خلع سلاح و کنترل تسليحات

جنگ، پديده اي دائمي و پايدار در تاريخ بوده که مي توان آن را حاصل عوامل گوناگون فردي، اجتماعي و سياسي دانست. اما جداي از دلايل و عوامل آغاز جنگ، عنصر ثابت در تمامي آنها بکار گيري سلاح است. وجود اين عنصر
دوشنبه، 24 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خلع سلاح و کنترل تسليحات
خلع سلاح و کنترل تسليحات

 

نويسنده: دکتر سيد محمدکاظم سجادپور





 

جنگ، پديده اي دائمي و پايدار در تاريخ بوده که مي توان آن را حاصل عوامل گوناگون فردي، اجتماعي و سياسي دانست. اما جداي از دلايل و عوامل آغاز جنگ، عنصر ثابت در تمامي آنها بکار گيري سلاح است. وجود اين عنصر پايدار در جنگها سبب شده تا ميل به برقراري صلح، بشر را به فکر محدود کردن اين عنصر با قصد دستيابي به صلحي پايدار اندازد. از اين روست که موضوع خلع سلاح و کنترل تسليحات همواره مورد توجه پژوهشگران و دست اندرکاران روابط بين الملل بوده، اما اين موضوع نيز در دهه هاي اخير چون ساير پديده هاي روابط بين الملل دستخوش تغييرات و تحولات گوناگوني شده که پرداختن به اين تغييرات از ضروريات فهم اين موضوع در عصر حاضر است.
آنچه بيش از همه در بحثهاي خلع سلاح بين المللي به چشم مي آيد اين است که مباحث خلع سلاح به ترکيبي از اسطوره و واقعيت بدل گشته اند. بررسي واقعيات عرصه بين الملل نشان مي دهد که گفتگو و تلاش براي دستيابي به برخي آرمانهاي خلع سلاح نزديک به 200 سال سابقه داشته و کنگره ها و کنفرانس و کنوانسيونهاي متعددي را مي توان نام برد که هدف از آنها رسيدن به بخشي از اهداف خلع سلاح جهان است. به صورت خاص مي توان گفت که در تمامي اين دوران، يکي از موضوعات اساسي کنفرانسهاي صلح در قرن نوزدهم و بيستم، خلع سلاح بوده که حاصل آن در تدوين مقرراتي همچون کنفوانسيون منع توليد، تکثير سلاحهاي شيميايي، ميکروبي و منع گسترش سلاحهاي هسته اي و قراردادهاي دو جانبه و منطقه اي خلع سلاح همچون منطقه عاري از سلاحهاي هسته اي در آمريکاي لاتين و اقيانوس آرام مي باشد. تمامي اين معاهدات بين المللي، نشان از حساسيت اين موضوع در مناسبات دو جانبه و چند جانبه ميان کشورهاست.
اما در مورد موضوع خلع سلاح بايد گفت، اين يک اسطوره خواهد بود اگر چنين تصور شود که از طريق مکانيزمهاي موجود در سازوکارهاي مربوطه مي توان جهان را عاري از انواع سلاح کرد و صلح را برقرار ساخت. اسطوره ديگر در اين زمينه آن خواهد بود که هدف تمام کنوانسيونهاي خلع سلاحي واقعاً خلع سلاح مي باشد. آنها را نمي توان جداي از چارچوب مکانيزمهاي حقوقي و سياسي براي حفظ نابرابري تسليحاتي در نظر گرفت. در عين حال نمي توان از اين واقعيت چشم پوشيد که در واقع خلع سلاح يکي از دغدغه هاي استراتژيک در مناسبات بين المللي است. به رغم پايان جنگ سرد و آغاز دوره جديدي از تحولات جهاني، در زراد خانه هاي هسته اي قدرتهاي بزرگ، بيش از 27 هزار کلاهک هسته اي وجود دارد و به جز موارد نادر، هيچ کدام از قدرتهاي عمده هسته اي، دست به کاهش سلاحهاي هسته اي خود نزده اند. به علاوه سلاحهاي غير هسته اي و متعارف در دنيا در حال گسترش بوده و يکي از ويژگي هاي دهه معاصر، دستيابي بازيگران غير دولتي (1) به سلاحهاي پيشرفته است که گاه براي انجام جنايتهاي سازمان يافته (2) و در مواردي ديگر براي مقاصد سياسي مورد استفاده قرار مي گيرند.
همزمان با گسترش تسليحات در دنيا، علاقه به کنترل و کاهش تسليحات به ويژه وسايل کشتار دسته جمعي نيز افزايش يافته است. تعداد افراد و سازمانهاي غير دولتي که دولتها را براي پذيرش اصل کاهش تسليحات در فشار قرار مي دهند، در سرتاسر جهان رشد يافته اند. يکي از کنوانسيونهاي جديد خلع سلاح يعني کنوانسيون ضد مين، در نتيجه اقدامات اين افراد و سازمانها تهيه و تدوين گرديد. واقعيت ديگر اين است که کشورهاي هسته اي و توليد کنندگان اصلي تسليحات که در رأس آنها امريکا قرار دارد، در عمل طي ده سال گذشته با ايجاد موانع جدي در پيشرفت کار نهاد مؤثر خلع سلاحي جهان يعني کنوانسيون خلع سلاح، (3) اجازه ندادند که هيچ کنوانسيون جديد خلع سلاحي، تدوين گردد و حتي سياستهاي يک جانبه آمريکا براي دوره اي نزديک به يک دهه خلاف روح چند جانبه گرايي مورد نياز براي اقدامات خلع سلاحي بود. به هر صورت در بررسي موضوع خلع سلاح بايد اشاره شود که واقعيت يا تصور، هر چه هست خلع سلاح و بحثهاي پيچيده، فني و سياسي مربوط به آن، به جزئي جدايي ناپذير از مناسبات بين المللي تبديل شده اند، اما نکته اين است که دستيابي به جهاني عاري از سلاحهاي تهاجمي که آرمان جنبش خلع سلاح جهاني است، به نظر مي آيد اسطوره اي در اين زمينه باشد. در عين حال نمي توان نسبت به مباحث خلع سلاحي و پيچيدگي هاي مربوط به آن بي توجه بود. فناوري، ماهيت تسليحات را دگرگون کرده و مکانيزمهاي حقوقي و سياسي سازوکارهاي خلع سلاحي، بعضاً ناقص، متناقض و مبتني بر استانداردهاي دوگانه مي باشند و بازيگران جديدي در عرصه هاي فکري و عملي وارد اين عرصه شده اند که نمي توان آنها را ناديده گرفت. به هر صورت هر چند که در جهان حاضر نمي توان اميدي به خلع سلاح کامل داشت، اما تلاشهاي بين المللي واقع گرايانه منجر به تدوين مقرراتي براي کنترل تسليحات است که نمونه هاي بارز آن را در مقرارت مربوط به عدم اشاعه هسته اي مي توان يافت.
از زماني که بمبهاي هسته اي ايالات متحده آمريکا شهرهاي هيروشيما و ناکازاکي ژاپن را در جنگ دوم جهاني به تلي از خاکستر بدل کرد، تا به امروز، سلاحهاي هسته اي بخشي پايدار در مباحث نظري و عملي در سياست و امنيت بين المللي است. همراه با گسترش اين سلاحها، مجموعه اي از دکترين هاي امنيتي، تمايلات استراتژيک، هنجارها و رژيمهاي بين المللي که ادبيات پيچيده اي را شکل مي دهند، در اين باره پديد آمد که نشان دهنده گرايشهاي فکري مختلف در اين حوزه است. به نظر مي آيد که اصلي ترين گرايش در اين حوزه، تمايل قدرتهاي داراي سلاحهاي هسته اي به حفظ برتري خود در اين زمينه و جلوگيري از افزايش دارندگان اين نوع سلاحهاست. در کنار اين تمايل، ايجاد سازوکارهايي براي کاهش تعداد سلاحهاي هسته اي به ويژه ميان آمريکا و شوروي سابق در قالب دو جانبه در طي دوران جنگ سرد به وجود آيد که پس از پايان جنگ سرد نيز ادامه يافت. مفهوم بنياديني که تمامي اين مذاکرات بر گرد آن شکل گرفته بود، حفظ توازن استراتژيک ميان دو قدرت هسته اي اصلي جهان و اطمينان يافتن از تداوم برتري استراتژيک جهاني هر دو و کم کردن ابهامهاي مشترک مي باشد. لذا هميشه اين مذاکرات جزئي انفکاک ناپذير از روابط آمريکا با شوروي و بعدها روسيه بود. با اين وجود، اين مذاکرات همراه با نشيب و فراز بود.
عمده ترين قرارداد کاهش تسليحات هسته اي که ميان آمريکا و شوروي، به امضا رسيد، پيمان استارت 1 (4) در سال 1992 است. استارت 2 نيز در سال 1994 ميان آمريکا و روسيه منعقد گشت، ولي مذاکرات براي تمديد آن در سال 2002 به دليل نارضايتي روسها از کنار کشيدن دولت بوش از قرارداد « ضد موشکهاي بالستيک » (5) به حالت تعليق درآمد. از آنجا که قرارداد استارت 2 در دسامبر 2009 (1388) منقضي مي شد، دولت اوباما از ماه نخستي که به قدرت رسيد، يعني ژانويه 2009 ( بهمن 1387 )، اقداماتي را براي انعقاد قرارداد جديد و آغاز فصل نويني از مناسبات هسته اي و امنيت بين المللي را با روسها آغاز کرد.
در اين مسير ديدار مدودف - اوباما در 10 مارس 2009 در حاشيه کنفرانس گروه بيست، به صدور اولين بيانيه خلع سلاحي مشترک منجر شد و همکاري نويني شکل گرفت. به مرور اين تعاملات، ديدگاههاي امنيت بين المللي آمريکا و روسيه را به يکديگر نزديک تر کرد. برآمدن اوباما و به ويژه آنچه وي در مذاکرات دو جانبه با مدودف، رئيس جمهور روسيه در لندن در فروردين ماه مورد توافق قرار گرفت و سپس در سخنراني اول آوريل 2009 ( 12 فروردين ماه 1388) وي در پراگ منعکس شد، دور جديدي در مذاکرات کاهش تسليحات هسته اي ميان روسيه و آمريکا را راه اندازي کرد. در 27 مارس 2010 ( 7/ 1/ 1389 ) آمريکا و روسه اعلام کردند که مذاکرات مربوط به امضاي قرار داد کاهش تسليحات استراتژيک به اتمام رسيده و قرارداد نهايي در 8 آوريل ( 18/ 2/ 1389) در پراگ ميان رهبران دو کشور امضا خواهد شد.
قرارداد استارت جديد که در تداوم و تعميق همکاري آمريکا و روسيه در حوزه مناسبات بين المللي مي باشد، تعداد سلاحهاي استراتژيک هسته اي دو کشور را به سقف 1550 خواهد رساند. اين تعداد پس از استارت 2 در آمريکا، 1762 و در روسيه، 1741 عدد بود. وسايل پرتاب اين سلاحها، اعم از موشکهاي قاره پيما و زير دريايي ها نيز به 800 عدد محدود خواهد گشت. با اين وجود بايد اشاره شود که امضاي اين قرارداد به معناي اين نيست که تمامي سلاحهاي هسته اي دو کشور زير پوشش آن قرار خواهند گرفت، بلکه انواع خاصي از سلاحهاي هسته اي را در بر مي گيرد. روسيه و آمريکا، همچنان هزاران سلاح هسته اي را در اختيار خواهند داشت. به علاوه بايد اين نکته را مورد توجه قرار داد که پس از امضاي اين قرارداد، مجالس قانونگذاري دو کشور بايد آن را تصويب کنند. اين در حالي است که برخي از اعضاي حزب جمهوريخواه در کنگره آمريکا با اين قرارداد مسئله داشته و توافق چندان راحتي را نمي توان انتظار داشت. يکي از نقاط ديگر نزديکي و تعاملات ميان آمريکا و روسيه در موضوع کنترل تسليحات هسته اي، صدور قطعنامه هاي 1877 شوراي امنيت در 23 سپتامبر 2009 ( 1/ 7/ 1388 ) بود که از عمده ترين قطعنامه هاي تفصيلي مربوط به امنيت هسته اي محسوب مي گردد.
نزديکي نگاه روسيه و آمريکا، همکاري آنها را در اجلاسها و نهادهاي خلع سلاحي، امکان پذيرتر کرده و به نزديک کردن ديدگاههاي آن دو انجاميده است. در ارديبهشت ماه 1389، کنفرانس سران، براي امنيت مواد هسته اي براي نخستين بار در واشنگتن برگزار شد. اين کنفرانس زماني برگزار شد که کنفرانس بازنگري معاهده منع گسترش سلاحهاي هسته اي معروف به ان. پي. تي (6) که هر 5 سال يک بار با شرکت کشورهاي امضا کننده تشکيل مي گردد؛ در پيش بود. در اين کنفرانس قدرتهاي هسته اي از جمله آمريکا و روسيه تمايل خود را به اين امر نشان دادند که در بازنگري ان. پي . تي تلاش دارند که موضوع خلع سلاح هسته اي را به حاشيه برند.
در کنار اين موضوع مي توان به گزارش جديد پنتاگون با عنوان بررسي وضع هسته اي، (7) اشاره کرد که به فاصله کوتاهي از امضاي قرارداد جديد استارت ميان آمريکا و روسيه و در آستانه کنفرانس امنيت هسته اي در واشنگتن و تقريباً يک سال بعد از سخنراني اوباما در پراک در مورد خلع سلاح هسته اي منتشر شد. ارائه اين گزارش نشان مي دهد که آمريکا در تلاش است تا تصوير جديدي از نگاه هسته اي خود به افکار عمومي ارائه دهد. البته اين گزارش نخستين از نوع خود محسوب نمي شود و پيشينه آن به سال 1994 باز مي گردد. در اين سال با تغييري که در محيط امنيتي بين المللي در پي پايان جنگ سرد، رخ داده بود، کنگره آمريکا، اولين گزارش بررسي وضع هسته اي را از پنتاگون درخواست و آن را دريافت کرد. دومين گزارش در سال 2002 در دوره بوش توسط پنتاگون تهيه شد که در آن سناريوهاي برخورد هسته اي آمريکا با چندين کشور ارائه شده بود و اين سومين گزارش بررسي وضع هسته اي است که پنتاگون تهيه کرده و ارائه مي دهد.
جهت سومين گزارش از يک سو حفظ روند کلي چند گزارش پيشين يعني تداوم بخشيدن به هژموني هسته اي آمريکا در نظام بين المللي کنوني است؛ اما سومين گزارش بررسي وضع هسته اي، با توجه به آنکه اولين گزارش در دوره اوباماست، نه تنها نو بوده، بلکه در برگيرنده شعارهاي امنيت بين المللي رئيس جمهوري آمريکاست. اين گزارش حدود 50 صفحه اي از هفت بخش شامل: « محيط تغيير يافته امنيت هسته اي »، « جلوگيري از اشاعه هسته اي و تروريسم هسته اي »، « کاهش نقش سلاحهاي هسته اي »، « حفظ بازدارندگي و ثبات استراتژيک »، « تقويت بازدارندگي منطقه اي »، « حفظ بازدارندگي و ثبات استراتژيک »، « تقويت بازدارندگي منطقه اي»، « حفظ زرادخانه هسته اي مطمئن، امن و مؤثر » و « نگاه به آينده » شکل يافته است.
اين گزارش، احتمال درگيري هسته اي ميان قدرتهاي بزرگ را بسيار کم توصيف، اما حمله هسته اي به ويژه در قالب تروريسم هسته اي را خطري براي منافع آمريکا قلمداد مي کند. گزارش بررسي وضع هسته اي همچنين از دادن تضمين هاي منفي هسته اي به کشورهاي غير هسته اي، جز ايران و کره شمالي، سخن مي گفته، همچنين در عين اينکه آمريکا اعلام مي کند که کلاهکهاي مدل جديدي را نخواهد ساخت، از بهينه شدن سيستم تکنولوژيک آمريکا در اين عرصه سخن مي گويد.
برداشت هاي متفاوتي از اين گزارش عرضه شده است، در ايالات متحده، طرفداران دولت تلاش دارند که از آن به عنوان تحول و انقلابي بزرگ در دکترين امنيت هسته اي واشنگتن نام برند. اما گروههاي منتقد و سازمانهاي مردم نهاد مخالف سلاحهاي هسته اي، اين گزارش را نقد کرده و بر اين باورند که اين خلاف وعده اوباماست که از جهان بدون سلاح هسته اي سخن مي گفت. آنها بر تداوم بازدارندگي هسته اي و امکان حفظ و نگهداري سلاحهاي هسته اي توسط آمريکا خرده مي گيرند. در نگاه کاملاً متفاوت گروههاي دست راستي و محافظه کار، اين گزارش را وادادگي و از دست دادن جايگاه هسته اي آمريکا در جهان مي بينند. شايد جالب ترين برداشت، سخنان « استيفن والتز »، استاد علوم سياسي آمريکا در شماره 6 آوريل 2010 ( 17 فروردين 1389 ) نشريه سياست خارجي باشد که معادل ديگري براي گزارش بررسي وضع هسته اي يافته و از آن با عنوان روابط عمومي هسته اي (8) نام برده و مي گويد: از نظر استراتژيک، موضوع جديدي در گزارش بررسي وضع هسته اي نبوده و هدف آن تبليغات و ديپلماسي عمومي است. در واقع اين، آن چيزي است که والتز از آن به عنوان جنبه هاي ترميم گرايان وتصوير پردازي سياست خارجي اوباما ذکر مي کند. وي حتي بخشهايي از گزارش، از جمله برجسته کردن ايران از نظر استراتژيک را مورد نقد قرار مي دهد. در وراي اين زمينه، از جهت ها و برداشتهاي مربوط به گزارش بررسي وضع هسته اي روشن است که دولت اوباما، تمرکزي که دولت بوش بر تروريسم و مبارزه با تروريسم داشته را به تمرکز بر مسائل هسته اي تبديل کرده و تهديدهاي عليه آمريکا را از اين زاويه برجسته مي کند.
موضوع ديگر در بررسي نظام کنترل تسليحات هسته اي، گرايش به حفظ نظام عدم اشاعه از طريق محدود کردن دارندگان تسليحات هسته اي است. اين موضوع که در خلال جلسه مقدماتي کنفرانس بازنگري کنفوانسيون منع گسترش سلاحهاي هسته اي در نيويورک، خود را به صورت برجسته اي به نمايش گذاشت، فشار به سه دارنده سلاح هسته اي براي پيوستن به اين کنوانسيون است. پاکستان، هند و اسرائيل عضو ان. پي. تي نبوده و در عين حال هر سه از کشورهاي نزديک وجزو متحدان آمريکا محسوب مي شوند. با اين وجود، سخنان « رُز گوتلموير» (9) معاون خلع سلاح وزارت خارجه آمريکا و صراحت وي در لزوم پيوستن اين سه دارنده سلاح هسته اي به ان. پي. تي، نظر کارشناسان خلع سلاح را به خود جلب کرده و اين اظهارات او بيش از همه براي اسرائيلي ها تعجب برانگيز بود. « اولوف بن » (10) تحليلگر روزنامه « ها آرتص » نوشت که سخنان گوتلموير برخلاف رويه هاي قبلي که آمريکايي ها از قبل چنين اظهاراتي را به اطلاع تل آويو مي رسانند، نو و بدون اطلاع قبلي بوده و اين امر سبب بحثي عمده در محافل سياسي و استراتژيک اسرائيل گرديد. از سال 1969 تاکنون به صورت غير رسمي، توافقي ميان ريچارد نيکسون، رئيس جمهور آمريکا وگلدماير نخست وزير اسرائيل در خصوص عدم فشار آمريکا براي پيوستن اسرائيل به ان. پي. تي در قبال عدم انجام آزمايش هسته اي و رعايت ابهام در داشتن و نداشتن سلاح هسته اي توسط آن، رعايت شده بود.
سومين گرايش در حوزه کنترل تسليحات هسته اي، گرايش به محوريت دادن هم سنگ به سه پايه ان. پي. تي است. اين پيمان بر سه پايه خلع سلاح هسته اي عدم گسترش سلاحهاي هسته اي و استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي استوار است. ان. پي. تي هر چند که خود برگردان شرايط سياسي و قدرت بين المللي و انعکاس وضعيت دارندگان سلاحهاي هسته اي در حفظ سلاحها و جلوگيري از شکستن انحصارهاي هسته اي دارندگان مي باشد، داراي عناصر مهمي است که مسئوليت قدرتهاي هسته اي را نيز روشن مي کند. در اين راستا آنها بر اساس اين پيمان موظف مي گردند که در مسير خلع سلاح هسته اي گام برداشته و استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي که خواسته کشورهاي غير دارنده سلاح هسته اي است، پايه مهم ديگر ان. پي. تي است. کشورهاي دارنده سلاح هسته اي پيوسته بر عدم اشاعه و کشورهاي در حال توسعه بر بعد استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي تأکيد کرده و مي کنند.
اين تمايز در نگاهها به سلاحهاي هسته اي و رژيم عدم اشاعه، سبب ايجاد انبوهي از منازعات فکري و گفتمانهاي استراتژيک در باره آنها و ارتباط آن با سيستم بين المللي و سامانه قدرت در سطح جهان و بايد و نبايدهاي اين حوزه در ميان محافل استراتژيک و امنيتي شده که در يک دسته بندي کلان مي توان آنها را به گفتمان صلح گرا و گفتمان عمل گرا تقسيم کرد. گفتمان صلح گرا از بنياد با سلاحهاي هسته اي مخالفت داشته و مصرانه با انواع نظريه پردازي ها و فعاليتهاي عملي در مسير حذف آنها حرکت مي کند. و نمي توان تحرکات جانبداران اين گفتمان را ناديده گرفت. همان گونه که « ديويد کورت رايت » (11) در کتاب خود با عنوان « صلح: تاريخ جنبشها و ايده » (12) مي نويسد، به رغم همه چالشها، جنبشهاي صلح گرا اثرگذاري عميق بر فکر و عمل جوامع مختلف در حوزه هاي گوناگون استراتژيک گذاشته اند. اما در گفتمان عملگرا که توسط دولتها دنبال مي شود، هدف صلح نيست، بلکه با محوريت امنيت، تلاش مي شود که چارچوبي براي توجيه و حفظ سلاحهاي هسته اي توسط کشورهاي دارنده آن سلاح عرضه گردد. در اين گفتمان هدف نظم هسته اي مشخصي است که وضعيت دارندگان و ناداران سلاح هسته اي روشن شده و مديريت اين نظم امکان پذير باشد. مذاکرات و گفتگوهاي مربوط به کنترل و کاهش تسليحات هسته اي و عدم اشاعه سلاحهاي هسته اي و مباحث مربوط به جايگاه سلاح هسته اي در دکترين امنيتي قدرتهاي بزرگ در اين منظومه گفتماني قرار مي گيرد و اين منظومه گفتماني مشحون از تناقض است.
تناقضها علاوه بر حوزه گفتماني، در عمل و رفتار قدرتهاي هسته اي نيز نمايان است، همزمان با پافشاري بر عدم اشاعه، در چند سال گذشته، قدرتهاي هسته اي غربي قراردادهاي سودآوري در زمينه برنامه اتمي با کشورهاي مختلف و به ويژه کشورهاي عربي منعقد ساختند. « جرج پر کويچ » (13) پژوهشگر بنياد کارنگي در نوشته اخير خود، جزئيات همکاري هاي اتمي کشورهاي عضو شوراي همکاري خليج فارس را با قدرتهاي هسته اي منعکس کرده واين نکته را روشن مي کند که علاوه بر غرب، روسيه نيز تعاملات جديد و مهمي را در اين راستا با برخي از کشورهاي عضو اين شورا دنبال کرده است.
با توجه به آنچه اشاره شد مي توان گفت که عرصه واقعيت مناسبات هسته اي مغشوش و آشفته به نظر مي آيد. بازرسان سازمان انرژي اتمي در مصر ذرات اورانيوم با غناي بالا يافته و در آسيا بحران پاکستان سبب افزايش نگراني ها درباره امنيت هسته اي شده است. حتي فراتر از نگراني هاي ناشي از ناامني هاي اين کشور، از زماني که هند و پاکستان به سلاح هسته اي دست يافته اند، منازعه طولاني، پيچيده و پر لايه اين دو کشور، شديدتر و روابط آن دو پر تنش تر شد. در آسيا وضعيت اتمي کره شمالي نيز پيچيده و بيانگر واقعيت هاي سخت سلاحهاي هسته اي است. پرسش هاي فراواني در مورد سرانجام نظامي- سياسي کره شمالي و وضعيت هسته آن کشور وجود دارد. در ساير مناطق دنيا نيز چالشهاي واقعي در مورد وضعيت سلاحهاي هسته اي وجود دارد. نشريه اخبار اشاعه (14) که توسط بنياد کارنگي چاپ مي شود در شماره 14 آوريل خود مي نويسد: آلمان خواستار خارج کردن سلاحهاي هسته اي آمريکا از خاک اين کشور است. اين بازتاب نگراني هاي نه فقط آلمان، بلکه اروپا، از پيامدهاي حضور اين سلاحهاست.
گرايشهاي اخير دولت اوباما نقطه عطفي در مناسبات کنترل و خلع سلاح هسته اي محسوب مي گردد. بيان به نسبت واضح و جديد ايالات متحده آمريکا در حوزه هايي چون لزوم پيوستن هند و پاکستان و اسرائيل به ان. پي. تي، راه اندازي مذاکرات روسيه و آمريکا براي کاهش تسليحات هسته اي و برخورد متفاوت با دولت بوش در جلسه آماده سازي اعضاي متعاهدان. پي. تي. براي اجلالس بازنگري 2010 در کنار گفتمان ها و واقعيت هاي سخت و متناقض هسته اي در گوشه و کنار جهان، روشن مي کند که چالشهاي عملي کنترل و جلوگيري از گسترش سلاحهاي هسته اي فراوان است. در عين حال به نظر مي رسد که تحرکي در اين زمينه ها آغاز شده، اما راه کنترل و خلع سلاح هسته اي در نظام بين الملل کنوني طولاني است.

پي‌نوشت‌ها:

1. Non- State.
2. Organized Crime
3. Conference of Disarmament.
4. Strategic Arms Reduction Treaty.
5. Anti - Ballistic Missile Treaty (ABM Treaty or ABMT)
6. Non - Proliferation Treaty (NPT).
7. Nuclear Posture Review.
8. Nuclear Public Relations.
9. Rose Gotelmoeller.
10. Aluf Ben.
11. David Cortright.
12. Peace: a History of Movements and ldeas
13. George Perkovich.
14. Proliferation News.

منبع مقاله :
سجادپور، سيد محمدکاظم؛ (1391)، سياست خارجي و دنياي پرتلاطم، تهران: نشر اطلاعات، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما