نشستن طولانی؛ آتش زیر خاکستر چاقی

در برکهٔ کوچولو "لوهانس"، ماهیِ چاقی به نام "پوف" زندگی می‌کرد که آنقدر تنبل بود که حتی برای شنا کردن هم از حباب‌هایش استفاده می‌کرد! کنارش، قورباغه‌ای به نام "قوربیگ" بود که آنقدر چاق بود که به جای پرش، غلت می‌زد توی برکه. پشه‌ها همیشه مسخره‌اش می‌کردند: "آقا قوربیگ! موقع غلتیدن حواست باشد ما را له نکنی!"

یک روز، ملخ آبی پیرِ برکه، با عصایش (که یک نی بود) به همه اخطار داد: "اگر همین‌طور بی‌تحرک بمانید، برکه را با چربی‌هایتان پر خواهید کرد و شکار خوبی برای شکارچیان خواهید شد و توان فرار در موقع خطر را ندارید" اما هیچکس گوش نکرد...

تا اینکه یک بچه قورباغهٔ کوچولو به نام "جیگول" پیشنهاد داد: "بیایید مسابقهٔ امداد قورباغه‌ای بگذاریم! هرکی زودتر برسه به طرف نی‌های کنار برکه، برنده استو می‌تواند شب در گل نیلوفر آبی بخوابد"

ناگهان همه به حرکت درآمدند: پوف با حباب‌هایش قورباغه‌ها را هل می‌داد، آب‌دزدک روی سطح آب اسکیت بازی می‌کرد، و حتی پشه‌های لاغر ریاد و سوت می‌زدند تا بقیه سریع‌تر حرکت کنند! حالا برکهٔ لوهانس به مرکز ورزش‌های آبی معروف شده، و قوربیگ آنقدر لاغر شده که می‌تواند بدون صدا دادن "جیم" پرش کند — البته هنوز هم بعضی وقت‌ها موقع پرش غلت می‌خورد و به پشه‌ها لگد میزند.
 

نشستن، دشمن خاموش سلامتی

بیتحرکی و میزبانی چاقی

محیط کار؛ قلمروی نشستن

اوقات فراغت؛ زمانی برای حرکت

ایده خلاقانه: بازی با تحرک

ایجاد محیطی پویا