تلويزيون و تخيل هدايت شده

در دنيايي که تلويزيون حرف اول را در اطلاع رساني مي زند و به گفته کارشناسان رسانه ، اين جعبه جادو مي تواند روي افکار مخاطبان تئاثير مستقيم بگذارد اين نکته نيز قابل طرح است که يک تصوير هيچ گاه انديشه يکساني را در همگان پديد نمي آورد. تماشاچي در دراز مدت ، چارچوب تخيل و انديشه اش را با مشاهده مستمر تلويزيون تغيير مي دهد و چون با همخواني انديشه ها، هر تصوير افکاري را در او پديد مي آورد، با گسترش زمينه هاي فکري ، در نهايت انديشه هاي مشابهي نسبت به ملل در افراد به وجود مي آورد.
دوشنبه، 29 بهمن 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تلويزيون و تخيل هدايت شده
 تلويزيون و تخيل هدايت شده
تلويزيون و تخيل هدايت شده
نويسنده:ميشل بيکس
مترجم : الهام السادات سيادتي
منبع:روزنامه جام جم
در دنيايي که تلويزيون حرف اول را در اطلاع رساني مي زند و به گفته کارشناسان رسانه ، اين جعبه جادو مي تواند روي افکار مخاطبان تئاثير مستقيم بگذارد اين نکته نيز قابل طرح است که يک تصوير هيچ گاه انديشه يکساني را در همگان پديد نمي آورد. تماشاچي در دراز مدت ، چارچوب تخيل و انديشه اش را با مشاهده مستمر تلويزيون تغيير مي دهد و چون با همخواني انديشه ها، هر تصوير افکاري را در او پديد مي آورد، با گسترش زمينه هاي فکري ، در نهايت انديشه هاي مشابهي نسبت به ملل در افراد به وجود مي آورد.يکي از يافته هاي جامعه شناسي تلويزيون اين است که تاثير آني و جزيي اين وسيله قابل ترديد است ، ولي درباره اثرات کلي و دراز مدت آن نمي توان ترديد داشت بنابراين ممکن است با مطالعه واکنش بينندگان نسبت به برنامه اي خاص ملاحظه شود که انديشه اي درست درباره ملتي که در آن برنامه نشان داده ، کسب نکرده است.آنچه مسلم است اين که تماشاچي به مرور چارچوب فکري محدود و ملي خود را دگرگون مي کند اما اين تماشاچي تا چه ميزان ازرسانه فراگير تلويزيون واقعيت ها را دريافت مي کند؟ آنچه مي خوانيد تحقيقي است که مي کوشد به اين پرسش پاسخ دهد.
توسعه دستگاه هاي انتشار و گسترش مداوم شبکه هاي جهاني ، فضاهاي اجتماعي را به طور محسوسي دگرگون مي سازد. از ديدگاه جامعه شناسي ، يکي از مهمترين نتايج دگرگوني هايي که در فضاهاي اجتماعي پديد مي آيد، تحولاتي است که در عقايد گروههاي اجتماعي نسبت به يکديگر رخ مي نمايد. آشکار است که تحت تاثير وسايل ارتباط جمعي ، هنجارها، ارزشها، الگوهاي اجتماعي بيش از پيش به درون خانواده راه مي يابند. از جانب ديگر، جوامع (ملل و تمدن ها) نيز به نوبه خود در تماس با يکديگرند. بيشتر گفته مي شود که وسايل ارتباط جمعي فاصله بين انسان ها را کاهش مي دهند. به اين ترتيب مي بينيم که دهقانان با پذيرش تلويزيون ، رويدادها و مناظر شهر را به روستا مي کشند و از انزواي اجتماعي گذشته خود بيرون مي آيند؛ همچنين طبقات مختلف اجتماع از آنچه در سطوح بالا و پايين مي گذرد اطلاع مي يابند. از خود مي پرسيم آيا اضمحلال جدار ميان انسان ها ، موجبات بروز يکنواختي يا تنوع در جهان را فراهم مي آورد؟ در ابتدا، هر دو صورت ممکن و قابل تصور مي نمايند. مي توان پيش بيني کرد که با انتشار تصاوير و راههاي زندگاني ديگران ، در هر گروه اجتماعي نوعي ترکيب و آميزه فراهم مي آيد و در تماس گروهها برداشتي يکسان از زندگي و جامعه پديد مي آورد که خود از گروههاي مسلط منشا گرفته است.
به اين ترتيب ، تمام گروهها و عناصر اجتماعي ، الگوهاي طبقه متوسط ساکن در شهرهاي صنعتي را کسب مي کنند. جامعه شناسان در 10 سال قبل نيز همين پيش بيني را کرده اند. در کتاب بوگارت که سالها بهترين اثر در زمينه وسايل ارتباط جمعي شناخته مي شد ، اين نظريه بخوبي طرح شده است.
بوگارت در نيمه اول قرن بيستم تصور مي کرد که گسترش تلويزيون با رشد طبقه متوسط و تجلي فرهنگ ميانگين که با اضمحلال فرهنگ هاي خاص همراه است ، مقارن خواهد بود. همساني سليقه ها و طرق زندگي هم عامل و هم معلول چنين گسترشي خواهد بود و آنتن هاي تلويزيون که در بامها افروخته مي شود، نشانه آشکار همساني جامعه اي است که در آن نوع زندگي طبقه متوسط شهري يعني آنچه را رايزمن در کتابش به نام «انبوه تنها» تشريح مي کند و يقه سفيدان شهرهاي بزرگ امريکا نمونه آنند، رواج مي يابد. در اين گروهها، به نظر همين مولف ، روابط مبتني بر الگوهايي خارج از گروه است.
ولي از هم اکنون ، پيش بيني هاي مختلفي مي توان کرد از جمله آن که وسايل ارتباط جمعي با نشان دادن راههاي گوناگون زندگي امکانات گوناگوني را در اختيار ما مي گذارند که در آن حق گزينش خواهيم داشت.به اين ترتيب ، وسايل ارتباط جمعي جامعه جديد را به سوي تنوع و تعدد راههاي زندگي سوق مي دهد به عنوان مثال ، در کتاب مشهور تافلر مي بينيم که مولف ، همين تعدد و تنوع را ملاحظه کرده است.آن را، هم يکي از صفات جامعه جديد مي داند و هم يکي از مشکلات آن.
تافلر در اين ميان نقش وسايل ارتباط جمعي را در اين تحول به سوي تنوع يا تنوعي که در برنامه ها و امکانات خود فراهم مي کنند، نشان مي دهد. به اين قرار، در امريکا، سينماها سالنهاي کوچک سينما درست کرده اند که در آن فيلم هايي براي گروههاي کوچکتر نمايش مي دهند. مجلات تخصصي روز به روز بيشتر مي شوند و راديو هر چند در جستجوي مستعمان بيشتري است ، ولي درصدد قبول اين واقعيت نيز برآمده است که بايد به سوي تنوع برنامه ها گام بردارد. به نظر تافلر، تلويزيون در اين مورد تاخيري از خود نشان داده است که بزودي جبران خواهد کرد. صاحب نظران ديگر نيز با توجه به انفجار الگوهاي اجتماعي و تعدد فوق العاده آنان در امريکا تحت تاثير وسايل ارتباط جمعي از هم اکنون براي تلويزيون نقش خاصي در ايجاد تحول قائلند. تقريبا مسلم شده است که وسايل ارتباط جمعي ، حائز هر دو تاثيرند: هم تشابه و هم تنوع را در سليقه ها، امکانات و بالاخره راههاي زندگي پديد مي آورند. مشکل اين است که در ابتدا تا تقريبا اواسط قرن بيستم ، تنوع اول تاثير مشهود بود، ولي پس از آن ، تاثيراتي از نوع دوم آغاز شد و به رغم پيش بيني قبلي ، تمدني پديد آورد که همساني کمتري در ارکان آن ديده مي شود. در بررسي عيني چشم اندازهاي تازه اي که از اين جهت گشوده مي شود سه سوال به نظر مي آيد: اول اين که ، آيا در عمل ، وسايل ارتباط جمعي ، تصوير متقابل گروههاي اجتماعي را روشن تر يا تيره تر مي کنند؟ به بيان ديگر ، تا چد حد به ايجاد فضايي روشن يا تيره منتهي مي شوند. سوال دوم با آينده فضاهاي اجتماعي که توسط وسايل ارتباط جمعي پديد مي آيند، مرتبط است و در اين جهت بررسي هايي را در زمينه پيشرفت فني اين وسايل و تاثير آني و غايي آن بر جوامع امروز و فردا آغاز مي نماييم.
بالاخره ، سوال سوم ، با فضاهاي تازه اي مرتبط است که وسايل ارتباط جمعي تسخير مي کنند. سپس تاثير اين وسايل ارتباطي در کشورهاي در حال توسعه مورد توجه قرار مي گيرد. نظر به اين که ، در اين مقاله محدود، امکان بررسي تمامي جهات که با اين سوالها مرتبط مي شود، موجود نيست ، صرفا به ذکر چند مثال اکتفا مي کنيم.طبيعي است که پيشرفت فنون که اضمحلال فواصل بين المللي را با آسان تر ساختن سفر پديد آورده است ، مي تواند دنياي خارج و دور از ما را نيز بدون آن که نيازي به سفر باشد، هر روز در دسترس قرار دهد. کتاب ، روزنامه ، سينما اخبار، انديشه هايي به ما القا مي کنند که به گسترش افق فکري و افزايش اطلاعات ما در مورد آنچه خارج از مرزهاي ما مي گذرد، مدد مي رساند. راديو به سهم خود چنين وظايفي را لحظه به لحظه انجام مي دهد. همانند تلويزيون که روز به روز گسترش بيشتري مي پذيرد و ادراک مستقيم پيامها را در هر لحظه براي هزاران نفر به طور سمعي و بصري ممکن مي سازد. تلويزيون ، جهان را به خانه ما مي آورد. به نظر چنين مي رسد که با اين اختراع بزرگ در عالم ارتباطات ، مساله شناخت متقابل ملتها با در دسترس بودن اطلاعاتي براي همه ، حل شده باشد. با اين همه ، اگر به دقت بنگريم ، چشم اندازهاي آينده در اين زمينه ، با توجه به عوامل مادي و رواني محدود مي نمايد. در حال حاضر، تلويزيون کمتر از راديو مورد بهره برداري قرار مي گيرد. البته به حل بعضي از مشکلات ناشي از مجموعه خطي نايل آمده اند. منظور از مجموعه خطي ، تعداد خطهايي است که تصوير ارسال شده توسط تلويزيون ، متشکل از آن است.
اما بين اين 15کشور چهارده زبان گوناگون مورد تکلم قرار مي گيرند و برگردان برنامه ها يا زيرنويس آنان نظر تماشاچيان را جلب نمي کند. در اين شرايط همچنان که ژان دارسي اشاره مي کند، در «اورويزيون» برنامه اي قابل توجه خواهد بود که توصيفي بوده و در همان لحظه قابل ترجمه باشد. تنوع زبانها در محدوده تلويزيون ، تنها مشکل آن نيست.
تصوير و شناخت متقابل ملل نقش تلويزيون در شناخت متقابل ملل ، صرفا_ در پخش چند برنامه به طور مستقيم خلاصه نمي شود. بدون آن که نقش اورويزيون را ناچيز انگاريم ، بايد بگوييم که ميدان عمل چنين مبادلاتي محدودند و مداخله اورويزيون در برنامه هاي تلويزيوني يکي از ملل عضو هم در حال حاضر و هم در آينده استثنايي و ناچيز است.حتي برنامه هاي خاصي که از فرستندگان تلويزيون يکي از ملل خريداري يا اجاره مي شود ، باز هم گروههاي زيادي را به خود جذب نمي کند بنابراين بايد شناخت متقابل ملل ، دست کم در کشورهاي صنعتي از طريق برنامه هاي داخلي در هر کشور صورت بندد. در تحقيقي از تماشاچيان پرسيده شد که : «به نظر شما تلويزيون از چه جهت بر معلوماتتان افزوده است»؟ هزاران پاسخ حکايت از آن داشت که تلويزيون ما را در شناخت بهتر ملل ديگري ياري کرده است.نبايد از چنين داده هايي تعجب کرد. تحليل محتواي برنامه هاي تلويزيون به ما نشان مي دهد که بسياري از بهترين برنامه ها به بحث از ديگر ملتها اختصاص مي يابد و عادات و رسوم ديگر ملل با تصوير منعکس مي شود.بسياري از برنامه ها زندگي هنري در امريکا ، ايتاليا و ديگر کشورها را روشن مي کند. علاوه بر اين اسناد که عمدتا براي شناخت ملل ديگر تهيه مي شوند ، بايد سخن از برنامه هايي نيز راند که در تلويزيون هر روز ، زندگي ديگر ملل را تشريح مي کند و ما را از حوادثي که در آن مي گذرد واقف مي گرداند.
هر کشور ، به منظور حفظ حقوق خود دست به تصرف در برنامه ها مي زند و اين خود پيچيدگي هاي هر توافق بين المللي را در اين زمينه نيز وارد مي سازد. بالاخره بايد از مسائل رواني نيز که در اين مورد پديد مي آيد، ذکري به ميان آوريم.برنامه هايي که خوشايند ملتي هستند، ضرورتا بر ديگر ملل تاثيري نخواهند گذاشت.بي شبهه مي توان گفت که بايد برنامه ها با سليقه مردم هر کشور منطبق شدند و سپس پخش شوند و نبايد تصور شود که ديدن آثار و برنامه هاي ملل ديگر همواره خوشايند است.
با اين همه ، علي رغم ناسزاهايي که تماشاچيان حواله تهيه کنندگان مي نمايند، تاثير خود آنان بر فرستندگان پيام مشهود و بديهي است.
همان طور که متخصصان انفورماتيک و سيبرنتيک مي گويند، فعل و انفعالي بين تماشاچيان و تهيه کننده برنامه به وجود مي آيد و اين امر، مخصوصا_ در برنامه تلويزيون هاي خصوصي با توجه به دلايل فوق الذکر طبيعي است.حتي ، زماني که تلويزيون در انحصار دولت است ، آناني که برنامه ها را تنظيم مي نمايند، نمي توانند نسبت به نظرات مردم بي توجه باشند. علاوه بر اين ، به طور طبيعي ، خود آنان نيز از شرايط جامعه خود تاثير پذيرفته اند. در نهايت بايد گفت که مشخصات قومي بر برنامه ها تاثير مي گذارند و از خلال آنان منعکس مي شوند. تمامي اين اطلاعات که تلويزيون در زمينه هاي مختلف ، درخصوص ديگر ملتها به ما مي دهد ، ارزش يکساني ندارند و بسختي مي توان قضاوتي کلي درخصوص مجموع آنان کرد. با اين همه تمامي آنان ، دارايي صفات خاص برنامه هايي هستند که از طريق تلويزيون پخش مي شوند و با مقاصد تهيه کنندگان مرتبط مي شوند. اينان يعني تهيه کنندگان برنامه ها ، کم و بيش جويندگان تصاوير و سازمان بخشان صحنه هاي نمايش اند و درخصوص جلب توجه ديگران ، لاجرم از امور جزئي فراتر رفته ، بر حوادثي تکيه مي کنند که جلب علايق کند. مسلم ، چنين تمايلي صرفا در آنان ديده نمي شود. آيا مالوي برول را از اين جهت که اسناد و مدارک خود را از سياحان مي گرفت ، متهم به قلب واقعيت درخصوص ديگر ملل نکرده ايم؟ در کتبي که از سوي اين سياحان به نگارش درآيد ، واقعيت فراموش مي شود و آنچه عجيب و غيرعادي است ، اهميت مي يابد. تلويزيون تبلور واقعيت هاي استثنايي را صورتي باز هم شديدتر مي بخشد زيرا تصاوير آن تخيل را نيز متاثر مي سازند. حتي يک گزارش دقيق از ملتي ديگر مردم را به صورتي کاملا_ متمايز از ما نشان مي دهد و اين تمايز صورتي اغراق آميز مي پذيرد. هميشه گفته اند که تلويزيون واقعيت ها را به صورتي بشدت درام آميز نشان مي دهد. بعضي خطوط و زوايا را جدا مي کند و عناصر واقعيت را از هم متلاشي ساخته بار ديگر به طريق خاصي آنان را به هم پيوند مي دهد. مطالعه کورت ولانگ در اين زمينه از همه جالب تر است.
در اين مطالعه ، پخش گزارشي از طريق تلويزيون مورد توجه قرار گرفته است که موضوع آن مراسم بازگشت فاتحانه مک آرتور به شيکاگو است.تحليل دقيق اين مولفان نشان مي دهد که آنچه تلويزيون به نمايش مي گذاشت ، به کلي با ادراک يک فرد عادي در کوچه و بازار تفاوت داشت.فرد عادي از سان چيزي نمي ديد، در صورتي که تلويزيون تمامي جريان ها را در همه وجوهش و به صورتي جالب تر به تماشاچي عرضه مي کرد. مساله تغيير استادانه اسناد و واقعيات نبود، بلکه تهيه کننده برنامه بدقت عمل کرده و وظيفه خود را بخوبي انجام داده بود. گذشته از اين ، کدام يک واقعيت بود. آنچه فرد معمولي در کوچه مي ديد يا آنچه فرستنده تلويزيون پخش مي کرد؟ در واقع بايد گفت واقعيتي که فرد عادي در کوچه و بازار با آن روبه رو است ، با آنچه تماشاچي تلويزيون مي بيند ، متمايز است.
حتي اگر تلويزيون ، در جستجوي نشان دادن واقعيت برآيد و در اين امر بي طرفي نيز نشان دهد، باز هم جهان را به طريقي خاص معرفي مي کند. درخصوص کشورهاي بيگانه مخصوصا و به صورتي اجتناب ناپذير، ديدگاهي فولکوريک مي پذيرد و بالاخره به تفاوت ها تکيه مي کند، آنچنان که ملتها را از يکديگر بيش از آن که واقعا تمايز داشته باشند، متمايز نشان مي دهد، در صورتي که در صدد شناساندن بهتر آنان به يکديگر است.تحليل محتواي برنامه ها با روشهاي دقيق و عملي نشان داده است که به عنوان مثال ، برنامه اي که در صدد معرفي بهتر اقليت هاي قومي در امريکا (مانند سياهان ، پورتوريکويي ها) برمي آيد، تصويري نادرست از آن ارائه مي کند. اين مورد خاص را جامعه شناسان ارتباطات جمعي ، تاثير عليرغم ميل خود مي دانند زيرا فرستنده پيام بر توده تماشاچي اثري بر جاي مي گذارد که به کلي با خواسته هاي او مغاير است.
بلسون مثالي آموزنده تر ارائه مي کند: برنامه اي را مطالعه مي کند که در تلويزيون انگلستان با عنوان سفر به خير به منظور افزايش جهانگردان به فرانسه ارائه مي شد. در اين برنامه ها به مردم انگلستان چنان وانمود مي شد که در کشور فرانسه بدون دانستن زبان آن ، مي توانند حوائج خود را برآورند. ولي تحقيقي که درخصوص تماشاچيان همين برنامه به عمل آمد ، نشان داد که بسياري از آنان از سفر به فرانسه صرف نظر کرده اند؛ زيرا توجشان به مساله اي جلب شده است که قبلا به آن نينديشيده بودند. هر تبليغ تلويزيوني با چنين مشکلاتي روبه رو است.
برنامه اي که در جهت افزايش تفاهم بين المللي پخش مي شود ، مي تواند نتيجه اي بکلي مغاير پديد آورد. اگر در برنامه ها ، در جستجوي جلب محبت يک ملت براي ملت ديگر برآييد ، امکان دارد بر خلاف ميل خود ، برجهاتي تکيه کند که به تشديد خشم متقابل آنان انجامد. اگر درصدد وفاداري به عينيت نيز برآييد ، باز هم هيچ گاه موفق نمي شويد زيرا تصاوير هر يک تاثيري بر جاي مي گذارند که حتما پيش بيني آن را نمي کرديد. تلويزيون به طور موثري بر عقايد قالبي انسان ها درخصوص ملل ديگر ضربه مي زند و گاه آنان را به کلي از بين مي برد. تلويزيون مي تواند نادرستي عقايد معمولي را نشان دهد اما خطر در اين است که همين وسيله ، يعني تلويزيون ، انديشه هايي را نيز به وجود مي آورد که با حقيقت منطبق نيست.گذشته از اين ، جامعه شناسان با تکيه بر اين اصل که تماشاچيان در مشاهده هر برنامه ادراک منتخبي از امور دارند، صرفا جهاتي از آن را بدقت ادراک مي کنند که با علايق قبلي آنان پيوند مي يابد. پس مبارزه عليه عقايد از پيش ساخته نيز کوششي بسيار ظريف است.در اين صورت ، آيا بايد گفت تلويزيون در نشان دادن امور واقعي نارساست؟ اين قضاوت درست نيست تصوير زباني کلي تر از کلمات است اما به طور کامل قابل فهم همگان نيست.در نهايت بايد گفت با تهيه برنامه هايي که انديشه را متاثر مي سازند و چشم اندازهاي تازه اي بر آن مي گشايند، يعني با گسترش فرهنگ در وسيع ترين و انساني ترين معناهاي آن مي توان ملتها را به شناخت متقابل واداشت.در تحقق چنين هدفي بايد از گسترش برنامه هايي که در جهتي مغاير با نظرات تهيه کنندگان آن اثر مي گذارند ، جلوگيري شود. مهمتر از همه آن که مردمان را هوشمند يا دست کم آماده تر کنم تا پيش از آن که از امور جنجالي استقبال کنند ، توجه خود را به سوي پيامهاي غيرمغرضانه و بي طرف معطوف کنند.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.