مقدمه:
چرا آخوندا فقط برای حجاب رگ گردنشون میزنه بیرون، برای گرانی و دزدی فریاد نمیزنند؟ چرا فقط شعار حجاب می دهید و خبری از شعار اقتصاد و معیست نیست؟دوقطبی سازی های حجاب و معیشت، حجاب و دزدی، حجاب و گرانی، حجاب و اختلاس،....و مواردی مثل اینها یک سوال را برای عموم مردم در ذهن می آورد که:: حجاب مقدم است یا اقتصاد مردم؟
حجاب یا نان، اولویت جامعه کدام است؟ چرا برای این جماعت حجاب مقدم بر معیشت و مردم میشود؟از چه زمانی چنین حقی را برای این قشر قرار داده اند؟
آیا چیز دیگری در این مملکت نبوده که برای این جماعت آزاردهنده باشد و صدای این قشر را در آورد که به خاطرش به خیابانها بیایند و تجمعاتی اینچنینی شکل دهند؟
به راستی اینان چه کسانی هستند که در روزگار ما دغدغه معیشت ندارند، مشکلات اقتصادی کمرشان را خرد نکرده، گرانی و وضعیت ناپایدار قیمت ارز را به هیچ می پندارند؟
حجاب مقدم است یا اقتصاد مردم؟
اولویت رهبری اقتصاد یا حجاب
حضرت آیتالله خامنهای شعار سال ۱۴۰۳، «جهش تولید با مشارکت مردم» قرار داده شده است و اشاره کردهاند که:امیدواریم با برنامهریزی مناسب برنامهریزان کشور و همکاری صاحبنظران و مشارکت عملی فعالان اقتصادی، زمینه تحقق این شعار به بهترین وجه فراهم شود.
وقتی گفته میشود یک مسئلهای مهم تر است به این معنی نیست که مسائل دیگری وجود ندارد. خیلی از جاسوسانی که وارد کشورهای مختلف میشوند.
وظیفهشان جابهجا کردن اهم و مهم در دولتهاست و به این وسیله خیلی حکومتها را به هم میریزند.
معظم له تاکید کردند که این حاشیهها شما را مشغول نکند، مسئله مهم از دید رهبری را اقتصاد و مهار تورم است لذا نباید مسئله اقتصاد را بازیچه دهیم.
حجاب برای ما مهم است، اما مقام معظم رهبری تاکید دارند که اقتصاد و مهار تورم برای ما اولویت اول را دارد؛ و این، راه را برای ما روشن میکند.
آنها که جای اهم و مهم را عوض میکنند یا دشمن نظاماند یا بازی خورده بازی دشمنان هستند. دشمنان به این نتیجه رسیدهاند.
که باید پای ائمه جمعه و مبلغین را امروز به بحث حجاب بکشانند و موضوع اصلی جامعه را حجاب قرار دهند تا مقابل جامعه قرار گیرند
صد البته که حجاب برای ما مهم است؛ اما این مسئله اصلی نیست و مهار تورم به فرموده مقام معظم رهبری موضوع اصلی جامعه است. اگرچه پیروزیها در عرصههای اقتصادی کم نیست.
اما فعالیتها و خدمات را به گوش عامه مردم نمیرسانند و این، نشان دهنده جنگ است که فقط کمبودها را بر سر مردم میکوبند، مقام معظم رهبری اولویت جامعه را مهار تورم و رشد تولید میدانند و تیترهای رسانههای ما باید بر همین اساس باشد
رهبری در کنار مسائل اقتصادی می فرمایند : حجاب یک ضرورت شریعتی است؛ شریعت است؛ ضرورت شرعی است؛ یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد؛ این را همه باید بدانند.
این که حالا خدشه کنند، شبهه کنند که آیا حجاب هست، لازم است، ضروری است، نه، جای خدشه و شبهه ندارد؛ یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود،.
منتها آن کسانی که حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند، اینها را نباید متّهم کرد به بیدینی و ضدّانقلابی؛ نه. من قبلاً هم گفتهام؛
یک وقتی در سفری از سفرهای استانی که میرفتم، در جمع علما گفتم این را؛ علمای آنجا جمع بودند؛ گفتم چرا گاهی بعضی از شما این خانمی را که حالا فرض کنید.
یک مقداری موهایش بیرون است یا به تعبیر رایج بدحجاب است ــ که حالا باید گفت ضعیفالحجاب؛
حجابش ضعیف است ــ متّهم میکنید؟ بنده وارد این شهر شدم، جمعیّت آمدند استقبال؛ شاید اقلّاً یکسوّم جمعیّت این جور خانمها هستند، دارند اشک میریزند؛
این را نمیشود گفت ضدّانقلاب است؛ این چطور ضدّانقلابی است که این جور با شوق و با حرارت و با انگیزه میآید و مثلاً فرض کنید.
در فلان مراسم دینی یا فلان مراسم انقلابی شرکت میکند؟ اینها بچّههای خودمانند، دخترهای خودمانند.
من چند بار تا حالا در خطبهی نماز عید فطر این را تکرار کردهام که در مراسم ماه رمضان، در شبهای اَحیاء ــ عکسهایش را برای من میآورند، حالا من که آنجاها را نمیتوانم [بروم] .
امّا تصویرش را برای من میآورند ــ زنها با ریختهای مختلف، قوارههای مختلف اشک میریزند؛ من حسرت میخورم به آن جور اشک ریختن!
میگویم ای کاش من هم میتوانستم این جور مثل این دختر، مثل این زن جوان اشک بریزم؛ این را چطور میشود متّهم کرد؟
بله، کار درستی نیست، بدحجابی یا ضعف حجاب درست نیست امّا این موجب نمیشود که ما این [افراد] را از حوزهی دین و انقلاب و مانند اینها خارج بکنیم و خارج بدانیم؛ چرا؟
البتّه همهی ماها یک نقصهایی داریم، باید نقصها را برطرف کنیم؛ هر چه بتوانیم برطرف کنیم، بهتر است
خلاصه کلام بحث معاش و اقتصاد و مشکلات اقتصادی سرجای خودش محفوظ است و بحث مسئله حجاب هم باید سر جای خودش مخفوظ باشد ایندو هیچ ربطی به هم ندارند.
چرا همه هجمه رسانهای دنیای کفر علیه حجاب است؟
میگویند حجاب مساله مهمی نیست و مسائل اقتصادی مهمتر است! اگر براستی چنین است، پس چرا همه هجمه رسانهای دنیای کفر علیه حجاب است؟چرا این همه هجمه مثلا علیه اقتصاد اسلامی نیست؟ یا حتی خود ولایت فقیه؟ از مخالفان قانون حجاب میپرسم: آیا شده سری به دادگاههای خانواده بزنید؟
و یکبار آمار وحشتناک طلاق را ببینید؟ و نالههای دردناک فرزندان طلاق را بشنوید؟ یا جسد خونین جنین سقط شدهای را مشاهده کنید؟
یا خبری از فشار جنسی روی جوانان که به انواع تجاوزها و قتلهای ناموسی منجر شده مطلع شوید؟ گروهی هم شنیدهاند که در صدر اسلام برخورد خاصی در مورد حجاب پیش نیامد.
اما گویا فراموش کردهاند - و شاید هم اقتضای سن است- که در اسلام کنیزان حجاب ندارند و لهذا همین مساله خود به خود سبب میشد که هیچ زن آزادهای نخواهد با کنیز اشتباه شود.
پس هیچ برخوردی هم پیش نیامد. اما کنیز قابل خریداری یا اجاره بود. حال آنکه زن آزاده جز با عقد شرعی قابل دسترس نیست.
الان هم اسم بردگی از بین رفته، اما روح کنیز صفتی در بسیاری از زنان باقیست. در حالی که امکان دسترسی وجود ندارد. همین مساله سبب سقوط اخلاق و حیا و عفت شده است.
اما براستی وقتی جامعه از حیا و اخلاق فاصله گرفت آیا انتظار دارید در جرایم اقتصادی حیا کند؟ و مثلا کسی در ملاعام گناه میکند از گناه در خفا و توی اتاق و گرفتن رشوه و نظایر آن خودداری کند؟
آیا فراموش کردهاید که لا دین لمن لا حیاء له؟ و براستی آیا شما گناه بزرگ مخفیانه را مهمتر میدانید یا گناه علنی را؟
اینکه هر گناهی وقتی که کوجک شمرده شود و ترویج شود به بزرگترین گناه کبیره تبدیل میشود؟ گناهی به نام افساد فی الارض؟ که لابد میدانید حکم شرعیش فقط اعدام است.
جهان آرا چه میگفت؟ میگفت: بچهها نترسید اگر شهر سقوط کرد آنرا دوباره فتح میکنیم، مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند! سردار سوریه سقوط کرد؟!
خوب میجنگیم پسش میگیریم که گرفتیم. هستهای را تعطیل کردند؟ خوب دوباره میسازیم. موشکها را هم اگر ببندند باز هم میتوانیم بسازیم.
اما والله بالله تالله وقتی که عفت و حیا و غیرت را از نسل و ناموس ما گرفتند دیگر نمیتوانیم به هیچ شکلی آن را برگردانیم.
وقتی نسلی برایش لوازم آرایش و خودنمایی و تبرج و شلوار فاق کوتاه و ساپورت شد هدف، دیگر این نسل برای مبارزه با آمریکا هزینه نخواهد داد. بلکه شعار میدهد سوریه را رها کن! یا برای رقاصی و کنسرت به همان بتن ریزها رای میدهند.
دوقطبی سازی های خطرناک
عدهای از کارشناسان و دلسوزان نظام بیش از هر زمان دیگری نسبت به خطرهای دو قطبی سازی در جامعه هشدار میدهند موضوعی که برخی با آن برخوردی جناحی و ساده انگارانه دارند.
نگاهی به شرایط موجود کشور حکایت از آن دارد که به واسطه برخی از کاستیها، کمبودها، عدم مدیریتها و.....
اکنون در جامعه دوقطبیهای مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در حال شکلگیری است و بسیاری نیز برای دستیابی به منافع خود در داخل و خارج از کشور بر این آسیاب آب میریزند.
این درحالی است که برخی از مسئولین کشور گمان میکنند هر نوع تغییر در برخی از موارد به معنای تغییر در کل ساختار سیاسی – فرهنگی کشور است .
اما باید در نظر داشته که برخوردهای حساب نشده با این موارد موجب ایجاد «دو قطبی»های مخرب در جامعه میشود.
نباید از نظر دور داشت که دوقطبی در هر حوزهای برای امنیت و آرامش کشور خطرناک است و کلیه کارشناسان و صاحبنظران درعرصه مختلف تأکید دارند.
که بایستی از رفتارهای تند و افراطی که باعث بروز ظهور چنین شرایطی میشود، فاصله گرفت و اجازه نداد تا دشمن بر روی آن موج سواری کند.
اما طرح چنین مسألهای از آنجا نشات میگیرد که هم اکنون در بسیاری از موارد دوقطبیهای مختلفی را در کشور شاهد هستیم
یکی از این موارد افزایش برخی رفتارهای تند در برخورد با مقوله حجاب زنان و افزایش گشتهای ارشاد است.
موضوعی که دریک سوی آن طرفداران حجاب حداکثری و در سوی دیگر طیف وسیعی از زنان جامعه که به گونه ای دیگر می اندیشند، قرار دارند.
مشکلات لاینحل و از چاه به چاله افتادن
اما این دو قطبیها بیشتر جنبه امید آفرینی در یک سو و مایوس کردن از طرف دیگر را نشان میدهد. در این میان عدهای تلاش میکنند که جامعه را نسبت به آیندهامیدوار کنند و عدهای هم به شدت بر تزریق یاس و ناامیدی به جامعه تأکید دارند.در این میان، مشارکت دولت در به وجود آمدن این شرایط و بولد کردن برخی از مواردی پیش و پا افتاده به عنوان اولویتهای اساسی کشور، تلاشی فوری برای فرار دولت و دور کردن افکار عمومی را از مسائل اصلی کشور محسوب میشود.
و در میان احزاب سیاسی نیز هریک به نوعی در این امر مشارکت کرده و طرف مقابل را به عنوان عامل اصلی ایجاد این دو قطبیسازی متهم میکنند.
چنین ساده انگاریهایی سبب شده تا دوقطبیسازی آنقدر شور شود که دو قطبیسازی منافع ملی و امنیت کشور را تهدید میکند.
این نکته منفی به گونهای است که یک قطب جامعه برای آنکه طرف مقابل به اهداف خود نرسد دست به خودزنی هم میزند.
همین امر سبب شده تا این روزها اظهار نظرها و تحرکات اجتماعی ً رنگ اصالت نداشته و بیشتر از غلبه نوعی لجاجت نشات میگیرد لجاجتی که در نهایت به از هم پاشیدگی اجتماعی و مرگ ساختار جامعه منجر شود.
پای نفوذ در میان است
وضعیت امروز جامعه ایرانی مشابهت بسیار زیادی به ماجرای کشتی دارد که از سرنشینان قصد سوراخ کردن آن را دارد و متأسفانه میبینیم که عده زیادی دارند به بدنه این کشتی میخ میکوبند.و در حال سوراخ کردن آن هستند! در حالی که این افراد نمیدانند در وضعیت پیش آمده هر چه پیش آید، برای همه خواهد بود.
ایجاد دوقطبی به ویژه در مورد موضوعات فرهنگی و اجتماعی نه تنها موجب برداشتی غلط از باورهای فرهنگی اسلامی و ایرانی در کشورمان میشود بلکه کار را به جایی میرسد که مردم در کف خیابان با رادیکالترین روشهای ممکن به اثبات دیدگاه خود بپردازند.
چنین شرایطی فضا را برای کسانی که قصد بهرهبرداری از این شرایط دارند مهیا و کشور را متحمل هزینههای بسیار سنگینی میکند.
در این میان برخی هم این سؤال را مطرح میکنند که شرایطی که پروژه نفوذ از سوی دشمنان دنبال میشود،.
انتشار دستور العملهای مختلف و بخشنامههای سازمانی و اوامر معروفی و نواهی منکراتی بر سر و روی جامعهی خسته و نیم فسرده و نشاط باخته و رمقِ معیشت ازکف وانهاده شاید بیتأثیر از اتاقهای نفوذ دشمنان نباشد.
وگرنه در وانفسای هزار و یکشبِ تنگی معیشت کدام عاقلی باورمیکند که این بلوای اخیرِباحجاب و بدحجاب یک امر طبیعیِ عادتشدهی همهسالی است و به راستی به دغدغهی عفاف است و حجاب یا....؟
راه حل به جای ایستادن مقابل هم
نباید از نظر دور داشت که در بسیاری از موارد از جمله موارد فرهنگی و اجتماعی استفاده از روشهای نرم فرهنگی، رسانهای، ترویج و تشویق بیش از روشهای سختگیرانه میتواند نتایج مثبتی داشته باشد چرا که برخوردهای سخت و بگیر و ببند جز ویرانگری و رادیکالیسم، نتیجهای به دنبال نخواهد داشت.به عنوان مثال در حال حاضر موضوعی مانند حجاب که موضوعی اعتقادی و فرهنگی است و اتفاقاً مورد قبول بسیاری از مردم قرار دارد به یک گزاره سیاسی برای مخالفت با شرایط موجود کشور بدل شده است.
مردم هم (درست یا غلط) احساس میکنند، سیستم از طریق دستور و بخشنامه و جریمه قصد دارد یک شکل مشخص از حجاب را ترویج کند و این درحالی است که آنها مشکلاتی فراتر از این شرایط دارند و برخی از مفاسد اجتماعی موجود نه به بیحجابی بلکه به شرایط اقتصادی مردم باز میگردد.
خیلی وقتها پیشنهاد راهپیمایی محجبهها در مقابل بیحجابها را میدهند که این گونه اتفاقات بسیار اشتباه است، چرا که این برنامه یعنی خراب کردنامیدهای آینده و مقابل هم قرار دادن بچههای خودمان در مقابل یکدیگر.
در موضوعات یاد شده، با توجه به غلبه سیاسی گروهی، بیشک گروه رقیب، تحت هر شرایطی منتقد است و البته در این بین آتش بیارانی برای معرکه هستند که به نسبت اهداف و تواناییهایی که دارند اقدام میکنند و موفقیت کسب میکنند.
واقعیات اقتصاد به شدت بیمار ایران، کاملاً مشخص است و حتماً اجرای نسخه شفابخش آن مستلزم کشیدن درد و رنج فراوان است؛ بنابراین بهبودی این بیماری مزمن، حتماً نیازمند همکاری است و مطلقا دو قطبیسازی به آن کمکی نمیکند.
قیافه حق به جانب
واقعیت این است که آنچه مشاهده میشود، یک زنگ هشدار واقعی است! هیچ جای دنیا مردم یک کشور به چنین دلایلی روبروی هم قرار نمیگیرند و یکدیگر را متهم به خیانت و نابرادری نمیکنند.عدهای تحت تاثیر برخی القائات یا با هدف تحتالشعاع قرار دادن موضوع، تا صحبت از لزوم برخورد با بیحجابی و مقابله با ولنگاری در حوزه پوشش میشود با قیافهای حق به جانب میگویند
«ای بابا؛ به جای این کارها، اول با دزدی و اختلاس برخورد کنید». به این واکنش از چند منظر میتوان پاسخ داد؛
پاسخ به سوال؟
1- عزم جدی مبارزه با فساد اقتصادینخست اینکه آنچه در سالهای اخیر همه به چشم دیدهاند عزم جدی در تشکیل محاکم مبارزه با فساد اقتصادی و حتی تشکیل شعب ویژه در این خصوص بوده است.
و بارها شاهد شناسایی، تشکیل پرونده، برپایی دادگاههای علنی و در نهایت صدور احکام مختلف قضایی در برخورد با مفسدان و فرصتطلبان پروندههای کلان اقتصادی بودهایم.
در این خصوص میتوان به موارد متعدد پروندههای رانتخواری با ارزهای 4200 تومانی در دوره گذشته، یا محکومیت به زندانهای بلند مدت و جریمههای سنگین برای افرادی حتی با داشتن نسبت با مسئولان در دولت قبل از برادر رئیسجمهور تا داماد یا دختر فلان وزیر و موارد مختلف دیگر اشاره کرد.
که نشان از جدیت در برخورد با فساد اقتصادی دارد و البته نمیتوان با اطمینان مدعی شد که زمینه فساد و پروندههای فرصتطلبی به طور کامل برطرف و کار تمام شده است اما نمیتوان منکر برخورد جدی با چنین مواردی شد.
2- اعتیاد یا هر مسئله خسارتباری مقدم است یا اقتصاد؟
از طرفی باید دید کسانی که خواستار رها بودن و ولنگاری در موضوع مهم حجاب و پوشش و نادیده گرفتن این تخلفات و جرائم به بهانه اولویت داشتن مبارزه با فساد اقتصادی هستند،واقعاً به این اولویتبندی و استدلال ایمان دارند یا برای به حاشیه راندن ماجرا و ایجاد شبهه به این مثلاً استدلال دامن میزنند؟!
این افراد میتوانند با این استدلال خواستار رها کردن تخلفات دیگر در جامعه شوند؟ به عنوان مثال؛ با این منطق میتوانند مدعی شوند.
که به جای حساسیت بر روی مقابله با رانندگان خاطی و بیملاحظه، یا برخورد با موضوع خانمانسوز اعتیاد و هر مسئله خسارتبار برای مردم و جامعه بهتر است به مفاسد اقتصادی پرداخت؟!
3- آیا بی حجاب و ولنگاری مشکلات اقتصادی درست می شود؟
نکته دیگر این است که اساساً چرا باید به بهانه یک اولویتبندی غیر مستند و موهوم، برخورد با یک سری از تخلفات و آسیبها تعطیل یا معطل شود؟آیا اگر با بیحجابی برخورد نشود دیگر شاهد مفاسد اقتصادی نخواهیم بود؟ آیا اگر با راننده خاطی که با عبور از چراغ قرمز جان خود و دیگران را به خطر میاندازد برخورد نشود مشکلات اقتصادی برطرف میشود؟
4- ایا اختلاس و دزدی صرفا اقتصادی و مالی است ؟
از اینها گذشته؛ درخصوص نظر آن عدهای که معتقدند مبارزه با مفاسد اقتصادی همچون دزدی یا اختلاس بر مبارزه با بیحجابی و هنجارشکنی در پوشش اولویت دارد.باید گفت آیا اختلاس فقط در مسائل مالی است؟ آیا ربایش سرمایهای بسیار ارزشمند که اساس جامعه و خانوادهها بر آن استوار است کمتر از ربایش اسکناس و سرمایه مادی است؟
در توضیح چیستی این سرمایه باید گفت؛ علاوهبر تاکیدات شرع مقدس اسلام بر حجاب و عفاف و به تبع آن توجه قانون در کشورمان به این موضوع، هر عقل منصف و فطرت صحیحی بر اینکه رها بودن جاذبههای زن و مرد در جامعه و بیقید و بند بودن روابط آنها تهدید بزرگی برای کانون خانواده و آسیب به اجتماع است صحه میگذارد.
5- آیا ححاب مختص زن است؟
گذشته از اینکه حجاب و پوشش درست و رفتار عفیفانه تنها مختص زنها نیست و مردها نیز در این خصوص بر اساس شرع و عرف و عقل و فطرت تکالیف و هنجارهایی دارند،
نمیتوان منکر این شد که با توجه به ویژگیهای آفرینش و جاذبههای ظاهری بیشتر، تکالیف و چارچوب ویژهتری برای حضور زنان در سطح جامعه دیده شده است که همانطور که گفته شد به دلایل مختلف قابل اثبات و توضیح و تفسیر است.
این آفرینش و ویژگیهای خاص که منجر به گرایش مردان به زنان میشود، چیزی است که خداوند متعال در فطرت انسان تعبیه کرده.
تا به واسطه آن زمینه و تمایل به تشکیل خانواده پاک و در چارچوب اخلاق و تعهد و در نتیجه رشد روحی و معنوی انسانها و جوامع بشری بیشتر شود.
6- حضور درجامعه و لزوم حجاب
نگاهی به احکام و تکالیف مربوط به حجاب نیز مبین این مسئله است که دستور به حجاب مربوط به زمان حضور زنان در اجتماع است،این یعنی اسلام با حضور هدفمند و ضروری زنان از جمله تحصیل علم، تفریح و... در عرصه اجتماع مخالفتی ندارد و البته این حضور را منوط به رعایت حدود و چارچوب در روابط و رعایت صحیح پوشش میداند.
وگرنه رعایت این دستورات و احکام در منزل یا در بین محارم و اعضای خانواده با این شکل نیاز نیست.
7- زیر سوال رفتن خانواده
حال اگر زنانی بدون توجه به احکام حجاب و رعایت صحیح الزامات پوشش و ارتباطات صحیح در جامعه حاضر شوند.و مردان بدون محدودیت با زنان بیحجاب مواجه شوند میتوان منکر این مسئله شد که طبیعت و نظم صحیح در روابط زنان و مردان دچار اختلال میشود؟
طبیعی است که اولین آسیب این شرایط به خانوادهها و روابط زوجین وارد میشود چرا که وقتی توجه مردان در بیرون از کانون خانواده به مشاهده و خدای نکرده نگاه آلوده و لذتجویی حرام عادت کند و نیاز و گرایش به جنس مخالف به جای چارچوب خانواده در کوی و برزن پاسخ داده شو.
د و بازار مقایسه و... ذهنها را درگیر کند، روابط زوجین پس از مدتی به سردی میگراید موضوعی که با منطق علمی و ارزشهای جوامع مختلف قابل اثبات است.
8- خسارت حجاب کمتر از خسارت اقتصاد نیست
حال کسانی که مدعی اولویت داشتن برخورد با اختلاس و دزدی هستند باید پاسخ دهند که آیا ربودن تمرکز و مهر و محبت و عاطفه یک زوج که سرمایه اصلی و مقوم زندگی مشترک آنهاست .و باعث سرد شدن روابط در کانون خانواده میشود توسط زنان بیحجاب و بدپوششی که شاید خودشان هم متوجه اثر کارشان نیستند.
و به احتمال قریب به یقین راضی به این خسارت هم نیستند کمتر از اختلاس اقتصادی است؟
آیا ایجاد احساس بینیازی به ازدواج در جوانان و خفه کردن گرایش فطری پاکی که زمینهساز تشکیل خانواده است به واسطه رواج بیحجابی و هنجارشکنی در پوشش و روابط خطا گناه کوچکی است؟
بر هم زدن تمرکز و اخلال در ذهن و تواناییهای دانشآموزان و دانشجویان به واسطه بیتوجهی به قوانین حجاب و پوشش، آن هم در کلیدیترین و سرنوشتسازترین سالهای عمر آنها کمتر از یک پرونده فساد اقتصادی است؟
از طرفی به حراج گذاشتن ثروت بینظیر گوهر وجودی و سرمایه غیرقابل ارزشگذاری یک زن یعنی حیا و عفتی که میتوانست سرمایه او در تشکیل یک زندگی مشترک پاک و انسانساز باشد در خیابان و پای نگاه هوسبازان، در نهایت بیشترین خسارت را برای خود او به ارمغان خواهد آورد.
9- حد آزادی تا کجاست؟
عدهای نیز با تکیه بر کلمه جذاب آزادی، بدون توجه به معنی حرفشان میگویند بر اساس اصل آزادی، هر کس میتواند بدون حجاب و با پوشش دلخواه در جامعه حاضر شود!این افراد البته نمیگویند که در صورت پذیرفتن این ادعا، حد توقف این آزادی و رفتار بر اساس دلبخواه کجاست؟
آیا با این شرایط یک فرد میتواند برهنه در جامعه حاضر شود و کسی نتواند به بهانه اصل آزادی متعرض وی شود؟
البته در سکولارترین و بیدینترین کشورهای غربی هم برای پوشش آزادی مطلق وجود ندارد.
و در جوامع مختلف برای حضور در دانشگاه و مدرسه یا در محل کار و اماکن عمومی هیچ کس حق ندارد هر آنطور و با هر سطح پوششی که دوست دارد حاضر شود.
مدعیان آزادی با این تعریف و منطق میتوانند مدعی شوند که آن کس که از چراغ قرمز هم عبور میکند،
یا در ملاء عام مواد مخدر مصرف یا توزیع میکند هم آزاد است و آیا از نظر آنها این آزادی ظلم به بقیه نیست؟
واقعیت آن است که تجربه حداقل صد سال غرب و کشورهای دنبالهرو آنها در حوزه پوشش و آزادی در روابط، بزرگترین سند و تجربه ایست که هشدارها درخصوص مسئله بیحجابی و عفتزدایی از جامعه ما را میتوان به آن ارجاع داد.
راهی که غرب در یک قرن گذشته در مسیر حیازدایی و زیر پا گذاشتن حجابی که زنها در آن کشورها در قرون گذشته داشتند کار را به جایی رسانده است که مثلا ماکرون رئیسجمهور فرانسه میگوید:
«زنان بیشتر و بیشتر از ترس اینکه مورد حمله و تعرض قرار بگیرند، دیگر جرأت سوار شدن به وسایل نقلیه عمومی را ندارند. ما قصد داریم حضور پلیس در حملونقل را دو برابر کنیم،.
به ویژه در زمانهایی که حملات بیشتر رخ میدهد.» یا نشریه «دیلی میل» از 6500 مورد تجاوز جنسی در بیمارستانهای انگلیس گزارش میدهد!
خشونت و تعرض علیه زنان در کشورهایی همچون آمریکا نیز پدیده و خبری است که نمونههای فراوانی برای آن قابل ذکر است،.
از آزار جنسی زنان ورزشکار تیم ملی ژیمناستیک این کشور توسط مربیان مردشان تا پروندههای متعدد تجاوز در ارتش آمریکا و... نابودی کانون خانواده در این کشورها هم حکایت خود را دارد.
10- از دینزدایی تا همجنسگرایی
البته امروز در غرب به واسطه شبکههای شیطانی و ترویج تفکرات خطرناک، برخی از مرحله دینزدایی عبور کرده و به مرحله تاریک و وحشتناک انسانیتزدایی رسیدهاند که ترویج انبوه رفتارهای زشت و غیرانسانی همچون همجنسگرایی یک نمونه آن است.بی توجهی به تجربهای که غرب پیشروی ما قرار داده است و خدای ناکرده سادهانگاری درخصوص مسئله عفاف و حجاب از سوی مردم، مسئولین و هر شخص و مجموعهای که امکان و توان برای اثرگذاری مثبت دارد.
و انفعال در برابر نقشه دشمن برای خلع سلاح مزیت دینداری و حاکمیت حیا و عفاف در جامعه اسلامی ما خطایی نابخشودنی است.
از این منظر در کنار لزوم توجه به مسئله فرهنگی و ارتقاء سطح آموزش به روز و جذاب در انتقال مفاهیم ارزشی، باید با مصادیق ترویج بیحیایی و بیعفتی و «اختلاسگران کف خیابان» برخورد مناسب و بازدارنده صورت گیرد.
11- تفکیک ضعیف الحجاب با هنجارشکنان
ضرورت تفکیک بین افراد ضعیف الحجاب با هنجارشکنان است؛ بنظر میرسد با افرادی که حجاب آنها ضعیف است باید رویکردی ایجابی در پیش گرفت، ولی در مواجهه با افراد هنجارشکن باید با روش سلبی روبرو شد.بیانات روشنگرانه رهبر معظم انقلاب درباره افراد ضعیف الحجابها راهی جدید را به مدیران فرهنگی نشان داد و اشاره دوباره ایشان در سخنرانی اول سال، مبنی براینکه حتی کسانی که به برخی احکام اسلامی پایبندی درستی ندارند،.
اما در دل به خدا و دین ایمان دارند، باید در سیاست گذاریهای ما مورد توجه قرار گیرد بنظر میرسد یک خانم کمحجاب تفاوتی ماهوی با معدود هنجارشکنانی دارد که فضای اجتماعی و اخلاقی جامعه را با قصد و نیت قبلی آلوده میکنند و یا در پی ترویج فسادند.
باید در نظر داشت بسیاری از خانمهایی که خود به رعایت حجاب کامل ملتزم نیستند، با هنجارشکنی و با ترویج مفاسد اخلاقی و اباحهگری مخالفند.
مروری بر وضعیت رعایت حجاب در جامعه نشان میدهد، قریب به اتفاق افراد جامعه علی رغم این که با هیچ برخورد سلبی و حتی تذکر روبرو نیستند،.
از کشف حجاب و رفتارهای هنجارشکنانه استقبال نکردهاند و به حفظ کیان خانواده و سلامت اخلاقی جامعه باور قلبی دارند.
بسیاری از آنها که حجاب را بطور کامل رعایت نمیکنند به تعبیر مقام معظم رهبری به خدا و قرآن و دین ایمان دارند، .
در همین شبهای قدر با تضرع در محضر خدا حاضر میشوند، لذا برای تقویت فرهنگ حجاب و عفاف در میان این افراد، صرفا باید رویکرد ایجابی با تاکید بر خانواده محوری را در پیش گرفت.
اما در عین حال رفتار عدهای معدود نیز با باورهای مذهبی و عرفی جامعه سر سازگاری ندارد و فضای عمومی و اخلاقی جامعه را آلوده میکند؛ این افراد با نیت قبلی و با آنکه میدانند هنجارشکنی آنها عبور کردن از مرزهای اخلاقی و عرفی جامعه است، بر اقدامات خود اصرار دارند.
این عده بسیار اندک بر روی صفحه سفید جامعه اخلاق مدار و خانواده دوست ایرانی بسیار بیشتر از آنچه که هستند، به چشم میآیند؛ مخصوصا که دشمن برای قبح شکنی و ترویج فرهنگ اباحه گری، بزرگ نمایی رفتارهای هنجارشکنان را در دستور کار قرار داده است
نگاه حکومت به جامعه
وقتی قرار باشد یک حکومت به جامعه نگاه کند همه کسانی که پایبندی به احکام دینی ندارند یا پایبندی کمی دارند، باز هم جزو شهروندان کشور هستند و حکومت یا نظام سیاسی نمیتواند روی این اختلاف نظرها چشم ببندد.همه این افراد، شهروندان این کشور هستند و حکومت نمیتواند به آنها بیتوجه باشد و آنها را طرد کند. مسئله دوم این است که فرض کنیم جمهوری اسلامی تفاوت این تقید را بپذیرد.
حالا حکومت دینی، فقها و علما و متدینین علاقهمند هستند که مردم را به دین و رعایت احکام و اخلاق دینی، پوشـش مناسب، اقامه نماز، انجام احکام و دستورات مذهبی هدایت کنند.
در این حالت هم باید دید نظام دینی و سیاسی ما بعد از ۴ دهه چقدر نفوذ دارد که در این زمینه توفیق یابد.
قاعدتا به خاطر شرایط سختی که امروز جامعه ما در آن قرار گرفته و ناکارآمدی هایی که در اداره کشور ظاهر شـده اسـت نمیتوان پیشبینی به خوبی درباره این توفیق داشت.
دلایل نا کارآمدی مسئولین دولتها در بحث حجاب
1- اثار سوء مدیریت بعضی مسئولین
اگر سوء مدیریت و برخی مشکلات اقتصادی را در ترویج ناهنجاریهای فرهنگی مثل بدحجابی موثر بدانیم،.در این صورت، دستاندرکاران دولتهای مدعی سازندگی و اعتدال و اصلاحات، متهمان ماجرا هستند و نه مدعی آن.
2- منافق گونه بودن بعضی مسئولین
رفتار منافقانه همین جریان التقاطی است که در مقاطع مختلف، از مرجعیت تمجید کرده پشت نام برخی چهرههای موجه پنهان شده .اما در عین حال، وقتی پای اجرای احکام ضروری اسلامی رسیده، با جریان ضد مرجعیت و دیانت و عفاف و حجاب هم پیاله شدهاند.
3- ادعای های دروغ و بی دلیل غرب
از سوی دیگر ادعای دینداری مردم ایران- مطابق تبلیغات سازمانیافته غرب- در حالی است که محافل و مراسم مذهبی در کشورمان هرسال باشکوه تر و چشمگیرتر از سال قبل دایر شده و نسل جوان پای ثابت این محافل بوده، چنانکه در محافل ماه مبارک رمضان و شبهای قدر قابل مشاهده است.با این وجود جریان غربگرا ماموریت دارد برای انکار اجرای احکام ضروری دین، جامعه ایرانی را ضعیفالایمان بازنمایی کند!
4- عدم الزام به قوانین اساسی کشور
الزام قانون در کنار الزام شرعی حجاب است. همه جای دنیا، شهروندان ملزم به پایبندی به قوانین جاری کشورها هستند.در کشور ما هم در کنار الزام شرعی حجاب، قانون رسمی کشور بر این الزام تاکید دارد و آن را موجب صیانت از عفاف عمومی میداند.
در مقابل، اتاقهای فکر و عملیات غربی، هدفگیری حجاب و عفاف و خانواده ایرانی را ضرورت تضعیف اقتدار ایران و جمهوری اسلامی میدانند و بنابراین بیعفتی و بیحجابی را ترویج میکنند.
5- مواخذه تکردن مخالفین قانون
شهروندان در هر کشوری و از جمله کشور ما، همچنان که از حقوق قانونی برخوردارند، تکالیفی هم برعهده دارند و بر همین مبنا، در صورت تخلف از موازین و خطوط قرمز قانونی، مواخذه میشوند.درک این نکته بدیهی و جهانشمول هم بهره هوشی بالایی نمیخواهد که دبیرکل حزب اشرافی و غربگرای کارگزاران سعی بر انکار آن دارد.
6- حمایت طیف سیاسی ورشکسته از بی حجابی
طیف سیاسی ورشکسته به تعبیری به نام اصلاحطلبان، در اثر بیکفایتیهای پیاپی و اشرافیگری و سیاسیکاری، سرمایه اجتماعی خود را از دست داده و سعی میکند بیاعتمادی مردم نسبت به خود را طریق دوقطبیسازی در موضوعاتی مانند حجاب و دینداری و سیاست خارجی و... ترمیم کند.این مدل سیاستورزی مسموم، حاکی از یک واقعیت است و آن اینکه طیف مذکور حتی به فرض بازگشت به سیاست و قدرت، بنایی بر حل مشکلات مردم ندارند و سیاستبازی و عوامفریبی را ترجیح میدهند.
7- حجاب سرپوش گذاشتن روی مشکلات اقتصادی
عده ای قائلند در شرایطی که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم روز به روز بدتر میشود و بسیاری از افراد به دلیل فقر دیگر توان پرداخت حداقل هزینههای زندگی شان را ندارند،پرداختن به موضوعی که قطعا اهمیت آن از معاش مردم کمتر است و این همه بحث و مجادله پیرامون آن ایجاد کردن چندان منطقی به نظر نمیرسد.
در واقع موضوع حجاب آن چیزی نیست که دستمایه مسوولان برای پرت کردن حواس مردم از اتفاقات دیگری که در جامعه در حال رخ دادن است، شود.
این همه ابلاغیه و بخشنامه و ... نمیتواند مانع از این شود که مردم طرح پرسشهای اساسی در مورد وضعیت اقتصادی، معیشت، اجاره مسکن و ... را از دولت به دست فراموشی بسپارند.
8- تفسیرسلیقه ای قانون ححاب
طبق قانون اساسی کشور بیحجابی جرم تلقی میشود اما در این قانون هیچ چارچوبی که نشان بدهد بد حجابی (از نظر کسانی که این عنوان را استفاده میکنند) میتواند جرم باشد، تعیین نشده است.در واقع که مثلا در یک شهر بزرگ اعلام میکنند که ارایه خدمات از سوی بانکها و دیگر نهادهای دولتی به زنان بد حجاب ممنوع است، در واقع خارج از چارچوب قانون حقوق اجتماعی افراد مورد تعدی قرار میگیرد.
« به موجب تبصره ماده ۶۳۸ از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی، بیحجابی بانوان به قید مجازات ممنوع و جرمانگاری شده است و کمحجابی یا بدحجابی فاقد عنوان مجرمانه است .
لذا وقتی که اصل یک رفتار جرم و قابل مجازات نیست، نمیتوان با دستور و بخشنامه و ... به نوعی شهروندان را در معرض اعمال مجاراتهای تبعی و محرومیت از حقوق اجتماعی قرار داد.
زیرا محرومیت از هرگونه حقوق اجتماعی درصورتی بر شهروندان قابل اعمال است که فرد مرتکب جرم بزرگتری شده باشد.
و در اثر اجرای حکم محکومیت، برخی از حقوق اجتماعی که در قانون احصا شده است از مرتکب برای مدت معینی سلب شود.
و جالب آنکه حتی اگر بانویی به اتهام بیحجابی محکومیت پیدا کند، این نوع محکومیت فاقد هرگونه آثار تبعی است و سلب حقوق اجتماعی را به کیفیت منعکس در قانون مجازات از حیث مصادیق را هم در پی ندارد و هیچ قانون و مقررهای در این رابطه وجود ندارد.»
در نتیجه سلب حقوق افراد الزاما باید به موجب قانون باشد نه تصمیمات سلیقهای و موردی اشخاص و مقامات رسمی. انتظار میرود که مقامات قضایی، آیینه تمامنمای قانونمداری در کشور باشند.
چرا که بر مبنای اصل قانونی بودن جرم و مجازات و اصل ۳۶ قانون اساسی، هیچ مجازاتی را نمیتوان بدون وجود قانون بر افراد وارد کرد.
و به موجب اصل بیستم قانون اساسی، همه افراد ملت اعم از زن و مرد در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردارند .
نتیجه:
از خودمان سؤال کنیم که اگر تمام تمرکزمان را بر مسائل اقتصادی بگذاریم و به بهانه اقتصاد، مشکلات دیگر را ندیده بگیریم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟برای مثال اگر والدین فقط توجهشان به آسایش جسمی فرزند باشد و از تحصیل و تربیت و سلامت روان کودکشان غفلت کنند، دستاوردشان چه خواهد بود؟
بر خلاف نسخههای غربی، اسلام برای تمام جنبههای زندگی انسان برنامهای مشخص و کامل دارد. از سویی دیگر عدمتوجه به مسئله مهم حجاب، سبب نابودی بنیان خانواده خواهد شد و میدانیم که اهمیت حضور خانواده در سلامت روان فرد و جامعه غیرقابل انکار است؛
در این صورت بهترین شرایط اقتصادی چه فایدهای خواهد داشت؟ رفاه مادی برای جامعهای رو به فنا و نابودی چه سودی دارد؟
اگر از زاویه سنتها و قوانین الهی به این موضوع نگاه کنیم با مسئله تأثیر گناه بر رزق و روزی روبهرو خواهیم شد. کم نیستند آیات و روایاتی که به این موضوع اشاره کرده اند.
در سوره مبارکه طلاق میخوانیم: «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحتَسِبُ؛ و هر کس تقوای الهی پیشه سازد، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و او را از جایی که گمان ندارد، روزی میدهد.»
در حدیثی ازرسولخدا (صلی الله علیه و آله) میخوانیم: «از گناهان بپرهیزید، زیرا خیرات را از بین میبرد.
همانا بنده خدا در اثر گناه، دانشی را که فرا گرفته از یاد میبرد یا از شبزندهداری محروم میشود. همانا بنده خدا در اثر گناه، از روزی آماده محروم میشود».
در حدیث دیگری از امام باقر علیهالسلام میخوانیم: همانا بنده مرتکب معصیتی میشود و روزی از او دفع میگردد.
با توجه به آیات و روایات، حتی میتوان یک قدم جلوتر رفت و به این گزاره رسید که تلاش برای حل مسئله حجاب، میتواند در رشد اقتصادی تأثیرگذار باشد.
از طرفی نوع پوشش با مصرفگرایی و کاهش میزان کارآمدی نیروی کار رابطهای مستقیم دارد و از این حیث هم میتوان به این نتیجه رسید که بیحجابی بر اقتصاد تأثیر منفی خواهد گذاشت.
منابع:
https://www.taadolnewspaper.ir/fa/news/190646https://www.javanonline.ir/fa/news/1186297
https://www.khabaronline.ir/news/1652678
https://www.khabaronline.ir/news/1898492
https://www.alef.ir/news/4021225007.html
https://farsnews.ir/news/14020507000680
https://www.pishkhan.com/news/316614
https://kayhan.ir/fa/news/267407
https://ensafnews.com/372357
https://ensafnews.com/401370