حرکت های عمده ی بدلکاری (1)

در جهان سینما بخش های مربوط به اجرای دقیق و ظریف عملیات دشوار پرتحرک (اکشن) بر عهده ی یک گروه معیّن است که اعضای عمده ی این گروه، شامل کارگردان، طراح صحنه های پرتحرک، فیلمبردار، عکاس، تدوینگر، و نیز
شنبه، 16 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حرکت های عمده ی بدلکاری (1)
 حرکت های عمده ی بدلکاری (1)

 

نویسنده: مهسا طاهری جو




 

در جهان سینما بخش های مربوط به اجرای دقیق و ظریف عملیات دشوار پرتحرک (اکشن) بر عهده ی یک گروه معیّن است که اعضای عمده ی این گروه، شامل کارگردان، طراح صحنه های پرتحرک، فیلمبردار، عکاس، تدوینگر، و نیز بازیگران صحنه های پرتحرک یا بدلکاران است.
سرپرستی و نظارت مستقیم این گروه بر عهده ی سرپرست کارهای پرتحرک است و گاهی این مسؤلیت را خود کارگردان یا طراح صحنه های پرتحرک می پذیرد. این گروه به صورت کاملاً مستقل و جدا از دیگر عوامل فیلم عمل می کند و بر بخش های سرگرم کننده ی آن که شامل همین صحنه های هیجان آور است، نظارت اجرایی کامل و مستقیم دارند. به این گروه که اعضای آن را نام بردیم واحد دوم می گویند و این نام گذاری از آن روست که آنان به صورت واحد مستقلی در تولید فیلم شرکت می کنند و در اجرای وظایفشان اختیار تام دارند.
عملیات پرتحرک و امور اجرایی آن در واحد دوم بسیار گسترده اند و تعریف ها و توصیف های مبسوطی دارند. به عبارتی می توان این عملیات را به چندین شاخه ی اصلی تقسیم کرد که هر یک چندین زیرشاخه دارند. چنین طبقه بندی هایی براساس ماهیت، نوع حرکات، نحوه ی پردازش، طراحی و اجرای اعمال پرتحرک صورت می پذیرد. ناگفته پیداست که با گذشت زمان و پیشرفت روزافزون دانش ها و فنون، ورود وسائل و ادوات جدیدتر به عرصه ی سینما و همچنین ایده های نو و خلاقانه، این گونه حرکت های شگفتی آور، همواره در حال نو شدن و حرفه ای تر شدن اند. همواره یک حرکت جدید بر حسب نیاز زمان خلق می شود و در جهت رسیدن به اهداف بالاتر از آن بهره برداری می شود.
حال به تقسیم بندی عمده ی چندین حرکت اصلی عملیات پرتحرک در جهان بی کران تصویر می پردازیم. آن گاه به توصیف ها و تعریف های آن ها اشاره می کنیم و کاربرد مهم ترین حرکت ها را از نظر فنی و حرفه ای در جهت اجرای درست آن ها و نیز براساس منطق و اصول حرفه ای و محاسبات فیزیکی و ریاضی شرح می دهیم.

پرش از ارتفاع

پرش یا پرتاب شدن از ارتفاع چند گونه است:
-از ارتفاع بسیار زیاد نظیر کوه، صخره و ساختمان؛
- از هواپیما یا بالگرد در حال پرواز؛
- از روی قایق یا کشتی به درون آب یا از روی عرشه ی کشتی و قایق بر اثر موج انفجار؛
- از روی خودرو و موتورسیکلت؛
- از ارتفاع به داخل آب های ژرف مانند دریا و دریاچه؛
- از خودروی در حال حرکت بر روی یک خودروی در حال حرکت دیگر یا قطار در حال حرکت؛
- از روی اسب؛
- و ...
به طور کلی در پرش از ارتفاع و هنگام سقوط، می توان بر روی چند نوع سطح با کیفیت متفاوت، بر حسب موقعیت مکانی، شیوه ی پرش و اندازه ی ارتفاع مورد نظر، فرود آمد. این سطوح عبارت اند از :
-تشک: تشک بادی و تشک ابری؛
- جعبه های خالی مقوایی؛
- کاه یا پوشال توده شده ؛
- آب؛
- خاک نرم؛
- تورها و پارچه های برزنتی ارتجاعی و ویژه ی عملیات آتش نشانی.
نکته ی بسیار مهم که باید درپوش از ارتفاع مدنظر قرار گیرد، محاسبات دقیق و درست ریاضی و فیزیکی برای تعیین سرعت و شتاب پرش برحسب اندازه ی ارتفاع است. با توجه به این نکته ها برای فرود آمدن باید سطح مناسبی در نظر گرفت.

* آب

هنگام شیرجه زدن در آب، بدن انسان مانند یک جسم بُرنده آب را از هم می شکافد؛ به عبارتی سرعت، فشار و حجم قابل توجهی در چند لحظه ی نخست، سطح آب را از هم می شکافد و سپس بار دیگر، آب روی کل بدن شخص را می گیرد و به سرعت شکاف به وجود آمده بسته می شود. هنگام بسته شدن شکاف، آب نیروی وارد آمده را مستقیم به فرد سقوط کرده باز می گرداند و وزن و جرم او بر سطح آب، مانند نیروی بازدارنده یا ترمز عمل می کند و فشار آب مانع از آن می شود که شخص از مقدار معیّن شده، بیشتر در آب فرو برود و مانع از غرق شدن او یا احتمالاً برخوردش با سطح کف آب شود. البته در نظر گرفتن عمق تقریبی آب، شتاب صعودی که با طول ارتفاع تغییر می کند و نوع پرش و مهارت اجرا، همه بخشی از محاسبات انجام شده ی این عملیات هستند و در صورت توجه کامل و درست به تمامی این نکات و ظرایف، عملیات پرش با موفقیت و بدون هرگونه آسیب دیدگی به انجام می رسد.

دشواری های پرش به درون آب

1-هنگام که فردی قصد فرود آمدن در درون آبی با دمای حرارت بسیار پایین دارد، باید به نکته های فیزیولوژیک بدن توجه کند. از آن رو که انسان موجودی خون گرم هستند و دمای بدنش همواره در حد معینی (37 درجه ی سانتیگراد) ثابت است و در هنگام فرود به داخل آب سرد، بر اثر پایین آمدن ناگهانی دمای طبیعی بدنش، ممکن است دچار گونه ای شوک یا حمله شود و در زیر آب دچار عارضه ی بی هوشی یا حتی حمله ی قبلی شود.
2- پرش از ارتفاع زیاد به درون آب، در صورت انجام ندادن محاسبات دقیق فنی فیزیکی و ریاضی و همچنین شیرجه زدن نادرست، ممکن است به پارگی پرده ی گوش بر اثر فشار آب یا حتی دررفتگی برخی از مفاصل و استخوان های بدن بینجامد.
به سبب همین دشواری ها و پیش آمدهای ناگوار احتمالی است که بازیگر صحنه های پرتحرک یا بدلکار باید دوره های تخصصی ویژه در آب را بگذراند و مهارت های مربوط به آن را کسب کند، که شامل شنای تخصصی، دوره های ابتدایی غواصی، نحوه ی درستِ تنظیم کل اعضای بدن با شرایط و فشار آب و در نهایت کنترل کامل کلیه ی اعضای بدن برای شریجه و شناست.

مزایای پرش به درون آب

اگر در یک صحنه مانند تصادف، انفجار و زدوخورد، شخص پیش از فرود آمدن بر سطح آب و در هنگام سقوط بر اثر برخورد با جسمی مانند شیشه به سوی آب پرتاب شود، طبیعتاً مقداری از تکه های شیشه یا اشیایی که بر اثر انفجار در هوا پراکنده شده اند، به همراه شخص به سطح آب برخورد می کنند. لیکن خاصیت آن این است که بنا بر اندازه ی حجم و جرم اشیای برخورد کننده با سطح آب، آن اشیا در موقعیت های متفاوتی درون آب قرار می گیرند. به عبارتی تکه های شیشه، چوب و فلزی که همراه شخص به سمت آب پرتاب می شوند، بلافاصله به زیر آب فرو می روند و در عمق پایین تری نسبت به شخص قرار می گیرند و در نتیجه احتمال برخورد آن اجسام تیز با بدن او به کمترین حد ممکن می رسد و او از آسیب ها و زخم های احتمالی در امان می ماند.
هم چنین اگر قبل از افتادن در آب، بازیگر یا بدلکار در صحنه ی تصادف یا انفجاری آتش گرفته باشد، بر اثر سقوط و برخورد وی با سطح آب، آن آتش به سرعت خاموش می شود و حتی حرارت آن نیز کاهش می یابد و به شخص آسیب نمی رسد.
پس می توان نتیجه گرفت که اگر صحنه به گونه ای طراحی شده باشد که پرش از ارتفاع، همراه با موج انفجار یا تصادف و با پرتاب اجسام و آتش گرفتگی شخص اجرا کننده باشد، استفاده از سطح آب بهترین گزینه است و از سطوح جامد بهتر عمل می کند.

* سطوح جامد

هنگامی که بازیگر یا بدلکار قصد پرش از یک ارتفاع نسبتاً زیاد بر روی جعبه های خالی مقوایی را داشته باشد، باید محاسبات مربوط به طول، عرض، ارتفاع، نوع پرش، سرعت اولیه و مدت زمان پرش درست باشد تا پرشی به دور از خطرهای احتمالی و آسیب دیدگی صورت گیرد. در واقع استفاده از جعبه های خالی مقوایی باعث می شود که شخص اجرا کننده، پرشی نسبتاً کم خطرتر داشته باشد، زیرا هوای موجود در جعبه های خالی، شتاب و ضرب سقوط را می گیرد و مانع آسیب دیدگی می شود. ابعاد استاندارد و مناسب برای جعبه های مقوایی معمولاً cm 60 × 40 × 40 است، که بهترین بازدهی ممکن را برای عملیات پرش دارد.
اگر جعبه ها، بیش از اندازه بزرگ باشند، هوای درون آن ها از اندازه ی معمول بیشتر می شود و هنگام فرود شخص بر روی آن ها این هوا به سرعت و به موقع خالی نمی شود و کارایی لازم را برای ضربه گیری از دست می دهد. به عبارت دیگر، چون حجم هوا چنان که باید فشرده نیست در هنگام وارد آمدن ضربه مانند نیروی بازدارنده عمل نمی کند و نیروی وارده را خنثی نمی کند و باعث رسیدن آسیب شدید به بدن شخص اجرا کننده می شود.
چنان چه ابعاد جعبه های مقوایی کوچک تر از اندازه ی معمول باشد، هوای موجود درهر جعبه بسیار کم می باشد و پاسخگوی نیروی وارد آمده از جانب وزن شخص نیست. به عبارتی، فشردگی بیش از اندازه ی هوا نیز خود موجب ایجاد نوعی مقاومت می شود که به خودی خود، نه تنها فشار را خنثی نمی کند، بلکه نیروی مضاعف شده اش را به فشار ناشی از برخورد بدن بر سطح آن ها می افزاید و امکان آسیب را بالاتر می برد.
ناگفته نماند که استفاده از جعبه های خالی مقوایی دارای عیب و نقص هایی هست. مثلاً زمانی که شرایط جوّی و آب و هوایی مناسب نباشد، استفاده از جعبه های مقوایی ناممکن می شود زیرا در صورت وزش باد شدید یا بارش باران، جعبه ها آسیب می بینند و کارایی خود را از دست می دهند. حتی در مکان هایی نیز که درصد رطوبت هوا بالاست، نتیجه ی مورد نظر از جعبه های مقوایی حاصل نمی شود، زیرا بر کیفیت ضربه گیری آن ها تأثیر می گذارد.

آمادگی برای پرش از ارتفاع

1-محاسبات لازم برای اجرای عملیات

بی تردید هنگامی که کسی قصد دارد برای یک صحنه ی پرتحرک از ارتفاع زیاد بپرد، بیش از هر چیز نیاز به تمرین های مکرر بدنی و آمادگی کامل جسمانی دارد. پس از آن، بررسی ابعاد فنی و محاسبات فیزیکی و ریاضی عملیات پرش از ارتفاع اهمیت ویژه ای دارد.
هنگامی که شخص از نظر جسمانی در شرایط مناسب قرار گرفت، در مرحله ی بعدی باید، بر روی احساس خود کار کند و آن را بپرورد. پرورش احساس پیش از پرش، هنگام پرش و پس از پرش و هم چنین احساس برقراری ارتباط و تناسب میان این احساسات با یکدیگر، امری اجتناب ناپذیر است. این احساسات روحیه ی مناسب نامیده می شود.
آشنایی کامل با ابزارها و تجهیزاتی که برای اجرای عملیات پرش از ارتفاع به کار می آیند، نیز از بایسته هاست و بدون این آشنایی محاسبات دقیق برای پرش از ارتفاع، ناممکن خواهد بود.
زمانی که بدلکار یا بازیگر صحنه های پرتحرک قصد پرش از ارتفاع برای یک صحنه را داشته باشد، بی شک برای آن کار تنها نیست و همیشه گروه عملیات در همه ی مراحل در کنار وی حضور دارند و به آن صحنه از ابعاد گوناگون می نگرند و اگر زمانی مشکلی برای اجرا کننده به وجود آید، به کمکش می شتابند. برای مثال اگر بلدکار یا بازیگر، هنگام پرش از ارتفاع تحت فشار روحی فراوان قرار بگیرد، این احتمال وجود دارد که در مسیر سقوط دچار شوک یا بی هوشی شود یا حتی سکته کند یا از هیجان کاذب در آغاز حرکت پرش، نتواند اعضای بدن خود را کنترل کند و همین عوامل باعث شود تا نتواند بر روی نقطه ای که از پیش تعیین شده (تشک، جعبه های مقوایی یا ...) فرود آید و سقوط خود را کنترل کند.
در چنین مواقعی افراد گروه، تحت نظارت سرپرست بدلکاران، به محض اطلاع از بروز چنین وضعی، باید با سرعت عمل بسیار، تشک یا هر وسیله ی دیگری را که برای فرود شخص در نظر گرفته شده است جابه جا و با محل فرود او هماهنگ کنند تا فرود نهایی اش بر روی آن وسیله باشد. بدیهی است که در صورت بروز کوچک ترین اشتباه یا سرعت کم افراد گروه، مرگ آن شخص حتمی خواهد بود.
اگر بدلکار یا بازیگر صحنه ی پرتحرک هنگام پرش از ارتفاع، در ابتدای حرکت، جهت پرشش کمی بیشتر به سمت بالا باشد یا حتی چهت پرش کمتر از محاسبه ی از قبل صورت گرفته باشد، یا اندکی به راست یا چپ منحرف شود بر نقطه ی مورد نظر فرود نخواهد آمد، و خطر مرگ در انتظارش خواهد بود. در این موارد هوشیاری گروه و عملکرد به موقع آنان در هماهنگ کردن سطح فرود (تشک، کارتن های خالی و ...)، با شخص در حال سقوط، از بروز حوادث ناگوار تا اندازه ی بسیار زیادی جلوگیری می کند.
ناگفته نماند که چنین حوادثی (شوک، بی هوشی، انحراف از جهت پرش و ...)، معمولاً برای فردی حرفه ای و با تجربه که از آمادگی کامل جسمانی و روحی برخوردار است، اتفاق نخواهد افتاد، زیرا وی از قبل تمرین های مورد نظر را به طور کامل و دقیق اجرا کرده است.
یکی از تمرین های پرش از ارتفاع که در ابتدا بر روی زمین انجام می شود، به این ترتیب است: اگر طول پای فردی در حدود یک متر باشد، در هنگام پرش دوپا، طول پرش وی بر روی زمین تا حدود 1 متر و 15 سانتی متر خواهد رسید که این مقدار، یعنی تا حدود 15 سانتی متر اضافه، بر اثر تمرینات مکرر می تواند، بیشتر نیز شود. اما هنگامی که شخص قصد دارد از ارتفاع معیّنی بپرد، شرایط پیچیده تر می شود و آن شخص باید همه ی ابعاد کار، مانند ارتفاع، طول و عرض نقطه ی فرود، نیروهای ثابت و متغیر فیزیکی (نیروی جاذبه، مقاومت هوا، جرم بدن)، سرعت، شتاب، و جهت پرش را در نظر بگیرد و از قبل به دقت محاسبه کند. معمولاً در اجرای عملیات پرش از ارتفاع از فرمول زیر استفاده می شود:
سرعت فرود = نیروی جاذبه ی زمین × عرض ارتفاع - طول ارتفاع
البته از منظر ریاضیات و فیزیک هیچ گاه نمی توان محاسبه ای صددرصد دقیق انجام داد، زیرا معادلات ریاضی و فیزیکی معمولاً برای شرایط نظری ایده آل، تنظیم شده اند و در عمل مقداری خطا وجود دارد، بنابراین تجربه ی شخص اجرا کننده در عملکرد برای چنین کارهایی بسیار اهمیت دارد.
در پرش از ارتفاع، حرکت اول شخص، حیاتی است، تا در انتها پرشش بدون نقص صورت پذیرد. شخص باید در گام نخست به سمت بالا بپرد. سپس به سمت پایین فرود آید. مقدار جهش فرد در ابتدای حرکت پرش که به سمت بالاست، برحسب وزن و قدرت جهش او به سمت بالا محاسبه می شود. اگر شخص پیش از پرش از ارتفاع، در ابتدا برای جهش به سمت بالا پای خود را بر روی وسیله ای خاص بگذارد و از آن کمک بگیرد و بعد بپرد، طبعاً بر ارتفاع جهت پرش به سمت بالا افزوده خواهد شد.
اگر فردی قصد اجرای عملیات پرش از ارتفاع را داشته باشد و در همان زمان، باد شدیدی وزیدن بگیرد، قدرت و سرعت وزش باد در ارتفاع کمتر از 50 متر تأثیر چندانی نخواهد داشت، اما در پرش های بالاتر از ارتفاع 50 متر از سطح زمین، باد می تواند خط سیر را تغییر دهد و فرود روی نقطه ی تعیین شده را مختل کند.

2- جلوگیری از آسیب های جسمانی هنگام پرش از ارتفاع

برای جلوگیری از بروز کوفتگی شدید عضلات، خونریزی اندام های داخلی بدن ناشی از فشار و شتاب وزن شخص و نیروی هوا در حین پرش از ارتفاع، شخص باید بکوشد در لحظه ی قبل از پرش، همه ی هوای داخل ریه هایش را خارج و همه ی عضلات بدن خود را منقبض کند زیرا هنگامی که حجم بسیار زیاد هوا وارد ریه ها بشود، عضلات بدن شل می شوند، اما هنگامی که این هوا تخلیه شود، عضلات به هم فشرده تر می شوند و انقباض کلی بدن ساده تر و بی نقص تر انجام می پذیرد.
نقطه ی مرکزی و ثقل جسم هر فرد، در ناحیه ی نشیمن گاه وی است. هنگامی که شخص عضلات نشیمن گاه خود را منقبض کند، عضلات بالای سینه تا زانو منقبض می شوند و او بدون اعمال فشار زیادی به اندام خود می تواند همه ی عضلاتش را منقبض کند تا در لحظه ی فرود دچار کوفتگی عضلات یا خونریزی داخلی نشود.
نکته ی حائز اهمیت دیگر این است که سر هر فرد، فرمان کنترل حرکت های بدن وی است. اگر هنگام پرش از ارتفاع سر به سمت عقب منحرف شود، این فرمان کل بدن را به سمت عقب می راند و اگر سر به سمت جلو بیاید، همه ی بدن به سمت جلو متمایل می شود و در نهایت کنترل شخص در هنگام پرش از دست می رود و فرود بر روی نقطه ی مورد نظر صورت نمی گیرد.
اگر در هنگام فرود، شخص بکوشد همه ی سطح معیّن شده برای فرود را اشغال کند، یعنی، تمام وزن خود را بر روی سطح تشک، جعبه های مقوایی خالی و ... پخش کند، وزنش بر روی کل مساحت تقسیم می شود و در نهایت ضربه ی کمتری بر بدنش وارد می آید.
ناگفته نماند یکی از مهم ترین ورزش ها که می تواند فرد را برای پرش از ارتفاع به آمادگی جسمانی لازم و کامل برساند، شیرجه است. این ورزش سبب می شود که شخص اجرا کننده، محاسبات فنی را به صورت عملی هنگام شیرجه زدن در آب، از یک ارتفاع قابل توجه و بلند یعنی از روی تخته ی شیرجه تجربه کند.
ورزش دیگری که می تواند هیجان و تنش شخص را در هنگام پرش کمتر کند، پرش بانجی است. در این ورزش یک نفر به وسیله ی طناب هایی که خاصیت ارتجاعی دارند، از ارتفاع زیاد پرتاب و به صورت معلق (سروته) آویزان می شود. در این ورزش مهیج، بدلکار یا بازیگر صحنه های پرتحرک می تواند هیجان ظاهری پرش از ارتفاع را برای اجرای یک صحنه ی شگفت انگیز، تحت کنترل خویش درآورد تا در هنگام اجرای نهایی صحنه ی پرش از ارتفاع برای فیلم، دچار تنش و هیجان کاذب نشود و از بروز اشتباهی جبران ناپذیر جلوگیری کند.

پرتاب شدن موتورسوار در حال حرکت

پرتاب شدن موتور سوار از روی موتورسیکلت معمولاً در هنگام سرعت بسیار بالای موتور است. زمین خوردن با موتورسیکلت، کار بسیار دشواری است و بنا به موقعیت داستانی فیلم و انتخاب و سلیقه ی کارگردان، در انواع مختلفی اجرا می شود.
ساده ترین نوع این عملیات چنین به اجرا در می آید که یک موتور سوار ابتدا با سرعت متعادلی حرکت خود را آغاز می کند و رفته رفته بر سرعت خود می افزاید تا به سرعت معیّنی، که از پیش براساس محاسبات دقیق تعیین شده است، برسد. سپس در چنین وضعیتی ترمز چرخ های عقب را می گیرد و موتور سیکلت را به صورت متمایل به یک سو (چپ یا راست) تغییر جهت می دهد و به حالت موازی با سطح زمین نزدیک می شود، البته تا حدی که بدنه ی موتورسیکلت و بدن موتور سوار با سطح زمین اصطکاک پیدا نکند. در این وضعیت، موتور سیکلت پس از طی مسافت معینی، واژگون خواهد شد و موتورسوار باید در لحظه ی خاصی موتور را رها کند وخود را به زمین بزند. این کار در سرعت هایِ بالا بسیار پرمخاطره خواهد بود. در نهایت موتور مسافتی را بر سطح زمین سُر می خورد و بر اثر برخورد با مانع متوقف می شود یا بنابر تشخیص کارگردان یا ضرورت روایت داستان، منفجر می شود.
در اجرای چنین صحنه ای اگر موتورسوار مهارت لازم را نداشته باشد و نتواند در لحظه ی مناسب بدن خود را از موتورسیکلت رها سازد، بر اثر برخورد بدنه ی موتورسیکلت با سطح زمین و واژگون شدنش، دست وپایش دچار آسیب های جدی خواهند شد. حتی در سرعت های بسیار بالا ممکن است به مرگ وی بینجامد. در اجرای این عملیات، نقاطی از بدن که باید مورد تمرکز شخص اجرا کننده باشد پاها و کمر یا همان ستون فقرات است که این نقاط هدایت کننده ی اصلی شخص برای اجرای عملیات هیجان آور بر روی موتورسیکلت اند. موتور سوار باید از لباس ضد ضربه برای اجرای چنین صحنه هایی استفاده کند تا آسیب های سخت نبیند.

عملیات هیجان آور با بالگرد

یکی از جذاب ترین و در عین حال خطرناک ترین و طاقت فرساترین صحنه های پرتحرکی که تیم باتجربه و حرفه ای اجرا می کند، پرش از بالگرد به داخل رودخانه، دریا، بر روی سقف خودرو یا سقف قطار در حال حرکت است. هنگامی که بازیگر صحنه های پرتحرک یا بدلکار بخواهد از داخل بالگردی در حال پرواز و بر سطح زمین فرود بیاید، بالگرد باید در نزدیک ترین ارتفاع ممکن از سطح زمین قرار بگیرد و برای نقطه ی فرود شخص از تشک های هوایی بزرگی بر سطح زمین استفاده شود.
پرش از ارتفاع از درون بالگرد در حال پرواز به درون آب همواره از ایمنی و امنیت بالاتری برخوردار است، زیرا هنگام پرش از بالگرد بر روی تشک بادی، خلأ بسیار سنگین هوایی که پره ها یا همان ملخ های بالگرد در حال پرواز، در بخش تحتانی آن ایجاد می کنند و این فشار بر سطح تشک بادی که آن نیز از هوا پر است، وارد می آید و سطح برخورد را به زمین نزدیک تر می سازد. وقتی پرش انجام شد و بالگرد از بالای تشک گذشت، فشار هوای داخل تشک که حال از زیر فشار سنگین ایجاد شده ی بالگرد رها شده است، شخص فرود آمده را با ضربه ی شدیدی به سمت بالا پرتاب می کند که احتمال دارد آسیب دیدگی به وجود آورد.
حال چگونه می توان از این مسئله دوری کرد؟ هر چه ارتفاع بالگرد به زمین نزدیک تر باشد، سطح مقطع برخورد بزرگ تری برای فرود شخص در نظر گرفته می شود. برای مثال، وقتی 50 تا 60 متر مربع تشک بادی بر روی زمین پهن شده باشد و عملیات با دقت و سرعت بسیار انجام پذیرد، یعنی به محض ورود بالگرد بر فراز تشک، شخص بپرد و بالگرد نیز به سرعت از آن محل دور شود، فشار هوای کمتری بر تشک و شخص وارد می آید.

انفجار بالگرد

برای صحنه های انفجار بالگردها، هرگز از بالگرد واقعی استفاده نشده است و نمی شود زیرا گاهی ارزش مادی بالگرد از کل هزینه ی صادر شده برای آن فیلم بیشتر است. در هنگام انفجار بالگرد نمی توان از خلبان استفاده کرد زیرا بی شک به مرگ وی می انجامد. بالگرد بدون خلبان باید به سیستم کنترل از راه دور مجهز باشد و با استفاده از این دستگاه در آسمان پرواز کند، بعد منفجر شود، که این سیستم خود نیز هزینه ای بالغ بر دو برابر قیمت بالگرد دارد و هیچ تهیه کننده ای نمی تواند چنین هزینه ی هنگفتی را برای یک فیلم صرف کند.
در زمان های دورتر و فیلم های قدیمی تر برای اجرای چنین صحنه هایی معمولاً از بالگرد کوچک آزمایشی که مجهز به نوعی سیستم کنترل از راه دور ساده بود، استفاده می کردند و با قرار دادن چاشنی انفجار داخل آن، صحنه ی انفجار را به وجود می آوردند. اما امروز، با پیشرفت روش های سینمایی و وجود طراحان کارآزموده، ماکت بالگردها را می سازند یا از اتاقک های بدون موتور بالگردهای خارج از رده، استفاده می کنند. ماکت های طراحی شده یا اتاقک های بالگرد را با یک سیم بوکسل و قرقره به جرثقیل بزرگی متصل می کنند. بازوهای جرثقیل را تا حد امکان بالا می برند. با رها کردن قرقره، بالگرد سقوط می کند. مقدار معیّنی چاشنی انفجار را که از پیش در درون اتاقک یا ماکت بالگرد کار گذاشته اند با سیستم کنترل از راه دور و با فشار یک دکمه منفجر می کنند و درست در لحظه ی قبل از انفجار بالگرد، بازیگر یا بدلکار که از بالگرد آویزان شده است، خودش را بر روی تشک یا درون آب می اندازد تا وانمود کند قبل از انفجار بالگرد پریده است تا جان خود را نجات دهند و این گونه صحنه ها برای تماشاگر طبیعی تر جلوه کند.
صحنه هایی در فیلم های پرتحرک نیز وجود دارد که بالگرد با بالگرد دیگر یا با بدنه ی یک هواپیما برخورد می کند و هر دو منفجر می شوند. در چنین صحنه هایی دو ماکت یا دو اتاقک بالگرد را مانند عملیات پیشین، با سیم بوکسل های قوی به دو جرثقیل متصل می کنند. این جرثقیل ها، رو به روی یکدیگر و در فاصله ی معینی از هم قرار می گیرند و اتاقک ها یا ماکت های بالگردها را تا ارتفاع 60 متر از سطح زمین با بازوهای جرثقیل بالا می برند.
زمانی که می خواهند دو بالگرد به یکدیگر برخورد کنند و منفجر شوند، در ابتدا، بازوی هر دو جرثقیل کمی به سمت داخل خم می شود، بالگردها توسط قرقره ها بر وی سیم بوکسل می لغزند و با یکدیگر برخورد می کنند. مسئول جلوه های ویژه در لحظه ی برخورد بالگردها چاشنی های تعبیه شده در درون آن ها را با فشار یک دکمه منفجر می کند.

صحنه های درگیری در درون بالگرد در حال پرواز

برای نشان دادن صحنه ای که دو نفر در درون بالگرد در حال پرواز، با هم می جنگند و سرانجام یکی از آنان یا هر دو از درون بالگرد پرت می شوند و سقوط می کنند، روش های گوناگونی وجود دارد. یکی از ساده ترین روش ها بدین صورت اجرا می شود که بالگرددر ارتفاع یک متر و نیم تا دو متری از سطح زمین با سرعتی کم و متعادل پرواز می کند و دوربین بر روی ریلی که موازی با جهت پرواز چیده شده است، حرکت و با زوایه ای متمایل به آسمان فیلم برداری می کند. در نتیجه به نظر می رسد که بالگرد در آسمان و در ارتفاع بسیاری زیادی در حال پرواز است. سپس دو تخته ی بزرگ چوبی که بر روی آن ها تشک هایی قرار گرفته است بر روی پایه های بالگرد نصب می شوند و زمانی که شخص شکست خورده از درون بالگرد به بیرون پرتاب می شود و سقوط می کند، بر روی همان تشک می افتد و هیچ آسیبی به وی وارد نمی شود.
در روش دیگر که حرفه ای تر و پیچیده تر است، دو بالگرد در آسمان به موازات یکدیگر به پرواز در می آیند. در یکی از آن ها بازیگران صحنه ی زد و خورد را اجرا می کنند و در درون دیگری گروه فیلم برداری قرار دارند. در چنین وضعیتی، بازیگران یا بدلکاران به سیستم کمربند صخره نوردی و جلیقه (1) مجهزند و آن ها را در زیر لباس خود پوشیده اند و با طناب هایی با سیستمی بسیار مطمئن به کف بالگرد وصل شده اند، تا در هنگام ضربه زدن و ضربه خوردن و در نهایت پرت شدن از بالگرد دچار آسیب نشوند.
هم زمان عوامل فیلمبرداری از داخل بالگرد موازی، این صحنه ها را از زوایای مختلف فیلمبرداری می کنند.
در نهایت برای صرفه جویی در وقت و هزینه ها و نیز دوری از خطرات احتمالی، این صحنه را در استودیو و در برابر پرده ی آبی یا سبز اجرا می کنند، بالگرد یا اتاقک آن را بر روی یک جک هیدرولیک کار می گذارند تا تکان های آن ها را طبیعی جلوه دهند و با استفاده از بادبزن های بزرگ، شرایط جوّ آسمان را ایجاد می کنند. چنین صحنه هایی با نورپردازی، فیلمبرداری و تدوین درست و حرفه ای به بهترین شیوه اجرا می شود و وضعیت یک صحنه ی طبیعی را کاملاً القا می کند.

عملیات با انواع سلاح ها و چگونگی کاربرد آن ها

یکی دیگر از حرکت های مهم و اساسی که به صحنه ها و عملیات پرتحرک مربوط می شود، نحوه ی استفاده ی صحیح از سلاح های گوناگون است که شامل شگرد و چگونگی به دست گرفتن اسلحه به طرز حرفه ای، نحوه ی درست شلیک کردن، چگونگی اجرای واکنش به هنگام برخورد و اصابت گلوله ی فرضی به بدن و در نهایت رعایت اصول ایمنی برای اجرای این گونه صحنه هاست.
بازیگر یا بدلکار مرد یا زن هنگامی می تواند صحنه ی مبارزه ای با سلاح های گرم یا سرد را به درستی و بدون عیب و نقص اجرا کند که در ابتدا، روش درست در دست گرفتن سلاح و هم چنین چگونگی استفاده ی صحیح از آن ها را به صورت کامل آموزش دیده باشند تا در هنگام اجرا بتواند کنش و واکنش مناسب بدنی را نشان دهد.

گونه های اصابت گلوله ی فرضی به بدن و نحوه ی واکنش صحیح

اگر در یک صحنه ی پرتحرک، گلوله ی فرضی به قلب بازیگر برخورد کند، واکنش درست وی چنین خواهد بود: کتف چپ آن شخص بر اثر ضربه ی اصابت گلوله به قلبش، به سمت عقب متمایل می شود و او با پیچشی مناسب سرنگون می شود. اما اگر گلوله ی فرضی بر سر شخص اصابت کند، سرش با شدت و فشار ناشی از ضربه ی گلوله به عقب پرتاب می شود و همه ی بدنش در همان جهت سرنگون می شود.
هنگامی که گلوله به شکم شخص اصابت کند، در ابتدا سر و شانه ی وی به سمت جلو و داخل بدن متمایل می شود، سپس بدنش به عقب پرتاب می شود و او از پشت، سرنگون می شود. زمانی که گلوله ی فرضی به میانه ی قفسه ی سینه می خورد، تمامی بدن به عقب پرتاب می شود و از پشت به روی زمین می افتد.
و اگر گلوله به پای راست اصابت کند، کتف چپ به جلو متمایل و پای راست به عقب پرتاب می شود و برای پای چپ این حرکات معکوس خواهد شد. هنگامی که گلوله ی فرضی به دست یا کتف برخورد کند، شخص ابتدا یک پیچش نیم دور می زند، سپس سرنگون می شود. چنین واکنش هایی در صورت وقوع اتفاقات واقعی، به صورت ناخودآگاه و خودکار اجرا می شوند و بازیگراکشن یا بدلکار در صحنه های زد و خورد، اصابت گلوله، شمشیر، دشنه و ... خواهید کشید تا این واکنش ها را به صورت درست و به طبیعی ترین شکل ممکن بازسازی و اجرا کند.

سیستم طناب کشی (2) و مجموع طناب ها

گاه در صحنه هایی که تیراندازی و اصابت گلوله به بدن اشخاص وجود دارد، برای کمک به پرتاب شدن شخص از ارتفاع از سیستم طناب کشی استفاده می شود. در این سیستم، طناب های کوهنوردی و صخره نوردی را از زیر لباس های بازیگر اکشن یا بدلکار با کمربند و جلیقه ی مخصوص به تن وی وصل می کنند. این طناب ها به خودرویی کوچک و کم قدرت وصل می شود و زمانی که گلوله ی فرضی به شخص اصابت می کند، این خودرو، طناب های متصل شده به پشت سر آن فرد را می کشد و در نهایتاً این طور وانمود می شود که شخص از موج اصابت گلوله یا توپ به سمت عقب، مسیری را در هوا پیچ و تاب خورده، بعد با شتاب به سمت عقب پرتاب می شود و از ارتفاعی به زمین برخورد می کند.

گونه های اصابت سایر اشیاء به بدن

اگر در یک صحنه قرار باشد، کسی چاقو یا شمشیری را در بدن فرد دیگری فرو کند، باید از یک حقه ی سینمایی استفاده شود که به این صورت اجرا می شود: ابتدا در زیر لباس فردی که قرار است مورد اصابت شمشیر یا چاقو قرار گیرد، یک تکه فوم ضد ضربه کار گذاشته می شود ودر هنگام اجرای عملیات، نفر دوم آگاه است که باید ضربه ی شمشیر یا چاقو را دقیقاً در محل مشخص شده فرود آورد. شدت ضربه ای که باید بر بدن شخص وارد شود نیز از جانب کارگردان از پیش تعیین می شود تا فرد از آسیب در امان بماند.
اگر در صحنه ای که طی عملیات مبارزه ای یا زدوخوردها قرار است، ضربه ای با یک صندلی، میز یا هر شیء دیگری به بدن یک شخص، مثلاً بر کمر وی فرود آید نیز از حقه های مشابهی استفاده می شود. اولاً از ضربه گیر در زیر لباس بازیگر استفاده می شود. ثانیاً، روی صندلی یا میز یا هر شیء دیگری که قرار است برای زدن ضربه مورد استفاده قرار گیرد دست کاری می شود؛ یعنی، اگر لازم باشد پیچ و مهره ی صندلی یا میز را شل می کنند یا بخش هایی از آن را از پیش می برند و با چسبی ضعیف می چسبانند تا هنگام ضربه زدن با کوچک ترین فشار و تماس متلاشی شود. در این صورت هم شدت ضربه بسیار بیشتر از آن چه که در عالم واقع رخ می دهد به نظر می رسد، هم از آسیب احتمالی بر بدن شخص اجرا کننده جلوگیری می شود.

حرکت های رزمی و عملیات مبارزه ای

عملیات زدوخورد یا مبارزه های رزمی سه گروه عمده را شامل می شوند:
الف- زدو خوردهای بسیار خشن و وحشیانه که معمولاً در فیلم های ترسناک یا خشونت آمیز صورت می گیرند.
ب. درگیری ها و زدوخوردهای کاملاً ابتدایی و غیرحرفه ای و کُمیک که در فیلم های کمدی و خلق صحنه های خنده دار و هجو گونه صورت می گیرند.
پ. مبارزه ها و درگیری های کاملاً حرفه ای و فن آزموده که در فیلم های هنرهای رزمی (3) معمولاً یک طراح متخصص که وی را کوریوگرافیست (4) می نامند، آن ها را طراحی می کند و شامل فنون پیشرفته ی مبارزه ای است.
با توجه به اهمیت صحنه های مبارزه ای در صنعت سینما و هنر فیلم سازی در ادامه ی این بحث توضیحات بیشتر و گسترده تری را در این زمینه ارائه می کنیم.

طراحی و اجرای صحنه های پرتحرک مبارزه ای

معمولاً طراحی صحنه های مبارزه ای تن به تن که با سلاح هایی مانند: شمشیر، دشنه، نیزه، گرز، تیر و کمان و ... صورت می گیرند، به یک طراح صحنه های مبارزه ای واگذار می شود که اطلاعات، دانش و تجربه های لازم را در طراحی و پردازش چنین صحنه هایی داشته باشد.
البته طراح چنین صحنه هایی باید از قدرت تخیل و تصور بسیار بالایی بهره مند باشد تا بتواند با بهره گیری از تخیلات خود، پیشاپیش صحنه ها را در ذهن خود مجسم کند و سپس با خلاقیت شخصی اش آن ها را بیافریند و طراحی کند. داشتن اطلاعاتی درباره ی موضوعات تاریخی بر اساس خُلقیات و روش های مبارزه ای ملت ها و اقوام گوناگون و نیز چگونگی شکل گرفتن اسطوره ها و افسانه ها در طراحی چنین صحنه هایی بسیار تأثیرگذار است.
طراح صحنه های مبارزه ای هم چنین باید با توجه به امکانات موجود و ابزارها و وسائل در دسترس و مناسب با آن فیلم و نیز براساس داستان فیلم و چگونگی شخصیت ها و رفتارشناسی ایشان، حرکتی را طراحی کند که کارگردان و عوامل دیگر فیلم از جمله بدلکاران و بازیگران توانایی اجرای آن ها را داشته باشند. به عبارت دیگر، افزون بر خلاقیت و قدرت تصور و تخیل بالا، طراح صحنه های مبارزه ای باید دارای قدرت استدلال و منطق نیز باشد تا بتواند با توجه به واقعیات موجود و براساس امکانات محدود، مانند سلاح ها، لباس ها، موقعیت های صحنه ای و مکانی، وسائل و تجهیزات فنی، توانایی و قدرت بدنی بازیگران و در نهایت تم داستانی فیلم، یک طرح مبارزه ای با شمشیر و سلاح های سرد، میان دو یا چندین تن را پردازش کند.
در ضمن، جدا از قدرت تخیل و تصورات منحصر به فرد و خلاقیت و استدلال های منطقی از واقعیات و امکانات فیلم و تجربه، ای بسا در مواردی پیش زمینه های فکری و ذهنی طراح به کمکش بیاید؛ پیش زمینه های ذهنی ای، از این دست که وی پیشاپیش صحنه هایی مانند همان صحنه های موجود در فیلم نامه را دیده باشد و شاید با توسل به همان تجربه های بصری قبلی - که گه گاه در ناخودآگاه شخص تأثیر خود را می گذارد - بتواند صحنه ای کامل تر، نوتر و در مجموع خلاقانه تر را برای فیلم پردازش کند. پس از طراحی دقیق صحنه های مبارزه ای توسط یک طراح قابل با مشخصاتی که ذکر شد، کارگردان اکشن و فیلم نامه نویس، با همراهی تهیه کننده ی فیلم، برای تعیین بازیگرهای اصلی و فرعی که باید افزون بر ایفای نقش، حرکات مبارزه ای را نیز در فیلم اجرا کنند، به جست و جو، تفکر و مشاوره با یکدیگر می پردازند.
کارگردان صحنه های پرتحرک در سایه ی اختیارات خویش، با مشاوره ی تهیه کننده و فیلم نامه نویس و کارگردان بخش دراماتیک فیلم، برای شخصیت هایی که قرار است اجرای حرکات فیزیکی و مبارزه ای خاص و دشوار را بر عهده بگیرند، معمولاً در پی بازیگرانی است که نخست ساختار اندام و چهره ی آنان و حتی نحوه ی راه رفتن، ایستادن و نوع بازی شان به شخصیت ها نزدیک باشد.
پس از آن که بازیگران صحنه های مبارزه ای انتخاب شدند، آزمون چهره پردازی روی آنان انجام می شود تا هر چه بیشتر به ویژگی های فیزیکی شخصیت های داستان نزدیک شوند. بعد از قطعی شدن آن چهره پردازی خاص بر روی چهره بازیگر و تأیید کارگردان و تهیه کننده، مرحله ی بعدی آغاز می شود. اکنون بازیگر باید همه ی فنون مبارزه ای را فرا گیرد که شامل درست اجرا کردن همه ی حرکات، راه رفتن با سلاح، زره و استفاده ی مناسب از ابزارهای مبارزه ای است. این آموزش ها را مربی های ویژه و سرپرست بدلکاران به بازیگران می دهند. بازیگر پس از کامل کردن دوره ی آموزشی خواهد توانست با قدرت تجسم و خلاقیت خود همه ی قابلیت های بازیگری و فیزیکی خود را به کار بندد و نقش خود را هر چه بهتر ارائه کند.
معمولاً بازیگرانی که برای جان بخشیدن به شخصیت های صحنه های مبارزه ای انتخاب می شوند، باید از توانایی اجرای حرکات بدنی و ویژگی های فیزیکی کاملی برخوردار باشند. به عبارت دیگر، از بازیگران بسیار چاق یا کسانی که به نوعی نقص جسمانی دارند برای اجرای چنین صحنه هایی استفاده نمی شود. زیرا آنان توانایی لازم را برای فعالیت های جسمانی سریع در صحنه های پراُفت و خیز و دویدن و مهارت در حرکات جنگی و زدوخورد ندارند. هم چنین افراد بسیار لاغر و کسانی که قدرت بدنی چندانی ندارند نیز مناسب چنین صحنه هایی نیستند، زیرا قدرت تحمل ضربه های شدید مهاجم را ندارند و هم چنین نمی توانند ضربه های سنگین و خشنی به طرف مقابل بزنند. بدن اینان آن چنان که باید ورزیده نیست تا بتوانند با سرعت و شدت مناسب حرکتی را اجرا کنند و در نهایت برای مخاطب باورپذیر جلوه نمی کنند.
بنابراین قدرت، استقامت و سرعت جسمانی افراد چاق یا لاغر برای اجرای صحنه های اکشن مبارزه ای، که سرشار از حرکت، جست و خیز، زدو خورد، خشونت و ... است، مناسب نیست.
یک بازیگر مناسب برای صحنه های مبارزه ای، باید از قدرت بدنی و کشش جسمانی بسیار بالایی برخوردار باشد. سپس به کمک مربیان و بر اساس کوریوگرافی درست مبارزه ای، همه ی فنون لازم، مانند استفاده از سلاح را نیز بیاموزد.
برای تمرین ها و هم چنین اجرای صحنه های مبارزه ای با شمشیر، باید از شمشیرهایی استفاده شود که تیغه ی آن ها بسیار کُند باشد، زیرا اگر تیغه ی شمشیر، به اندازه ی مناسب نوعی جنگی تیز باشد، در صورت کوچک ترین اشتباه به آسیب های جبران ناپذیری مانند بریدگی های عمیق، زخم های شدید، نقص عضو یا حتی مرگ می انجامد. اما با بهره گیری از تیغه های کُند می توان امنیت خاطر کافی را برای بازیگران و عوامل فیلم فراهم ساخت، زیرا اگر در نهایت شمشیر به علت بی تجربگی یا اشتباه به یکی از اعضای بدن بازیگر برخورد کند، تیغه ی کُند آسیبی بیش از کبودی و کوفتگی یا در بدترین حالت شکستگی به وجود نمی آورد و بازیگر از بریدگی های عمیق و کشنده یا قطع عضو در امان خواهد بود.
برای اجرا و آفرینش صحنه های مبارزه ای با سلاح های سرد، در مجموع بهتر است از بازیگران صحنه های پرتحرک استفاده شود (بازیگران حرفه ای که برای صحنه های مبارزه ای آموزش های ویژه دیده اند)، تا اندازه ی قاب ها محدود نشود؛ زیرا در صورت استفاده از بدلکار در چنین صحنه هایی به ناچار باید اندازه ی قاب ها و محدوده ی اجرای حرکت ها را به حداقل رسانیم، چون بدلکار معمولاً به اندازه ی بازیگر حرفه ای با مسائل فنی کار هم چون زاویه ی دوربین، قاب، میزانسن و ... آشنایی ندارد و در نتیجه کار را برای کادر فنی مشکل می سازد. در نهایت به زیبایی های آن صحنه های مبارزه ای و جنگی - که ناگزیر در تمامی بسته یا متوسط فیلم برداری شده است - چنان که شایسته است، پرداخته نخواهد شد.
از سوی دیگر کارگردان برای اینکه مخاطب متوجه حضور بدلکار به جای بازیگر اصلی نشود، معمولاً صحنه های دشوار مبارزه ای را از پشت سر بدلکار، فیلمبرداری می کند یا از pov (5) بازیگران استفاده می کند که براساس واکنش در برابر کنش به کار می رود. در نتیجه قاب ها محدودتر و بسته تر می شوند. پس از این که صحنه های مبارزه ای را طراح حرفه ای، طراحی کرد و بازیگران به درستی انتخاب شدند و دوره های آموزشی لازم را برای اجرای درست آن صحنه گذارندند، همه ی صحنه های هیجان آور و دشوار مبارزه ای زیرنظر سرپرست بدلکاران و با حضور بدلکارها دقیقاً بر اساس طراحی یاد شده به ترتیب اجرا می شوند. سپس همان فیلم را که بدلکاران در برابر دوربین اجرا کرده و به روی میز تدوین برده اند، براساس داستان فیلم و طراحی صحنه ها تدوین می کنند.
برای اجرای این صحنه ها، گروه بدلکاری همه ی توان خود را به کار نمی گیرد بلکه حداکثر 40 درصد از قدرت و توانایی های خود را برای تمرین در برابر دوربین به کار می بندد تا اجرای دقیق این حرکات، پیشاپیش، چگونگی اجرای درست آن ها را به بازیگران و کارگردان نمایش دهد.
پس از این که صحنه های مبارزه ای با اجرای بدلکاران فیلمبرداری شد، فیلم تدوین شده ی این اجراها را، سرپرست بدلکاران به کارگردان صحنه های پرتحرک می دهد تا به دقت آن را بررسی کند و نظر نهایی خود را در زمینه ی نحوه ی اجرای بازیگران و هم چنین زوایای دوربین و چگونگی نورپردازی ها ابراز کند. به عبارت دیگر، به کمک همین فیلم اولیه ی اجراهاست که دشواری ها، لغزش ها و کم و کاستی ها به خوبی عیان می شود تا در اجرای نهایی بازیگران حرفه ای هیچ گونه کاستی و کمبودی بروز نکند.
در اجرای صحنه های دشوار و پرزحمت مبارزه ای، اغلب برای اجرای نهایی صحنه ها، از چندین دوربین در زوایای مختلف استفاده می شود. به عبارتی دیگر یک صحنه ی پرزحمت 5 تا 6 دوربین به کار می رود تا آن صحنه از زاویه های متفاوت فیلمبرداری شود و تکرار صحنه ها در برداشت های متوالی باعث خستگی و فرسودگی عوامل فیلم و در نهایت از دست رفتن شادابی و ضرب آهنگ شایسته ی کار نشود. تکرار چنین صحنه هایی که هم بسیار پرزحمت و هم پرهزینه اند، در موارد نادری صورت می گیرد، مثلاً: درست اجرا نکردن بخشی از صحنه توسط یکی از عوامل فنی یا بازیگران، یا در مواردی که کارگردان بخواهد اندازه ی نما را با استفاده از یک عدسی ویژه، بار دیگر تغییر دهد، برای مثال هنگامی که یک نمای خیلی بسته (6) در صحنه ای پیش بینی نشده باشد، باید عدسی یکی از دوربین های چندگانه عوض شود تا کارگردان بتواند مثلاً قطره ی عرق روی پیشانی بازیگر، لخته ی خون در چشمانش، یا حالت ترس، خشم، شادی و ...را در اجزای چهره ی بازیگر به خوبی به تصویر بکشد.
بنابراین اجرای صحنه های مبارزه ای دشوار و طاقت فرسا توسط گروه بدلکاران و ارائه ی آن به کارگردان و بازیگران اکشن، باعث می شود تا کارگردان با دیدی گسترده تر صحنه ی مورد نظر را بررسی کند و نورپردازی، آرایش صحنه، زوایای دوربین و اجرای دقیق حرکات برای بازیگران و بدلکاران را به درستی تعیین کند.
ناگفته نماند، اگر قرار بر این باشد که اجرای نهایی نیز بر عهده ی گروه بدلکاران باشد، آنان باید همه ی توان و انرژی خود را برای آفرینش صحنه های هیجان آور مبارزه ای با سلاح سرد، به کار گیرند یعنی 60 درصد باقیمانده ی توانایی های خود را نیز برکار بیفزایند. در همین جاست که مهارت های ویژه ی بدلکار حرفه ای به کمک وی می آید؛ مهارت هایی که افزون بر ویژگی های حرفه ی شخصی اش، شامل آشنایی با فنون بازیگری، زوایای دوربین و میزانس ها نیز می شود.

پی‌نوشت‌ها:

1. Harness and Tonic
2. Rigging
3. Martial arts
4. Choreographist
5. زاویه ای از دید بازیگر فیلم
6. exterme close

منبع مقاله :
طاهری جو، مهسا؛ (1389)، اصول و فنون بدلکاری در سینما، تهران: (سروش) انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط