علوم قرآنى و سير تاريخى نگارشهاى آن
منبع:درسنامه علوم قرآني
مباحثى است متعلق به «قرآن» از جهت نزول قرآن، ترتيب، جمع، كتابت، قراءت، تفسير، ناسخ و منسوخ و نظاير اينها (1) .
روشن است كه چنين تعريفى از علوم قرآنى حد و مرز مشخصى را براى مسائل قابل طرح در اين علم بيان نمىكند و از اين روست كه بعضى، شمار انواع اين علوم را پنجاه، برخى هشتاد و عدهاى چهارصد و يا حتى بيشتر از آن ذكر نمودهاند (2) . در حقيقت، دليل عمده اين اختلاف، نحوه نگرش آنان به قرآن از جوانب مختلف و شيوه تقسيمبندى مباحث آن به صورتهاى متفاوت بوده است. به عنوان مثال، بدرالدين محمد بن عبدالله زركشى در البرهان فى علوم القرآن فهرست انواع علوم قرآنى را در 47 قسمت تنظيم نموده (3) ; در حالى كه جلال الدين سيوطى نيز، كه به پيروى از زركشى تقسيمات خود را به «نوع» تعبير نموده، رقم انواع را به هشتاد رسانيده است. (4)
اهتمام و عنايت مسلمانان از صدر اسلام و اشتياق شديد آنان به قرآن به عنوان وحى آسمانى و معجزه جاودانى باعث شد تا از همان قرن نخست بزرگانى از صحابه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و پس از آنان علما و دانشمندان اسلامى در زمينههاى مختلف تفسير و مسائل مربوط به قرآن توجه ويژهاى را نشان دهند.
به اعتقاد دانشمندان علوم قرآنى، در ميان صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله على بن ابىطالب عليهما السلام از پيشگامان و طلايهداران تفسير و علوم قرآنى بوده و حتى شخصيتى چون ابن عباس تفسير قرآن را از ايشان آموخته است. (5)
جلال الدين سيوطى مىگويد:
در ميان خلفا كسى كه بيشترين مطلب را در زمينه علوم قرآنى روايت كرده، على بن ابىطالب است. (6)
عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود و ابى بن كعب بن قيس نيز از جمله كسانى هستند كه جايگاه رفيع در تفسير و قراءت قرآن داشتهاند و ديگران قرآن را از آنان فرامىگرفتند.
دوره تدوين تفسير و مباحث قرآنى از قرن دوم آغاز مىگردد و از اين زمان بهبعد دانشمندان فراوانى در خدمت تاليفات قرآنى قرار مىگيرند. ما در اين مختصر، ابتدا بهذكر نام برخى از نويسندگان علوم قرآنى كه هر يك در تدوينعلمى از علوم قرآنى پيشگام بودهاند، پرداخته آنگاه سيرى اجمالى در نگارشهاى علوم قرآنى خواهيمداشت.
پيشگامان تدوين علوم قرآنى
يحيى بن يعمر (م89ق.) كتابى در قراءت نگاشته است. (7)حسن بصرى (م110ق.) نويسنده نزول القرآن و عدد آى القرآن.
عبد الله بن عامر يحصبى (م118ق.) نويسنده كتب اختلاف مصاحف الشام و الحجاز و العراق و المقطوع و الموصول.
عطاء بن ابىمسلم ميسرة الخراسانى (م135ق.) اولين نويسنده در ناسخ و منسوخ.
محمد بن سائب كلبى (م146ق.) آغازگر تدوين احكام القرآن. (8)
ابان بن تغلب(م141ق.)نخستين مؤلف در علم قراءت، معانى قرآن و غريب القرآن.
خليل بن احمد فراهيدى (م170ق.) مبتكر و مؤلف در نقط و رسم. (9)
على بن عبدالله سعدى در تاليف اسباب النزول و محمد بن جنيد (م281ق.) در امثال القرآن گوى سبقت را از ديگران ربودهاند. (10)
محمد بن يزيد واسطى (م306 يا 309ق.) پيشقدم در تدوين كتابى با عنوان اعجاز قرآن بوده كه امروزه از ميان رفته است. (11)
برخى از قرآنشناسان، على بن مدينى و ابوعبيد قاسم بن سلام را، كه هر دو از دانشمندان قرن سومند، به ترتيب، پيشگام در تدوين اسباب النزول و ناسخ و منسوخ دانستهاند. (12)
سير تاريخى نگارشها در سدههاى مختلف
قرن اول:يحيى بن يعمر (م 89ق.) به او كتابى در قراءت را نسبت دادهاند.
قرن دوم:
حسن بصرى (م 110ق.)، عبدالله بن عامر يحصبى (م 118ق.)، عطاء بن ابىمسلم ميسرة الخراسانى (م 135ق.)، ابان بن تغلب (م 141ق.)، محمد بن سائب كلبى (م 146ق.)، حسين بن واقدى مروزى (م151ق.)، خليل بن احمد (م170ق.).
قرن سوم:
يحيى بن زياد، معروف به فراء (م 207ق.) مؤلف معانى القرآن و كتب ديگر، محمدبنجنيد (م 281ق.) صاحب امثال القرآن، محمد بن مسعود عياشى داراى تاليفات بسيار و از جمله، تفسيرى معروف به نام خودش، قاسم بن سلام (م 224ق.) مؤلف الناسخ و المنسوخ، القراءات و فضائل القرآن.
قرن چهارم:
محمدبن يزيد واسطى (م 306 يا 309ق.) مؤلف اعجاز قرآن، ابوعلى كوفى (م346ق.) صاحب فضائل القرآن، ابن جرير طبرى (م 310ق.) صاحب تفسير معروف، ابوبكر بن قاسم انبارى (م 328ق.) نويسنده عجائب علومالقرآن، سيد شريف رضى (م 406ق.) نويسنده تلخيص البيان فى مجازات القرآن.
ابننديم در كتاب الفهرست خويش نام بسيارى از دانشمندان و كتب آنان را كه تازمان او، يعنى قرنچهارم، در زمينههاى قرآنى وجود داشته است، ذكر نموده كه خود گوياى كثرت تاليفات در زمينههاى مختلف است و ما تنها به ذكر ارقام و اعداد آن اكتفا مىكنيم.
تفسير، حدود 45 كتاب .
معانى القرآن، بيش از 20 كتاب.
لغات القرآن، 6 كتاب.
قراءات، بيش از 20 كتاب.
النقط و الشكل للقرآن، 6 كتاب.
متشابه القرآن، 10 كتاب.
ناسخ القرآن و منسوخه، 18 كتاب. (13)
از قرن پنجم به بعد مباحث قرآنى به صورت گستردهتر مورد عنايت دانشمندان قرار گرفت و تاليفات قرآنى رو به افزايش نهاد.
گفتنى است كه اصطلاح علوم قرآنى، آن گونه كه فعلا رايج است، با آن چه در سدههاى نخستين مصطلح بود، متفاوت است. علوم قرآنى، در گذشته بر مباحث تفسيرى قرآن نيز اطلاق مىشد. در واقع، علم تفسير، علمى از علوم قرآنى بوده است، همانند علم اعجازقرآن، علم تاريخقرآن، علم ناسخ و منسوخ و... ، اما به تدريج كثرت و تنوع مباحث سبب شد ميان مباحث علوم قرآنى و علم تفسير نوعى مرزبندى به وجود آيد. (14)
زرقانى مىگويد:
معروف ميان نويسندگان فن علوم قرآنى اين است كه اولين زمان ظهور اين اصطلاح، قرن هفتم است; ولى در دارالكتب المصرية به كتابى از على بن ابراهيم بن سعيد، مشهور به حوفى (م430ق.) برخوردم به نام البرهان فى علوم القرآن در سى مجلد، كه پانزده مجلد آن فعلا موجود است. بنابراين، ما مىتوانيم تاريخ اين فن را آغاز قرن پنجم بدانيم. (15)
وى پس از بحثى در تاريخچه علوم قرآنى چنين نتيجه گيرى مىكند:
علوم قرآنى، به صورت يك فن از اواخر قرن چهارم به دست ابراهيم بن سعيد حوفى به وجود آمد و در قرن ششم و هفتم هجرى در دامان ابن جوزى (م597ق.) و سخاوى (م641ق.) و ابوشامه (م665ق.) پرورش يافت. در قرن هشتم به همت زركشى و در قرن نهم با تلاش كافيجى و جلال الدين بلقينى به كمال خويش رسيد. آنگاه در پايان قرن نهم و آغاز قرن دهم، سيوطى تكسوار اين ميدان، آن را به جنبش و اهتزاز درآورد. (16)
تدوين جامع انواع علوم قرآنى، از قرن هشتم با تاليف كتاب البرهان فى علوم القرآن اثر زركشى آغاز مىگردد. جامعيت كتاب وى در زمينه انواع علوم قرآنى تا آن زمان بىسابقه بود، به گونه اى كه سيوطى ضمن انتقاد از پيشينيان خود به جهت عدم تدوين كتابى جامع در زمينه انواع علوم قرآنى، پس از مطالعه البرهان اظهار سرور و شادمانى نموده خود نيز به تاليف كتابى مبسوط در همين زمينه مصمم مىگردد. (17)
كتاب الاتقان فى علوم القرآن، نوشته جلال الدين سيوطى (م911ق.)، از جمله مهمترين منابع علوم قرآنى است. يكى از منابع مهم سيوطى در اين اثر، خود كتاب البرهان بوده است.
پس از الاتقان رشد و بالندگى نگارش و تدوين علوم قرآنى تا مدتها متوقف گرديد، بيشتر نگارشهاى علوم قرآن، تنها در زمينههايى خاص صورت گرفته از شدت آهنگ گرايش به علوم قرآنى كاسته شد.
خوشبختانه در قرن اخير دانشمندان فراوانى در زمينههاى مختلف علوم قرآنى تاليفات گرانسنگى عرضه نمودهاند كه به بعضى از آنها اشاره مىشود:
علامه مجاهد محمد جواد بلاغى، در مقدمه تفسير خويش آلاء الرحمن.
محمد عبد العظيم زرقانى، مناهل العرفان فى علوم القرآن.
دكتر صبحى صالح، مباحث فى علوم القرآن.
ابو عبد الله زنجانى، تاريخ القرآن.
دكتر محمود راميار، تاريخ قرآن.
دكتر سيد محمد باقر حجتى، پژوهشى در تاريخ قرآن كريم.
آية الله العظمى خوئى، البيان فى تفسير القرآن.
علامه طباطبائى، قرآن در اسلام.
محمد هادى معرفت، التمهيد فى علوم القرآن.
دكتر داود العطار، موجز علوم القرآن.
سيد جعفر مرتضى عاملى، حقائق هامة حول القرآن الكريم.
1. علوم قرآنى، علومى مربوط به قرآنند كه مباحثى نظير نزول قرآن، جمع قرآن، قراءت قرآن، اعجاز قرآن (مانند ناپذيرى)، تحريف ناپذيرى قرآن، محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ را شامل مىشوند.
2. نخستين نگارشها در زمينه قرآن، از اواخر قرن اول هجرى آغاز گشته است.
3. علوم قرآنى در آغاز، معنايى عام و فراگير داشته و شامل تفسير و تجويد نيز مىشده است.
4. شروع اصطلاح علوم قرآنى به معناى رايج كنونى و تدوين كتب آن، به قرن پنجم هجرى باز مىگردد.
5. اولين كتاب جامع در زمينه علوم قرآنى، البرهان فى علوم القرآن، اثر گرانسنگ زركشى در قرن هشتم است.
6. برخى از كتب مرجع و مهم علوم قرآنى عبارتند از: الاتقان فى علوم القرآن، مناهل العرفان، البيان فى تفسير القرآن، التمهيد فى علوم القرآن و تاريخ قرآن. (18)
پىنوشتها
1. مناهل العرفان، ج1، ص27.
2. ر.ك: موجز علوم القرآن، ص18.
3. البرهان فى علوم القرآن، ج1، ص102.
4. الاتقان فى علوم القرآن، ج1، ص20.
5. البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 157.
6. الاتقان فى علوم القرآن، ج 2، ص 87.
7. التمهيد، ج 1، ص7; محمد على مهدوى راد، «سيرنگارشهاى علوم قرآن»، بينات، ش3 (پاييز 1373).
8. محمدعلى مهدوى راد، همان; مقدمه التمهيد فى علوم القرآن.
9. مقدمه البرهان، ج1، ص48.
10. محمد ابراهيم جناتى، «سيرتاريخى تفسير و علوم قرآن» كيهان انديشه، ش 28.
11. دكتر على اصغر حلبى، آشنائى با علوم قرآن، ص132.
12. مناهل العرفان، ج1، ص31.
13. ر.ك: الفهرست، ص52 - 59.
14. امروزه علم تجويد نيز، كه پيش از اين در شمار علوم قرآنى بود، به صورت علم مستقلى مطرح است.
15. مناهل العرفان، ج 1، ص 35.
16. همان، ص39.
17. الاتقان، ج1، ص 7 و 16.
18. تاريخ قرآن، عنوان و موضوع كتابهايى است كه برخى از نويسندگان آنها عبارتند از: ابوعبدالله زنجانى، دكتر محمود راميار و دكتر سيد محمدباقر حجتى.