تركمانان قراقويونلو ( 777-873ه.ق ) و آق قويونلو ( 800-908ه.ق )
در دوره ي لشكركشي هاي مغول و از اواخر سلطنت ايلخانيان ايران، گروهي از تركمانان از حدود خوارزم و اطراف درياچه ي آرال و شرق خزر به آسياي غربي آمده و پس از مرگ ابوسعيد بهادرخان، از فترت پيش آمده استفاده كرده و به تصرف بلاد اطراف پرداختند. مشهورترين اين طوايف قراقويونلوها - به معناي صاحبان گوسفندان سياه - بودند كه در شمال درياچه ي وان سكونت داشتند و آق قويونلوها - صاحبان گوسفندان سفيد - كه در ناحيه ديار بكر مسكن گزيده بودند.امراي قراقويونلو فرزندان شخصي به نام قرايوسف بن قرامحمد بودند كه از امراي سلطان احمد جلاير و پدرزن او بود و امراي آق قويونلو، فرزندان ابوالنصر حسن بيگ بودند كه به جهت بلندي قد به « اوزون حسن » به معناي « حسن بلندبالا » معروف شد. وي نواده ي قراعثمان بايندري و از طرفداران تيمور بود كه در يورش دوم، در ركاب او شمشير مي زد. از مهم ترين امراي قراقويونلو، اسكندر بن قرايوسف و برادرش جهانشاه بن قرايوسف را مي توان نام برد، كه اين دومي مسجد زيبايي در تبريز به نام مسجد كبود ( گوي مسجد ) بنا كرد. آخرين امير قراقويونلو، حسنعلي ميرزا پسر جهانشاه است كه 25 سال در قلعه ي باكو محبوس بود و پس از پدر، عقل پابرجايي نداشت و خزاين پدر را تلف كرد و سرانجام نيز، از اوزون حسن شكست خورد ( روملو، 1349، طاهري، 1349، صص 82-83).
مهم ترين امير آق قويونلو اوزون حسن نام داشت، كه مادرش يكي از شاهزاده خانم هاي عيسوي خاندان امپراتوري طرابوزان و همسرش كاترينا، برادرزاده ي هلن، امپراتور طرابوزان بود. كاترينا صاحب دختري شد به نام مارتا يا علمشاه خاتون، كه به همسري شيخ حيدر صفوي درآمد و بدين سان بود كه مارتا، مادر شاه اسماعيل و جده ي سلاطين صفوي شد. اوزون حسن طي چند جنگ توانست هم متصرفات جهانشاه قراقويونلو و هم متصرفات سلطان ابوسعيد تيموري را در قراباغ و اران به دست آورد و به اين نحو، تمام مناطق عراق عرب، عجم، فارس و كرمان تا سواحل خليج را ضميمه ي دولت آق قويونلو كرد. پس از وي پسرش سلطان خليل و برادرش يعقوب بيگ و سپس ديگر امراي آق قويونلو تا سال 920، يكي پس از ديگري سلطنت كردند.
تشكيلات اداري و حكومتي آق قويونلوها و قراقويونلوها
بناي حكومت اين دو سلسله بر پايه ي « اولوس » - قسمتي از امپراتوري كه مأمور يا اميري بر ان حكمراني مي كرد - قرار داشت كه از مجموعه اي از سران قبايل تشكيل مي شد. در كشور « امراي عظام » ( اولو بكلر، بوي خانلري ) كه مركب از رؤساي قبايل بودند، شاه را در اداره ي مسائل كشوري و لشكري كمك مي كردند. پس از امراي عظام نوكران خاصه ( بوي نوكران ايناقان )، درواقع گارد ويژه ي سلطان را تشكيل مي دادند. ايناقان مشاغل مهم و حساسي را در دربار نظير: وزير دربار، ايشيك آغاسي (1)، قاپوچي (2)، مهردار، اميرآخور، لله، داروغه(3)، و غيره داشتند. علاوه بر مشاغل فوق، دربار داراي مشاغل ديگر از قبيل آشپزباشي، پستچي و قاصدباشي نيز بود.ظاهراً تركمانان قراقويونلو الگوي ديواني را از عهد ايلخانان اخذ كرده بودند. ولي از جزئيات تشكيلات مختلف ديواني، جز ديوان مالياتي آنان، اطلاعي در دست نيست. در اين دوره، از ديوان تواجي (4) و ديوان « پروانچي » - به معني پيشرو لشكر و رئيس خزانه و مكاتب مخصوص - سخن به ميان آمده است ( لمبتون، 1363، ص 104). اين دو ديوان برپايه ي دو اصطلاح مورد استفاده ي دوره ي مغول همچنان ادامه يافته و مورد استفاده قرار گرفته است. اصطلاح پروانه و پروانچي، فارسي و به معناي حكم، اجازه، فرمان، برات و حواله و به صورت مطلق آن، به معني فرمانِ مؤكد، و دستور قطعي نيز به كار مي رفته است ( شريك امين، 1357، صص 82-83).
وزير در تشكيلات اداري تركمانان، در ديوان اعلي و يكي از عالي ترين مقام هاي ديوان اعلا محسوب مي شد، ولي بايد ذكر كرد كه در دوره ي تركمانان، چه قراقويونلو و چه آق قويونلو، كل ادارات كشوري و لشكري مطلقاً تحت نظر شاه انجام وظيفه مي كردند. كليه ي انتصابات، چه حكام ( كه اغلب پسران فرمانروا بودند ) و چه مناصب دولتي و چه قواي مسلح، منحصراً زير نظر و با نظر شخص شاه تعيين مي شدند و همگي خود را در برابر وي مسئول مي دانستند.
ديوان مالياتي تركمانان قراقويونلو و آق قويونلو را نيز بايد برگرفته از دوران متأخر ايلخانيان دانست و در تشكيلات ديواني، به رغم اسلامي شدن، نوعي گرايش عمومي، براي بريدن از نظام مالياتي اسلامي و افزايش ماليات ها و رسوم و مصارف مختلف آن ها به چشم مي خورد. از اين گذشته در اين ميان حتي تلاش ظاهري هم براي تطابق تشكيلات مالياتي با آرمان و انديشه هاي اسلامي ديده نشده است. لذا در اين زمينه كارها بيشتر برپايه ي سليقه هاي شخصي و رفتارهاي خودسرانه بود. اصول كلي نظام مالياتي، روش هاي تقويم و جمع آوري ماليات و مسائل عمده اي كه پيش رو بود چندان تغيير نكرد. گويا روش هاي وصول مالياتي اوزون حسن كه بين سال هاي 874 تا 882ه.ق. برقرار شده بود، بعدها در دوران صفوي جاري گشت ( لمبتون، 1363، صص 110-111).
دواوين مالياتي نيز زير نظر ديوان اعلي بود و حكمرانان قراقويونلو و آق قويونلو براي بهبود وضع مالي و درآمد دولتي از تجار و پيشه وران ماليات مي گرفتند.(5) در اين بين، ميان حكمرانان قراقويونلو كه بر ماليات اراضي به مقدار زياد افزوده بودند و فرمانروايان آق قويونلو كه در اين نوع ماليات تعادلي ايجاد كردند، اختلاف وجود داشت. در زمان اوزون حسن، قانوني درباره ي وصول ماليات هاي خاص اهالي روستا تدوين و وضع گرديد كه به نام « قانون ناحيه ي حسن بيگي » معروف شد كه در مورد بررسي هاي مالياتي يكي از بهترين منابع اين دوره به شمار مي آيد ( هينتس، 1346، ص 130). اوزون حسن درصدد برانداختن كليه ي ماليات هايي برآمد كه بر سرمايه و دارايي تعلق مي گرفت، اما با مخالفت شديد امراي كشور و طبقه ي بانفوذي كه علاقه مند به حفظ وضع موجود بودند، مواجه گرديد. وي مبناي جمع آوري ماليات بر سرمايه و درآمد را يك بر بيست تعيين كرد و لذا جمع كل ماليات كشور به نصف كاهش يافت.
در دوران جانشينان اوزون حسن نيز شيخ عيسي ساوجي (6)كه در زير دستار و خرقه ي روحانيت، صاحب ديهيم و قباي شاهي بود اصلاحات را براي احقاق حق مظلومان لازم دانست. درواقع، جمع شدن اختيارات ديني و ملكي در دست مردي متنفذ، عملي كردن اصلاحات را آسان تر ساخت. در زمان اميرديواني شيخ نجم الدين مسعود نيز كارهاي مالي و ملكي بر همان سياق انجام مي گرفت و مقامات ديواني، چون وزير عوايد يا خزانه دار كل كشور مورد اعتماد و احترام همگان بودند ( طاهري، 1349، صص 114-115).
شايان ذكر است رفع مظالم مالياتي در دوره ي بعد از ايلخانيان، يعني زمان كشمكش هاي دوره ي تيموري، و اقدام براي اصلاح نظام مالياتي، كاري است كه از زمان بنيانگذار سلسله ي بايندري و توسط وي آغاز گرديد. در آن هنگام، نظام زمين داري احتياج به اصلاحات شديد داشت، زيرا هزينه ي جمع آوري و نگاهداري لشكريان دائمي، موقت و همچنين مستمري سرداران سپاه از محل اقطاع ها و سيورغال ها تأمين مي شد. لذا از زمان اوزون حسن، شرف الدين محمود ديلمي، وزير عوايد يا خزانه دار كل كشور، مأمور تجديد نظر در تمامي ماليات ها و اصول زمين داري گرديد تا آن را سروسامان بخشد. پس از آن بود كه با دقت و كوشش پاكدلانه و بي غرض مأموران در تهيه ي دفاتر جديد و پافشاري و پي گيري بنيان گذاران اين نظام نوين، كه مي خواستند هرج و مرج نظام هاي مالياتي و باقيمانده ي رسم هاي تيموري را در ايران براندازند، يكي از جالب ترين رويدادهاي تاريخي عهد يعقوب و دودمان بايندري پديدار گشت ( طاهري، 1349، ص 116).
جامعه تحت فرمانروايي آق قويونلوها ( اوزون حسن ) چه از نظر اجتماعي و چه از حيث نژادي به دو بخش تقسيم مي شد: يكي طبقه ي جنگجو و فرمانروا كه از تركمن هاي چادرنشين تشكيل مي يافت و ديگر برزگران و پيشه وران و اهل علم و قلم كه غالباً ايراني و مقيم و مستقر در ايران بودند. اداره ي امور مملكتي، مانند گذشته به دست ايرانيان افتاد. از چهار وزير اوزون حسن، يكي اهل كرمان و ديگري اهل شيراز بود و بنابر نام و ساير مشخصات مي توان گفت كه آن دو ديگر هم ايراني بودند: شمس الدين زكريا و عمادالدين سلمان ديلمي ( كه موطن او ديلم است ) و قاضي علاء بيهقي و قاضي مسيح، كه در پاره اي منابع صفي الدين عيسي ساوجبلاغي آمده است. او همان كسي است كه اوزون حسن وي را به پيشنهاد مستوفي الممالك خواجه شكرالله، كه خود نيز ايراني بود، به معلمي شاهزاده يعقوب گماشت ( روملو، 1349، صص 595، 624، 631 و 632). زماني كه يعقوب به تخت سلطنت نشست، معلمش صفي الدين عيسي نه تنها سمت صدارت بلكه در عين حال وكيل - كه به زبان اداري امروزي چيزي در حدود نايب السلطنه است - و همچنين مقام وزارت دربار را نيز برعهده داشت.
از ساير مناصب دولتي، يكي مُهرداري و ديگر ميرآخوري از اهميت ويژه برخوردار بودند. در زمان اوزون حسن منصب مُهرداري را شيخ علي بيگ برعهده گرفته بود ( تهراني، 1356، صص 188-189). مؤلف تاريخ ديار بكر وي را از بهادران آق قويونلو و از نوكران قديم حسن بيك و مُهردار او معرفي مي كند.
از مشخصه هاي ماليه و امور پولي، مي توان از تومان به مثابه ي واحد بزرگ سكه ي رايج در آن زمان نام برد كه البته ارزش دقيق آن را به سهولت نمي توان تعيين كرد. پيش تر، از ماليات اراضي، ماليات تجارت و پيشه وري در دولت آق قويونلو صحبت به ميان آمد و گفته شد كه اين ميراث از زمان تيموريان متداول بود. بنابر فرماني كه از زمان سلطان يعقوب ( 891ه.ق ) در دست است، به وضوح از ماليات هايي چون خراج، تمغا، باج و راهداري نام برده شده كه از « زايرين » به هنگام عبور از سرزمين هاي متعلق به آق قويونلوها گرفته مي شد و در نتيجه به نظر مي رسد، نه تنها در اين زمينه براي حكمرانان، فرماندهان و نظّار مالي ديوان شاهي فرمان هايي صادر مي شد، بلكه به متصديان دريافت ماليات تجاري ( تمغاچي ها ) كه در ساختمان هاي مخصوص خود تمغاخانه به كارها رسيدگي مي كردند و همچنين مأمورين گمركي ( باج دارها ) و متصديان دريافت عوارض راه ( راهدارها ) و فرماندهان قلاع نيز دستورهايي داده شده بود. بنابراين ماليات ها به حسب معمول گرفته مي شد و معافيت فقط شامل حال افرادي مانند زوار مكه ي معظمه مي شد و دستورات جداگانه اي در مورد آنان صادر مي گرديد ( هينتس، 1346، ص 132).
اوزون حسن از جمله سلاطين آق قويونلو به شمار مي رود كه دانشمندان، علما و شعراي بزرگ به دربار او راه داشتند. از جمله مي توان از علي قوشچي، منجم و رياضي دان دربار الغ بيگ، كه رصدخانه اش در سمرقند و زيج الغ بيگ شهرت فراواني دارد و سفير دربار اوزون حسن به دربار سلطان محمد فاتح بود، ياد كرد. ديگر از مولانا محمد شريخي كه دفتردار و منشي او بود، و همچنين محمد منشي شيرازي و امام علي فقيه كه جملگي از بزرگان و ادباي دربار اوزون حسن بودند، مي توان نام برد. عبدالحي نيشابوري نيز، خوشنويس و منشي ديوانِ ابوسعيد تيموري بود كه پس از پيروزي اوزون حسن در دشت مغان 873 ه.ق تا پايان عمر در خدمت وي باقي ماند. اوزون حسن شخصاً كتابخانه بزرگي داشت كه عثماني ها آن را به يغما بردند ( اوزون چارشلي، 1370، ج2، ص 101). فضل الله روزبهان خنجي مورخ، مشهور به خواجه ملاي اصفهاني، صاحب عالم آراي اميني دايي او اسماعيل ساعدي در هرات به سمت منشي گري دربار اوزون حسن مشغول بود. فضل الله در دربار اوزون حسن و بعد دربار يعقوب مورخ دربار شد و به ديوان راه يافت و منشي در دربار هرات گرديد ( هينتس، 1346، صص 145-148).
ميراث فرهنگي كه اوزون حسن و جانشينانش براي صفويان به يادگار گذاشتند، اگرچه به ظاهر و مشخصاً نمي توان به صراحت داوري كرد كه نضج فرهنگي و مدني ايران در دوره ي صفويه تا چه ميزان بر آن پايه و شالوده بوده است. ليكن حوادث مربوط به دوره تسلط تركمانان، از نظر كثرت، تنوع و ارتباطات متقابل، از آن چنان اهميتي برخوردار است كه شايد بتوان اين دوره را دوره ي اعتلاء و ترقي ايران و شكفتگي فرهنگِ اقوام ايراني دانست.
اوزون حسن، حتي قبل از رسيدن به قدرت، معاشرت با شيوخ و حكما اهميت مي داد و به قرائت قرآن رغبت تمام داشت. از وي چهارصد زاويه، رباط و خانقاه به يادگار مانده كه نشان دهنده ي رغبت و تمايل قابل ملاحظه ي او به آيين صوفيان است. بدين قرار به صفويه و شيخ جنيد روي خوش نشان مي داد. ديوان عدالت را خود اوزون حسن خرقه ي درويشي به تن و شال پشمين به كمر اداره مي كرد و هركس شكايتي داشت به حضور مي آمد و فرمان او فوراً توسط منشيان تحرير، و تسليم متقاضي مي شد ( هينتس، 1346، ص 158).
دوران زمام داري بايندريان را، دوره ي ميان تيموريان و صفويان، بدون شك بايد يكي از دوره هاي درخشان و قابل توجه و تأمل تاريخ ايران چه به حيث اوضاع سياسي، اقتصادي، چه از نظر تشكيلات اداري دانست. در عهد حسن و فرزندش يعقوب، ايران به آرامش نسبي دست يافت. در هنرهاي زيبا، ميراث تيموريان حفظ شد و به دست صفويان رسيد. مردم بخش وسيعي از ايران، از عدالت نسبي برخوردار شدند و بسياري از شهرها را، رونق تجاري و آباداني فراگرفت. نبوغ ايراني مجرايي براي تجلي يافت و سازمان ارتش به شكل نظام مندتري درآمد و براي نخستين بار ارتش ايران مجهز به توپ و خمپاره انداز گرديد ( طاهري، 1349،ص 125).
پينوشتها:
1.رئيس سران درگاه يا سرپرست دربان و نگهبانان، مسئول نظارت آستانه ي حرم.
2.نگهبانِ در يا نگهبانِ دروازه. قاپو به معني در يا دروازه است.
3.درباره ي داروغه و سير تكاملي منصب داروغه رك به: لمبتون، 1363، صص 153 به بعد.
4.تواجي ( تواچي )، در اصل طوغاچي؛ نقيب، جلودار، پياده ي قصبات كه در خدمت حكام براي هر كار معين شود، فرمانده، حاكم، شحنه. صورت ديگري از اين واژه، كلمه ي طوقچي و يا طغچي به معني بازرس سپاه است (روملو، 1349، ص 830).
5.به ماليات تجارت و پيشه وري تمغا گفته مي شد.
6.قاضي مسيح الدين عيسي ساوجي ولد خواجه شكرالله وزير، صاحب مسند امور شرعيه در زمان يعقوب وزير نيز بود (رك به: روملو، 1349، ص 632).
تنكابني، حميد، ( 1383)، درآمدي بر ديوان سالاري در ايران، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي