آمادگي جسماني و روحيه ي پهلواني در ميان شهدا

خلوت کوه، روح او را مي ساخت

در روزهاي اوج جنگ که در گردان خاتم و در جبهه ي نظامي با دشمن مي جنگيد از جوانان روستا و سلامتي و نشاط و تندرستي آنان غافل نيست و از اداره تربيت بدني شهر درخواست مي کند براي ورزش جوانان روستا تشک کشتي در
شنبه، 27 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خلوت کوه، روح او را مي ساخت
 خلوت کوه، روح او را مي ساخت

 

نويسنده: موسسه فرهنگي هنري قدر ولايت





 
 آمادگي جسماني و روحيه ي پهلواني در ميان شهدا

درخواست تشک کشتي براي جوانان روستا
شهيد علي اوسط فکري
در روزهاي اوج جنگ که در گردان خاتم و در جبهه ي نظامي با دشمن مي جنگيد از جوانان روستا و سلامتي و نشاط و تندرستي آنان غافل نيست و از اداره تربيت بدني شهر درخواست مي کند براي ورزش جوانان روستا تشک کشتي در اختيار آنان قرار گيرد. اين درخواست او مورد موافقت قرار گرفته و يک روز به همراه آقاي محمدياري و يکي از افراد هيئت کشتي تکاب، تشک را به روستاي دورباش مي برند تا جوانان روستا به ورزش بپردازند. (1)

صيقل جسم بواسطه ي ورزش
شهيد مجيد برزگر
شهيد در دوران تحصيل در اکثر روشته هاي ورزشي فعاليت گسترده اي داشت. بخصوص در رشته هاي کشتي و وزنه برداري که چندين بار در مسابقات استاني مقام ها و افتخارات قابل توجهي را براي ورزش اين خطه کسب نمودند. همين ورزش هاي قهرماني و پهلواني بوده که از شهيد برزگر انساني متواضع و دردآشنا ساخته و جسم و روح او را صيقل داده و او را براي مقابله ي با مشکلات و سختي ها آماده مي کند. تأثير ورزش در روح بلند او نيازي به بازگويي دوباره ندارد چرا که منش و مناعت طبع و نگاه بلند شهيد به زندگي و برخورد کريمانه ي او با محرومين و مستضعفين جامعه و کينه و نفرت او از ظالمين و متجاوزين به جان و مال مردم خود مؤيد همه چيز است. اما در مورد تأثير ورزش بر جسم و تن شهيد بايد به اين نکته توجه داشت که در سايه ي اهتمام به ورزش بود که شهيد سالهاي زياد در ارتفاعات کردستان و آذربايجان و سپس در مناطق گرم و سوزان خوزستان به مبارزه ي بي امان خود با دشمن تداوم بخشيد. (2)

بازي با صداي بمب ناتمام ماند!
شهيدان
در بهمن سال 65 که بمبارانهاي دشمن شروع شده بود مردم ايلام آواره ي دشت و دمن شدند. تنگه ي دالاب و بخش چوارکه بيشتر جمعيت آواره شده ي ايلام را در خود جاي داده بود، محل امني براي مردم بي دفاع بود. از طرف ديگر مردم هم مجبور شدند هواي سرد زمستان را در زير چادرها سپري نمايند. حسين هزاوه بخشدار چوار تشکيل جلسه داد. از فرمانداري ايلام و هيأت فوتبال استان هم دعوت به عمل آورد تا جهت گرامي داشت دهه ي فجر يک مسابقه ي فوتبال بين تيم هاي ايلام و بخش چوار در زمين فوتبال اين بخش برگزار شود.
در پايان جلسه اين تصميم به تصويب رسيد که روز 23 بهمن ساعت 3/5 مسابقه آغاز شود. ميزبان، بخشداري چوار و هيأت فوتبال اين شهر. بليط مسابقه رايگان و از عموم مردم هم دعوت به عمل آمد. تبليغات لازم هم انجام گرفت. روي پارچه ي بزرگي در خيابان اصلي چوار نوشته شده بود: « مسابقه ي فوتبال بين منتخب ايلام و منتخب چوار در تاريخ 65/11/23 ساعت 3/5 برگزار مي گردد. »
روز موعود فرا رسيد. ورزشگاه کم کم از تماشاگر پر شد. طرفداران دو تيم با علاقه و هياهوي زياد به تشويق مشغول شدند. بازيکنان وارد بازي شدند. داور مسابقه در اين روز گويا مشکلي برايش پيش آمده و حاضر نشد. طبق نظر هيأت فوتبال استان، آقاي حميدرضا رضايتي که از بازيکنان منتخب بزرگسالان ايلام بودند به عنوان داور انتخاب شدند. در تيم منتخب چوار، مجتبي ناصري، يونس تلوکي، سيد محمد زارعي، علي قيطاسي و ... و در تيم منتخب ايلام، جهانگير کاوه، علي نجات کرمي، عبدالرزاق مهديه و ... مشغول بازي شدند. با سوت داور بازي شروع شد. مدافعين، به هافبک پاس دادند و تيم مقابل هم براي کسب توپ تلاش مي کرد. تماشاگران با چرخش توپ مشغول تشويق شدند. نيمه ي اول به پايان رسيد بازي وارد نيمه ي دوم شد دقيقه 57 بازي فرا رسيد که ناگهان هواپيماهاي دشمن از راه رسيدند. کوه سياه کوه و تنگه ي آن مسيرهايي بود که هواپيماها از آن به ورزشگاه دست يافتند. بچه ها مشغول بازي با توپ بودند و تماشاگران فقط توپ و زمين را تعقيب مي کرد. سايه هواپيماها به زمين رسيد ارتفاع کم مي کردند و درست وسط زمين فوتبال را نشانه گرفتند. بمبها پايين مي آمدند تا بدنها يکي پس از ديگري به هوا برود. عده اي از تماشاگران و بخشدار چوار هم از انفجار بمبها در امان نماندند و تعداد 15 نفر شهيد و تعداد زيادي هم زخمي شدند و اين طوري مسابقه ي فوتبال ناتمام ماند.
انگار توپ فوتبال هم منتظر سوت داور بود. بازي در صداي بمب گم شد. (3)

فداي سرت
شهيد کيومرث ( حسين ) نوروزي
سوم دبيرستان بودم. در زمين فوتبال گرم بازي بوديم. با گذشت زمان حساسيت بازي بيشتر مي شد. يک گل که مي خورديم، داد و فرياد به راه مي انداختيم. گاهي اوقات جوش و خروشمان خيلي زياد مي شد و در مقابل دريافت گل و باخت، اصلاً تاب نمي آورديم. حسين ما را آرام مي کرد و مي گفت:
- « خب چيه؟ گل شد که شد! »
مي گفتيم: « الان مي بازيم ».
مي گفت: « خب ببازيم! فداي سرت! »
با اين حرفش به خودمان مي آمديم و خشممان را فرو مي خورديم. (4)

تقويت توانايي جسمي و تحمل سختيها
شهيد صمد ارادتي
ورزش را دوست مي داشت همراه با توانايي جسماني بسيار زياد، پيوسته در جنب و جوش بود. وقتي در ستاد مواد مخدر با شهيد سيدجعفر خوشروزي کار مي کرد، مدام در انديشه ي تقويت توان جسمي خود، سختي ها را به تن تحميل مي نمود. در برنامه هاي ستاد مبارزه با مواد مخدر، مشکل ترين و خطرناک ترين عمليات را با نفرات اندک به موفقيت مي رسانيد. (5)

در آزمايش الهي نبايد ببازيم، باخت در مسابقه ي ورزشي مهم نيست
شهيد نوروزعلي وفايي
هر دو تيم در مسابقه ي فوتسال، همه ي تلاش خود را کرده اند. اعضاي تيم نوروز علي ناراحتند که چرا بازي را نبرده اند.
مي گويد:
- مهم نيست، در آزمايش الهي نبايد ببازيم! آن جا سرافکندگي اش بيشتر است. (6)

قهرمان تيم ملي کشتي آزاد
شهيد حسين آقاابراهيمي
او داراي هيکل درشت و اندامي قوي بود و پس از ترک تحصيل به بازار کار روي آورد. در بازار تهران دو سه سال به کار مشغول شد و همزمان، به دليل شرايط خوب جسماني و علاقه ي فراوان به ورزش کشتي، در رشته ي کشتي آزاد به تمرين و کار پرداخت و در اين رشته رشد کرد، تا جايي که به عضويت تيم کشتي آزاد تاج سابق درآمد. او در همه ي مسابقات کشتي شرکت داشت و پس از طي مراحل موفقيت و پيروزي و قهرماني در مسابقات باشگاهي و کشوري، به اردوي تيم ملي کشتي آزاد کشور، راه يافت. وي در سال 1354 در مسابقات کشوري به مقام اول دست يافت و مدال طلا گرفت و براي شرکت در مسابقات بلغارستان، آماده ي عزيمت به آن کشور بود، که به دلايلي، شخص ديگري به جاي او اعزام شد. (7)

خلوت کوه، روح او را مي ساخت
شهيد سعيد اتّحاد
سعيد در کنار مطالعه به ورزش کوهنوردي مي پرداخت، کوه براي او محيطي پر رمز و راز و جايگاهي براي مرور افکار و انديشه ها و طرح سؤالات و بررسي پاسخ ها بود. او به خود و آينده و نقشي که در جامعه داشت، مي انديشيد و خلوت کوه، روح او را آرام و قوي مي ساخت. (8)

پي‌نوشت‌ها:

1- سرداران خاتم، صص 90-89 .
2- سرداران خاتم، صص 150-149 .
3- ردپاي حماسه، صص 104-103 .
4- مي خواهم حنظله شوم، ص 14 .
5- روايت سي مرغ، ص 20 .
8- اُستُنَک ها، ص 77 .
7- ره يافتگان ( دفتر چهارم ) ، صص 97096 .
8- ره يافتگان ( دفتر چهارم ) ، ص 121.

منبع مقاله :
مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت،(1390)، آمادگي جسماني، روحيه پهلواني؛ سيره ي شهداي دفاع مقدس (28)، تهران: مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما