انتخاب کتاب

سراسر زندگی، مسأله است؛ و دریافت و تشخیص مسأله: مسأله واقعی از شبه مسأله (مسأله کاذب) را باید آموخت؛ و نیز باید یاد بگیریم چگونه با مسائل گوناگون روبه رو شویم، چگونه راه حلهای گوناگون را ارزیابی کنیم، و چگونه
يکشنبه، 17 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انتخاب کتاب
 انتخاب کتاب

 

نویسنده: دکتر علی اکبر شعاری نژاد




 

روش انتخاب کتاب، مهارتی است آموختنی

آموختن از خانه و مدرسه

سراسر زندگی، مسأله است؛ و دریافت و تشخیص مسأله: مسأله واقعی از شبه مسأله (مسأله کاذب) را باید آموخت؛ و نیز باید یاد بگیریم چگونه با مسائل گوناگون روبه رو شویم، چگونه راه حلهای گوناگون را ارزیابی کنیم، و چگونه مسأله مورد نظر را حل کنیم و موفق شویم. آدمی همه ی این فرایندها را از محیطهای زندگی خودش یاد می گیرد. همین یادگیری و در نتیجه آن، تغییر رفتا را «تربیت» یا «آموزش- پرورش» می خوانیم. به عبارت دیگر، یادگیری، نخستین کلید تربیت یا تغییر رفتار است، و انگیزش (برانگیختگی)، قلب یادگیری است. از این رو، می گویند: رفتار آدمی، عمدتاً محصول آموخته ها و تجربه های اوست. همواره باید، به عنوان والدین یا معلم، به یاد داشته باشیم که کودک از خانه یاد می گیرد که:
- مدرسه و مدیر و معلمان و سایر کارکنان مدرسه را چگونه دوست بدارد و احترام بگذارد.
- چگونه درس بخواند و تکالیف درسی را انجام دهد.
- چه انتظاراتی از مدرسه داشته باشد.
- چرا و چگونه مدرسه و درسها را جدّی تلقی کند.
- چگونه به انتظارات دیگران از خودش را پاسخ دهد.
- چگونه پدری یا مادری باشد.
- چگونه شهروندی باشد.
کودکان و نوجوانان باید یاد بگیرند که:
- چگونه خود واقعی شان را بشناسند؛
- چگونه این «خود» را بپذیرند؛
- چگونه طبیعت خود را فراموش نکنند و بر آن باشند. و اینها نشانه ها یا پایه های سلامت به شمار می روند.
- چگونه پدری و مادری بکند.
- چگونه همسری باشد و چگونه همسری کند.
- با همکلاسیها و هم محله ایهای خود چگونه رفتار کند.
- چگونه با دیگران، خصوصاً دارندگان فرهنگهای گوناگون، ارتباط برقرار کند، و این ارتباط را گسترش دهد.
- چگونه دانش آموزی باشد.
- چگونه فرزندی باشد.
- چگونه حقوق و وظایف یا مسئولیتهای خود را، همزمان، دریابد و رعایت کند.
- به طور کلی، چگونه زندگی کند: زندگی شاد و سالم و مؤثر.
همچنین کودکان و نوجوانان از خانواده و مدرسه، یاد می گیرند که هم خانه، هم مدرسه، و هم جامعه و جهان، مقررات انضباطی خاصی دارند که همگان (همه شهروندان) ناگزیرند آنها را دقیقاً مراعات کنند وگرنه، مجازات خواهند شد.
کودکان و نوجوانان به کتابها یا آثار مکتوبی نیاز دارند که ایشان را در آموختن و تجربه کردن مهارتهای مذکور کمک کنند. بدون اینکه، آن کتابها، رنگ موعظه و تبلیغ داشته باشند.
از آنچه گفته شد، هرچند به اختصار، این حقیقت را دریافتیم که ادبیات کودکان، عامل بسیار مؤثری در رشد و تکامل ذهنی، عاطفی، اجتماعی و گسترش تجارب کودک است و کتابهای مخصوص کودکان، مهم ترین نقش را می توانند ایفا کنند. به همین سبب، توجه به کیفیت تهیه و تدوین آنها در حد کتابهای درسی و گاهی بیش از آنها ضرورت دارد. همچنین، روشن شد که امروزه اکثر کشورها، و شاید همه ی آنها، ادبیات کودکان و نوجوانان را مسأله مهمی تلقی می کنند و فعالیتهای متعدد و متنوعی برای گسترش و تکامل آن انجام می دهند. به طوری که می توان میزان ارزشمند بودن کودک در یک اجتماع را از وضع و میزان توجه و تلاش مسئولان آموزش- پرورش به امر «ادبیات کودکان» دریافت.
به این نکته ی مهم نیز باید توجه کنیم، که هر کتاب صرفاً به سبب سادگی یا نوشتن «برای کودکان» و «برای نوجوانان» و ... روی جلد آن نباید در اختیار کودکان قرار گیرد، هرچند که بسیار زیبا و جالب تهیه شده باشد یا نام «مهم» یا «شخصیت مهم» عنوان آن باشد، بلکه ابتدا باید کتاب مناسب کودک را از میان کتابهای کودکان، انتخاب کرد. پس در بحث از «ادبیات کودکان» با این سؤال مهم، مواجه می شویم که چگونه می توان برای کودکان، کتاب انتخاب کرد؟ زیرا، همان طوری که اشاره کردیم، کوچک ترین اشتباه یا سهل انگاری در انتخاب کتاب برای کودکان و نوجوانان، ممکن است همه ی زحمات و تلاشهای مؤسسات تربیتی را خنثی کند.
بنابراین، والدینها و اولیای آموزشی (تربیتی) خصوصاً معلمان، باید در انتخاب کتابهای خواندنی کودکان (کتابهای غیردرسی) برای کودکان و کتابخانه و کلاس بسیار دقت کنند و از این نکته ی مهم، غافل نباشند که کودکان و نوجوانان، پیش از هر چیز، باید زندگی کنند: زندگی سالم و سودمند فردی و اجتماعی؛ به قدری لازم از استقلال زندگی و فکری برخوردار باشند یعنی به جای افتخار مداوم به گذشتگان و خود را به این و آن منتسب نمودن، به خود افتخار کنند و به خود متکی باشند. به بیان دیگر، هر مسئول تربیتی (والدین و معلمان و ...) باید عملاً این واقعیت را بپذیرند که درس و مشق و مطالعه ی آزاد، همگی، وسیله است تا شخص را از زندگی سالم و سازنده برخوردار سازد، نه اینکه او را از زندگی، نومید و متنفر کند و فکر و عقل او را به فساد و تباهی بکشاند.
هرگز نباید کتابی را برای کودک انتخاب کنیم که او را به تن پروری و اعتقاد به شانس و اقبال عادت دهد، یا عقاید خرافی و اوهام را به او تلقین کند. مثلاً از داستانهایی نباشد که یک جوان فقیر به سبب انجام دادن فلان کار بی اهمیت، ثروتمند شود و شهرتی جهانی کسب کند که متأسفانه این گونه داستانها و افسانه ها رادر کتابهای، مخصوصاً ادبی خود، فراوان داریم. چنانکه در داستان «سبکتکین و آهو» می خوانیم: «سبکتکین پدر سلطان محمود غزنوی روزی به قصد شکار به صحرا می رود و ماده آهویی را با بچه اش می بیند،آنها را دنبال می کند و سرانجام بچه را می گیرد و بر زین می نهد. سپس که به سوی شهر برمی گردد از پشت سر، صدایی به گوشش می رسد برمی گردد و نگاه می کند و مادر بچه آهو را می بیند که ناله کنان می آید گو اینکه بچه اش را می خواهد سبکتکین بی توجهی نشان می دهد لکن بعد دلش به حال مادر آهو می سوزد و بچه او را آزاد می کند ... در همان شب در خواب، پیرمرد بزرگواری را می بیند که به او می گوید: ای سبکتکین به جای بخششی که به آن ماده آهو کردی و بچه اش را به او پس دادی و اسب خود را بی جو گذاشتی، ما غزنین و زابلستان را به تو و فرزندان تو بخشیدیم ... !»
مسلماً کودکی که این داستان را می شنود حق دارد هرگونه فعالیت و تلاش برای پیشرفت در زندگی را بی ارزش بداند و این تصور باطل را بپذیرد که با کمترین محبت، مثلاً به یک موجود زنده، می توان حکومت چندین کشور را به دست گرفت! ... چنین آثاری به قول مرحوم دکتر هوشیار «بیشتر تصویر آمال و آرزوهای مردم و نویسندگان قدیمی ماست و از قبیل آرزوهایی است که بی تحمل رنج در انتظار گنج است، و ارتباط علت و معلولی را از بین می برد و می خواهد با سحر و جادو کارها را درست کند. در کشورهایی که دستگاه اجتماعی آنها پیرو سنن و آداب گذشته است و به زیرو رو کردن آن معتقد نیست، مردم این گونه افسانه ها و قصه ها را برای کودکان خود نقل می کنند و حتی می گویند که در خور ذهن و وضع طبیعی اطفال است، زیرا که آنان هنوز قانون علت و معلول را درک نکرده اند و عقیده دارند که در سنین بعد این گونه افسانه ها را به نظر افسانه خواهند نگریست و از تحت تأثیر آن به در خواهند آمد ...» (1) غافل از اینکه این نظر و تصور بزرگسالان است وگرنه اثری که این نوع داستانها یا افسانه ها در ذهن و فکر کودک می گذارد، چنانکه گفتیم، همیشگی است و به احتمال زیاد در رفتارهای او، به طور ناخودآگاه، منعکس خواهد شد و قبلاً هم گفتیم که برداشت کودکان از آنچه می بینند یا می شنوند، به علت نیازها، رغبتها، و تجربه های سنی خاصی که دارند غیر از برداشتی خواهد بود که بزرگسالان به دست می آورند. به عبارت دیگر، برداشت کودکان از شنیده ها و دیده ها با برداشت بزرگسالان از آنها بسیار متفاوت خواهد بود. از این رو، شدیداً توصیه می کنند که در سخن گفتن با کودکان یا نوشتن برای آنها به برداشتهای احتمالی آنها بیندیشند، نه فقط به افکار و خزانه لغات خودتان.
بنابراین، انتخاب کتاب برای کودکان باید بر تجربه ی علمی مبتنی باشد، نه اینکه بزرگسالان، ذوق و سلیقه و تمایلات خود را ملاک عمل قرار بدهند. به بیان دیگر، برای انتخاب کتاب مناسب کودکان باید از یک طرف، کودک و از طرف دیگر کتابها را شناخت. برای دریافت اینکه کودکان در هر سنی به چه نوع مطالب علاقه نشان می دهند، علاوه بر آنچه در بحث از ویژگیهای سنی کودکان در مراحل مختلف رشد و تکامل گفته شد، می توان به چهار طریق زیر آزمایش کرد:
1. قضاوت خود کودکان به وسیله ی پرسشنامه هایی که پر می کنند.
2. مشاهده ی کتابهایی که کودکان می خوانند.
3. اظهارنظرهایی که درباره ی کتابها می کنند.
4. یادداشت کردن تعداد و نوع کتابهایی که در سنین مختلف، مورد توجه کودکان قرار می گیرند.
هر یک از روشهای نامبرده، این موضوع را از لحاظی، معین و روشن می کند. چنانکه تاکنون مربیان و کتابداران از هزاران کودک و نوجوان، تحقیقات دامنه داری، به عمل آورده اند و نتایج آنها را به شکل منحنیها و نمودارها نشان داده اند که ابتدای این منحنیها اشعار کودکان و قصه است و در انتهای آنها ادبیات به معنای عالی آن، قرار دارد. و روی هم سه دوره تشکیل داده اند:
1. دوره ی افسانه
2. دوره ی داستان
3. دوره ی علاقه به واقعیت

کارل بولر

مربی معروف آلمانی سه دوره مذکور را با اصطلاح «واقعیت» چنین بیان می کند:
دوره ی افسانه را دوره ی بیگانگی از واقعیت، دوره ی داستان را دوره ی نزدیکی به واقعیت، دوره ی سوم را دوره ی توجه به واقعیت، نامیده و این دوره ها را با دوره های رشد طبیعی، و اجتماعی آدم منطبق دانسته است. (2)
اصلی که در انتخاب کتاب برای کودکان باید رعایت شود، چنانکه بارها گفته شد، «نیازها» و «رغبتهای» سنی است، زیرا کودک مادامی که خود را به مطالعه ی موضوعی نیازمند نبیند به آن، علاقه نشان نخواهد داد. به بیان دیگر، اساسی ترین انگیزه ها برای هر نوع فعالیت، انگیزه ی «نیاز» است.
متخصصان درباره ی نیازهای سنی کودکان و کتابهایی که می توانند بخوانند آزمایشهایی به عمل آورده و به این نتیجه رسیده اند که می توان بر حسب نیازهای روان شناختی کودکان، کتابهای زیر را انتخاب کرد:

الف. برای ارضای نیاز به تأمین عاطفی:

1. کتابهای مربوط به بیوگرافی و سرگذشت
2. کتابهای مربوط به مسائل خانوادگی
3. کتابهای مربوط به دوستان وفادار
4. کتابهای مربوط به شجاعت و شهامت
5. کتابهای مربوط به عقاید و افکار اخلاقی

ب. برای ارضای نیاز به وابستگی یا تعلق خاطر:

1. کتابهای مربوط به خانواده
2. کتابهای مربوط به مدرسه
3. کتابهای مربوط به اجتماع
4. کتابهای مربوط به سرزمینهای دیگر
5. کتابهای مربوط به وفاداری
6. کتابهای مربوط به بیوگرافی
7. کتابهای مربوط به محیط زندگی
8. کتابهای مربوط به پیشقدمان و پیشروان زندگی

پ. برای ارضای نیاز به محبت متقابل (دوست داشتن و دوست داشته شدن):

1. کتابهای مربوط به خانواده
2. کتابهای مربوط به زندگی حیوانات
3. کتابهای مربوط به بیوگرافی
4. کتابهای مربوط به پیشقدمان زندگی
5. کتابهای مربوط به سرزمینها و مردم دیگر
6. کتابهای مربوط به قهرمانان
7. کتابهای مربوط به علوم
8. کتابهای مربوط به حوادث
9. کتابهای مربوط به داستانهای حقیقی علمی

ت. برای ارضای نیازهای ذهنی یا عقلی:

1. کتابهای مربوط به بیوگرافی و سرگذشت
2. کتابهای مربوط به علوم
3. کتابهای مربوط به سرزمینها و مردم دیگر
4. کتابهای مربوط به اقسام هنرهای زیبا
5. کتابهای مربوط به تاریخ
6. کتابهای مربوط به فولکلور و فرهنگ عامه

ث. برای ارضای نیاز به تنوع و تجارب تفریحی:

1. کتابهای مربوط به خوش قلبی
2. کتابهای مربوط به شعر
3. کتابهای مربوط به فولکلور
4. کتابهای مربوط به داستانهایی درباره فرشتگان
5. کتابهای مربوط به حوادث
6. کتابهای مربوط به داستانهای حقیقی
7. کتابهای مربوط به بیوگرافی به شکل داستان

ج. برای ارضای نیاز عاطفه ی زیبادوستی:

1. کتابهای مربوط به شعر
2. کتابهای مربوط به هنرهای زیبا
3. کتابهای مربوط به افسانه شناسی
4. کتابهای مربوط به شاهکارها
همه ی این کتابها علاوه بر ارتباط با نیازهای سنی کودکان و نوجوانان باید از املاء و انشای درست و مطلوب و قابل فهم برای سن مورد نظر، برخوردار که در غیر این صورت، نتیجه ی مطلوب به دست نخواهد آمد، حتی اثر نامطلوبی نیز در رفتار کودک خواهد گذاشت.
عبارت «من نمی توانم»، نیروی بسیار قوی خنثی سازی در زندگی روان شناختی انسان است.

پی‌نوشت‌ها:

1. مجله ی سپیده فردا، شماره مخصوص، شهریور 1336، ص 19.
2. همان مجله، از سخنرانی مرحوم دکتر هوشیار

منبع مقاله :
شعاری نژاد، علی اکبر؛ (1390)، ادبیات کودکان، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ بیست و هفتم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.