مقدمه
هر چند برخي از صاحب نظران معتقدند « آپارتمان نشيني قباي ناسازگاري بر تن ايرانيان است » (1) و خانه ي مناسب از نظر يک ايراني، خانه اي داراي حياط، باغچه و حوض است؛ خانه اي که در آن بچه ها جست و خيز و گنجشک ها روي درخت خرمالوي آن جيک جيک کنند، گربه ي خانه در کنار حوض لم دهد و حرکت ماهي ها را در حوض تعقيب کند، در عصرهاي تابستان اعضاي خانواده روي تخت در کنار باغچه دور هم جمع شوند و شب هاي تابستان در پشت بام بخوابند و ستاره ها را ببينند و خانم خانه در آن احساس آرامش کند؛ اما ازدياد جمعيت، کمبود زمين براي احداث خانه هاي تک واحدي، امنيت بيشتر در مجتمع هاي مسکوني، توان مالي شهروندان و بسياري دلايل ديگر که بر توسعه ي آپارتمان نشيني تأثير مستقيم و غير مستقيم دارند، سبب افزايش تعداد مجتمع هاي مسکوني و آپارتمان نشيني در دهه هاي اخير شده است.فرهنگ، جزئي مهم و جدانشدني از زندگي در محيط هاي جمعي از جمله ساختمان ها و مجتمع هاي مسکوني است که ناديده گرفتن آن يا کم توجهي به آن سبب بروز مشکلات اساسي در مجتمع هاي مسکوني خواهد شد؛ از اين رو در اين بخش پس از تعريف فرهنگ آپارتمان نشيني و لزوم توجه به آن، عوامل مؤثر در ارتقاي آن مورد بحث و بررسي قرار گرفته و در پايان سعي شده است با نگاهي گذرا به آيات، روايات، احاديث و سخنان بزرگان دين، فرهنگ همسايه داري از منظر اسلام نيز مورد بررسي قرار گيرد.
3 -1. فرهنگ آپارتمان نشيني
فرهنگ شامل چارچوب زندگي واحدي است که افراد جامعه از سطوح مختلف را در کنار هم قرار مي دهد، به آن ها وحدت مي بخشد و به فعاليت هاي آنان جهت مي دهد. فرهنگ در هر جامعه و طبقات مختلف آن با وظايفي که بايد آن را انجام دهند و شرايط خاصي که اين وظايف دارند ارتباط دارد؛ بنابراين فرهنگ در همه ي شئون فرد و کل ساخت فکري جامعه دخالت مي کند. فرهنگ مجموعه اي است از ويژگي هاي اخلاقي و ارزش هاي اجتماعي که از هنگام زاده شدن بر فرد تأثير مي گذارد و به صورت رابطه اي ناخودآگاهانه او را براساس شيوه ي زندگي محيطي که در آن زاده شده، تربيت مي کند. ( توسلي، 1373 )فرهنگ، همواره در حوزه هاي مختلف مورد توجه انديشمندان بوده است؛ يکي از اين حوزه ها، شهر و شهرنشيني است و بخشي از آنچه که با عنوان فرهنگ شهرنشيني از آن ياد مي شود، « فرهنگ آپارتمان نشيني » است که با توجه به هدف نگارش اين کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
با نگاهي به تعاريف مختلف و متفاوتي که از فرهنگ وجود دارد، مي توان گفت فرهنگ آپارتمان نشيني عبارت است از: « مجموعه ي حقوق، تکاليف، قوانين، مقررات، ارزش ها، رفتارها و به طور کلي سبک زندگي در ساختمان ها، مجتمع ها و برج هاي مسکوني »؛ به بيان ديگر فرهنگ آپارتمان نشيني به معناي توجه به آداب و رعايت قواعد، ضوابط و قوانين و الزام هاي زندگي در مجتمع هاي مسکوني است که پيش نياز آن پذيرش تقدم منافع جمعي بر منافع فردي است؛ از اين رو مي توان گفت فرهنگ آپارتمان نشيني در واقع همان « زندگي مسالمت آميز در کنار همسايگان و ساکنان مجتمع با رعايت حقوق خصوصي و عمومي آن هاست. »
متأسفانه بسياري از ساکنان آپارتمان ها يا از فرهنگ آپارتمان نشيني آگاهي ندارند يا اطلاعات ناکافي آن ها سبب مي شود خواسته يا ناخواسته مسائل را به گونه اي توجيه و تفسير کنند که تنها منافع شخصي خود را حفظ نمايند؛ در حالي که افراد بايد بپذيرند سکونت در مجتمع هاي مسکوني داراي ضوابط و شرايط ويژه اي بوده و احترام به حقوق جمعي يکي از اصول اساسي آن است؛ بنابراين به طور بسيار خلاصه و با زباني ساده مي توان گفت فرهنگ آپارتمان نشيني يعني « احترام به حقوق همسايگان ».
3 -2. ضرورت توجه به فرهنگ آپارتمان نشيني
براساس يک نظرسنجي در تهران 55 درصد مردم از زندگي در آپارتمان احساس نارضايتي و ابراز تنفر کرده اند و 25 درصد آن ها مخالف زندگي آپارتمان نشيني بوده اند. در اين نظرسنجي 38 درصد پاسخ دهندگان آپارتمان نشيني را سازگار با فرهنگ ايراني دانسته، 18 درصد ابراز بي تفاوتي کرده و 15 درصد ابراز رضايت کرده اند. در رابطه با مزاياي زندگي در مجتمع هاي مسکوني، 36 درصد مردم به وجود امنيت در زندگي آپارتمان نشيني اشاره کرده و 17 درصد نيز يکي از مزاياي آپارتمان نشيني را دسترسي به يکديگر در مواقع اتفاقات و نيازمندي عنوان کرده اند. در اين نظرسنجي بيشتر پاسخ گويان معتقد بودند نوع مشکلات به گونه اي است که با سياست گذاري و برنامه ريزي مناسب مي توان آن ها را حل کرد؛ براي اين منظور لازم است نخست عوامل تأثيرگذار بر فرهنگ آپارتمان نشيني شناسايي و سپس اقدامات لازم براي ارتقاي فرهنگ آپارتمان نشيني انجام شود. ( خبرگزاري جمهوري اسلامي « ايرنا » 89/09/13 )توسعه و گسترش شهر و شهرنشيني نيازمند تقويت مديريت شهري است که شامل سياست گذاري و برنامه ريزي براي ارائه ي خدمات در عرصه هاي گوناگون امور شهري است؛ بخش مسکن يکي از اين عرصه هاي مهم در حوزه ي مديريت شهري است که از ابعاد مختلف اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... قابل بررسي است. متأسفانه مشاهده مي شود در دهه هاي گذشته، بيشتر به ظواهر و زرق و برق هاي شهرنشيني از جمله گسترش آپارتمان سازي و برج سازي با نمادهاي متنوع و گوناگون، پرداخته شده و فعاليت در جهت آموزش و گسترش فرهنگ شهرنشيني کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ در حالي که بعد فرهنگي مسکن از جمله معضلات مهم بخش مسکن است.
در اين ميان فرهنگ آپارتمان نشيني از اهميت بسياري برخوردار است و بي توجهي به آن مي تواند سبب افزايش مشکلات اجتماعي در جامعه شود؛ به بيان ديگر مي توان شکل گيري و ارتقاي فرهنگ آپارتمان نشيني را يکي از بسترهاي ارتقاي فرهنگ عمومي جامعه دانست؛ زيرا بي توجهي يا کم توجهي به آداب معاشرت و بي مبالاتي نسبت به آداب همسايه داري موجب از بين رفتن آسايش و به وجود آمدن کدورت ها، تضاد و گاه نزاع بين همسايگان مي شود.
کم توجهي به فرهنگ آپارتمان نشيني نه تنها تأثيراتي منفي بر روابط اجتماعي، آداب و معاشرت زندگي شهري و زندگي مسالمت آميز در کنار همسايگان دارد، بلکه معضلات، بحران ها و هزينه هاي اجتماعي، اقتصادي و... را در سطح گسترده تر براي تمام جامعه در پي خواهد داشت که در بعد اجتماعي مي توان به افزايش جرم و چه بسا جنايت و در پي آن افزايش مراجعات به مراجع قضايي و افزوده شدن بر تعداد زندانيان و... اشاره کرد.
در هر حال سکونت در مجتمع هاي مسکوني که در مقايسه با خانه هاي قديمي و حياط دار محيطي تنگ و فشرده محسوب مي شوند، پديده اي رو به رشد است که نمي توان از روند آن جلوگيري کرد. طبيعي است که با فشرده تر شدن مکان هاي زندگي، حريم شخصي و خصوصي خانواده ها نيز کاهش يافته و تمايلات و خواسته هاي فردي آن ها نيز بيشتر با هم برخورد مي کند؛ در چنين شرايطي افراد براي برخورداري از يک زندگي آرام ناگزيرند از برخي آزادي هاي فردي خود چشم پوشي کرده و در ازاي حقوقي که پيدا مي کنند، تکاليفي را در مقابل ديگران بپذيرند. در اين ميان عدم آشنايي برخي افراد و خانواده ها با فرهنگ خاص سکونت در مجتمع هاي مسکوني ممکن است سبب بروز مسائل و مشکلاتي شود که جلوگيري از بروز چنين مشکلاتي نيازمند افزايش آگاهي در رابطه با فرهنگ آپارتمان نشيني است.
3-3. عوامل مؤثر در ارتقاي فرهنگ آپارتمان نشيني
صاحب نظران معتقدند عوامل مختلفي در ارتقاي فرهنگ آپارتمان نشيني تأثير دارد؛ به اعتقاد يکي از جامعه شناسان « مهم ترين عامل رعايت نکردن حقوق ديگران بي اطلاعي از عواقب رعايت نکردن حقوق و حتي ناآگاهي نسبت به حقوق همسايه است که با رعايت آن مي توان به ارتقاي اين فرهنگ کمک کرد. » (2) بهترين اقدام در اين زمينه، آگاه کردن افراد نسبت به حقوق و تکاليفي است که در شرع و قانون ذکر شده و با به کارگيري آن ها، همسايگان از آزار يکديگر در امان خواهند ماند.البته مي توان از ناکافي بودن ضمانت اجرايي قوانين و مقررات آپارتمان نشيني نيز به عنوان يکي از دلايل عدم رشد فرهنگ آپارتمان نشيني ياد کرد؛ از اين رو افرادي هم پيدا مي شوند که با وجود آگاهي و اطلاع از حقوق همسايگان نفع خود را ترجيح مي دهند و حقوق آن ها را زير پا مي گذارند و اين وظيفه ي سياست گذاران، مسئولان و مديران اجرايي است که نقص در قوانين را برطرف کنند.
يکي ديگر از جامعه شناسان معتقد است « رعايت فرهنگ آپارتمان نشيني و حقوق همسايه در آپارتمان ها الزامي است ». به نظر وي « فرهنگ آپارتمان نشيني يا همسايه داري همان هنجارها و ارزش هايي است که افراد بايد در مکاني که با يکديگر زندگي مي کنند، رعايت نمايند و اين هنجارها بايد معقولانه باشد. رعايت اين ارزش ها و هنجارها باعث به وجود آمدن آرامش در محيط زندگي و دوري از اختلافات مي شود. ( باشگاه خبرنگاران، 90/04/10 )
افزايش آگاهي شهروندان و بالا بردن فرهنگ آپارتمان نشيني به عوامل مختلفي بستگي دارد که مهم ترين آن ها خانواده، مسئولان و سياست گذاران فرهنگي هستند؛ سطح دانش و تحصيلات افراد خانواده و آموزش هاي مستقيم و غير مستقيم والدين به فرزندان، رفتار، منش و برخورد آن ها در مواجهه با مسائل مرتبط با ساختمان محل زندگي نيز از عوامل تأثيرگذار و مهم هستند.
مديران و مسئولان فرهنگي، رسانه هاي مختلف از جمله صدا و سيما و روزنامه ها، آموزش و پرورش، شهرداري ها، شوراهاي شهر و شوراياري ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و حتي قوه ي قضائيه با انجام کارهاي فرهنگي و آگاهي بخشي از قوانين و مقررات و مجازات هاي مربوط به عدم رعايت و پيروي از آن ها در کاهش بسياري از ناهنجاري هاي در اين حوزه نقشي سازنده خواهند داشت.
از آن جا که فرهنگ حاکم بر زندگي ما فرهنگ اسلامي است و اسلام در تمامي زمينه ها به ويژه برخورد با همسايه راهکارهاي مناسبي ارائه داده است، شناخت ديدگاه اسلام در اين جهت ضروري و اجتناب ناپذير است. با آموزش و آگاهي درباره ي قوانين و مقرراتي که در زمينه ي آپارتمان نشيني وجود دارد و آگاهي از حدود وظايف همسايگان و کساني که در يک محيط زندگي مي کنند و همچنين عناصر پيش برنده ي فرهنگ ايراني و اسلامي که عقلانيت مهم ترين عنصر آن ها به شمار مي آيد، مي توان فرهنگ آپارتمان نشيني را ارتقا داد.
3 -4. فرهنگ همسايه داري در اسلام
فرهنگ آپارتمان نشيني به معناي توجه به آداب، قواعد و الزام هاي زندگي در محيط هاي جمعي از جمله برج ها و مجتمع هاي مسکوني معنا و مفهوم پيدا مي کند. اما به نظر بسياري از کارشناسان، مشکلات آپارتمان نشيني در نتيجه کم توجهي يا ناديده گرفتن « حقوق همسايگان » است که اختلاف ميان آن ها را به دنبال دارد.شايد نخستين پرسشي که در اين رابطه به ذهن مي رسد، اين است که حق همسايگي چيست و همسايگان چه حقوق و تکاليفي نسبت به يکديگر دارند؟ ولي قبل از اين که به اين پرسش پاسخ داده شود و از حق همسايه سخن به ميان آيد، بهتر است نخست بدانيم همسايه کيست و در يک مجتمع مسکوني 10، 20 يا 30 واحدي و بيشتر يا آسمان خراش ها و برج هاي بلند مرتبه که بيش از 100 واحد مسکوني را در خود جاي داده اند، کدام واحدها همسايه شمرده مي شوند و نسبت به يکديگر حق همسايگي دارند.
3 -4 -1. همسايه کيست؟
ممکن است تصور کنيد در يک مجتمع مسکوني، همسايه همين واحد ديوار به ديوار شماست، اما اگر اين گونه فکر کنيد، سخت در اشتباه هستيد؛ زيرا در احاديث و روايات، حدِ همسايگي چهل خانه از چهار سو دانسته شده است؛ رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در حديثي مي فرمايند: « حد همسايگي چهل خانه است ». (3) حضرت امام صادق (عليه السلام) در اين رابطه مي فرمايد:« کل اربعين داراً جبرانٌ من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن شماله » (4)
« چهل خانه از پيش رو، چهل خانه از پشت سر، چهل خانه از سمت راست و چهل خانه از سمت چپ همسايه محسوب مي شود. »
بدين ترتيب به نظر مي رسد تکليف و مسئوليت سنگيني بر دوش ساکنان يک مجتمع مسکوني گذاشته شده است؛ زيرا با در نظر گرفتن حديثي که در بالا آورده شده است؛ زيرا با در نظر گرفتن حديثي که در بالا آورده شده است، تمامي خانوارهاي ساکن در يک مجتمع هاي مسکوني همسايه ي يکديگر محسوب مي شوند و نسبت به هم از « حق همسايگي » برخوردارند.
از آنجايي که انسان سال ها با همسايه ي خود در يک محل زندگي مي کند؛ ارتباط نزديک تر و بيشتري با او پيدا خواهد کرد. هر قدر اين ارتباط ها مناسب تر و بر اساس احترام متقابل باشد؛ آرامش بيشتري بر محيط حاکم و زندگي لذت بخش تر خواهد شد؛ برعکس اگر همسايه ها از حال يکديگر بي خبر باشند و حقوق يکديگر را رعايت نکنند، زندگي براي آن ها سخت و آزار دهنده خواهد شد. در فرهنگ ملي و مذهبي ما نيز همواره و در همه حال، توصيه هاي بسياري به رعايت حال همسايگان شده استکه در مجتمع هاي مسکوني به جهت بيشتر بودن جمعيت ساکن و تمرکز آن در يک فضاي محدود و نزديکي واحدهاي مسکوني به يکديگر، مراعات حال همسايگان و احترام به حقوق آن ها حالت ظريف تري به خود مي گيرد و نيازمند توجه بيشتر از جانب افراد است و اما حق همسايگي چيست و حقوق همسايگان کدامند؟
3 -4 -2. حق همسايگي
براساس آيات و روايات انسان در تمام دوران زندگي خود همواره با سه نوع حق روبه روست که بايستي آن ها را ادا کند: « حقُ الله، حقُ النفس و حقُ الناس »؛ هر چند هر يک از حقوق ياد شده در جايگاه خود از اهميت زيادي برخوردارند، اما در اين ميان تأکيد بسياري بر حقُ الناس شده است که نشان دهنده ي اهميت ويژه ي حقوق ديگران است. حقُ الناس، انواع مختلفي دارد؛ از جمله حق پدر، مادر، همسر، فرزند، شريک، معلم، شاگرد و... که يکي از آن ها نيز « حق همسايه » است. براي ايجاد محيطي آرام و دلپذير براي زندگي لازم است نخست حقوق همسايگان شناخته و سپس به آن ها عمل شود. نکته ي مهم اين است که اين حقوق متقابلند و به عبارت ديگر براي طرف مقابل نيز تکليف ايجاد مي کنند.در دين اسلام نه تنها بر اهميت و حرمت همسايه تأکيد شده است، بلکه به دليل ارتباطاتي که انسان در آينده با همسايه ي خود پيدا خواهد کرد و حقوق و تکاليفي که ايجاد خواهد شد، تحقيق درباره ي همسايه بر خريد خانه نيز مقدم شمرده است؛ از اين رو پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در حديثي مي فرمايند: « همسايه را پيش از خانه، رفيق را پيش از راه و توشه را پيش از سفر بايد انتخاب و تهيه کرد. » (5) و در گفتاري ديگر مي فرمايند: « پيش از خريدن خانه همسايه را پيدا کنيد و پيش از مسافرت، رفيق سفر را بيابيد. » (6) مفهوم اين احاديث اين است که آنچه محل زندگي انسان را بيش از مکان ارزشمند مي کند، افرادي هستند که انسان مي خواهد در کنار آن ها زندگي کند. در همين رابطه « اوحدي » مي گويد:
« تا نداني که کيست همسايه *** به عمارت تلف مکن مايه »
اين موضوع گذشته از جايگاه مهم روابط اجتماعي در فرهنگ ديني، بيانگر اصالتي است که اسلام به انسان هاي شايسته و خوب در زندگي مي دهد. دقت در انتخاب همسايه ي خوب، پايبندي عاقلانه ي انسان را به روابط اجتماعي سالم و سازنده نشان مي دهد. شاعر بزرگ ايران، ناصر خسرو نيز در اين رابطه مي گويد:
« همسايه ي نيک است تن تيره ات را جان *** همسايه ز همسايه برد قيمت و مقدار »
اما انسان پس از اين که مکان زندگي خود را انتخاب و زندگي خود را در کنار ساير خانواده ها آغاز کردند، نسبت به يکديگر حقوق و تکاليفي پيدا مي کنند. نگاهي کوتاه و گذرا به آيات قرآن کريم و احاديث و روايات نقل شده از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان (عليهم السّلام) در اين رابطه روشنگر و قابل تأمل خواهد بود.
3-4-3. نخستين حق همسايگي: آزار نديدن از همسايه
از احاديث و روايات چنين برداشت مي شود که نخستين يا به بيان ديگر کمترين حق هر همسايه اين است که آزار و اذيت همسايه اش به او نرسد؛ حتي اگر کافر باشد. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: « هر کس به همسايه ي خود آزار برساند، خدا بوي بهشت را بر او حرام سازد و جايگاهش دوزخ است و بد جايگاهي است. » (7) در حديثي ديگر از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) حرمت همسايه در حدي دانسته شده است که آزردن او سبب سلب ايمان مي شود (8)؛ ايشان مي فرمايند: « کسي که همسايه از بلا و آزار او در امان نباشد، مؤمن نيست و کسي که ايمان به خدا و روز قيامت دارد، همسايه اش را آزار نمي دهد. » (9) اهميت اين موضوع تا آنجاست که بر اساس احاديث کسي که به همسايه ي خود آزار مي رساند، لعن شده است. (10)حضرت امير (عليه السلام) در خطبه ي معروف همام « زيان نرساندن به همسايه » را از صفات متقين برمي شمرند. (11) مرحوم الهي در رابطه با « لايضار بالجار » چنين گفته است:
نخواهد در زيان همسايگان را *** که نبود سخره اين کون و مکان را
مخواه آزردن همسايه زنهار *** ز قرآن در نيوش اين نغز گفتار
به احسان کوش به همسايه و خويش *** ز آزار دل آنان بينديش
حق همسايه را در دفتر عشق *** سفارش ها نموده، دلبر عشق
کتاب عشق قرآن را بياموز *** به اشراقش چراغ جان بيفروز
دل همسايه گر شاد از تو باشد *** بسي به تا به فرياد از تو باشد
در همين رابطه امام صادق (عليه السلام) نيز فرموده اند: « از ما نيست کسي که با همسايه ي خود به خوبي رفتار نکند. » (12) به همين دليل است که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) داشتن همسايه ي صالح را از موجبات سعادت انسان مي دانند. (13)
البته بايد دقت کرد که آزار نديدن و عدم رفتار نامناسب با همسايه نخستين و کم ترين حق اوست و در دين اسلام همسايه و حقوق همسايگان از ابعاد گوناگون و جايگاه بالايي برخوردار است.
3 -4 -4. ساير حقوق همسايه
خداوند متعال در آيه ي 36 سوره ي مبارکه ي نساء انسان را به نيکي کردن به همسايه هاي دور و نزديک سفارش کرده است. همچنين در سوره ي حجرات مي فرمايد:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَ يَغْتَب بَعْضُكُم بَعْضاً أَيُحِبُ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ » (14)
« اي کساني که ايمان آورده ايد، از بسياري از گمان ها - گمان هاي بد - دور باشيد، زيرا برخي از گمان ها گناه است. و [ در احوال و عيب هاي پنهان مردم ] کاوش مکنيد و از پس يکديگر بدگويي - غيبت - مکنيد. آيا يکي از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده ي خود را بخورد؟ بي گمان آن را ناخوش و ناپسند مي داريد و از خدا پروا کنيد که خدا توبه پذير و مهربان است.
در اين آيه ي شريفه انسان ها از سه کار ناپسند در رابطه با ديگران نهي شده اند: « گمان بد، تجسس در امور بقيه و حرف زدن پشت سر ديگران ». با اندکي دقت در شرايط محيطي مجتمع هاي مسکوني مي توان دريافت که امکان سر زدن اين سه کار ناپسند به ويژه « تجسس در امور همسايگان » در چنين محيط هايي بيشتر فراهم است؛ بنابراين لازم است افراد در اين رابطه مراقبت لازم را داشته باشند.
جالب است بدانيد که واژه ي « تجسس » و « تحسس » هر دو به معناي پي گيري و تفحص در امور مردم است؛ اما نخستين واژه در شر و دومين واژه در خير به کار مي رود؛ به همين جهت بعضي علما گفته اند: معناي « لاَ تَجَسَّسُوا » اين است که: « دنبال عيوب مسلمانان را نگيريد و در اين مقام برنياييد که اموري را که صاحبانش مي خواهند پوشيده بماند، فاش سازيد. » در اغلب خانواده ها، اطلاعات، مسائل و مشکلاتي وجود دارند که حريم خصوصي محسوب مي شوند و افراد تمايل ندارند ديگران از آن ها اطلاع يافته يا در رابطه با آن ها سخن گويند؛ کنجکاوي بيش از حد در مورد چنين موضوعاتي از نمونه هاي تجسس است و موجب شک و ترديد، بدبيني و کدورت بين همسايگان مي شود.
اهميت همسايه و حقوق او در اسلام به اندازه اي است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) همسايه ي انسان را همانند خود او فرض کرده (15) و احترام به همسايه را هم سطح با احترام به مادر مي داند و مي فرمايد:
« حُرْمَةُ الجَارِ عَلَي الْجَارِ کحُرْمَةِ أُمِّهِ. » (16)؛
« حرمت همسايه مثل حرمت مادر است »
همچنين در جاي ديگري مي فرمايد:
« ما زال جبرئيل يوصيني بالجار حتّي ظَنَنْتُ انّه سَيُوَرّثه » (17)
« آن قدر جبرئيل سفارش همسايگي را به من کرد که من احساس کردم خداوند مي خواهد براي همسايه ارثي مقرر دارد. » (18)
حضرت علي (عليه السلام) نيز بر اين موضوع تأکيد مي کند و در وصيت خود به امام حسن (عليه السلام) مي فرمايد:
« الله الله في جيرانکم فانه وصية نبيکم مازال يوصي بهم حتّي ظَنَنّا انه سَيُوَرّثهم » (19)
« خدا را، خدا! درباره ي همسايگان، حقوق شان را رعايت کنيد که وصيت پيامبر شماست؛ همواره به خوش رفتاري با همسايگان سفارش مي کرد تا آن جا که گمان برديم براي آنان ارثي تعيين خواهد کرد. »
در نظر بزرگان دين، همسايه از چنان منزلتي برخوردار است که حتي در هنگام دعا کردن او را بر خود مقدم مي دانستند؛ امام حسن (عليه السلام) مي فرمايد: « شبي مادرم، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها)، به عبادت ايستاد و من تا صبح، جز دعا براي همسايگان مان چيزي از او نشنيدم. صبح که شد، در پاسخ سؤال من گفت: « الجار ثمّ الدار »؛ « اول همسايه، پس از آن اهل خانه. » (20) امام سجاد (عليه السلام) نيز در « صحيفه ي سجاديه » که شامل 54 دعاست يک دعا - دعاي 26 - را به همياسگان اختصاص داده و در آن از همسايگان ياد کرده و براي آن ها دعا کرده اند که خود نشان از اهميت همسايه دارد. متن و ترجمه ي اين دعا در بخش پيوست هاي کتاب آورده شده است.
حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز نمونه هاي عيني از حقوق همسايه را اين چنين بيان کرده اند: « حق همسايه آن است که اگر مريض شد عيادتش کني، اگر از تو فرض خواست حاجتش را رفع کني، اگر حادثه خوشي براي او رخ داد، تهنيتش گويي و اگر مصيبتي رخ داد، تعزيتش گويي و از هر گونه اذيت و آزار او بپرهيزي. » (21)
شايد بتوان گفت کامل ترين توصيه هاي حقوقي از جمله حقوق همسايه در « رسالة الحقوق » حضرت امام سجاد (عليه السلام) بيان شده است. ايشان در اين کتاب پنجاه نوع حق را بيان کرده اند و در رابطه با حقوق همسايه مي فرمايد: « حق همسايه حفاظت از منافع او در غيابش، احترام و اکرام او در حضورش و ياري و کمک به او در هر دو حال ( حضور و غياب ) است. براي يافتن عيب هاي او تجسس نکن و اگر ناخودآگاه و بدون قصد متوجه عيبي در او شدي، چون دژي محکم و پرده ي زخيمي باش و عيب او را بپوشان؛ به طوري که هيچ کس به هيچ عنوان توسط تو متوجه آن عيب نشود. در سختي ها و گرفتاري ها تنهايش نگذار و اگر خداوند به او نعمتي عطا کرد، نسبت به او حسادت مکن. لغزش هايش را ببخش و از خطاهايش چشم پوش کن. اگر گاهي از روي ناداني حرکت نادرستي نسبت به تو انجام داد، با صبر و بردباري با او رفتار کن. مگذار ديگران از او بد گويند و بدي ها و عيب هاي او را اين جا و آن جا بيان کنند؛ از خيانت به او جلوگيري کن و اگر کسي حرف بد يا سخن زشتي را به او نسبت داد، باور نکن و با همسايه ات رفتاري نيکو و انساني داشته باش. »
حضرت علي (عليه السلام) در بياني جاودانه مي فرمايد: « شيعيان ما کساني هستند که به خاطر ولايت ما نسبت به يکديگر فضل و بخشش مي کنند... مايه ي برکت همسايگان هستند و با معاشران خود در صلح و صفا به سر مي برند. » (22) همچنين در روايت آمده است که مکارم اخلاق ده چيز است که يکي از آن ها حمايت از همسايه است. (23) حضرت علي (عليه السلام) چهار خصلت را برشمرده اند که اگر کسي آن ها را مراعات کند، اهل بهشت است که يکي از آن ها خوش خويي با همسايگان است. (24) در همين رابطه « اوحدي » مي گويد:
« حق همسايگان بزرگ شمار *** باطلي گر کنند ياد ميار »
همسايه داري از روابط حسنه ي اجتماعي است که ريشه در تاريخ و فرهنگ کشور ايران دارد، ولي متأسفانه طي چند دهه ي اخير با پيشرفت فن آوري، تغيير سبک زندگي مردم و افزايش مشغله هاي فکري و شغلي، روابط همسايه داري در بسياري از شهرهاي کشور رو به زوال رفته و روزگار باخبري همسايه ها از يکديگر به روزهاي دوري و بي خبري تبديل شده است، به گونه اي که بسياري از ساکنان يک مجتمع مسکوني، حتي واحدهايي که در کنار هم قرار دارند، از احوال هم اطلاعي ندارند.
در هر حال از سخنان و توصيه هاي بزرگان چنين برداشت مي شود که وظيفه ي شرعي، اسلامي و انساني اين است که بايد در برقراري و حفظ روابط مناسب با همسايگان و رعايت حقوق آن ها سعي و در حد توان آرامش آنان فراهم شود.
پينوشتها:
1. تلکس رسانه ي سوم، دوشنبه، 26 دي 1390 کد خبر: 17929 قابل دسترسي در:
http://resanehsevvom.com/telex-17929.html
2. « آپارتمان نشيني نياز به فرهنگ سازي دارد ». باشگاه خبرنگاران جوان. 1390/4/10. قابل دسترسي در:
http://old.yjc.ir/portal/PrintPages.aspx?NewsID=479381
3. نهج الفصاحه، ح 1350.
4. کافي: ج 2، ص 669.
5. نهج الفصاحه، ح 1316.
6. نهج الفصاحه، ح 480.
7. سيد عبدالحسين دستغيب، گناهان کبيره، انتشارات جامعه ي مدرسين قم، سال 76، صص 305، 306.
8. کليني، ج 2، ص 665.
9. نهج الفصاحه ص 546، ح 2640.
10. نوري، ج 8، ص 422.
11. لايضار بالجار. ( نهج البلاغه، خطبه ي 188 ).
12. دستغيب، سيد عبدالحسين. ( 1376 ). « گناهان کبيره ». انتشارات جامعه ي مدرسين قم. صص 306-305.
13. ابن بابويه، 1362 ش، ج 1، صص 184-183؛ همچنين نهج الفصاحه، ج 2761.
14. سوره ي حجرات، آيه 12، ترجمه مجتبوي.
15. کليني، ج 5، ص 31.
16. کافي، ج 2، ص 66؛ بحارالانوار، ج 76، ص 154.
17. بحارالانوار، ج 74، ص 151 و ج 74، ص 387؛ کنز العمال، خبر 24913.
18. نهج الفصاحه، ح 2640.
19. نهج البلاغه. وصيت 47؛ محمد دشتي، « شرح نهج البلاغه ». نشر مشرقين، ص 559؛ بحارالانوار، ج 74، ص 153؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 17، ص 5.
20. ابن بابويه، 1386، 1، ص 181.
21. نهج الفصاحه، ح 1387.
22. کافي، ج 3، ص 333.
23. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 202 و 201.
24. سفينه ي البحار، حاج شيخ عباس قمي، ماده رحم، و نيز لئالي الاخبار، تويسرکاني، ج 3، ص 9.
اسدي، محمودرضا، اميري، مجتبي؛ (1391)، فرهنگ و زندگي در مجتمع هاي مسکوني، تهران: مؤسسه نشر شهر، چاپ اول