مترجم: فرید احسانلو
منبع:راسخون
منبع:راسخون
خاك، در اصطلاح، به قشر بسیار نازك و سطحی گفته میشود كه در اثر متلاشی شدن سنگها در زمانی بسیار دراز و تحت تاٌثیر عوامل طبیعی تشكیل شده است. خاك، حاوی موجودات زنده و مواد الی است و بستر طبیعی برای تغذیه و رشد و نمو گیاهان میباشد. خاك، اساس زیر بنای كشاورزی است وادامه حیات و بقای انسان، حیوانات و گیاهان بدون آن ممكن نیست.
مورخان افول و اضمحلال بعضی از تمدنهای بزرگ ، از قبیله بین النهرین كه حدود 7000 سال پیش در دشتهای آبرفتی و حاصلخیز دو رودخانه دجله و فرات شكوفا شد یا تمدن بزرگ فنیقی كه حدود 5000 سال پیش در سواحل شرقی دریای مدیترانه بنادر معروف صور و صیدا را بنا نهادند، به نابودی و فرسایش خاك نسبت میدهند. امروزه نیز بهره برداری بیرویه از خاك و در نتیجه نابودی آن در بعضی از كشورهای آفریقایی، نظیر اتیوپی و سودان، از عواملی است كه منجر به قحطی و گرسنگی و فقر گردیده است. بنابراین، در برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی كشورها شناسایی، بهرهبرداری اصولی و حفاظت از منابع خاك، باید در الویت خاص قرار گیرد.
عوامل طبیعی خاك سازی كه در تشكیل و تكوین خاك نقش و اهمیت دارند، عبارتند از: سنگ مادر، اقلیم (بارندگی و درجه حرارت)، میكرو ارگانیسمها و پوشش گیاهی، توپوگرافی و زمان. شدت تاٌثیر عوامل فوق در تمام مراحل تشكیل و تكوین خاك یكسان نیست، بلكه كه در مراحل مختلف، بسته به هر وضعیت خاص، تاٌثیر یك یا چند عامل بیشتر از عوامل دیگر است. در مراحل اولیه تشكیل خاك، نقش سنگ مادر از اهمیت زیادی برخوردار است، ولی رفته رفته بر اثر فرایندهای مختلف، از قبیل تجمع یا انتقال مواد مختلف و املاح محلول در پروفیل خاك یا تبدیل و تغییر كانیها كه در تشكیل یا تكامل خاك دخالت دارند، نقش و اهمیت سنگ مادر كمتر میگردد.
تشكیل خاك احتیاج به زمان بسیار درازی دارد به طوری كه برای تشكیل یك سانتیمتر آن در اوضاع طبیعی، بسته به عوامل مختلف، معمولاً بین 100 تا 150 سال زمان لازم است. بر این نكته باید تاٌكید ورزید كه باتوجه به آب و هوای خشك و نیمه خشك ایران، عدم تراكم و كندی رشد پوشش گیاهی، و كوهستانی و ناهمواربودن اكثر مناطق آن، تشكیل و تكوین اغلب خاكهای این کشور با كندی نسبتاً زیاد صورت میگیرد.
ایران كشوری كوهستانی و بیش از 50 درصد اراضی آنرا كوهها، تپهها و اراضی ناهموار تشكیل میدهد. به طور كلی، چهار واحد فیزیو گرافی كاملاً متمایز در این کشور مشاهده میگردد.
الف) اراضی پست سواحل دریای خزر كه حدود 30 متر پایینتر از سطح دریای آزاد قرار دارد.
ب)سلسله جبال مرتفع البرز و زاگرس كه به شكل v بزرگی در كنار یكدیگر قرار میگیرند.
ج) فلات مركزی بین دو رشته جبال البرز و زاگرس كه به صورت ارتفاعات ثانوی از شمال غربی و مركز ایران از ارتفاع حداكثر 2500متر شروع میشود و به اراضی پست و كویرهای شرق و مركز ایران در ارتفاع حدود 500 متر متصل میگردد.
د) دشت وسیع و مسطح خوزستان كه در واقع ادامه دشت بینالنهرین میباشد عمدتاً از آبرفتهای دو رودخانه كارون و كرخه تشكیل شده است.
بخش اعظم اراضی ایران در اقلیم خشك ونیمه خشك قرار دارد و میزان متوسط بارندگی سالانه كشور در حدود 250میلیمتر میباشد. آب و هوای ایران تحت تاٌثیر شرایط كوهستانی و فیزیوگرافی آن بسیار متنوع است. میزان بارندگی در سواحل دریای خزر حداكثر به حدود 2000 میلیمتر در دشت كویر به كمتر از 50 میلیمتر در سال میرسد. اختلاف درجه حرارت نیز بسیار زیاد است به طوری كه در بعضی مواقع تفاوت بیشترین و كمترین درجه حرارت روزانه در زمستان بین گرمترین و سردترین نقطه كشور بیش از 50 درجه سانتیگراد میباشد. تنوع وضعیت آب و هوایی كشور باعث میگردد كه كشت انواع گوناگون محصولات زراعتی و باغبانی در نقاط مختلف امكانپذیر باشد.
خاكهای كشور معمولاً با توجه به رژیمهای مختلف رطوبتی و حرارتی و همچنین خصوصیات ریختشناختی، فیزیكو شیمیایی و مینرالوژیكی آنها بر هدفهای مختلف در مقیاسهای مورد نیاز مطالعه و ردههای مختلف طبقهبندی میشوند و سپس قابلیت تناسب آنها برای مصارف گوناگون مورد ارزشیابی قرار میگیرد. برای آشنایی خوانندگان عزیز با خاكهای كشور، باتوجه به نقش و اهمیت اقلیم در تشكیل و تكوین خاك، در این نوشتار خاكهای كشور را به چهار ناحیه اقلیمی طبقه بندی میكنیم و میكوشیم ویژگی عمومی آنهارا به زبان ساده و بدون استفاده از اصطلاحات علمی وتخصصی، به اختصار مورد بحث قرار دهیم.
خاكهای سواحل دریای خزر
نوار ساحلی دریای خزر عمدتاً تحت تاٌثیر اقلیم مرطوب و نیمه مرطوب معتدل قرار دارد. میزان بارنگی سالانه از غرب به شرق كاهش مییابد، به طوری كه مقدار آن در بندر انزلی حدود 2000 میلیمتر و در گرگان 600 میلیمتر در سال میباشد. خصوصیات خاكها و همچنین كاربری اراضی تحت تاٌثیر میزان بارندگی از غرب به شرق كاملاً متفاوت است.اراضی پست و دشتهای آبرفتی سواحل دریای خزر در استان گیلان و غرب مازندران به علت میزان بارندگی و درجه حرارت مناسب، بهترین خاكهای زراعی برای زراعت برنج محسوب میشوند، و حدود 400000 هكتار، یعنی نزدیك به 90درصد،سطح زیركشت برنج كشور در این منطقه قرار دارد. این خاكها از نظر زهكشی ضعیف و آب زیرزمینی معمولاً به سطح خاك نزدیك است. میزان مواد آلی در این خاكها غالباً ((نسبتاً)) زیاد ودر بعضی موارد میزان آن در افق سیاهرنگ سطحی از 5 درصد بیشتر است. میزان كربنات كلسیم و املاح محلول نسبتاً كم و افق تجمع كربناتها معمولاً در پروفیل خاك مشاهده نمیگردد. فعالیت میكرو ارگانیسمهای خاك در وضع آبیاری غرقابی و بالا آمدن سطح آب زیرزمینی، باعث تشكیل لكههای خاكستری رنگ به نام(Gley) در این خاكها میگردد كه نشان دهنده كمبود اكسیژن آزاد و در نتیجه احیای اكسیدهای سه ظرفیتی آهن میباشد. جذب سایر عناصر غذایی مورد نیاز برنج تحت شرایط احیا صورت میگیرد. به علت بارندگی زیاد منطقه وآبشویی پتاسیم،عدم مصرف كودهای پتاسه و كشت مستمر برنج میزان قابل جذب در اغلب شالیزارها در سطح پایینی قرار دارد. واریتههای پر محصول برنج غالباً نسبت به مصرف كودهای ازته و فسفره واكنش نشان میدهند و مصرف این نوع كود شیمیایی در منطقه رایج است.
به رغم بارندگی زیاد به علت وضع نامناسب زهكشی و همچنین آهكی بودن مواد رسوبی مادریPH و واكنش خاكها معمولاً از 7 بالاتر است و درصد اشباع بازی خاك از 50 بیشتر است. یكپارچگی اراضی، مدیریت صحیح آب، احداث شبكه زهكشی سطحی، بالا بردن بازده مصرف كود ازته و مكانیزاسیون كشت و كار، از اقدامات اساسی در جهت بهرهوری صحیح از شالیزارهاست. كشت سایر محصولات زراعی در استان گیلان معمولاً به آبیاری نیازی ندارد.
اراضی حاصلخیز مركز شرق استان مازندران عمدتاً زیر كشت گندم، سویا، توتون، پنبه و مركبات است. اكثر گیاهان زراعی به علت خشكی و محدودیت بارندگی در تابستان، برای تولید نسبتاً بالا به آبیاری تكمیلی نیاز دارند. این خاكها معمولاً عمیق ودارای بافت متوسط تا سنگین میباشد. افق سطحی معمولاً سیاهرنگ ومیزان مواد آلی از یك درصد بیشتر است. افق تجمع كربناتها معمولاً در اعماق 50 تا 100 ساتتیمتری خاك مشاهده میگردد. میزان كانیهای رسی از افق سطحی و تجمع آنها در افق زیرین در بعضی خاكها مشاهده میگردد. انتقال پتاسیم قابل جذب معمولاً در حد بالایی قرار دارد و اكثر گیاهان زراعی به مصرف كود پتاسه واكنشی نشان نمیدهند. ولی مصرف كودهای ازته و فسفره به علت پایین بودن میزان این عناصر در خاك، برای اغلب محصولات كشاورزی ضروری است. این خاكها دارای قدرت تولیدی بالا و از حاصلخیزترین خاكهای كشور به شمار میروند.
خاكهای مناطق كوهستانی و تپه ماهورهای سواحل دریای خزر معمولاً دارای پوشش گیاهی جنگلی بوده و در بعضی از آنها افق تجمع كانیهای رسی در اعماق پایین پروفیل خاك مشاهده میگردد. درصد اشباع بازی و واكنش این خاكها در مقایسه خاكهای دشتها و اراضی پست كمتر است و معمولاً مواد آلی پوسیده نشده در چند سانتیمتری سطح خاك مشاهده میگردد. این خاكها به علت شیب زیاد وناهموار بودن، استعداد كشت محصولات زراعی را ندارند و میتوان از آنها در توسعه و كشت گونههای مناسب جنگلی بهره برداری نمود. در حال حاضر، این اراضی به علت قطع یا سوزاندن درختان جنگلی یا تبدیل به مصارف زراعی، در معرض فرسایش شدید و تخریب قرار دارند و باید برای بهرهبرداری صحیح و حفاظت از آنها اقدام اساسی به عمل آید.
خاكهای نواحی نیمه خشك
اقلیم مناطق غرب، شمال غربی و شمال شرقی كشور نیمه خشك و مدیترانهای است. میزان متوسط بارندگی سالانه كمتر از 500 میلیمتر و عمدتاً در فصل زمستان و اوایل بهار روی میدهد. زمستانها معمولاً سرد و یخبندان و تابستانها معتدل است. خاكهای دشتها و دامنههای كوهستانها نسبتاً عمیق و خاكهای مناطق كوهستانی و تپه ماهورها معمولاً كم عمق است. محصولات زراعی سالانه، شامل گندم، جو، چغندر قند، سیبزمینی، دانههای روغنی، علوفه، و باغات میوه سردسیری از قبیل سیب، گیلاس و گلابی در دشتها و دامنههای شیبدار كوهستانی است. كشاورزی دیم، شامل زراعت گندم، جو وحبوبات نیز در این مناطق رواج كلی دارد.در استانهای کرمانشاه، لرستان و كردستان اغلب خاكهای دشتهای رسوبی و دامنهای عمیق و دارای بافت سنگین است. خصوصیات انقباض پذیری و انبساط پذیری زیاد و وجود درز و ترك در سطح خاكها در فصول خشك، از مشخصات دیگر اغلب این خاكهاست. خاكها معمولاً آهكی و زهکشی داخل آنها ضعیف است. نفوذپذیری خاكها پس از بارندگی و بسته شدن درز و شكافهای سطحی بسیار كم است. كانیهای رسی در این خاكها معمولاً مونت موریلونیت، ایلیت و كلریت میباشد. میزان فسفر قابل جذب در این خاكها معمولاً كم ولی میزان پتاسیم در سطح بالایی قرار دارد. میزان مواد آلی در افق سیاهرنگ سطحی معمولاً از یك درصد بیشتر است. مصرف كودهای شیمیایی فسفره و ازته برای اغلب محصولات زراعی ضروری است. این خاكها دارای قدرت تولید بالایی بوده و استعداد زیادی برای تولید محصولات زراعی مختلف دارد، ولی به علت بافت سنگین و وضع نامناسب زهكشی، برای كشت درختان میوه، چندان مساعد نیست. مدیریت صحیح به ویژه در زمینه روشهای صحیح شخم و شیار، به كارگیری ماشین آلات مناسب زراعی، تناوب صحیح و كشت گیاهان مناسب، از عملیات لازم برای بهرهبرداری مهم از این خاكهاست. در ضمن، در صورت آبیاری، با توجه به بافت سنگین، نفوذپذیری كم و وضع نامناسب زهكشی این خاكها، انجام مدیریت صحیح آب و انتخاب روشهای مناسب آبیاری اهمیت زیادی دارد.
خاكهای مناطق كوهستانی و تپه ماهورها در نواحی نیمه خشك و مدیترانهای، عمدتاً دارای پوشش مرتعی یا درختان یا درختان جنگلی پراكنده و معمولاً كم عمق و آهكی است. در بعضی مناطق خاكها دارای افق تجمع مواد آلی و سیاهرنگ مواد سطحی میباشد و افق تجمع آهك در اعماق پایینی خاك كاملاً مشهود است. این خاكها غالباً به علت چرای بیرویه مراتع، كشت زراعت دیم در اراضی شیبدار و قطع درختان جنگلی، در معرض خطر فرسایش شدید و تخریب قرار دارد و رفت رفته از قدرت تولیدی آنها كاسته میشود.
خاكهای نواحی خشك
فلات مركزی، شامل بخش مركزی، شرق و جنوب شرقی كشور، عمدتاً تحت تاٌثیر اقلیم خشك قرار دارد. متوسط بارندگی اكثر مناطق از 350 میلیمتر در سال كمتر است و میزان آن از مركز به شرق كاهش مییابد، به طوری بارندگی مناطق كویری و بیابانهای شرق كشور در بیشتر سالها از 50 میلیمتر بیشتر نمیشود. تابستان گرم و خشك، و زمستان سرد و بارانی است. به علت فصول خشك و كوتاه بودن فصل بارندگی و همچنین پایین بودن درجه حرارت در فصل مرطوب، كشت زراعت دیم در اكثر این مناطق به صرفه نیست یا اصلاً امكانپذیر نیست و اكثر گیاهان زراعی احتیاج به آبیاری دارند. محصولات كشاورزی عمدتاً شامل كندم، جو، یونجه، چغندر قند، سیبزمینی و سبزی و صیفی، و بسته درجه حرارت، درختان میوه از قبیل خرما، پسته، انگور، مركبات، انار و بادام میباشد.توسعه اراضی كشاورزی بیشتر در دشتهای رسوبی و دامنهای، به علت شیب و عمق مناسب خاك و همچنین امكان انتقال و تاٌمین آب مورد نیاز گیاهان از طریق احداث قنوات، چاههای عمیق و نیمه عمیق یا مهار وكنترل آبهای سطحی احداث سدهای مختلف امكان پذیر شده است. خاكها معمولاً آهكی و واكنش خاك بالاتر از 5/7 میباشد. میزان مواد آلی خاكها معمولاً از یك درصد كمتر كمتر و فسفر و ازت قابل جذب غالباً در سطح پایینی قرار دارد. پتاسیم قابل جذب برای اكثر گیاهان معمولاً به اندازه كافی درخاك وجود دارد، ولی بعضی از گیاهان از قبیل سیبزمینی و چغندر نسبت به مصرف كود پتاسه، به ویژه در خاكهای سبك واكنش نشان میدهند. این خاكها معمولاً جوان و عمدتاً از رسوبات اواخر دوران چهارم، یعنی دوره هلوسن(كمتر از 10000 هزار سال پیش) تشكیل شده و تكامل یافته است.
شوری و قلیائیت زیاد و همچنین كمبود آب آبیاری از عوامل مهم محدود كننده بهره برداری از بعضی از خاكهای دشتهای رسوبی و اراضی پست در استانهای سیستان و بلوچستان، كرمان، اصفهان، فارس، یزد و جنوب خراسان و سمنان است. تبخیر و تعرق زیاد است. كمبود بارندگی و بالا بودن سطح آب زیرزمینی باعث تجمع املاح محلول در افقهای سطحی خاك شده و بدون انجام عملیات آبشویی و احداث سیستم زهكشی برای پایین بردن سطح آب زیرزمینی، اصلاح این قبیل خاكها ممكن نخواهد بود. درضمن، كمبود یا كیفیت نامطاوب آب آبیاری از عوامل محدود كننده در بهرهبرداری از این اراضی است. بنابراین، با آبشویی املاح محلول، احداث سیستم زهكشی، تاٌمین آب موردنیاز گیاهان، كشت گیاهان تحملكننده شوری و مدیریت صحیح اراضی میتوان از بعضی از این اراضی در تولید محصولات اراضی استفاده كرد.
افق تجمع كربناتها یا گچ كه در اثر شستشو و انتقال این مواد از افقهای سطحی به بخش زیرین خاك تشكیل شده و در بعضی موارد لایه سخت و متراكمی در اعماق خاك ایجاد مینماید. در بعضی از خاكهای نواحی خشك به ویژه در رسوبات یا تشكیلات زمینشناسی قدیمیتر و پایدار مشاهده میگردد. اكثر این خاكها به علت عمق كم و شیب نسبتاً زیاد و وجود لایه سخت و متراكم نزدیك سطح خاك استعداد زراعی ندارند، ولی میتوان آنهارا به عنوان چراگاههای فصلی مورد بهرهبرداری قرار داد. كوهها و تپه ماهورها در نواحی خشك معمولاً برهنه و فاقد پوشش خاك است، ولی در بعضی موارد به وسیله خاكهای كم عمق و پوشش گیاهی پراكنده و ضعیف پوشیده شده است.
تپههای متحرك شنی یا شنهای روان در بعضی مناطق كویری و بیابان مركزی ایران در استانهای یزد، سمنان، كرمان، اصفهان و سیستان و بلوچستان به چشم میخورد. این اراضی در اثر جابهجایی، انتقال و رسوب گذاری شن به وسیله باد تشكیل میگردد و سالانه خسارت زیادی به روستاهای مجاور، قنوات، كانالهای آبیاری، باغها و اراضی كشاورزی وارد میآورد. شنهای روان را میتوان به وسیله عملیات مالچپاشی و كشت گیاهان كویری و درختان مقاوم به خشكی، از قبیل تاق وگز، تثبیت كرد و از خسارت آنها جلوگیری نمود. هماكنون نیز اقدامات موٌثری در جهت كنترل و تثبیت شنهای روان در استانهای یاد شده انجام شده است.
خاكهای نواحی گرم و خشك
دشت خوزستان در جنوب غربی سلسله جبال زاگرس و نوار ساحلی طولانی خلیج فارس تحت تاٌثیر اقلیم گرم وخشك قرار دارد. میزان بارندگی سالانه بین 50 تا 300 میلیمتر كه عمدتاً در فصل زمستان روی میدهد. زمستان معتدل و تابستان خشك و سوزان است و كمترین و بیشترین درجه حرارت سالانه بین 10 تا 48 درجه سانتیگراد است. گیاهان زراعی سالانه و باغات میوه عمدتاً شامل گندم، جو، نیشكر، چغندر قند، یونجه و سبزی و صیفی و درختان میوه گرمسیری از قبیل خرما و مركبات است. در ارتفاعات با بارندگی بین 200 تا 300 میلیمتردر سال به علت درجه حرارت مناسب در فصل زمستان كشت گندم و جو دیم رواج دارد. به علت تبخیر و تعرق زیاد (در حدود 2500ـ3000 میلیمتر در سال) و میزان محدود بارندگی، كشت اكثر محصولات زراعی بدون آبیاری امكان پذیر نیست.دشت خوزستان عمدتاً از آبرفتهای دو رودخانه كارون و كرخه به وجود آمده است. خاكهای این دشت معمولاً عمیق، آهكی و دارای بافت سنگین است. مواد آلی این خاكها به علت درجه حرارت زیاد، نسبتاً كم، ومیزان آن از یك در صد كمتر است. میزان آهك خاك معمولاً معمولاً از 30درصد بیشتر است. پتاسیم قابل جذب در این خاكها معمولاً زیاد، ولی میزان ازت و فسفر قابل جذب غالباً كم و اكثر گیاهان زراعی احتیاج به مصرف كود شیمیایی ازته و فسفر دارند. این دشت به علت وجود خاكهای حاصل خیز، رودخانههای پرآب ودر نتیجه دسترسی به منابع آبهای سطحی و زیرزمینی و همچنین درجه حرارت مناسب برای كشت دو یا چند محصول در طول سال، یكی از مستعدترین مناطق كشور برای توسعه كشاورزی و تولید محصولات زراعی است. با مدیریت صحیح اراضی و بالا بردن بازده آبیاری و كشت محصولات مناسب، میتوان از خاكهای حاصل خیز دشت خوزستان، حداكثر بهره برداری را به عمل آورد.
بالابودن سطح آب زیرزمینی، شیب بسیار كم، نبود زهكشی مناسب و تبخیر و تعرق زیاد، باعث تشكیل و توسعه خاكهایی با شوری و قلیائیت بسیار زیاد در غرب و جنوب غربی دشت خوزستان شده است. این اراضی در وضعیت كنونی قابل بهرهبرداری برای تولید محصولات كشاورزی نیست، ولی با احداث شبكه زهكشی، تاٌمین آب مورد نیاز برای آبشویی املاح محلول خاك و همچنین كشت گیاهان مناسب زراعی و مدیریت صحیح اراضی، امكان استفاده از بعضی از این خاكها برای تولید محصولات زراعی وجود دارد.
تپههای شنی و اراضی شنی ساحلی منطقه نسبتاً وسیعی از مناطق مرزی غرب دشت خوزستان و نوار طولانی ساحلی خلیج فارس را میپوشاند. این اراضی، استعداد تولید محصولات زراعی را ندارد و باید از طریق عملیات مالچ پاشی و كشت گیاهان یا درختان مقاوم به خشكی، برای تثبیت و بهرهبرداری از آنان اقدام نمود. درختان گز و اوكالیپتوس و كنار در خوزستان و كهور و كنار در نوار ساحلی خلیج فارس در استان بوشهر و هرمزگان از درختان مناسب برای تثبیت و بهرهبرداری از این اراضی است.
مناطق وسیعی از دشت خوزستان و نوار ساحلی خلیج فارس زیر كشت درخت خرما قرار دارد. این اراضی معمولاً شوری زیادی ندارد و بسته به موقعیت جغرافیایی و فیزیوگرافی دارای بافت و خصوصیات متفاوتی است. اصلاح روش آبیاری، احداث شبكه زهكشی در بعضی مناطق وكشت واریتههای مناسب و پر محصول خرما از اقدامات اساسی در جهت بهرهبرداری صحیح از این اراضی است.
استعداد تولیدی و وسعت اراضی كشاورزی ایران
بنابر یک سرشماری عمومی كشاورزی، مساحت كل اراضی كشاورزی كشور در در حدود 9/16 میلیون هكتار برآورد شد که 4ر7 میلیون هکتار آن اراضی كشاورزی آبی، و 5/9 میلیون هكتار آن اراضی كشاورزی دیم بود. سطح زیر كشت محصولات سالانه زراعی و باغها در حدود 5/11 میلیون هكتار و مساحت اراضی كشاورزی تحت شرایط آیش4/5 میلیون هكتار برآورد شد. محصولات سالانه زراعی (آبی و دیم) در حدود 3ر10 میلیون هکتار از اراضی کشاورزی کشور، زیر کشت محصولات زراعی (آبی و دیم) بود كه حدود 45 درصد آن زیركشت محصولات زراعی آبی بود. در حدود 2/1 میلیون هكتار اراضی كشاورزی كشور، با غ و قلمستان بوده است.به طوری كه از آمار و اطلاعات ارائه شده مشاهده میگردد، سطح كل اراضی مورد استفاده در كشاورزی ایران، تنها حدود 3/10 درصد مساحت كل كشور را شامل میشود كه 7 درصد سالانه زیر كشت محصولات مختلف كشاورزی و3/3 درصد در شرایط آیش قرار دارد. سطح زیر كشت زراعت آبی، دیم و باغها، به ترتیب8/2، 5/3، 7/0 درصد مساحت كل كشور میباشد.
طبق آمار كتاب<خاكهای ایران> كه در مطالعات بعدی اجمالی نیز مورد تاٌكید قرار گرفته است، در حدود 32 میلیون هكتار از خاكهای كشور دارای قابلبت خوب و 5/18 میلیون هكتار دارای قابلیت متوسط در كشاورزی است. بقیه اراضی كشور (حدود 70درصد مساحت كشور) شامل اراضی كوهستانی، تپه ماهورها، اراضی باتلاقی، اراضی دارای شوروی و قلیائیت زیاد، ماسههای بادی، خاكهای كم عمق و غیره، در كشاورزی قابل استفاده نیست. بنابراین مطالعات مزبور از 32میلیون هكتار اراضی كشور با قابلیت خوب در كشاورزی، تنها در حدود 5/13 میلیون هكتار (42درصد) مورد بهرهبرداری قرار گرفته و بقیه اراضی به دلیل محدودیت آب آبیاری یا كمبود بارندگی نمیتواند در تولید مواد غذایی نقش مهمی داشته باشد. از 5/18 میلیون هكتار خاكهای كشور با قابلیت متوسط، فقط 800000 هكتار در زراعت مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. در ضمن، حدود 5/2 میلیون هكتار اراضی كشاورزی (آبی و دیم) كشور دارای قابلیت كم یا خیلی كم دركشاورزی بوده و به دلیل محدودیتهای مختلف نمیتواند تولید بالایی داشته باشد. توان بالقوه تولید موادغذایی كشور های مختلف براساس حفظ قدرت تولیدی و بهرهبرداری مستمر باعث لطمه و خسارت به منابع خاك دردراز مدت میگردد. باتوجه به اینكه این مطالعه در مقیاس منطقهای و كوچك صورت گرفته است، به منظور تعیین دقیق توان بالقوه تولید مواد غذایی كشور با توجه به وضع اقلیمی، منابع آب و خاك، زراعتهای مورد نیاز و همچنین نحوه مدیریت زراعی احتیاج به مطالعات وسیعتری در سطح ملی میباشد.
عوامل تخریب و انحطاط خاك در ایران
تخریب و فرسایش خاك در ایران، به دلیل قدمت بهرهبرداری از اراضی، سابقه دراز دارد كه اثرات آن به صورت خاكهای فقیر و فرسایش یافته یا اراضی شور و قلیا در بعضی نقاط كشور مشاهده میگردد. روند تخریب و انحطاط خاك در حال حاضر نیز در كشور بسیار زیاد است و سالانه صدها هزار هكتار از اراضی كشور در معرض تخریب و انحطاط قرار دارد و از ظرفیت تولیدی آنها به تدریج كاسته میگردد. در صورتی كه با تدوین سیاستهای متناسب و اجرای برنامههای حفاظت خاك، از گسترش روند آن جلوگیری به عمل نیاید، حیات كشاورزی و منابع طبیعی تجدید شونده، و در نتیجه وضع اجتماعی و اقتصادی كشور، در معرض خطر تهدید نابودی قرار خواهد گرفت.عوامل تخریب و احطاط خاك در كشور را میتوان به شرح زیر خلاصه نمود:
1. تبدیل اراضی حاصلخیز كشاورزی به اراضی غیر كشاورزی: سالانه هزاران هكتار از اراضی زراعی و حاصلخیز كشور در اثر گسترش بیرویه شهرها و مناطق مسكونی، توسعه صنایع و كارخانهها، توسعه جادهها، ایجاد كوره پزخانهها و غیره به اراضی غیر كشاورزی تبدیل شده و از دسترس كشاورزی خارج میگردد.2. فرسایش خاك: به دلیل عدم رعایت اصول حفاظت خاك در مزارع، به ویژه اراضی شیبدار زراعی، چرای بیرویه مراتع، قطع درختان جنگلی و به طور كلی نابودی پوشش گیاهی خاك، شدت فرسایش خاك در كشور بسیار زیاد است. پرشدن سریع بعضی از مخازن سدهای كشور كه با سرمایهگذاری زیاد احداث گردیده است، گسترش آبكندها در سطح مراتع و اراضی زراعی، ظهور سنگریزه در سطح اراضی، حركت شنهای روان و مانند اینها، از شواهد ناگوار شدت فرسایش و تخریب خاك در ایران است. طبق برآوردهای كلی، سالانه به طور متوسط بیش از یك میلیارد تن خاك عمدتاً از مناطق زراعی مراتع كشور فرسایش یافته و از بین میرود. این میزان خاك معادل نابودی و از بین رفتن سالانه قشر سطحی و حاصلخیز خاك به ضخامت 25 سانتیمتر در سطح حدود 300000 هزار هكتار میباشد.
3. شوری و قلیائیت: هزاران هكتار از اراضی كشاورزی كشور به علت نبود شبكه زهكشی مناسب و در نتیجه بالا آمدن سطح آب زیرزمینی، و همچنین آبیاری به وسیله آبهایی با كیفیت نامطلوب، در معرض خطر شوروی و قلیائیت زیاد قرار دارد و هر سال از قدرت تولیدی آنها كاسته میگردد.
4. تخریب وضعیت فیزیكی و بیولوژیكی خاكها: وضعیت فیزیكی و بیولوژیكی بعضی خاكهای كشور در اثر كاهش تدریجی مواد آلی، عدم رعایت تناوب صحیح زراعی، عدم مصرف كودهای آلی، كاربرد نامتناسب ماشین آلات كشاورزی و مواردی از این دست، رفته رفته تخریب و از قدرت تولیدی آنها كاسته میشود. بنابراین، باید با بهرهبرداری اصولی و صحیح از مراتع، جنگلها و اراضی زراعی، از تخریب و فرسایش بیشتر خاكهای كشور جلوگیری به عمل آید و استفاده از خاكها براساس بهرهبرداری مستمر و دراز مدت، و باتوجه به استعداد و تناسب آنها برای برای مصارف گوناگون قرارگیرد، و از تبدیل خاكهای زراعی و حاصلخیز كشور به ازاضی غیر كشاورزی ممانعت به عمل آید. از این روی، اجرای عملیات حفاظت خاك در سطح مزارع و آموزش كشاورزان جهت بهرهبرداری صحیح از منابع خاك از اهمیت ویژهای برخوردار است.
/ج