مقدمه
روان شناسي رشد، يکي از موضوع هاي اساسي و بنيادين است که توجه همگان را جلب کرده است و در متن نظام هاي گوناگون روان شناختي، جايگاهي محوري دارد. انسان از زمان تشکيل نطفه حرکت خود را آغاز مي کند و با گذراندن مراحل جنيني، کودکي، نوجواني، جواني و بزرگ سالي به اهداف خويش نزديک مي شود. اما آنچه در روان شناسي رشد مطرح مي شود، چگونگي طي اين مراحل و عوامل مؤثر بر آن و نيز بررسي ابعاد گوناگون رشد آدمي است. بنابراين، در اين فصل به طور کلي، دگرگوني هاي ابعاد گوناگون رشد را بر مي رسيم.تعريف رشد
به دليل وجود ديدگاه هاي گوناگون، تعريف هاي متعددي از رشد ارائه کرده اند. از مجموع تعريف هايي که براي اصطلاح رشد بر شمرده اند، (1) مي توان به اين تعريف اشاره کرد: « رشد، تغييرات کمّي و کيفي نسبتاً پايدار و مستمر موجود زنده است که با پيشرفت زمان در طبيعت، ساخت و رفتار موجود زنده حادث مي شود ». (2)بايد توجه داشت که مراد از رشد، تنها پيشرفت و نمو نيست، بلکه رکود و انحطاط را نيز شامل مي شود. رشد پس از انعقاد نطفه آغاز شده، پس از تولد کودک پيشرفت مي کند، اما در مرحله ي کهن سالي و پيري به ضعف و انحطاط روي مي گذارد.
از سوي ديگر، مفهوم « رشد » در منابع اسلامي با آنچه در روان شناسي مصطلح است تفاوت دارد. در حقيقت، اصطلاح رشد در قرآن و روايت ها ارزشي مثبت معرفي شده است؛ چنان که خداوند در قرآن باز گرداندن اموال يتيمان را به خودشان به يافتن رشد در آنان مشروط دانسته، مي فرمايد: « پس اگر در ايشان رشد [ فکري ] يافتيد اموالشان را به آنان رد کنيد ». (3) همچنين مفسران، بيشتر واژه هاي رشد و مشتقات آن را در قرآن کمال، هدايت، رسيدن به واقع، پختگي عقل و راه درست ترجمه کرده اند؛ (4) به ويژه آنکه رشد در برابر يک امر منفي مانند گمراهي قرار گرفته باشد؛ مانند: « در قبول دين اکراهي نيست؛ [ زيرا ] راه درست از راه منحرف روشن شده است »، (5) يا « اگر راه هدايت را ببينند، راه خود را بر نمي گزينند و اگر راه گمراهي را ببينند، راه خود را بر مي گزينند ». (6) همچنين در روايت هاي معصومان ( عليه السلام ) رشد به معناي هدايت آمده است؛ چنان که از زبان حضرت علي ( عليه السلام ) در نهج البلاغه آمده است: « عقل تو را کفايت مي کند؛ چرا که راه گمراهي را از رستگاري به تو نشان مي دهد ». (7)
در منابع اسلامي، مفهوم رشد ارزشي مثبت معرفي شده است؛ در حالي که در روان شناسي به تغييرهاي کمي و کيفي موجود زنده بدون در نظر گرفتن مطلوب يا نامطلوب بودن آن تغييرها اشاره شده است.
با توجه به آنچه در باره ي واژه ي رشد توضيح داديم، به نظر مي رسد که اگر اصطلاح Development را تحول معنا کنيم با معاني بيان شده بيشتر همخواني دارد؛ زيرا واژه ي تحول به هر نوع تغييري گفته مي شود. (8) به عبارت ديگر، هم تغييرهاي رو به افزايش و هم تغييرهاي رو به کاهش را شامل مي شود. بدين ترتيب، معناي رشد نيز بر اساس آيات، تنها جنبه ي ارزشي و رو به کمال خواهد داشت.واژه هاي ديگري نيز هستندکه در عين مترادف بودن با اصطلاح « رشد »، هر يک معناي ويژه اي دارد. براي مثال، واژه « نمو » بيشتر براي اندازه گيري فيزيکي مانند افزايش قد و وزن استفاده مي شود. واژه ي « نضج » نيز بدين معناست که فرد به اندازه اي توانايي عملي يافته است که بتواند الگويي رفتاري را انجام دهد. (9)
با توجه به تبيين اصطلاح رشد، مي توان روان شناسي آن را اين گونه تعريف کرد: « روان شناسي رشد، علمي است که تحولات و تغييرات جسمي، ذهني، عاطفي و عملکرد اجتماعي فرد را در طول عمر- از لحظه ي انعقاد نطفه تا مرگ - مطالعه مي کند ». (10)
روان شناسي رشد با نام هاي ديگري همچون روان شناسي کودک و روان شناسي ژنتيک نيز معرفي شده است که البته هر يک ويژگي هاي خاصي دارند.
اصول رشد
هدف اصلي از مطالعه ي رشد، ارائه ي الگويي طبيعي و مناسب براي رشد آدمي از انعقاد نطفه تا پايان عمر است. بر اساس اين الگو، پدر و مادر، مربيان و مجريان فرهنگي، افزون بر آشنايي با ويژگي هاي گوناگون انسان، نيازها، انتظارات و تفاوت هاي فردي ميان انسان ها، شيوه ي درست تربيت کودکان و نوجوانانشان را مي يابند. همچنين از اين راه در مي يابيم زماني که انحرافي در اين الگوي طبيعي پيش آمد، چه وظايف و مسئوليت هايي بر دوش ماست. (11) اين الگوي طبيعي از ا صول و قوانين مشخصي پيروي مي کند که شناخت آنها براي فهم الگوي طبيعي ضروري است. در اينجا برخي از آنها را شرح مي دهيم: (12)1. الگوي معين و پيش بيني پذير (13)
گر چه انسان ها تفاوت هاي گوناگوني دارند، طرح عمومي مراحل رشد آنان يک سان است و از الگو و طرحي پيروي مي کنند که از پيش تعيين شده و پيش بيني پذير است. اين طرح هم پيش از تولد و هم پس از تولدرا شامل مي شود. خداوند نيز در قرآن به اين نکته بارها اشاره کرده است؛ چنان که در سوره ي حج پس از آنکه سير مراحل رشد پيش از تولد را بيان مي کند، مي فرمايد: « و جنين هايي را که بخواهيم، تا مدت معيني در رحم [ مادران ] قرار مي دهيم ». (14)اين اصل در همه ي ابعاد رشد، از جمله رشد حرکتي، عقلي و عاطفي - هيجاني جريان دارد. در رشد عاطفي - هيجاني، کودک در برابر اشياي غير معمول و عجيب، ترس مبهمي نشان مي دهد، ولي به تدريج اين ترس اختصاصي شده، با رفتارهاي گوناگون همچون گريه کردن، گريختن و مخفي کردن متمايز مي شود. در رشد عقلي نيز، کودک نخست مفهوم کل را درک مي کند و سپس مفهوم اجزا را در مي يابد. همچنين در رشد حرکتي، کودک براي گرفتن اشيا نخست همه ي دست خود را به کار مي گيرد، ولي با گذشت زمان و پيشرفت رشد، مي تواند از انگشتان و سپس بند انگشتانش استفاده کند. (15)
اين اصل از بعد جسمي پيرو دو قانون است:
الف ) قانون سري - پايي (16)
بنابراين قانون، آدمي نخست از ناحيه ي سر، سپس تنه و سرانجام از ناحيه ي پا رشد مي کند. پس از تولد نيز ساختارهاي قسمت سر، زودتر از ديگر بخش هاي بدن رشد مي کند. کودک حرکت هاي سر خود را بيش از حرکت هاي دست يا پا کنترل مي کند.ب) قانون مرکزي - پيراموني (17)
بر اساس اين قانون، مسير رشد جسمي از نزديک به دور است. به عبارت ديگر، رشد از محور مرکزي بدن آغاز و به سوي اطراف و انتهاي بدن پيش مي رود. براي مثال، در دوره ي پيش از تولد، سر و تنه پيش از دست و پا با شتاب بيشتري رشد خود را آغاز مي کنند و پس از به وجود آمدن سر و تنه، بازوها دراز مي شوند. سپس دست ها و سرانجام انگشتان رشد مي کنند. پس از تولد نيز انگشتان کودک ديرتر از بازوهاي او رشد مي کنند. (18)پيروي از الگوي معين تنها به بعد جسمي منحصر نمي شود، بلکه همه ي ابعاد وجودي انسان از قبيل رواني، عاطفي، اجتماعي، هيجاني و معنوي را در بر مي گيرد. (19)
2. مرحله اي يا پيوسته (20)
گر چه براي آغاز و انجام رشد انسان مي توان زمان معيني را در نظر گرفت، نبايد گذشته ي کودک را با وضع کنوني او به طور کلي ناديده گرفت. (21) در هر يک از فرايندهاي رشد آدمي، مرحله اي بودن و پيوستگي رشد، ديده مي شود. براي مثال، کودک به طور ناگهاني و دفعي توانايي سخن گفتن پيدا نمي کند، بلکه سخن گفتن او در مراحل خاصي با الفاظ نامفهوم آغاز مي شود. سپس واژه ها را به طور ناقص ادا کرده، پس از آن، کلمه را به کار مي برد تا به تدريج بتواند با جمله سازي مقصود خود را بيان کند. همين امر، در جنبه هاي ديگر رشد مانند راه رفتن، شناخت، ادراک و... وجود دارد. (22) بنابراين، مراحل رشد انسان در عين گذراندن مراحل، پيوستگي خاصي دارد. (23)اين استمرار در تغيير گاهي در جهت پيشرفت و گاه کاهش و فرسودگي است. قرآن کريم نيز چندين بار، سير مراحل رشد آدمي را بر مي شمارد. براي نمونه، خداوند مي فرمايد: « ما انسان را از عصاره اي از گِل آفريديم. سپس او را نطفه اي در قرار گاه مطمئن ( رحم ) قرار داديم. آن گاه نطفه را به صورت علقه ( خون بسته )، و علقه را به صورت مضغه ( گوشت جويده شده )، و مضغه را به صورت استخوان هايي در آورديم و بر استخوان ها گوشت پوشانيديم. آن گاه آن را آفرينشي ديگر پديد آورديم. آفرين بر خداوند که نيکوترين آفرينشگران است ». (24)
همچنين براي مراحل رشد پس از تولد، آيه هاي گوناگوني وجود دارد. براي نمونه، خداوند مي فرمايد: « او کسي است که شما را از خاک آفريد. آن گاه از نطفه، سپس از عقله ( خون بسته )، آن گاه شما را به صورت طفلي از شکم مادر بيرون مي فرستد؛ سپس به مرحله ي کمال قوت خود مي رسيد و پس از آن پير مي شويد ». (25)
تفاوت هاي فردي (26)
همان گونه که گذشت، از يک سوي، طرح و الگوي عمومي يک ساني براي رشد همه ي انسان ها وجود دارد و از سوي ديگر، هر فرد الگوي ويژه اي دارد که با سرعت و روش ويژه اي رشد مي کند. (27) براي مثال، برخي بلند قد و برخي کوتاه، گروهي چاق و عده اي لاغر، شماري تيزهوش و عده اي کم هوش اند. به طور کلي، انسان ها در ابعاد گوناگون رشد جسمي، عقلي و اجتماعي متفاوت اند و رشد يک ساني ندارند که در اصطلاح به آن، تفاوت هاي فردي مي گويند. البته تفاوت هاي فردي در سال هاي آغازين کمتر تشخيص پذير است و هر چه سن کودک افزايش مي يابد، اين تفاوت ها بيشتر آشکار مي شود.تفاوت هاي فردي در رشد، بر اثر دو عامل مهم وراثت و محيط به وجود مي آيد که در بخش عوامل بر رشد به آنها خواهيم پرداخت. وجود تفاوت هاي فردي در ميزان رشد انسان، حکمت هايي دارد. خداوند اين تفاوت ها را وسيله اي براي آزمايش آنان مي داند تا هر يک بتواند با اختيار خويش از استعدادهايش استفاده کند؛ چنان که مي فرمايد: « او کسي است که شما را جانشينان [ و نمايندگان خود ] در زمين قرار داد، و برخي را بر برخي ديگر، درجاتي برتري داد تا شما را به آنچه در اختيارتان قرار داده، بيازمايد. بي شک، پروردگارت زود کيفر و همو آمرزنده ي مهربان است ». (28) حضرت علي ( عليه السلام ) نيز مي فرمايند: « مردم تا زماني که با يکديگر متفاوت اند، همواره در خير به سر مي برند و اگر يک سان شوند هلاک خواهند شد ». (29)
آگاهي از وجود تفاوت هاي فردي ميان کودکان و نوجوانان، به والدين و مربيان کمک بسيار بزرگي مي کند تا در برخورد با رشد آنان شيوه هاي يک ساني نداشته باشند. بنابراين به نکته هاي زير بايد توجه کرد:
الف) نبايد انتظار داشت که همه ي کودکان هم سن، رفتارهاي معين و مشابهي داشته باشند. کودک رشد يافته در محيطي فرهنگي و خانواده اي اهل علم با کودکي در همان سطح از هوش، ولي پرورش يافته در خانواده اي دچار فقر فرهنگي، بسيار متفاوت است. همچنين والدين نبايد از کودکان خود، انتظار يک ساني داشته باشند؛ زيرا آنان استعداد ها و توانمندي هاي متفاوتي دارند.
ب) با توجه به تفاوت هاي فردي کودکان و نوجوان، نمي توان از شيوه هاي يک ساني براي تربيت آنان استفاده کرد. گاه روشي که براي يک کودک مناسب است، براي ديگري نامناسب بوده، مربي با شکست رو به رو مي شود. (30) بنابراين، والدين و مربيان بايد افزون بر پرهيز از مقايسه ي دو کودک، از شيوه هاي مشابه در تربيت کودکان متفاوت استفاده نکنند.
4. منحني طبيعي روند رشد (31)
سرعت رشد در همه ي مراحل يک نواخت نيست، بلکه به صورت منحني اي بهنجار پيش مي رود. در آغاز، حرکت رشد پر شتاب است و در سالهاي مياني، مسير رشد کند، ولي يک نواخت مي شود. در سال هاي پاياني عمر نيز رفته رفته يا با سرعت به انحطاط روي مي گذارد. براي مثال، رشد جسماني در دوره ي نخست کودکي سريع تر است. همچنين اعضاي گوناگون بدن سرعت يک ساني ندارند. قد انسان بزرگ سال به طور تقريبي سه و نيم برابر زمان نوزادي است، در حالي که وزن بزرگ سال حدود بيست برابر نوزاد است. (32)به طور کلي مي توان گفت رشد در دو دوره سرعت بيشتري دارد: دوره ي پيش از تولد و شش ماه نخست زندگي که در مجموع حدود پانزده مال طول مي کشد و به « رشد ناگهاني کودک » (33) مشهور است. ديگري دوره ي بلوغ است که سرعت رشد آن از يک تا دو سال پيش از رسيدن به بلوغ جنسي و شش ماه تا يک سال پس از بلوغ جنسي ادامه دارد. اين دوره در مجموع حدود 1/5 تا 3 سال طول مي کشد که « رشد ناگهاني نوجواني » (34) ناميده شده است. (35)
5. وجود مقاطع تعادل و عدم تعادل (36)
مقاطع تعادل و عدم تعادل به تناوب در طول رشد کودک و نوجوان به چشم مي خورد. در دوران کودکي، معمولاً از ماه هجدهم تا شش سالگي اين تعادل و عدم تعادل هر شش ماه يک بار، يکي پس از ديگري اتفاق مي افتد. از شش سالگي تا سن يازده سالگي، کودک زندگي آرام و متعادلي را خواهد داشت. پس از يازده سالگي - که تقريباً به بلوغ نزديک است - دوباره مقاطع تعادل و عدم تعادل آشکار مي شود.مراد از تعادل، هماهنگي بين گرايش ها، نيازها و خواست هاي متفاوت و گاه متضاد است که در صورت تعادل، فرد، رشد بهنجاري دارد. (37) در دوره هاي تعادل، رفتار فرد از سازگاري بيشتر، همکاري، محبت و سودمندي حکايت دارد. (38)
تنش، اضطراب، عدم اطمينان و امنيت، از جمله ويژگي هاي رفتاري است که در وضعيت عدم تعادل، کودک به آن ها دچار مي شود و نبايد آنها را رفتارهاي مشکل ساز به شمار آورد؛ چنان که در حالت عدم تعادل دوران بلوغ نيز برخي رفتارهاي غير طبيعي ديده مي شود. (39)
گفتني است که مقاطع تعادل و عدم تعادل ميان دختران و پسران اندکي متفاوت است. (40)
اگر بخواهيم با الگوي طبيعي رشد آدمي آشنا شويم، مي بايست از اصول و قوانين رشد آگاهي يابيم. روان شناسان اصولي را بيان کرده اند که مهم ترين آنها عبارت اند از: الگوي معين و پيش بيني پذير، مرحله اي يا پوسته، تفاوت هاي فردي، منحني طبيعي روند رشد، و وجود مقاطع تعادل و بي تعادلي.
پينوشتها:
1. Paul H. Mussen, Carmichael"s Manual of Child Psychology, p.449.
2. R. David, Shaffer, Developmental Psychology Childhood and Adolescence, p. 6.7.
محمد رضا شرفي، مراحل رشد وتحول انسان، ص 15. براي آگاهي بيشتر از تعريف ها، ر.ک : علي مصباح و ديگران، روان شناسي رشد با نگرش به منابع اسلامي، ج1، ص 77- 78.
3. فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ ( نساء، 6 ).
4. براي آگاهي بيشتر، ر. ک: سيد محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه ي سيدمحمدباقر موسوي همداني، ج 4، ص 274؛ ج8، ص 299 و ج 13، ص 474.
5. لاَ إِکْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ( بقره، 256).
6. إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ( اعراف، 146 ).
7. کفاک من عقلک ما اوضح لک سبل غيک من رشدک ( نهج البلاغه، حکمت 421 ).
8. محمود منصور، روان شناس ژنتيک، تحول رواني از کودکي تا پيري، ص 6.
9. علي مصباح و ديگران، روان شناسي رشد با نگرش به منابع اسلامي، ج1، ص 77- 78.
10. سوسن سيف و ديگران، روان شناسي رشد، ج1، ص 3.
11. همان، ص 10.
12. براي آگاهي بيشتر، ر. ک: علي مصباح و ديگران، روان شناسي رشد با نگرشي به منابع اسلامي، ج 1، ص 98- 145.
13. predictable pattern.
14. وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ( حج، 5).
15. علي مصباح و ديگران، روان شناسي رشد با نگرش به منابع اسلامي، ج1، ص 118.
16. cephalo caudal.
17. proximodistal.
18. علي اکبر شعاري نژاد، روان شناسي رشد، ص 111- 112.
19. علي مصابح و ديگران، روان شناسي رشد با نگرش به منابع اسلامي، ج1، ص 108.
20. Continuity.
21. محمد پارسا، روان شناسي رشد، کودک و نوجوان، ص 27.
22. مسعود آذربايجاني و محمد رضا سالاري فرد، روان شناسي عمومي، ص 81.
23. E. Mavis Hetherington & Ross D. Parke, Child Psychology, p. 2.
24. وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلاَلَةٍ مِنْ طِينٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَکِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ( مؤمنون، 12- 14 ).
25. هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُيُوخاً ( غافر، 67 ).
26. individual differences.
27. G. Great, Fein, Development and Personality, p. 33.
28. وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَکُمْ فِي مَا آتَاکُمْ إِنَّ رَبَّکَ سَرِيعُ الْعِقَابِ ( انعام، 165 ).
29. لا يزال الناس بخير ما تفاوتوا فاذا استووا هلکوا ( محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج77، ص 385 ).
30. سوسن سيف و ديگران، روان شناسي رشد، ص 18.
31. Cumulative.
32. عبدالله شفيع آبادي، روان شناسي رشد، ص 18.
33. baby growth spurt.
34. adolescent growth spurt.
35. رضا کرمي نوري و عليرضا مرادي، روان شناسي تربيتي، ص 33.
36. equilibrium & disequilibrium.
37. علي ابوترابي، نقد ملاک هاي بهنجاري در روان شناسي با نگرش به منابع اسلامي، ص 333.
38. علي مصباح و ديگران، روان شناسي رشد با نگرش به منابع اسلامي، ج 1، ص 113.
39. E. B. Hurlock, developmental psychology, p. 28-29.
40. علي مصباح و ديگران، همان، ص 122.
حقاني، ابوالحسن؛ (1390)، روانشناسي کاربردي(1)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ دوم