در انتظار مصلحي بزرگ (3)

سامان بخش و دگرگون کننده ي ساختار جامعه جهت رسيدن به وضع شايسته مطلوب را « مُصلِح » مي نامند و نقطه ي مقابل آن را « مُفسد » (افسادگر) مي گويند. (1)
شنبه، 11 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در انتظار مصلحي بزرگ (3)
در انتظار مصلحي بزرگ (3)

 

نويسنده: دکتر احمد (رجبعلي) زماني




 

مصلح بزرگ چه کسي است؟

سامان بخش و دگرگون کننده ي ساختار جامعه جهت رسيدن به وضع شايسته مطلوب را « مُصلِح » مي نامند و نقطه ي مقابل آن را « مُفسد » (افسادگر) مي گويند. (1)
چنان چه اصلاح و دگرگوني و سامان دهي و رساندن به وضع مطلوب، فراگير باشد به طوري که همه انسان ها را در همه ي زواياي کره زمين شامل شود، اصلاح همگاني و مصلح جهاني خواهد بود. اصلاح جهان توسط مصلح بزرگ، وعده الهي است. قرآن مي گويد:
(وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)؛ (2)
ما اراده کرديم بر مستضعفان روي زمين نعمت [فوق العاده] دهيم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين نماييم.
براساس روايات بسيار زياد شيعه و اهل سنت، آن مصلح بزرگ جهاني، حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
براساس يک بررسي کوتاه، نزديک به شش هزار حديث راجع به مهدويت وجود دارد و از سوي هفده نفر از دانشمندان اهل سنّت ادعاي « تواتر » (3) شده است. علامه شوکاني در خصوص اثبات تواتر احاديث مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، کتابي به نام التوضيح في تواتر ما جاء في المنتظَر و الدجال و المسيح تأليف نموده است و در همه ي احاديث، مصلح بزرگ را سلاله پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) که مهدي و قائم آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) مي باشد، معرفي کرده است (4) و ما در اين جا به دو روايت معروف و مشهور اکتفا مي کنيم:

1. ظهور قطعي مصلح بزرگ

قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم):
لَو لَم يَبقَ مِنَ الدَّهرِ إِلاّ يَومٌ وَاحِدٌ لَبَعَثَ اللهُ رَجُلاً مِن أهلِ بَيتِي يَملَأُ الأًرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَمَا مُلِئَت ظَلماً وَ جَوراً؛
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: اگر از عمر دنيا تنها يک روز باقي بماند، هر آينه خداوند در آن روز مردي از اهل بيت مرا برانگيزد که جهان را پر از عدل و داد کند؛ همان گونه که از ظلم و ستم پر شده باشد. (5)
مضمون و معناي حديث فوق را صدها روايت ديگر با اختلاف مختصر تأييد مي کند که پيام همه ي آن ها، قطعيّت ظهور مصلح بزرگ است.

2. مصلح بزرگ، مهدي (عليه السلام) است

عن عبدالله بن عباس قال: قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم):
إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَي أطلَعَ إِلَي الأَرضِ إطاعَةً فَاختَارَنِي مِنهَا فَجَعَلَنِي نَبِيّاً ثُمَّ أَطلَعَ الثَّانِيَةَ فَاختَارَ مِنهَا عَلِيّاً فَجَعَلَهُ إِمَامَاً ثُمَّ أَمَرَنِي أَن أَتَّخِذَهُ أَخاً وَ وَليّاً وَ وَصِيّاً وَ خَلِيفَةً وَ وَزِيراً، فَعَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِن عَلِيٍّ وَ هُوَ زَوجُ ابنَتِي وَ أَبُو سِبطَيَّ الحَسَنِ وَ الحُسَينِ.
أَلا وَ إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَي جَعَلَنِي وَ إِيَّاهُم حُجَجاً عَلَي عِبَادِهِ وَ جَعَلَ مِن صُلبِ الحُسَينِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمرِي وَ يَحفَظُونَ وَصِيِّتِي. التَّاسِعُ مِنهُم قَائِمُ أَهلِ بَيتِي وَ مَهدِيُّ أُمَّتِي. أَشبَهُ النَّاسِ بِي فِي شَمَائِلِهِ وَ أَقوَالِهِ وَ أَفعَالِهِ، يَظهَرُ بَعدَ غيبَةٍ طَوِيلَةٍ وَ حَيرَةٍ مُضِلَّةٍ، فَيُعلِنُ أَمرَ اللهِ وَ يُظهِرُ دِينَ اللهِ – جَلَّ وَ عَزَّ – يُؤيَّدُ بِنَصرِ اللهِ وَ يُنصَرُ بِمَلائِکَةِ اللهِ فَيَملَأُ الأرضَ قِسطاً وَ عدلاً کَمَا مُلِئَت جَوراً وَ ظُلماً؛

عبدالله بن عباس گفته است پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: خداوند تعالي بر زمين نگاهي افکند. از ميان مخلوقين خود، مرا انتخاب کرد و پيامبر قرار داد. بار ديگر نگاهي کرد، علي را انتخاب نمود و او را امام و پيشوا نمود. سپس به من فرمان داد تا او را برادر و وليّ و وصيّ و خليفه خود قرار دهم. پس علي از من است و من از علي هستم. او شوهر دختر من، فاطمه و پدر دو نوه ام، حسن و حسين است. بدانيد خداي تعالي، من و ايشان را حجّت بر بندگان نمود و از فرزندان حسين، اماماني قرار داد که به فرمان من قيام کنند و وصيت مرا نگه دارند و نهمين آن ها، قائم اهل بيتم و مهدي امتم خواهد بود. در شمائل و گفتار و کردار، شبيه ترين مردم به من است. او پس از غيبيتي طولاني و سرگرداني گمراه کننده (در مردم) ظهور مي کند و دين خدا را آشکار مي سازد و حاکم مي گرداند و به ياري خداوند و نُصرت فرشتگانش تأييد مي گردد. زمين را از عدل و داد آکنده سازد؛ همان گونه که از ستم و تجاوز پر شده باشد. (6)

مهاجمان فرهنگي و مهدويت

قلم به دستان ناآگاه و آگاهي که با نوشته هاي خويش آب به آسياب دشمنان اسلام ريخته اند و با تهاجم به مهدويت و معتقدان به آن، نهضت ها و حرکت هاي اسلامي را نشان گرفته اند و انتظار سازنده اي را که برخاسته از مکتب اهل بيت (عليهم السلام) است، انکار کرده اند و برخي هم آن ايدئولوژي زيبا و پويا را اعتقادي انحرافي دانسته و به يهوديت و مسيحيت تحريف يافته نسبت داده اند و اظهار نظرهاي بي اساس خويش را به نام نوآوري مطرح کرده اند، خواسته يا ناخواسته خوراک مسمومي را بين مسلمانان و غيرمسلمانان انتشار داده اند و به حمد الله پاسخ آنان از سوي نويسندگان متعهد داده شده است. اينک به دو نمونه از اين گونه اظهار نظرها اشاره مي شود.

انکار و ردّ روايات متواتر

ابن خلدون در برابر همه دانشمندان اهل سنت که احاديث مربوط به قيام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را متواتر دانسته اند چنين گفته است:
در ميان تمام مسلمانان در طول قرن ها و اعصار مختلف مشهور بوده و هست که در آخر الزمان مردي از خاندان پيامبر ظهور مي کند و دين را تأييد و عدل و داد را آشکار مي سازد. مسلمانان از او پيروي مي کنند. او بر تمام کشورهاي اسلامي تسلط پيدا مي کند.اين شخص « مهدي » ناميده مي شود و ظهور دجّال و حوادث بعدي که از مقدمات مسلّم قيامت است، به دنبال قيام او خواهد بود. عيسي فرود مي آيد و دجّال را مي کُشد يا در قتل دجّال او را ياري مي کند و عيسي، پشت سر او نماز مي خواند... .
گروهي از پيشوايان علم حديث همانند ترمذي، ابوداوود، ابن ماجه، بزّاز، حاکم نيشابوري، طبراني و ابويَعلي موصلي احاديث مربوط به مهدي (عليه السلام) را در کتاب هاي خود به نقل از گروهي از صحابه مانند علي (عليه السلام)، ابن عباس، عبدالله بن عمر، طلحه، عبدالله بن مسعود، ابوهريره، أنس، ابوسعيد خدري، امّ حبيبه، امّ سلمه، ثوبان، قرّة بن أياس، علي هلالي و عبدالله بن حارث بن جزء آورده اند.
چه بسا منکران، در سند اين احاديث مناقشه کنند و در ميان محدثان معروف است که « جرح بر تعديل مقدم است ». بنابراين اگر در بعضي از راويان احاديث فوق نقطه ضعفي از قبيل غفلت، فراموشي، ضعف يا انحراف عقيده و... يافتيم اصل حديث از درجه اعتبار ساقط مي گردد. مجموعه احاديثي که پيشوايان حديث درباره مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و قيام او در آخر الزمان نقل کرده اند جز مقدار بسيار کمي، مخدوش است. (17)

پاسخ به ابن خلدون

اول: اظهار نظر وي درباره « علم الحديث » بي پايه است، زيرا او همان طور که تصريح کرده است، وقتي چند حديث در باب مهدويت، غير مخدوش باشد همان مي تواند مُثبِت اصل وجود مهدي (عليه السلام) و ظهور و قيام آن حضرت باشد که هست و ديگر روايات به اصطلاح مخدوش و مشکوک مؤيد باشند.
دوم: آن چه ايشان مطرح کرده پاسخي براي همه افرادي نيست که ادعاي تواتر و يقين آوري روايات مهدويت را دارند؛ همانند ابن ابي الحديد معتزلي که در تاريخ و حديث از نام آوران اهل سنت است. او در اين باب نوشته است:
و قَد وَقَعَ اتّفاقُ الفِرَقِ مِنَ المُسلِمينَ أجمعينَ علي أنّ الدنيا و التکليفَ لا يَنقَضي إلّا عَلَيه (المهدي)؛
همه فرقه ها و گروه ها و مذاهب اسلامي اتفاق نظر دارند که عمر دنيا و تکليف بشر در برابر اجراي احکام الهي پايان نخواهد پذيرفت، مگر اين که مهدي و قائم آن محمد (عليه السلام) ظهور کند. (8)
ديگر قدماي اهل سنت و صدها نفر از متأخرين در اين باب با تفحص کامل ادعاي تواتر نموده اند و اين همه مطالب مستند با يک احتمال نيش غولي ابن خلدون مخدوش نخواهد شد.
سوم: ابن خلدون به خاطر اين که اشکالش موجب خدشه به احاديث صحيحين (صحيح بخاري و ترمذي) نشود و رجال آن ها مورد طعن قرار نگيرند، بلافاصله ادعاي اجماع مي کند بر اين که احاديث صحيحين مورد قبول است و بدان عمل شده است. سپس به توجيه روايات منقوله صحيحين مي پردازد؛ برخي را حمل بر غلوّ و بعضي را به خاطر اختلاف جزئي و لفظي با ديگر احاديث توجيه مي کند و آن را مخدوش مي داند و رد مي کند. حال آن که انسان منصف نمي تواند تواتر معنوي و نيز لفظي اين اخبار را نپذيرد همان طور که خود در آغاز اعلان داشته و آن را از بسياري از منابع نقل کرده است.
ابن خلدون به تالي فاسد مطالب غير صحيح و غير واقعي خود، يا فکر نکرده و يا آن را نپذيرفته و با بي انصافي کامل روايات متواتره درباره ي حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را رد کرده است.
احمد امين مصري منويات بي خردانه خويش را که حاکي از عناد و ضديّت با أهل بيت عصمت و طهارت است، چنين اظهار مي دارد: ريشه فکر مهدويت در نزد شيعه از افکار يهود و مسيحيت گرفته شده است و اصالت ندارد... (9)
بايد به امثال احمد أمين و ابن تيميه (10) گفت تشيع و اعتقادات راستين اش، ريشه اي بس عميق دارد که با اعلان شريعت اسلامي از سوي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و ارتباطش با وحي الهي تکوين و تحقق يافته است و اعتقاد به وجود مهدي (عليه السلام) و قيام پربرکت وي هم از آيات قرآن و تصريح روايات بسيار زياد نبوي و غير نبوي الهام گرفته است، لکن توجه به يک مطلب حائز اهميت است و آن اين که اميد انسان به آينده اي نوراني و انتظار مصلح بزرگ جهت گسترش عدالت در جهان، امري فطري است که در همه کتاب هاي آسماني، اعمّ از تورات و انجيل و زبور به عنوان وعده تخلّف ناپذير الهي مطرح شده است و آخرين مطلب اين که فکر مهدويت اختصاص به تشيّع ندارد، بلکه مورد اتفاق همه مسلمانان است؛ همان گونه که گذشت.

پي‌نوشت‌ها:

1. مرتضي مطهري، نهضت هاي اسلامي در صد ساله اخير، ص 6 – 10.
2. قصص، آيه 5.
3. احاديث « متواتر » احاديثي است که آن قدر زياد نقل شود که متن و مضمون و معناي حديث يقين آور شود. حال چنان چه الفاظ و کلمات باشد تواتر لفظي است و چنان چه معنا و مفهوم مورد اتّفاق باشد، تواتر معنوي ناميده مي شود و در صورتي که الفاظ و معاني هر دو مورد اتفاق باشد تواتر لفظي و معنوي خواهد بود.
4. لطف الله صافي گلپايگاني، نويد أمن و أمان، ص 90 – 91.
5. سيد بن طاووس، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ج 1، ص 176، ح 274؛ کشف الغمة في معرفة الائمة، ج 2، ص 437 و 476؛ الهندي، کنزالعمّال، ج 14، ص 261 – 267، باب خروج المهدي و نيز کتاب هاي ديگر همانند الصواعق المحرقة، اعلام الوري و ينابيع المودّة.
6. کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 484، ب 24، ح 2؛ طبرسي، اعلام الوري، ص 397 و اربلي، کشف الغمة، ج 2، ص 510.
7. مقدمه ي ابن خلدون، ج 1، فصل 53، ص 388 – 389 (8 جلدي)
8. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 10 باب 183، ص 96.
9. ضحي الاسلام، ج 3 به نقل از سيرة الائمة الاثني عشر، ج 2، ص 519.
10. گر چه ابن تيميه راجع به تشيع، ديدگاه هاي غير واقعي دارد، لکن در اين باب، روايات مربوط به قيام مهدي (عليه السلام) را پذيرفته است.

منبع مقاله:
زماني، احمد؛ (1393)، انديشه انتظار (شناخت امام عصر(عج) و چگونگي حکومت جهاني صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط