1. ساختمان رياضي قرآن
نويسندگان علوم قرآن در موارد مختلف از روش علوم رياضي استفاده کرده اند برخي سعي کرده اند نشان دهند که هر يک از عناصر قرآن داراي ترکيب رياضي است و معتقد شده اند که پديده ي بي نظيري در قرآن وجود دارد که در هيچ کتاب نوشته ي دست بشر يافت نمي شود. و آن اين است که سوره ها، آيات، لغات، تعداد حروف، تعداد کلمات هم خانواده، تعداد و انواع اسم هاي الهي و... همگي داراي ترکيبي خاص هستند. و به خاطر اين کد رياضي جامع، کوچکترين تغيير در متن يا ساختمان ترکيبي قرآن، بلافاصله آشکار مي شود. در اين ديدگاه، ساختمان قرآن رياضي محض فرض شده و بر اساس نوزده حرف بودن عبارت بسم الله الرحمن الرحيم » از اعجاز رياضي کاربرد حروف و کلمات در آيات و سور قرآن سخن گفته شده است. (1) در ساختمان رياضي قرآن، سوره ها، آيات، کلمات و حروف آن نه تنها داراي انشاء رياضي است، بلکه با ساختماني ماوراء انساني ترتيب يافته است که مطلقاً رياضي است، و محتويات ادبي آن هيچ ارتباطي با ترتيب چنين ساختماني ندارد. و از آنجا که ساختمان قرآن رياضي محض است، انتظار مي رود که اعدادي که در قرآن آمده اند، با پايه 19 قرآن مطابقت داشته باشند. تعداد سي عدد خاص در قرآن آمده است و مجموع همه ي اين اعداد 162146 مي شود که بر عدد 19 قابل قسمت مي باشد. بر اساس اين ديدگاه عدد 19 مضرب مشترک سراسر سيستم قرآن است. دقت در مثالهاي زير به توضيح مطلب کمک مي کند:الف- تعداد حروف عبارتي « بسم الله الرحمن الرحيم » 19 تاست. همچنين تعداد کلمات 5 آيه ي اول سوره علق که بعنوان اولين آيات بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شد 9 کلمه است. همچنين سوره علق بعنوان اولين سوره از نظر ترتيب زماني داراي 19 آيه است. يا اگر سوره ها را به ترتيب از آخر به اول شماره گذاري کنيم سوره ي علق نوزدهمين سوره خواهد بود. آخرين سوره اي که بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شد سوره نصر مي باشد و تعداد کلمات اين سوره نيز 19 مي باشد علاوه بر آن آيه ي اول سوره نصر داراي 19 حرف مي باشد.
ب- مثال ديگر درباره ي کلمه ي « واحد » است که مقدار عددي آن به حساب جمل ( ابجدي ) 19 مي شود. اين کلمه 25 بار در قرآن به کار رفته است که 19 مورد آن مربوط به خدا مي شود و اين نشانه اهميت کلمه ي « واحد » است که بعنوان پيغام اصلي قرآن تلقي مي شود. و همچنانکه مضرب مشترک قرآن عدد 19 است مقدار عددي کلمه « واحد » نيز به حساب ابجدي 19 مي باشد.
ج- مثال ديگر عبارت « بسم الله الرحمن الرحيم » است که داراي 19 حرف است. اين عبارت از چهار کلمه « اسم » - « الله » - « الرحمن » - « الرحيم » تشکيل شده است. تعداد هر يک از اين چهار کلمه در کل قرآن مضربي از عدد 19 مي باشد. ( اسم 19 بار- الله 2698 بار- الرحمن 57 بار- الرحيم 114 بار در قرآن به کار رفته اند )
د- دو سوره ي « شوري م و « ق » که داراي حرف و مقطعه « ق » مي باشند در هر دو به طور مساوي حروف « قاف » 57 بار به کار رفته است. بنابراين مجموع « ق » ها در اين سوره نشان دهنده ي 114 سوره ي قرآن است. (57+57=114 ) علاوه بر آن اولين آيه سوره ي « ق » چنين است: « ق و القرآن المجيد » اين نشان مي دهد که « ق » نماينده « قرآن » است. اين عقيده با اين واقعيت که واژه ي « قرآن » در کل آيات قرآن 57 مرتبه تکرار شده است محکم تر شد. همچنين کلمه « مجيد » که بعنوان صفت قرآن در اين سوره آمده است به حساب جمل ( ابجدي ) نشانگر عدد 57 است. (57= (4) د + (10) ي+ (3) ج+ (40) م )
حکيمانه بودن تعداد حرف قاف در سوره ي « ق » که تعدادش 57 مي باشد از جاي ديگر نيز قابل اثبات است. مثلاً در مورد مردمي که به حضرت لوط (عليه السلام) کافر شدند در 13 جاي قرآن اشاره شده است که يکي از آنها آيه ي 13 سوره ي « ق » مي باشد. در 12 مورد به آنها به عنوان « قوم » اشاره شده است اما در سوره ي « ق » آنها را اخوان ناميده است. اگر در اين سوره نيز با عنوان « قوم » ناميده مي شدند تعداد حرف قاف در اين سوره به 58 مي رسد و نظم مذکور به هم ريخت. اين نمونه اي از انشاء رياضي قرآن است لذا مي توان گفت که شامل شماره سوره ها و آيات است بخاطر اين کدهاي رياضي جامع، کوچکترين تغيير در متن يا ساختمان ترکيبي آن بلافاصله آشکار مي شود. به عبارت ديگر مي توان گفت صحت و دقت مطلق رياضي طوري است که تغيير تنها يک حرف، اين سيستم را به کلي از بين مي برد.
2. اعجاز عددي قرآن
يکي از نويسندگان معاصر بر اساس نوزده حرف بودن عبارت « بسم الله الرحمن الرحيم » به صورت گسترده و مستدل به اعجاز عددي قرآن پرداخته و معتقد است که اساس اين معجزه مسلم جاوداني بر يک نظام عجيب مبتني است که شمار حروف مقطعه سرآغاز سوره ها در هر يک از آنها به تنهايي يا به صورت گسترده در بين سور، مضرب صحيحي از تعداد حروف نوزده گانه « بسم الله الرحمن الرحيم » است. و سپس نتيجه مي گيرد که بررسي اين حجت قاطع با توجه با حالات و شرايط زماني و مکاني نزول وحي نشان مي دهد که طرح و ابداع يک چنين شبکه ي پيچيده و رابطه ي خارق العاده حروف و کلمات که نظير آن در سراسر تمدن بشري، در هيچ کتاب ديگري ديده نشده است، خارج از قدرت و فکر و هوش انسان است و احتمال وقوع اتفاقي آن نيز بر حسب تصادف، غير ممکن و کاملاً مردود است. (3)3. کاربرد کامپيوتر در علوم قرآن
يکي از کساني که سعي کرد به کمک کامپيوتر روابط عددي کلمات و حروف قرآن را کشف کند دانشمندي مصري به نام رشاد خليفه است. وي تلاش داشت با استفاده از کامپيوتر به حل رموز حروف مقطعه قرآن بپردازد. وي بعد از دو سال کار و وارد کردن تمامي حروف قرآن به کامپيوتر و بررسي آماري آنها معتقد شد که حروف واقع در اوايل سوره ها، بيشترين حروف واقع شده در آن سوره هاست. مثلاً حرف قاف در سوره « ق » بالاترين آمار حروف آن سوره را تشکيل مي دهد و حتي بالاترين آمار را در اين سوره بر ساير سوره ها نشان مي دهد. همچنين حرف صاد در سوره « ص » بالاترين آمار را در اين سوره و ساير سوره ها نشان مي دهد.همچنين سوره هايي که با دو حرف آغاز مي شوند مانند سوره « طه » مشاهده مي شود که نسبت اين دو حرف در اين سوره بالاترين آمارها را نشان مي دهد. طرح رشاد خليفه در مواردي نيز با تناقض روبرو شد که وي درصدد توجيه آنها برآمد. مثلاً حرف « نون » که در ابتداي سوره ي « ن و القلم » آمده است بالاترين آمار را در اين سوره نشان مي دهد اما همزمان در سوره ي « حجر » نيز بالاترين آمار را نشان مي دهد و از سوره قلم نيز بالاتر است لذا رشاد خليفه براي حل مشکل، استدلال مي کند که چون در ابتداي سوره ي « حجر » عبارت « الر » وجود دارد و اين سوره با چهار سوره ي ديگر ( يونس، هود، يوسف و ابراهيم ) که در ابتداي آنها نيز « الرد » واقع شده مشابه است. اگر مجموع پنج سوره را يک سوره فرض کنيم و يک جا حساب کنيم، مي بينيم که نسبت حرف « ن » در سوره ي قلم از نسبت آن در اين پنج سوره- روي هم رفته- بيشتر است. (2)
وجود چنين توجيهاتي در طرح رشاد خليفه پذيرش آنرا از طرف علما مورد شک و ترديد قرار داد و برخي نيز به مقابله با آن پرداختند. (3)
در زمينه اعجاز عددي قرآن تلاشهاي ديگري نيز کم و بيش انجام گرفته که برخي تا حدودي موفق ولي بيشتر ناموفق بوده اند. (4)
4. کاربرد علوم رياضي و روشهاي آماري در يافتن رابطه حروف مقطعه با متن سوره
علامه طباطبايي در مورد حروف مقطعه اوايل برخي از سوره قرآني معتقد است که در سوره هايي که حروف مقطعه اوايل آنها يکسان است ( سوره هايي که در آغاز همه ي آنها « الم » يا « الر » يا « طس » يا « حم » است ) مشابهتي در مضامين و تناسبي در سياق ها مشاهده مي شود. همچنين نخستين آيه ي پس از حروف مقطعه، در اين سوره ها، همگوني هايي با هم دارد. افزون بر اين سوره ي اعراف ( المص ) آميزه اي از مضامين سوره هاي « الم » و « ص » را در بر گرفته است، همچنان که سوره ي رعد ( المر ) مشتمل بر مطالب سوره هاي « الر » و « الم » است و ...و سپس نتيجه مي گيرد که: حروف مقطعه رموزي است بين خداي متعالي و پيامبرش، و راز آن بر ما نهان است. و براي فهم هاي عادي ما، راهي بر آن نيست جز به اندازه اي که بين حروف مقطعه و مضامين سوره هاي مربوط بدان، ارتباطاتي را به دست آوريم. (5)
مفاد سخن فوق اين است که حروف مقطعه هر سوره تناسبي با هدفهاي آن سوره، مضامين، و مطالبش دارد و در واقع کد و شاخصي بر آن و رمزي از آن است. بنابراين بين حروف مقطعه، متناسب با ارتباطي که بين مطالب سوره ها با هم وجود دارد، معادله اي برقرار است. اثبات چنين فرضيه اي احتياج به روشهاي آماري، محاسبات رياضي، تجزيه و تحليهاي فني، اطلاعات کمي، و خدمات ماشيني و کامپيوتري دارد. و فرضيه ايشان اگر با روشهاي توصيفي و تحقيقات ميداني و عمليات رياضي و آماري پي گيري شود و روابط همبستگي و تابعيت و غير آن بين حروف مقطعه و مضامين سوره ها و ... کشف گردد، ممکن است با تعبير و تفسيرهايي به اين نظريه منتهي گردد که حروف مقطعه شاخصهاي نمادين و رمزي و کدهاي الفبايي هستند و به بسامد و توزيع و فراواني موضوعات و مطالب سوره هاي قرآني، و چند و چون نظم و سازمان لفظي- معنايي قرآن اشاره مي کنند. (6)
5. کاربرد روش رياضي در بررسي سير تحول آيات قرآن
يکي از سؤالات اساسي که همواره، پيش روي محققان علوم قرآن بوده است. اثبات منشأ وحياني قرآن است که نيازمند بحثهاي نقلي و عقلي فراوان است. علاوه بر آن موضوع ديگري که ذهن محققان غير مسلمان و علماي مسلمان در علوم قرآن را پيوسته به خود مشغول داشته است، ترتيب نزول آيات قرآن است. و سؤال اين است که آيا ترتيب نزول قرآن به ترتيب مدون کنوني بوده است يا ترتيب نزول به گونه ديگري بوده است.مهدي بازرگان در کتاب سير تحول قرآن با تکيه به روشهاي علمي و رياضي در صدد يافتن پاسخهايي براي پرسشهاي فوق آمده است. شيوه ي وي در اين کتاب بر اين اساس پايه ريزي شده است که به چشم يک غير مسلمان به قرآن نگريسته و از ابتدا آن را اثبات شده و مسلم نپندارد و سپس با استدلالهاي علمي عقلي و گاه نقلي پيش برود. به عبارت ديگر وي از همان آغاز ادعا و يا اثبات نمي کند که قرآن از طرف خدا بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده است و لذا غير بشري و تکامل يافته و مرتب و منظم است. بلکه سعي مي کند با پيمودن روش علمي و رياضي پاسخ مسأله را دريابد. وي در توضيح کاربرد روش رياضيات در مطالعات قرآني و نتايج آن چنين مي گويد:
« شايد خوانندگان محترم توجه داشته باشند که عدد و حساب و به طور کلي رياضيات به خودي خود کاشف حقيقت و خالق چيزي نمي شود، رياضي روي يک سلسله فرضيات بنا مي شود و با استنباط ها و استدلال هايي که بر وجودهاي عيني يا تحققي خارج تکيه دارد استوار مي گردد. عملي که انجام مي دهد بيرون زدن نظام موجود، و به چشم آوردن ميزان و قرار حاکم است. از طرف ديگر يک چشمه ي رياضيات حساب احتمالات است. در علم احتمالات، از توجه به يک عده افراد و عناصر و ثبت کردن مشهودات و وقايع به دنبال رقم متوسط و محتمل مي روند. متوسط و محتملي که تنها در صورت توسل به تعداد فوق العاده زياد افراد و با تکرار بي نهايت دفعات واقعه مي توان به يقين و نتيجه ي قطعي رسيد. در غير اين صورت فقط يک قرينه و امکان به دست مي دهد و تقريبي يا احتمالي بيش نيست. مطالعات روي سير تحول قرآن، بات مقايسه و محاسبه روي آيات سوره ها که البته تعدادشان بي نهايت نيست انجام مي گيرد، و بعد از روي قرائن و قياس ها حکم به آنچه بيشتر به نظر محتمل مي آيد شده است. بنابراين از هم اکنون بايد بگوييم که نه نويسنده ادعاي دقت و صحت قاطع در استنتاجهاي ارايه شده دارد، و نه خوانندگان مي توانند چنين انتظاري را داشته باشند ». (7)
وي با داشتن روش علمي و با پيش فرضهاي نولد که آلماني و بلاشر فرانسوي راه آن دو را پيش گرفت، اما نتايجي که به دست آورد، بسيار متفاوت با نتايج آنان بود. او با بکارگيري روش علمي، بخصوص روش رياضي، به دو هدف مهم دست يافت:
1. اثبات الهي بود و وحي بودن قرآن
2. ترتيب نسبتاً دقيق آيات (8)
وي در توضيح دو هدف مذکور چنين مي گويد:
« تنوع آيات و خصوصيت تحولي قرآن، چه به لحاظ مطلب و محتوا و چه به لحاظ کوتاهي و بلندي آيات، يا آهنگ و ترکيب کلمات، نکته اي نيست که ناديده ي هر خواننده قرآن يا مورد انکار هر شخص توجه کننده به آن باشد. غرض از تحقيق علمي حاضر، رسيدگي به اين مطلب است که گوناگوني آيات قرآن در شکل و معني، آيا از يک قاعده و نظام تبعيت مي کند، يا تصادفي و کيف اتفق است؟ و در صورت مثبت بودن جواب، آن قاعده چيست؟ به عبارت ديگر، مي خواهيم رابطه ي مابين سير تحول قرآن و زمان يا تاريخ هاي نزول را در طول 23 سال رسالت جستجو کرده، ضابطه ي مطمئن و شاخص ساده اي به دست آوريم. به استعانت چنين ضابطه يا رابطه خواهيم توانست سال نزول هر سوره و بلکه هر آيه را تعيين کنيم و سپس جدول يا تابلويي از ترتيب صدور مطالب يا سير تحول موضوعي قرآن تنظيم کرده آگاهي بيشتري به تنزيل کتاب حاصل کنيم » و سپس مي افزايد:
« با استفاده از نتايج حاصله در بخش اول کتاب و در دست داشتن ( تقريبي ) سال هاي نزول هر يک از آيات، اينک مي توانيم به بررسي اجمالي ترتيب نزول مطالب و محتواي آيات بپردازيم و سير تحول موضوعي قرآن را ببينيم. » (9)
وي در جلد اول اين کتاب سير تحول لفظي و سير تحول موضوعي آيات را مورد بررسي قرار داده و براي نشان دادن اين بر تحول به زبان رياضي از 34 جدول و 52 شکل ( يا نمودار ) استفاده کرده است که جدول 14: ( ترتيب نزول گروه ها و آيات سوره ها و جمع آيات و کلمات نازله تا آن زمان ) است. در اين جدول 194 گروه از آيات يا دفعات نزول قرآن، را مي بينيم که نخستين گروه 5 آيه ي نخست سوره ي علق و آخرين گروه 6 آيه ( از ميان ايات 1 تا 9 ) سوره ي مائده مي باشد. در ميان شکل ها نيز شکل 52 قله هاي تنزيل، نشانگر مجموعه ي منحني هاي موضوعي است که شکل طبيعي را نشان مي دهد. جلد دوم فني است و جداول و منحني هاي تفصيلي سوره به سوره و مدارک مطالعاتي آورده شده است. (10)
در خصوص روش کار وي اظهار نظرهاي متفاوتي به عمل آمده است. برخي آنرا تأييد کرده و گفته اند: کشف ايشان درباره ي قرآن درست و بي مبالغه، شبيه کار گاليله درباره ي منظومه و نيوتن درباره ي جاذبه و پاستور درباره ي بيماري و ... است. آنها کليد علمي وحي طبيعي را به دست آورده اند و ايشان کليد علمي وحي کلامي را. » (11)
همچنين انتقادهايي نيز بر روش کار ايشان وارد شده است از جمله يکي از نويسندگان معاصر در حوزه ي علوم قرآن در خصوص روش کار ايشان معتقد است که ايشان در اين کتاب پيش فرضي دارد مبني بر اينکه با گذشت زمان، طول متوسط آيات نازل شده به تدريج افزايش مي يابد. صرف نظر از مواردي که اين پيش فرض تأييد مي شود، در مواردي هم که شواهد، طبق روال معمول، آن را تأييد نمي کند، آيات مربوطه را، به زير گروههايي تقسيم و تقطيع مي کند و اين گروه بندي را چنان هدايت مي کند که در نهايت به تأييد پيش فرض قبلي منجر مي شود. لذات اين سوگيري، تا اندازه اي از روش علمي اين پژوهش مي کاهد.
همچنين وي معتقد است که نويسنده سير تحول قرآن براي اثبات نظر خود مبتني بر اينکه طول متوسط آيات با گذشت زمان افزايش پيدا کرده اند فقط از شاخص ميانگين استفاده کرده است. در حاليکه در روشهاي آماري، علاوه بر ميانگين، شاخص هاي ديگري نيز وجود دارد که يا اساساً به جاي ميانگين مورد استفاده قرار مي گيرد و يا اينکه نتايج حاصل از آنها، نتايج حاصل از ميانگين را تکميل مي کند. لذا بايد آيات قرآن با استفاده از ترکيبي از شاخصهاي مختلف مورد بررسي قرار گيرد. (12)
پينوشتها:
1- ر.ک: سيد محمد فاطمي، آيات کبري، معجزه ي جاويدان قران کريم ( تهران: گروه فيزيک، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1374 ش ) صص (8-7)
2- ر.ک: رشاد خليفه، اعجاز قرآن ( تحليل آماري حروف مقطعه ). ترجمه: آيت الهي ( شيراز: 1365 ش ).
3- ر.ک: مجله ي « آخر ساعه » شماره 1996 ( مصر: 20 ذي الحجه 1392 ق ) و هفته نامه ي « اخبار العالم الاسلامي » شماره 1103 ( مکه: 1409 هـ.ق ).
4- ر.ک: محمد هادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج5 ( قم: جامعه مدرسين، چاپ اول 1369 ش ) صص (323-305).
5- سيد محمد حسين طباطبايي، الميزاان في تفسير القرآن، ج18 ( قم: انتشارات اسماعيليان، 1412 ق ) صص (8-9).
6- مقصود فراستخواه، زبان قرآن ( تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ اول، 1376 ش ) ص 285.
7- مهدي بازرگان، سير تحول قرآن، ج1 ( تهران: شرکت سهامي انتشار، چاپ اول، 1360 ش ) ص8.
8- ر.ک: محمد مهدي جعفري، « سير تحول قرآن، تحول بنيادين در قرآن شناسي »، بينات، شماره 11 ( پاييز 1375 ش ) صص (114-113).
9- محمد مهدي جعفري، روش بررسي قرآن ( تهران: شرکت سهامي انتشار، بي تا ) ص 107.
10- همان، ص 117.
11- علي شريعتي، مجموعه آثار، ج34 ( تهران: دفتر تدوين و تنظيم مجموعه آثار دکتر شريعتي، 1361 ش ) صص (46-45).
12- ر.ک: مقصود فراستخواه، زبان قرآن ( تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ اول، 1376 ش ) صص (309-307).
فتح الهي، ابراهيم؛ (1388)، متدولوژي علوم قرآني، تهران: دانشگاه امام صادق (عليه السلام)، چاپ اول