار باشد.‏
 
*از ويژگي هاي تله تئاتر خوب بگوييد؟
 
بايد درست ساخته شود و مورد فهم تماشاچي باشد. سازندگان تله تئاتر بايد روي مخاطب خود حساس ‏باشند و بدانند که هر شبکه مخاطب خودش را دارد.‏
 
*خودتان علاقمند هستيد در تله تئاتر باز کنيد؟
 
من اينکار را کرده ام، يک تله تئاتر از من 20 آذر پخش خواهد شد و ضمنا فراموش نکنيد که کار و ‏تحصيلات من تئاتر بوده است، ولي چون طوري نبوده که بشود از آن گذران زندگي کرد، کمي گزيده تر ‏کار مي کنم.‏
 
*جايي گفته بوديد تلويزيون از نظر دستمزد چندان بد نيست.‏
 
بله، من يک مسابقه اجرا کردم که علاوه بر مخاطب جوان و گسترده اي که داشت، دستمزدي هم که ‏گرفتم تا به حال در عمر هنري ام دريافت نکرده بودم. گرچه طبق معمول خرد خرد به من دادند!‏
 
*هيچ وقت فکر کرده ايد به سمت کارگرداني سينما برويد؟
 
اتفاقا خيلي علاقمندم، ولي بلد نيستم. کارگرداني سينما خيلي پيچيده است چرا که همه چيز در سينما ‏معني دارد.‏
 
*فکر نکرديد شما هم مي توانيد مثل خيلي‌ها بي توجه به اين معاني وارد شويد؟
 
اتفاقا کارگردان‌هايي که بدون فکر کار مي کنند را ديده ام، سينما يک پرده است و تمام حواس تماشاچي ‏به آن است، براي همين هر چيز کوچکي ميتواند معني پيدا کند. شايد اين طور که شما بگوييد بشود وارد ‏شد ولي من يکي جراتش را ندارم.‏
 
*با اين کارگردانها تا به حال روبرو شده ايد؟ ‏
 
بله و بعدا از حضور در کارهابشان از انتخاب خودم پشيمان شده ام. متاسفانه به کارگردان اعتماد کردم ولي ‏ديدم کساني بوده اند که نقش کارگردان را بازي مي کنند و اصلا فرهنگ کارگرداني ندارند.‏
 
*از اينکه مردم شما را با کار آن ها بشناسند، هراسي نداريد؟
 
خوشبختانه اينطور نشده، مردم بيشتر من را با سریال هزار دستان، سريال آواي فاخته و فيلم سينمايي ‏بي بي چلچله مي شناسند.‏
 
*طبق معمول در پايان از کارهايتان بگوييد.‏
 
‏3تله فيلم در نوبت پخش دارم و يک تله تئاتر که گفتم.‏
 
*فيلم سينمايي «ترديد» چطور؟‏
 
هنوز دارم رويش فکر مي کنم ترديد دارم که قبول کنم!‏


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.