نويسنده: حميد تنكابني
ايران همواره بعد از افول يك دولت مقتدر، ميدان تاخت و تاز سران عشاير و ستيزه جويان و مدعيان بوده است و اين قاعده در اثر انقراض دولت نادري نيز تحقق پيدا كرد. يعني عده اي از رؤساي ايلات و عشاير خروج كردند. در ميان آنان دو تن مقتدرتر بودند. يكي علي مردان خان و ديگري كريم خان كه رياست طايفه ي زند را داشت. ايل زند يكي از شاخه هاي عشيره ي لَك كرد بود. در 1165ه.ق اين دو نفر با همدستي يكديگر اسماعيل صفوي ( نوه ي دختري شاه سلطان حسين ) را بر تخت سلطنت ايران نشاندند و خود به نام وي زمام امور را مشتركاً در دست گرفتند. كريم خان زند رئيس طايفه ي زند بود و علي مردان خان از خوانين بختياري. اگرچه هر دو با يكديگر توانسته بودند بر ابوالفتح خان كه از زمان شاهرخ افشار حكومت اصفهان را داشت فايق آيند، ولي كريم خان به واسطه ي مردم پروري و عدالت گستري كه داشت بين سپاهيان و ديگر طبقات مردم بيشتر مورد توجه بود و همين امر سبب گرديد كه قدر و منزلتي بيشتر يابد، و اين مسئله حسد علي مردان خان را برمي انگيخت. گذشته از آن علي مردان خان در غياب كريم خان در اصفهان، ابوالفتح خان را كشت و دست به آزار عيسويان زد. كريم خان كه براي دفع سركشان به كردستان رفته بود، به اصفهان آمد و علي مردان خان به ايل بختياري پناه برد.
كريم خان به دفع مدعي ديگر سلطنت محمدحسن خان قاجار نيز مي بايست مي پرداخت. وي در تمام مدت اقتدار نادر در دشت تركستان مي زيست. پس از قتل نادر به بحر خزر آمده و عده ي بي شماري از تركمانان را گرد خود جمع كرده بود. كريم خان ابتدا آزادخان افغان را كه از سرداران سابق نادرشاه بود و در آذربايجان مقر گرفته بود، مغلوب كرد و سپس به جنگ با محمدحسن خان رفت و بالاخره او را مجبور به اطاعت كرد.
قاجاريان يكي از عشاير هفتگانه ي قزلباش بودند: استاجلو، شاملو، تكلّو، بهارلو، ذوالقدر، افشار، قاجار. رئيس سابق اين طايفه امير پير محمد بود و محمدحسن خان قاجار از شعبه ي اشاقه باش بود. جد محمدحسن خان، شاه قلي خان رئيس طايفه قاجار در استرآباد بود و پدرش فتحعلي خان در زمان شاه طهماسب دوم نامدار بود. در هنگام ظهور نادر عقب نشست و در زمان كريم خان به اصفهان حمله و آن جا را تصرف كرد و سپس به فارس هجوم آورد، ولي موفق نشد. در 1171ه.ق. به مازندران برگشت و بعداً در جنگ با كريم خان در مازندران از شيخ عليخان، سردار كريم خان شكست خورد و كشته شد. كريم خان از تقصير طايفه ي او گذشت و آقامحمدخان، فرزند ارشد محمدحسن خان را به خدمت پذيرفت.
در اواسط سال 1173ه.ق، تمام ايران مگر خراسان كه حكومتش به خواست كريم خان در دست شاهرخ كور باقي ماند، تابع فرمان كريمخان بود. سرداران كريم خان برادرانش صادق خان و زكي خان بودند. صادق خان بصره را در 1192ه.ق. به تصرف ايران درآورد. كريم خان تا آخر عمر، لقب ساده خان زند را حفظ كرد. حريص و طماع نبود و دربار ساده و كم خرجي داشت لذا وضع ماليات گزاف را لازم نمي ديد و از اين حيث مردم دعاگوي او بودند ( هرن، 1349، صص 106-109).
كريم خان از قبول عنوان پادشاه احتراز كرد و در تمام عمر وكيل خوانده شد. هنوز جنازه ي كريم خان به خاك سپرده نشده بود كه مابين نزديكان او نزاع بر سر جانشيني درگرفت. عاقبت زكي خان، برادر مادري كريم خان پس از قساوت و بي رحمي زياد و كشتن و زنداني كردن شمار زيادي از خانواده ي كريم خان، پسر بزرگ كريم خان را با نام ابوالفتح خان به جانشيني برگزيد و خود زمام كارها را به دست گرفت. ولي عاقبت سوءرفتارش مردم را خسته كرد و او را به قتل رساندند و برادرش صادق خان از ابوالفتح خان اطاعت كرد. ولي به جهت جواني و باده گساري از طرف صادق خان خانه نشين شد و خود صادق خان به رتق و فتق امور پرداخت. حكومت صادق خان از 1193 تا 1196ه.ق بود و جعفرخان پسر خود را ابتدا به شيراز و سپس به كهكيلويه روانه ساخت و پسر ديگرش علي نقي خان را مأمور تسخير شهر يزد ساخت ( ابن عبدالكريم، 1888، ص 14 ). سپس او را براي انتظام امور كرمان فرستاد ولي در 1196 علي مراد خان از سرداران معروف كريم خان و مدعي سلطنت، توانست شيراز را تصرف كند. صادق خان و علي نقي خان را كشت، ابوالفتح خان و پسران ديگر كريم خان را نابينا كرد و خود به پادشاهي نشست و در ازاء خدمتي كه جعفرخان كرده بود او را به حكومت كردستان مأمور كرد. پس از برقراري آرامش در شيراز در 1197 به اصفهان رفت و مدت سه سال در آنجا به رتق و فتق امور پرداخت ( موسوي نامي اصفهاني، 1317، صص 234-236). علي مرادخان در 1199 در مورچه خورت بيمار شد و درگذشت و جعفرخان كه در هنگام اوج قدرت علي مرادخان با آغامحمدخان قاجار كه از جانبي ديگر قدرت را مي طلبيد در حال جدال بود، به محض مرگ علي مراد خان به جانب اصفهان آمد و در 1199 ششم ربيع الاول وارد ( با ماده تاريخ: علي مراد برون شد نشست جعفرخان) اصفهان شد ( شريف شيرازي، 1888، ص24).
از وقايع مهم زمان او، اولاً جنگ با آغامحمدخان و ثانياً اعتراض هاي ايلات و عشاير و بزرگان در گوشه و كنار كشور بود. از آن جمله حركت شيخ غضبان و اعراب بني كعب در نواحي « دورَق » است كه توسط محمدخان زند و عبدالله خان زند سركوب شد ( الشريف ميرزا عبدالكريم بن علي رضا، 1317، ص299). جعفرخان زند در مدت حكومت چهار ساله خود اكثراً در جنگ بود ولي در اواخر عمرش به علت بيماري، كمتر از شيراز خارج شد و عاقبت در 1203ه.ق به دست فرزندان كريم خان، ابراهيم خان و علي قلي كه در ارگ شيراز زنداني بودند و توانسته بودند به كمك ديگر ياران و برادران خود فرار كنند، كشته شد ( آصف، 1348، ص 451).
با مرگ جعفرخان، صيد مرادخان بلافاصله بر اريكه ي حكومت نشست و نبودن لطفعلي خان در شيراز خود باعث گرديد كه صيد مرادخان بدون دشواري به حكومت بپردازد، ولي بزودي لطفعلي خان به خونخواهي پدرش، جعفرخان زند وارد شيراز شد از قاتلين پدر انتقام گرفت و در 1203ه.ق جانشين پدر شد. ( شريف شيرازي، 1888، صص 59-61).
آغاز حكومت لطفعلي خان مواجه با حمله ي آقامحمدخان بود كه البته با موفقيت آقامحمدخان مواجه نشد و لطفعلي خان خود عازم محاصره ي كرمان شد و برخوردار خان را مأمور حفاظت از شيراز كرد. حاجي ابراهيم خان كلانتر با دسيسه اي برخوردار خان را دستگير كرد و خود زمام امور قلعه ي شيراز را برعهده گرفت ( جونز، 1356، ص 58 ). دشمن اصلي لطفعلي خان، آغامحمد خان قاجار بود. جنگ هاي مداوم لطفعلي خان با او در شيراز، كرمان كه عاقبت منجر به تسخير كرمان و قتل عام كرمانيان توسط آغامحمدخان قاجار شد تا قتل لطفعلي خان ادامه يافت. لطفعلي خان در بم دستگير شد و به كرمان فرستاده شد و در آن جا وي را كور كردند و به تهران فرستادند و در تهران به دستور آغامحمدخان به قتل رسيد و حكومت زند پايان يافت ( كرماني وزيري، 1340، صص 365-368).
منبع مقاله :
تنكابني، حميد، ( 1383)، درآمدي بر ديوان سالاري در ايران، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي