بر ساختن يک دشمن

روش نازي ها را به ياد بياوريد: « نژادها را به جان نژادها بينداز، مذاهب را به جان مذاهب بينداز، پيشداوري ها را به جان پيشداوري ها بينداز. تفرقه بينداز و حکومت کن! ».
چهارشنبه، 6 اسفند 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بر ساختن يک دشمن
 بر ساختن يک دشمن

 

نويسنده: النور استين (1)
مترجم: احسان شاقاسمي



 

روش نازي ها را به ياد بياوريد: « نژادها را به جان نژادها بينداز، مذاهب را به جان مذاهب بينداز، پيشداوري ها را به جان پيشداوري ها بينداز. تفرقه بينداز و حکومت کن! ».
نصيحت رئيس جمهور فرانکلين دي روزولت به مردم آمريکا در مورد تبعيض قائل نشدن در مورد خارجي ها در ژانويه ي 1942 و چند هفته پيش از امضاي فرمان تبعيد ژاپني ها. (2)
به نظر مي رسد اقدامات تجاوزگرانه ي دولت بوش عليه مهاجران و مسافران مسلمان يا کساني که اصالت اسلامي يا عربي دارند يا متعلق به کشورهاي جنوب آسيا هستند کمتر به سمت اهداف خارجي فرضي نشانه رفته و بيشتر اقدامي است که قلب ها و ذهن هاي مردم داخل کشور ما را هدف قرار داده است. اين نگاه نژادي که با عنوان قوانين پس از 11 سپتامبر بسته بندي شده اگر هم توانسته باشد اقدام تروريستي اي را تحت پيگرد قرار دهد، اين موارد بسيار انگشت شمار بوده و با اين حال اين قانون نقش زيادي در شيطان سازي از اعراب، آسياي جنوبي ها و مسلمانان داشته و آنها را غير انساني جلوه داده است تا از آنها نوعي دشمن آمريکا در قرن بيست و يکم بسازد. هنگامي که دولت در بر ساختن يک گروه دشمن موفق شد مي تواند بازداشت بدون اتهام، اشغال نظامي، و ساير ابزارهاي افراطي ارتکاب به جنگ عليه ديگري، يعني دشمن، را توجيه کند.
بومي گرايي و بيگانه هراسي از مهاجران به بهانه ي تهديد امنيت ملي درون مايه اي است که با تاريخ آمريکا عجين شده است. قانون پذيرش شهروندي (3)سال 1790 حق شهروندي و حقوق مدني را از مهاجران قوميت هاي نامطلوب سلب مي کند. قوانين خارجيان و فتنه انگيزان (4) سال 1798 محدوديت هايي را بر سر راه اقدام مليت ها و قوميت ها براي کسب امتياز شهروندي ايجاد مي کرد و به رئيس جمهور اجازه مي داد تا فرمان اخراج همه ي مهاجراني را که براي امنيت ملي خطرناک تشخيص داده مي شوند، صادر کند. « فتنه » که در سال 1798 در مورد آن اظهار نگراني مي شد، تفکرات انقلاب فرانسه بود. قانون (گيري) جلوگيري از ورود چيني ها (5) در سال 1882 که به معناي نقض صريح موافقت نامه ي ميان چين و آمريکا بود ورود کارگران چيني به آمريکا را ممنوع مي کرد.
قانون اصالت هاي ملي (6) در سال 1924 سهميه هاي مهاجرتي اي معرفي کرد که بر مبناي آن مهاجران « اسکانديناويايي » سهم بيشتري مي بردند. قانون اسميت (7) در سال 1940 خارجي ها را ملزم به ثبت نام و انگشت نگاري مي کرد و مقولات مبهم « خرابکاران » و « اخراجي ها » را به فهرست اشخاص قابل اخراج اضافه کرد. قانون مک کاران - والتر (8)در سال 1952 به وزارت دادگستري امکان داد تا شهروندان و مهاجراني را که در فعاليت هاي خرابکارانه مشارکت مي کننند اخراج کند. قانون ضد تروريسم و مجازات مرگ مؤثر (9) سال 1996 به مسئولان قدرت داد تا بر اساس مدارک سري هر سازمان خارجي را يک گروه تروريستي بخواند و خارجيان را به نام تروريست اخراج کند.

اما تبعيد ژاپني - آمريکايي ها در جنگ جهاني دوم بود که بيگانه هراسي را وارد سياست ملي آمريکا کرد و در همين موارد تبعيد بود که ديوان عالي تبعيد را يک الزام نظامي معرفي کرد و تبعيضات « نفرت انگيزي » در مورد موشکافي و دقت درباره ي کساني که مي خواهند وارد دستگاه قضايي آمريکا شوند، تجويز کرد.

فرمان تخليه و تبعيد بر اساس گزارش هايي که ارتش از رهگيري سيگنال هاي نوري و راديويي آن سوي درياها و ساحل کاليفرنيا تهيه کرده بود، به زور کساني را که اصالت ژاپني داشتند را وادار به ترک خانه هاي خود در محل خاصي از کاليفرنيا، آريزونا، اورگون، و واشنگتن کردند و آن ها را در اردوگاه هاي اجباري اسکان دادند. بيش از 120 هزار نفر که دو سوم از آن ها شهروندان زاده ي آمريکا بودند کل سال هاي جنگ را در اين کمپ ها گذراندند.
فرمان تبعيد نه تنها با الزام نظامي - ترس از خرابکاري و جاسوسي - که حتي با ادعاي ارتش مبني بر اينکه بازرسي هاي جنايي عادي وزارت دادگستري آنچنان کند و ناکافي است که امنيت آمريکا را تضمين نمي کند، توجيه مي شد. هيستري نژاد پرستانه اي که جمع آوري گله اي در آن صورت مي گرفت با فشار هرست (10) و منافع اقتصادي کاليفرنيا- مثل باغداران آمريکايي هاي سفيد (11)- که در رقابت با کارآفريني هاي کوچک ژاپني الاصل ها بودند، تغذيه مي شد.
دو فرد شجاع به نام هاي فرد کورماتسو (12) و گوردون هيراباياشي (13) از تهيه ي گزارش از اسکان اجباري سر باز زدند و تلاش کردند اين فرمان را در دادگاه هاي فدرال نقض کنند. ديوان عالي آمريکا در يک تصميم شرم آور اين تبعيد فله اي را تأييد قانوني کرد؛ حدود 80 هزار شهروند تنها به دليل خاستگاه قومي شان از حق آزادي محروم شدند. چهل سال بعد و زماني که همان دو نفري که خودداري آن ها از گزارش کردن به صدور آن حکم از ديوان عالي انجاميده بود تقاضاي تبرئه قانوني کردند ( که پذيرفته شد ) مشخص شد که گزارش نظامي اي که بر اساس آن فرمان تبعيد و تصميم ديوان عالي انجام شده بود کاملاً جعلي بوده است . يک پژوهشگر بايگاني که به صورت مشترک با کميسيون کنگره براي تحقيق در مورد تبعيد کار مي کرد گزارش اصلي را پيدا کرد. رهگيري سيگنال هاي راديويي و نوري اي که کورکورانه در نظر ديوان عالي تکرار شده بود، هرگز رخ نداده بود.
امروز سايه ي شوم مانزانار (14) - اردوگاه اسکان اجباري در کاليفرنيا - بر سر همه ي اقدامات انجام شده عليه مهاجران عرب و مسلمان ديده مي شود. اين اقدامات را مي توان اسکان اجباري در قرن بيست و يکم، يا اگر بخواهيم يک اصطلاح جديد بسازيم، اخراج اجباري در قرن بيست و يکم دانست.
کمي پس از 11 سپتامبر 2001 « حملات اشکرافت » (15) اتفاق افتاد و بازداشت و اخراج مخفي بيش از هزار نفر از مردان عرب و مسلمان رخ داد. برخي را براي ماه ها در بازداشت نگه داشتند و اين در برخي موارد تا يک سال به طول مي انجاميد. در برخي موارد افراد در طول بازداشت از حق دسترسي به وکيل يا ملاقات خانواده محروم بودند. اشکرافت گفته بود که دوست دارد هر تروريستي را که به چنگ او بيفتد به زندان اندازد و تور او هزاران مسلماني را که شهروند آمريکا نبودند، گرفت. نتايج اين تورافکني چه بود؟ هيچ کس به دخالت در حملات 11 سپتامبر متهم نشد، و چهار نفر به حمايت از تروريسم متهم شدند که در هيچ يک از اين اتهامات هيچ کنش خشونت آميز خاصي وجود نداشت. اکنون وزارت دادگستري اعتراف مي کند که پس از 11 سپتامبر حداقل 766 نفر به اتهام « داشتن علائق خاص سياسي » بدون داشتن حق ارتباط با خارج از زندان بازداشت شده اند؛ از اين تعداد 511 نفر به کشورشان باز گردانده شده اند. وزارت دادگستري ادعا مي کند که در ميان اين اخراج شدگان کساني بوده اند که تروريست نبودند اما مي شد به آن ها اتهام حمله تروريستي زد. اين مسئله باعث شده که گمانه زني هايي گزارش شود که بر مبناي آن ها يکي از اهداف سياست بازداشت فله اي استخدام عوامل نفوذي بوده است. (16) شش هزار نفر ديگر براي نقض شرايط مهاجرت اخراج شده اند. هشت هزار نفر فقط به دليل اينکه مردان مهاجري از کشورهاي عربي هستند براي مصاحبه فرا خوانده شدند.
قانون ميهن پرستي آمريکا ( 17) که شش هفته پس از 11 سپتامبر ابلاغ شد، به دادستان اجازه مي دهد تا کساني را که شهروند آمريکا نيستند بدون حکم قاضي بازداشت کند؛ جلو وارد شدن شهروندان بيگانه به آمريکا را به خاطر نظرات سياسي آن ها بگيرد؛ و به خاطر حمايت از گروه هاي نا مطلوب افراد را از کشور اخراج کند. هيچ يک از اين محدوديت ها ربطي به دخالت در يک اقدام تروريستي ندارد. در 29 آوريل 2003 ديوان عالي تصويب کرد که « خارجي هاي مجرم » تا زمان اخراج بايد در زندان نگهداري شوند. اين يعني خارجي هايي که اقامت دائم دارند و به هر يک از جرم هايي که مجازات آن ها اخراج است، محکوم شده اند، حق ندارند در دوره اي که عليه اخراج اعتراض دارند يا منتظر اخراج هستند، با قيد وثيقه يا ضمانت آزاد شوند.
ممکن است به زودي قانون ميهن پرستي 2 هم تصويب شود که تعريف « قدرت خارجي » را به نحوي اصلاح کند که شامل همه اشخاصي که با سازمان هاي تروريستي بين المللي دخيل در تروريسم بين المللي ارتباط دارند يا ندارند، هم بشود و هر شخصي را که به صورت پنهاني براي جمع آوري اطلاعات براي قدرت هاي خارجي فعاليت مي کند، بدون توجه به اينکه اين فعاليت ها يک جرم فدرال به حساب مي آيد يا نه، عامل آن قدرت بداند.

يکي از فراگيرترين اشکال پرونده سازي نژادي الزامات خدمات مهاجرت و کسب تابيعت است که اکنون با ادغام شدن آن در دفتر امنيت داخلي به آن ثب نام ويژه (18) مي گويند. اين قواعد جديد در مورد هر مرد بيش از 16 ساله اي که در حال حاضر شهروند دائمي نيست (يعني گرين کارت ندارد) و تبعه ي يکي از اين کشورهاست، مي شود: افغانستان، الجزاير، بحرين، ايران، عراق، لبنان، ليبي، مراکش ، کره شمالي، عمان، قطر، سومالي، سودان، سوريه، تونس، امارات متحده عربي، يمن، پاکستان، عربستان سعودي، بنگلادش، مصر، اريتره، اندونزي، اردن، و کويت. اين مردان بايد در فوريه و مارس 2003 و ظرف چند هفته از صدور اطلاعيه شخصاً در دفتر مهاجرت ثبت نام مي کردند تا در آنجا از آن ها عکس، انگشت نگاري و مصاحبه گرفته شود که در بيشتر اين مصاحبه ها در مورد باورها و تفکراتشان از آنها پرسيده مي شد. بيش از 125 هزار نفر ثبت نام کردند؛ بيش از 2000 نفر بازداشت شدند. همه بايد هر ساله و در زمان ترک آمريکا دوباره ثبت نام کنند. يک هراس گسترده در ميان جماعت هاي مهاجران پخش شد و هزاران نفر در مناطق نيويورک و نيوانگلند به همراه خانواده هايشان به سمت مرز کانادا حرکت کردند تا تقاضاي پناهندگي کنند؛ البته آمريکا مرز را بست. صدها نفر در آنجا بازداشت شدند و خانواده هاي آنها بدون سر پناه يا آذوقه در سرماي تلخ نيوانگلند رها شدند. سازمان هاي محلي امداد به پناهندگان، که توان پاسخ گويي به اين همه پناه جو را نداشتند درها را بستند.

پرونده سازي حکومتي به موجي از خشونت مردمي عليه اعراب، جنوب آسيايي ها، و جماعت هاي مسلمانان دامن زد. در سال 2002 تعداد جرم هاي تنفر آميز گزارش شده آمريکاييان عليه مسلمانان و اعراب بيش از 1600 درصد نسبت به سال پيش افزايش داشت.
بر ساخت نوعي دشمن از طريق هدف گيري حکومتي به وسيله ي پيچيدگي هاي رسانه اي و زمينه مناسب مردمي، زندگي ميليون ها عرب، آسيايي و مسلمان را به خطر انداخت و آنها را فاقد صفات انساني نشان داد. بمباران شهرهاي عراق و تاراج تاريخ آن در تلويزيون آمريکا به عنوان يک ورزش تمام عيار نشان داده مي شود. بر ساخت يک دشمن ابزاري مؤثر براي کنترل مردمي است که از همسايگان عرب و مسلمان خود دلزده و هراسانند. البته اين به کنترل اعتراض هم شده است. گروه هاي مختلف در سراسر کشور، شهرهاي بزرگ و کوچک قوانيني از تصويب گذرانده اند که قانون ميهن پرستي را نقد يا حتي رد مي کنند.
فرد کورماتسو و گوردون هيراباياشي چهل سال براي اثبات حقانيت و اعاده ي حيثيت خود صبر کردند؛ به جز کليساي اخوت (19) تعداد کمي از غير ژاپني ها با اسکان اجباري ژاپني ها مخالفت کردند. اميدوارم اين بار بهتر عمل کنيم. گروه هاي ميان ديني مي توانند به جماعت هاي مسلمان پل بزنند. در بخش شمالي نيويورک گروه زنان عليه جنگ (20) يک کارزار اسباب بازي براي فرزندان زندانيان و اخراج شدگان سازمان دادند تا اين کودکان عيد فطر را جشن بگيرند و سازمان هاي آزادي هاي مدني وکلايي استخدام کردند تا در کنار داوطلبان به مرداني که در ثبت نام ويژه به دام افتاده بودند و خانواده هاي آنها کمک کنند.
کمي پس از 11 سپتامبر کنسرسيوم ملي آمريکايي هاي اصالتاً آسيايي اقيانوس آرام از عرب - آمريکايي ها دعوت کردند تا براي نشان دادن اتحاد اين دو گروه عليه پرونده سازي نژادي احتمالي به مراسم ياد بود ملي ژاپني- آمريکايي ها بپيوندند. مقاومت هميشه بر اساس کنش هاي مبتني بر فضيلت فردي شکل گرفته که در اين زمان هاي غم انگيز عملي بسيار شجاعانه است. اما علائق آزادي خواهانه ي همه ي ساکنان آمريکا چيزي است مربوط به همه ي آنها؛ اگر ما در کنار همسايگان مسلمانمان عليه کابوس ثبت نام، بازداشت و اخراج نايستيم، زماني که اين روش ها به شکل سخت تري اعمال شوند روزهاي دشوارتري هم در پيش خواهيم داشت.

پي‌نوشت‌ها:

1. Elenor Stein.
2. Greg Robinson,by Order of the President: FDR and the Internment of Japanese Americans (Canbridge,Mass: Harvard University Press, 2003).
3. Naturalization Act.
4. The Alien and Sedition Acts.
5. The Chines Exclusion (Geary ) Act.
6. The National Origins Act.
7. Smith Act.
8. Mccarran- Walter Act.
9. The Anti-Terrorism and Effective Death Penalty Act.
10. Hearst.
11. White American Nurserymen.
12. Fred Korematsu.
13. Gordon Hirabayashi.
14. Manzanar.
15. Ashcroft Raids.
16. نگاه کنيد به www. law. com/jsp/article. jsp?id= 1052440755868.
17. The UsA Patriot Act.
18. Special Registration.
19. Quakers.
20. Women Against War.

منبع مقاله :
جان بلامي فاستر و ... { ديگران} ؛(1391) ، آفت آمريکايي، مترجم: احسان شاقاسمي، تهران: موسسه انتشارات اميرکيبر، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما