انقلاب اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری (1)

انقلاب اسلامی چه هست و چه نیست

برای آشنایی با انقلاب اسلامی و مسائل مرتبط با آن ابتدا لازم است به تعریفی درست از انقلاب اسلامی بپردازیم تا از دریچه‌ی این تعریف، بتوانیم نگاه واقع‌بینانه و همه‌جانبه‌ای نسبت به این پدیده داشته باشیم. در واقع، این تعریف مدخلی برای
چهارشنبه، 22 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انقلاب اسلامی چه هست و چه نیست
انقلاب اسلامی چه هست و چه نیست

 

نويسنده:احمد گلستانه




 

انقلاب اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری (1)

برای آشنایی با انقلاب اسلامی و مسائل مرتبط با آن ابتدا لازم است به تعریفی درست از انقلاب اسلامی بپردازیم تا از دریچه‌ی این تعریف، بتوانیم نگاه واقع‌بینانه و همه‌جانبه‌ای نسبت به این پدیده داشته باشیم. در واقع، این تعریف مدخلی برای ورود به موضوع انقلاب اسلامی در اندیشه‌ی مقام معظم رهبری خواهد بود.

 

انقلاب اسلامی از دو واژه‌ی انقلاب و اسلام ترکیب شده است. در اینجا، اسلام «هدف» و انقلاب «وسیله» است. در واقع، مردم و رهبری انقلاب حضرت امام خمینی (ره) به وسیله‌ی انقلاب تلاش کردند که اسلام را به‌عنوان یک مکتب اجتماعی و سیاسی مجدداً احیا نمایند.

 

انقلاب[1]

«انقلاب» بر وزن «انفعال» مصدر عربی است که از فعل «قَلَبَ» مشتق شده است و به معنای «تغییر و دگرگونی و زیر و رو شدن» است. فلاسفه این واژه را به معنای «طغیان علیه وضع موجود، به منظور برقراری وضع مطلوب» دانسته‌اند و آن را به دو بخش انقلاب فردی و اجتماعی تقسیم کرده‌اند که بر این اساس، انقلاب فردی نیز خود می‌تواند حیوانی یا انسانی باشد.

در علوم اجتماعی، انقلاب یک مفهوم قدیمی است که تعاریف متعددی از آن ارائه شده است و هر یک از متفکران و اندیشمندان، برداشت‌های خاص و گاه متفاوتی از آن داشته‌اند. با این حال، این اصطلاح، در زمینه‌های گوناگون زندگی بشر، چه به صورت فردی و چه اجتماعی، با مفهوم کلی و اساسی «تحول و دگرگونی» به‌کار برده می‌شود.

این واژه، که معادل «ثَوره» و «انتفاضَه» در زبان عربی است، در زبان فارسی برای بیان نوع خاصّی از تحول اجتماعی به‌کار برده می‌شود و مفهوم مصطلح آن عبارت است از: «تحوّلی کیفی و بنیادی و چرخشی عظیم و اساسی در حیات جامعه»؛ اما معنای آن در علم جامعه‌شناسی عبارت است از: «سرنگونی یک نظام کهنه و فرسوده و جایگزینی آن با یک نظام نو و متفاوت.»[2]

واژه‌ی انقلاب اولین بار در معنای جدید سیاسی‌اش در دولت شهرهای اواخر قرون وسطای ایتالیا در اشاره به اصلاحات کلیسایی به‌کار رفت. این واژه ابتدا در حدود سال 1600 میلادی تحت حکومت کرامول وارد زبان انگلیسی شد و به طور متناقض نمایی، معنای تغییر و اصلاح نظام پیشین را به خود گرفت.

مفهوم انقلاب به‌عنوان تحولی بنیادین، یک پدیدهی کاملاً جدید است. از یونان باستان تا آغاز عصر رنسانس انقلاب به معنای یک حرکت دورانی مثل گردش سیارات بود. بدین ترتیب، انقلاب در سیاست نوعی گردش را می‌فهماند؛ یعنی حرکتی از اریستوکراسی به سمت دموکراسی و سپس به سمت تیرانی و بالعکس. تنها در قرن هجدهم (خصوصاً بعد از انقلاب 1789 فرانسه) اصطلاح انقلاب اشاره به تحول بنیادین و دائمی به جای ادواری دارد.

مفهوم انقلاب اغلب با بار اخلاقی و توصیفی به‌کار برده می‌شود. بسیاری از نویسندگان به‌خصوص آن‌هایی که از کارل مارکس الهام می‌گیرند، اصطلاح «انقلاب» را به مفهوم تغییری ارزشمند و مترقی به‌کار می‌برند. معمولاً این مفهوم در سیاست به معنای کاستن نابرابری و ایجاد عدالت بیشتر است. همچنین ممکن است که به مفهوم جایگزین کردن یک رژیم دموکراتیک‌تر به‌جای یک رژیم اقتدارگرا یا ایجاد یک استاندارد عالی‌تر زندگی باشد.

عده‌ای هم انقلاب را به مفهوم دوران هرج‌ومرج و کشمکش بی‌قیدوبند برای قدرت، که نتایج مخربی دارد، به‌کار می‌برند. آنها انقلاب را به‌عنوان یک عزیمت خشنودآمیز خطرناک از جریان عادی حیات سیاسی می‌بینند. این متفکران انقلاب را به‌منزله‌ی چیزی که باید از آن اجتناب شود، در نظر می‌گیرند و از لزوم اصلاحات تدریجی به‌عنوان تحول اجتماعی مطلوب دفاع می‌کنند.

بنابراین، مشاهده می‌کنیم برای نسبت به پدیده‌ی انقلاب، نگاه‌های متفاوت و متضادی وجود دارد:

 

اسلام

اسلام به‌عنوان یک دین مجموعه‌ای است از عقاید و احکام که از طرف خداوند و به وسیله‌ی رسول خدا (ص)  برای تأمین و سعادت و کمال فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی انسان آمده است. عقاید و اصول دین اسلام، معارف و دستورالعمل‌هایی برای تنظیم افکار و دنیای درون است و احکام دستورالعمل‌هایی برای تنظیم رفتار و روابط هستند.

 

مفهوم انقلاب از دیدگاه مقام معظم رهبری

پس از بیان این مقدمه در باب دو کلیدواژه‌ی «انقلاب» و «اسلام»، مناسب است تا نگاهی به مفهوم انقلاب در دیدگاه مقام معظم رهبری بیندازیم. انقلاب در دیدگاه رهبر فرزانه‌ی انقلاب دارای یک تفسیر اسلامى و الهى بوده و به معنى زنده کردن دوباره‌ی اسلام است؛[3]«انقلاب یک تفسیر اسلامى و الهى است. ما انقلاب را یک تحوّل اخلاقى، فرهنگى و اعتقادى مى‏دانیم که به دنبال آن‏ها تحول اجتماعى، اقتصادى و سیاسى و آن‌گاه رشد همه‌جانبه‌ی ابعاد انسان‌ها مى‏آید. همان طور که در آیهی قرآن است "ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا مابانفسهم" چنان‏که مى‏فرمایند:[4]هر وقت انسان‌ها خصلت‌هاى بد، ضعف‌ها، نقص‏ها و بى‏ایمانى‏ها را در خودشان تغییر دادند، اوضاع و احوال اجتماعى آن‌ها تحول پیدا خواهد کرد. هیچ‌چیز هم جلوگیر آن نخواهد بود. براى شروع این حرکت و تحول همگانى، انسان‌ها باید احساس تکلیف کنند.»[5]

مقام معظم رهبرى، انقلاب را لزوماً از نوع شورش، بى‏سامانى و اغتشاش، آشفتگى و بى‏نظمى و خروج از انضباط نمی‌دانند و معتقدند انقلاب یعنى تحول بنیادى، که در آن پایه‏هاى غلطى برچیده شود و پایه‏هاى درستى به‏جاى آن گذاشته شود و ارزش‏هاى غلط جاى خود را به ارزش‏هاى صحیح بدهد و باعث سازندگی شود.

از سوی دیگر، انقلاب یک دوره و حرکت مستمر است؛ انقلاب یک چیز دفعى و آنى نیست؛[6] صدها شرط و موقعیت باید ردیف شوند و کنار هم قرار گیرند تا حادثه‌اى مثل انقلاب رخ دهد. البته این شرایط، آسان به دست نمى‌آید. از این رو، انقلاب پدیده‌ی‌ بسیار مغتنم و دیریاب است[7] و باید برای تحقق آن تلاش و مجاهدت دائمى انجام ‌گیرد؛ مشروط بر اینکه روح و خواست و ضرورت انقلاب در مردم وجود داشته باشد.[8] از این رو، انقلاب یک امر تصادفی و اتفاقی نخواهد بود و با خیال‏بافى و ذهنیت‏گرایى تحقق نخواهد یافت، بلکه امرى واقعیت‏دار است.[9]

ایشان نظراتی که انقلاب را به معنای زد و خورد، خشنونت و بی‌نظمی در جامعه و در نتیجه‌ی امری بد و مذموم می‌دانند، رد می‌کنند.[10] مقام معظم رهبری انقلاب را مثل یک کوره‌ى گدازنده، تغییردهنده‌‌ی شکل و نظم عناصرِ موجود در جامعه و مانند اکسیری می‌دانند که تغییردهنده و دگرگون‌کننده‌ی یک جامعه است. البته این تغییر و دگرگونی فقط در سطح مناسبات اجتماعى جامعه رخ نمی‌دهد، بلکه در درجه‌ى اول، در لایه‌ى درون انسان‌ها و در دل و ذهن آن‌ها ایجاد می‌شود[11] و مردم در آن نقش اصلی را دارند و ناظر به اصول و مبانی اعتقادی و اجتماعی جامعه است.[12]

بنابراین انقلاب از نظر ایشان دارای مشخصات زیر است:

1. انقلاب تحول بنیادى و عمیق در حوزه‌ی ارزش‌ها، اصول و مبانى اعتقادى و اجتماعى جامعه است.

2.  مردم در شکل‌گیری، استمرار و پیشبرد آن نقش اصلی را دارند.

3. انقلاب یک حرکت مستمر است؛ نه حادثه‌ای دفعى، آنى و تصادفی.

4. اراده و خواست مردم و انقلاب درونی در آن‌ها شرط تحقق انقلاب در جامعه است.

اینک با توجه به آنچه درباره‌ی مفهوم انقلاب در اندیشه‌ی رهبر فرزانه‌ی انقلاب گفته شد، می‌توان انقلاب اسلامی را این‌گونه تعریف کرد: «انقلاب اسلامی یعنی طغیان بر ارزش‌های جاهلی و نظام‌های طاغوتی و فرهنگ به زنجیر کشیدن بشر[13] با هدف احیا و تعمیق عقاید و احکام اسلامی در افکار و رفتار فرد و جامعه به صورت سریع در زمینه‌ی بروز و ظهور و نمود و غالباً توأم با خشونت و خونریزی به دلیل مقاومت نظام حاکم، در جهت نیل به کمال انسانی و اسلامی (حیات طیبه) که تکوین و ریشه‌گیری آن امری طولانی و مرحله‌ای است.»

 

پی‌نوشت‌ها:

 [1] Revolution

[2] حسین باهِر، انقلاب اسلامی و ولایت مجتهد، قم: نشر چهر، 1357.

[3] دیدار با فرماندهان نیروى مقاومت بسیج، 22 تیر 1371.

[4] سوره‌ی رعد، آیه‌ی 11.

[5] بیانات در مراسم افتتاحیهی سالگرد دهه‌ی فجر، 12 بهمن 62.

[6] بیانات در دومین روز از دهه‌ى مبارکه‌ى فجر (روز انقلاب اسلامى و جوانان)، 13 بهمن 1377.

[7] بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران، 12 آذر 1379.

[8] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با مردم شیراز، 11 اردیبهشت 1387.

[9] سخنرانی،‌ 4 شهریور 78.

[10] سخنرانی، 12 آذر 79.

[11] بیانات در دیدار دانشجویان سراسر کشور، 7 مهر 1387.

[12] تحولاتى که با کودتاهاى نظامى در دنیا انجام گرفته، اگرچه در بعضى از کشورها، اسم همان تحولات را هم انقلاب مى‌گذارند، اما آن‌ها قابل این نیستند که وقتى درباره‌ى انقلاب بحث مى‌کنیم، از آن‌ها هم صحبت کنیم. وجود آن‌ها، حساب دیگر و مسئله‌ى دیگرى است. بحث بر سر انقلاب‌هاست؛ یعنى آن تحولاتى که به وسیله‌ى مردم انجام گرفت و ناظر به اصول و مبانى اعتقادى و اجتماعى جامعه بود (خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، 20 بهمن 1368).

[13] حرکت اسلامى و انقلاب اسلامى، عبارت است از طغیان بر ارزش‌هاى جاهلى و نظام‌هاى طاغوتى که بشر را به زنجیرکشیده و موجب ظلم و فساد و تبعیض طبقاتى و نژادى و فحشاى عمومى و ستم‌پذیرى توده‌ها و دیگر بدبختی‌هاى ملت‌ها شده و همه چیز را فداى سود بیشتر و حاکمیت ظالمانه‌ى بیشتر صاحبان زر و زور نموده است. پس، حرکت صحیح اسلامى، صف‌بندى میان دو نظام ارزشى و مبارزه‌ى میان دو فرهنگ است: فرهنگ به زنجیر کشیدن بشر و فرهنگ نجات بشر (پیام به حجاج بیت‌الله الحرام، 26 خرداد 1370).

منبع: برهان

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط