چكيده
مبدأ مراسم آييني به طور دقيق معلوم نيست. براساس شواهد، شهرستان ميناب - هرمز كهنه - در برپايي نمايش هاي آييني در استان هرمزگان پيشتاز بوده است. نمونه هايي از آن، مراسم علم پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)، رقص پاتابوتي و شير و كتل است كه با تغييرات اندكي از دوران آل بويه باقي مانده است. اين مراسم پرشورترين آيين هاي محرم در ميناب است كه در روزهاي پنجم و دهم محرم برگزار مي شود و جمعيت كثيري از عزاداران را از مناطق مختلف استان هرمزگان به ميناب مي كشاند.كليدواژه ها: مراسم، آيين، ميناب، علم، كُتَل، تابوت، محرم، عاشورا، نوحه خواني، عزاداري.
درآمد
محرم براي شيعيان داستاني است بي پايان. گويا زمين در اين ماه، بخصوص ده روز اولش، ماتم زده و سرگردان است. همه در اين روزها خيمه برپا كرده و سياه مي پوشند و در سوگ اهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) سوگواري مي نمايند.در گوشه اي از كشور عزيزمان، در شمال شرقي تنگه ي هرمز، شهرستاني مرزي به نام « ميناب » واقع است كه در پاس داشت واقعه ي عاشورا، از قرون گذشته آيين هايي را برگزار مي كند. در اين مقاله تعدادي از مشهورترين و معمول ترين آنها معرفي مي شوند.
علم پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)
« علم گرداني » آييني است كه در تمامي نقاط ميناب در طول دهه ي محرم به اجرا درمي آيد. تكيه ها، حسينيه ها و مساجد در ميناب، هركدام علم اختصاصي دارند. غالباً از روز اول محرم چوبه ي علم را در آب روان غسل داده و آن را با پارچه هاي رنگارنگ مي پوشانند و براي عزاداري ماه محرم آماده مي كنند. در روزگار گذشته مراسم علم گرداني با قداست ويژه اي انجام مي گرفت و حرمت آن را پاس مي داشتند.در روز پنجم محرم، مراسم « علم پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) » با تشريفات خاصي به اجرا درمي آيد. بنا به آنچه ميرشكاري از حسن رونده نقل كرده است:« اين مراسم يكي از بزرگ ترين مراسم عزاداري كشورمان در دهه ي محرم محسوب مي شود. »(2) در اين روز جمعيت بسياري از نقاط مختلف خود را به مكان مشخصي در شهر ميناب مي رسانند و آماده ي برگزاري اين آيين بزرگ مي شوند.
طبق رسم و سنتي كه از روزگاران كهن در شهر ميناب برجاي مانده است، در روز پنجم محرم، همه ي علم ها از حسينيه ها و تكيه هاي مختلف، از شهر و روستا، در محلي به نام « ماتم قلعه »، در مركز شهر، در كنار هم قرار مي گيرند و هيأت هاي عزاداري دور هم جمع مي شوند تا در مراسم « علم پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) » كه همه ساله در اين روز خاص برگزار مي شود، شركت كنند.
نحوه ي برپا كردن علم و انتقال آن به مكان موردنظر به اين شرح است: صبح روز پنجم محرم، پايه ي چوبي علم پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) را كه طول آن به 6 متر مي رسد، پس از يك سال انتظار، از درون حسينيه بيرون مي آورند و پس از شست و شو در آب رودخانه ي شهر، آن را به سوي « حسينيه ي مياني » مي برند. سپس با پارچه، خلخال هاي نقره اي دايره مانند و بندهاي نخي تابيده ي آن را تزيين مي نمايند. در بعد از ظهر همان روز مردم در مكان موردنظر اجتماع مي كنند. در اين هنگام مردم ذكرها و نوحه هاي مختلف سر مي دهند و با سبك بومي، عزاداري مي نمايند؛ زماني كه اين مراسم با كثرت جمعيت در حال برگزاري است، علم حضرت صاحب زمان (عجلي الله تعالي فرجه الشريف) را از « حسينيه ي لب رودخانه »ي ميناب بيرون مي آورند و به استقبال ساير علم ها مي برند. چون معتقدند به لحاظ اينكه حضرت مهدي (عجلي الله تعالي فرجه الشريف) از ديگر امامان كوچك تر است بايد براي سلام كردن به ديگر امامان و پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) پيشقدم شود. ( به همين شيوه علم هر امامي را كه كوچكتر است به استقبال علم ديگر امامان و پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مي برند و سلام مي دهند ). سپس عزاداري در مقابل حسينيه ي مياني، تا غروب آفتاب ادامه مي يابد.(3)
از روز پنجم محرم حضور مردم در حسينيه ها، مساجد و تكايا بيشتر مي شود و با شور و هيجان وصف ناشدني در مراسم شركت مي نمايند و در وصف شهيدان كربلا نوحه سرايي كرده و بر سر و صورت مي زنند و اشك مي ريزند.
روز نهم محرم علم پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) را از مجلس مردانه بيرون مي آورند و به مجلس زنانه كه در آن نزديكي است، مي برند. علم حضرت ابوالفضل (عليه السلام)« جريده » ( علمي با پايه اي نيزه اي كه بلندي آن به حدود دو متر مي رسد) هم در مجلس زنانه است. هر دو علم ( علم پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) و علم ابوالفضل (عليه السلام) ) را در وسط حيات مسجد قرار مي دهند. مردان حلقه وار علم ها را احاطه كرده و به سينه زني مي پردازند.
پس از مدتي سينه زني، علم ها را به داخل مسجد مي برند و روي صندلي قرار مي دهند و روضه خواني مي كنند. بعد از پايان روضه، نخست مردها علم را زيارت كرده و از زير آن عبور مي كنند، سپس نوبت خانم ها مي رسد، به اين نحو كه علم را بوسيده و از زير آن مي گذرند. در باور مردم زن هاي باردار مجاز نيستند از زير علم عبور كنند، چون باعث سقط جنين آنها مي شود.(4) البته چنين باورهاي عاميانه اي در طول زمان به وجود آمده و منشأ و مأخذ معتبري ندارد.
حمل تابوت يا رقص پا تابوتي
مراسم « حمل تابوت » هر ساله در صبح روز نهم محرم، در محله ها و روستاهاي ميناب برگزار مي شود. غالباً هر حسينيه اي كه علم خاص دارد، تابوتي نيز با همان نام دارد.صبح روز نهم محرم مردم هر محله اي، علم و تابوت را به حسينيه يا زيارتگاه موردنظر مي برند و « تيغه ي عَلَم » ( سَرشِده ) را با گلاب شستشو مي دهند و پارچه هاي علم را كه در روزهاي گذشته بر علم نصب شده است، با پارچه هاي تميز و رنگارنگ ديگر عوض مي كنند. سپس علم و تابوت را از حسينيه يا تكيه بيرون مي آورند و با صداي « گُر »(5) مردم را براي شركت در مراسم باخبر مي كنند. با اجتماع مردم مراسم آغاز مي شود.
گردانندگان، تابوت را از محله اي به محله ي ديگر مي برند و مي گردانند. حركت دادن تابوت توسط حمل كنندگان همواره با نوعي حركت دست و پا همراه است. حمل كنندگان تابوت كه معمولاً چهار نفرند با يك دست تابوت را گرفته و در حالي كه دست ديگرشان آزاد است به صورت نيم خيز نشسته و برمي خيزند. اين نشست و برخاست در حالتي هَروَله كنان ( حالتي بين دويدن و راه رفتن ) انجام مي گيرد. اين عمل حاملان تابوت نوعي رقص پا را تداعي مي كند(6)، به همين سبب به « رقص پا تابوتي » مشهور است. اين مراسم با صداي ساز و دهل سنتي همراه است.
اين كه مراسم از كجا و چگونه به شهرستان ميناب وارد شده است، به درستي معلوم نيست. برخي بر اين باورند توسط مهاجران عراقي كه در زمان امام جعفرصادق (عليه السلام) به ميناب آمده و ساكن شده اند، وارد فرهنگ مردم اين خطه شده است. نويسنده به دنبال تأييد يا رد اين مطلب نيست. اما وجود سادات پرشمار در مناطقي از ميناب مانند « ماه خاتوني »، « گورزانگ » و غيره و مرقد امامزاده مرعش بن موسي (عليه السلام) در روستاي « چِلو گاوميشي »(Chelou gavmishi) نشان از آن دارد كه عرب هايي از عراق و حجاز به ميناب آمده اند(7)؛ شايد سخن افضل الدين كرماني كه « قوافل عراق روي به وي ميناب- دارند »(8) تأييد كننده ي مطلب باشد.
شير و كُتَل
« كُتَل » واژه اي تركي- مغولي است(9) و به معني « اسب جنيبت ( اسب يدكي ) باشد و آن اسبي است زين كرده كه پيش سلاطين و اُمرا برند »(10) و در غير معني تركي آن، « عَلَمي » است كه قسمت فوقاني آن را به پيراهن بي آستين مانندي بپوشند. همانند تكيه و متكايي كه بر چوبي نصب شده باشد و همراه علامت بيرق در مراسم عزاداري حركت دهند.(11)بي خودم در پي آن شوخ دغل *** توسن عمر من است اسب كُتَل(12)
هر ساله مراسم شير و كتل در صبح دهم محرم در شهر ميناب و برخي از روستاهاي آن، از قبيل « نوبند » و « بندر تياب » برگزار مي گردد. در شهر بندرعباس نيز اين مراسم به تقليد از ميناب، از حسينيه ي سه زيارتان به سوي امامزاده شاه محمدتقي برگزار مي شود.
مردم مناطق مختلف استان هرمزگان براي شركت در مراسم « شير و كتل » به ميناب مي آيند تا از نزديك شاهد اجراي اين مراسم باشند. از آغاز صبح، مردم در مسير خيابان محله ي « بي نازنيني »( بي بي نازنيني ) مي ايستند تا دسته هاي عزاداري را تماشا كنند. اين دسته هاي عزاداري معمولاً از اجزا و عناصر زير تشكيل مي شود: « علم ها »، « تابوت ها »، « حجله هاي تزيين شده » و « شير »؛ « ذوالجناح » با پارچه ي خونين بر پشتش، همراه با چند كبوتر سفيد و پارچه هاي سبز رنگ؛ شترهايي كه حامل ديگ هاي بزرگ، فرش و كجاوه هستند با كودكان خردسال و چاووش خواني كه درون كجاوه ها قرار دارند؛ شمر با چهره اي سياه شده و گروه اسيران؛ افرادي با نيزه هايي سياه رنگ به طول دو متر در دست و لباس هاي عربي خون آلود بر تن.
در اين روز دسته هاي سينه زني و زنجيرزني با رعايت اصول و قواعد و بعضي از مردم نيز با پاي برهنه و سينه هاي چاك كرده و سر و صورت خاكي در خيابان ها به راه مي افتند و در عزاي امام حسين (عليه السلام) اشك ماتم مي ريزند و سوگواري مي كنند.
سازهاي سرنا و دهل كه با استادي نوازندگان نواخته مي شود و چاووش خواني، فضاي حزن انگيزي را به وجود مي آورد. اين مراسم تا ظهر ادامه دارد. محافظت شير از جنازه ي علي اصغر (عليه السلام) در صحنه هاي پاياني مراسم و نبرد با شمر بر جذابيت آن مي افزايد. به هنگام ظهر اين مراسم به اوج خود مي رسد. گرماي ميناب و مشاهده ي نخل هاي سر به فلك كشيده، صحنه ي واقعي كربلا را در چشم حاضران تداعي مي كند.
شير در فرهنگ مردم ميناب نمادي از نيروي شگرف امام علي (عليه السلام) است. مراسم شير و كتل همه ساله در روز عاشورا از محله ي « بي نازنيني » ميناب شروع مي شود و پس از رسيدن به مركز شهر خاتمه مي يابد.
اگر خواهي لذت ميناب ببيني *** بيا روز دهم به بي نازنيني
خانواده ي قويدل از ساكنين محله ي « بي نازنيني » ميناب، نقش شير را در مراسم شير و كتل بر عهده دارند. اين مراسم بيش از 150 سال است كه در ميناب برگزار مي شود. وارد شدن در پوست شير در اين خانواده ارثي شده است. آقاي موسي قويدل از ساكنان محله ي بي نازنيني ميناب كه نقش شير را ايفا مي كند، نقل كرده است:« اين مراسم را اجدادش بنا گذاشته اند و خودشان شبيه شير را برعهده داشته اند. قبل از او پدرش علي قويدل، پدر بزرگش حسن قويدل و جد بزرگش حسين قويدل، همگي نقش شير را ايفا نموده اند. »(13)
در طول مسير از محله ي « بي نازنيني » تا مركز شهر، شبيه شير حركاتي همچون بالا بردن دست هاي بريده ي حضرت ابوالفضل (عليه السلام)، كاه ريختن بر سر و روي خود، نعره كشيدن و زدن دست ها بر سر و صورت انجام مي دهد تا بر حزن مراسم بيافزايد.
در ميناب تعزيه اي به نام « شير در قتلگاه » اجرا مي شود كه با مراسم « شير و كتل » از لحاظ مفهومي قرابت بسيار دارد. با اين تفاوت كه تعزيه ي « شير در قتلگاه » نوعي شبيه خواني با استفاده از نسخه است. اما اين مراسم شبيه خواني نيست بلكه شباهت به تعزيه هاي ابتدايي دوره ي آل بويه دارد. برخي با ديدن شير در مراسم سؤالي در ذهنشان خطور مي كند كه آيا منابع به حضور شير در قتلگاه اشاره داشته اند؟ نگارنده براي رسيدن به پاسخ، منابع كهن را مورد كنكاش و جستجو قرار داد اما به مدركي دال بر تأييد موضوع دست نيافت.
نوحه خواني و سينه زني
نوحه خواني و سينه زني در ميناب از اهميت و قدمت طولاني برخوردار است و به دو سبك انجام مي گيرد:1- نشسته در مقابل هم در صدر مجلس روضه خواني؛ 2- ايستاده به شكل يك يا چند دايره ي انساني منظم.
ميناب اساساً شهرستاني مذهبي است. يكي از نشانه هاي آن علاوه بر مراسم پرشور و مفصل عزاداري ماه محرم، اين است كه در بعضي از حسينيه ها، شب هاي دوشنبه و جمعه ي بيشتر ماه هاي سال، مراسم نوحه خواني ( به شيوه ي اول ) و روضه خواني برگزار مي شود. شيوه ي اجراي آن، اين گونه است كه در هنگام غروب آفتاب يا بعد از نماز مغرب و عشا، شخصي در محل اجراي مراسم به چاووشي خواني مي پردازد؛ چاووشي خواني از جمله ديرينه ترين سبك موسيقي مذهبي رايج در ميناب است. در ميناب چاووشي خوانان براي آگاهي و با خبر ساختن مردم، براي شركت در مراسم نوحه خواني و روضه خواني و هنگام بدرقه يا استقبال زايراني كه به زيارت عتبات عاليات مي روند اشعاري را با آوازي خاص سر مي دهند. در اينجا به نمونه اي از اشعار چاووشي خواني اشاره مي شود:
بر مشامم مي رسد هر لحظه بوي كربلا *** بر دلم يارب نماند آرزوي كربلا
تشنه ي آب فراتم اي اَجل مهلت بده *** تا بگيرم در بغل قبر شهيد كربلا
مردم با شنيدن صداي چاووش خوان، از وجود مراسم آگاه مي شوند. پس از اجتماع مردم، ذاكرين در صدر مجلس روضه خواني در مقابل هم مي نشينند. در اين زمان يك نفر نوحه اي با سبك بومي مي خواند و ديگر ذاكران بر سينه مي زنند و در جايي كه لازم است جواب نوحه را هم خواني مي كنند؛ البته براي هر مجلس روضه خواني ممكن است چندين نفر نوحه خواني كنند. گاهي جواب نوحه به صورت يك بيت است كه يك مصراع را گروه اول و مصراع ديگر را گروه مقابل جواب مي گويند. گاهي نيز دوبيتي است كه يك بيت را يك گروه و بيت ديگر را گروه مقابل هم خواني مي كنند؛ بعضي ديگر از نوحه ها جواب سه مصراعي و تك مصراعي دارند(14)؛ اضافه مي شود اجراي نوحه ي نشسته براي شروع روضه خواني در ميناب امري ضروري و اجتناب ناپذير است و حتماً بايد انجام گيرد.
در نوع دوم، مداح در ميان سينه زنان مي ايستد و نوحه خواني مي كند و به شكل مواج و دايره اي به سينه زدن مشغول مي شوند. اين مراسم بسيار تماشايي و غم انگيز برگزار مي شود و هر بيننده اي را تحت تأثير قرار مي دهد. مراسم با نوحه خواني شخصي معروف به « پيش خوان » آغاز مي شود. در ابتداي مراسم، خردسالان، جوانان و دست اندركاران مسجد يا حسينيه، دور پيش خوان در وسط محل برگزاري مراسم حلقه اي تشكيل مي دهند.
شركت كنندگان براي رعايت نظم و ايجاد فاصله ي مناسب، با دست چپ سمت راست كمر همديگر را مي گيرند و با دست راست سينه مي زنند. سينه زن ها همراه با حركت موزون پا به دور نوحه خوان مي چرخند و با همسرايي در جواب نوحه، او را همراهي مي كنند؛ غالباً در هنگام هم خواني دست بر سينه زده نمي شود؛ حلقه ي سينه زني رفته رفته با شركت سينه زنان ديگر گسترش مي يابد تا جايي كه در ميان آن حلقه، حلقه هاي ديگري شكل مي گيرد.
پس از اجراي چند نمونه به صورت هم خواني، نوحه خوان پس از مكثي كه حدود ده تا دوازده ضربه ي سينه زني به طول مي انجامد با گفتن « واحد » دستوري را براي سينه زنان صادر مي كند. پس از دستور « واحد » سينه زني و نوحه خواني سبك ان تغيير مي كند. يعني از اين به بعد با سبك « واحد » سينه مي زنند. سينه زنان با هم دست هاي راست را به سوي بالا بلند كرده و هنگام به جلو آوردن پاها با خم نمودن بدن، محكم بر سينه هاي خود مي كوبند و در اين هنگام سينه زني با گرمي خاصي ادامه مي يابد و به اوج خود مي رسد.
البته اين شيوه ي سينه زني، اشتراكات فراواني با تمام مناطق جنوبي ايران دارد. البته تفاوت هايي نيز در حركات سينه زنان و روش خواندن نوحه مشاهده مي شود. به عنوان نمونه، حداقل تفاوت سينه زني اين شيوه ي ميناب با شهر مجاور آن، بندرعباس چنين است كه سينه زنان مينابي در هنگام سينه زني پاهاي خود را كمتر بلند كرده و بر زمين مي كوبند، حال آنكه سينه زنان بندرعباسي پاهاي خود را بيشتر بلند مي كنند. نيز چرخش افراد سينه زن در حلقه هاي دايره اي در بندرعباس سريعتر از ميناب است.
برآمد
آداب و رسوم هر منطقه، بيانگر پيشينه ي فرهنگي آن منطقه است. ميناب- هرمز كهنه- با قدمت چند هزارساله، داراي آيين هاي منحصر به فردي است. از جمله ي اين آيين ها، مراسمي است كه در ماه محرم برپا مي شود. « علم پيامبر »، « رقص پاتابوتي »، « شير و كتل » و « سينه زني » از جمله اين آيين ها هستند كه برخي معتقدند با كمترين تغييري از زمان آل بويه تا امروز هر سال برگزار مي شود.پينوشتها:
1. مدرس دانشگاه آزاد ميناب.
2. ميرشكاري، عليرضا: نسخه و نسخه نويسي تعزيه در ميناب با مقدمه اي از دكتر احمد جولايي، بوشهر: طلوع، 1382ش، ص 216.
3. سعيدي، سهراب: فرهنگ مردم ميناب، تهران: ائلشن، 1386ش، ص 370.
4. ميرشكاري، پيشين، ص 218.
5. جسم دريايي حلزون شكل بزرگي است؛ درواقع جداره ي آهكي محكمي است كه حلزون در آن قرار مي گيرد و با دميدن در آن صداي بلندي از آن خارج مي شود كه شبيه به صداي شيپور است.
6. ميرشكاري، پيشين، ص 223.
7. كريمي حاجي خادمي، عباس: تطبيق تعزيه ي عاشورايي ميناب با تاريخ اوليه ي اسلام، قم: موعود اسلام، 1389، ص 34.
8. كرماني، افضل الدين: عقدالعلي للموقف الاعلي، ترجمه ي علي محمد عامري، تهران: بي نا، 1343، ص 128.
9. معين، محمد: فرهنگ معين، چاپ بيستم، جلد اول. تهران: اميركبير، 1382، ص 2906.
10. تبريزي، محمدحسين بن خلف: برهان قاطع، تصحيح محمد معين، چاپ اول، جلد3، تهران: زوار، 1330، ص 1596.
11. پادشاه، محمد: فرهنگ آنندراج، به كوشش محمد دبيرسياقي، جلد5، تهران: خيام، 1325، ص 3366.
12. همانجا.
13. ميرشكاري، پيشين، ص 228.
14. سعيدي، سهراب: سوگواره ها، قم: دارالتفسير، 1388، ص 28.
پادشاه، محمد: فرهنگ آنندراج، به كوشش محمد دبيرسياقي، تهران: خيام، 1325ش.
تبريزي، محمدحسين بن خلف: برهان قاطع، جلد سوم، تصحيح محمد معين چاپ اول. تهران: زوار، 1330ش.
سعيدي، سهراب: سوگواره ها، قم: دارالتفسير، 1388ش.
__: فرهنگ مردم ميناب، تهران: ائلشن، 1386ش.
كرماني، افضل الدين: عقدالعلي للموقف الاعلي. [مترجم] علي محمد عامري، تهران: بي نا، 1343ش.
كريمي حاجي خادمي، عباس: تطبيق تعزيه عاشورايي ميناب با تاريخ اوليه اسلام، قم: موعود اسلام، 1389ش.
معين، محمد: فرهنگ معين. چاپ بيستم. تهران: اميركبير، 1382.
ميرشكاري، عليرضا: نسخه و نسخه نويسي تعزيه در ميناب، مقدمه ي دكتر احمد جولايي. بوشهر: طلوع، 1382ش.
منبع مقاله :
خيرانديش، عبدالرسول، تبريزنيا، مجتبي، ( 1392 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر ششم )، تهران: خانه كتاب، چاپ اول