شکست پشت ميز و نيمکت
نويسنده:حمیده بیات
منبع:روزنامه جام جم
منبع:روزنامه جام جم
استفاده از آزمون ها و ديگر ابزارها و فنون ارزشيابي پيشرفت تحصيلي يکي از مهمترين فعاليت هاي آموزشي معلمان است. طبق نظريه هاي جديد آموزشي ، معلم نه تنها در پايان دوره آموزشي ، بلکه در سراسر جريان آموزشي بايد ميزان يادگيري دانش آموزان و انشجويان خود را ارزشيابي کند که هدف اصلي از انجام آن کمک به معلم در بهبود شيوه هاي آموزشي خود ، تشخيص و رفع نواقص يادگيري دانش آموزان است.مساله ناتواني هاي خاص يادگيري يا مشکلات خاص دانش آموزان در يادگيري بعضي مواد آموزشي ، بتازگي به طور چشمگيري توسعه پيدا کرده و توجه متخصصان و دست اندرکاران مسائل آموزشي کودکان را بيش از پيش به خود جلب کرده است.در کنار کودکان ناشنوا و نابينا و عقب مانده ذهني ، کودکاني هستند بدون اين که ناشنوا يا نابينا باشند. آنچه را مي بينند درک نمي کنند و گروهي ديگر از کودکان ، با اين که از نظر ذهني عقب مانده بودند ، همانند ديگر همسالان خود از نظر هوشي ، متوسط يا بالاتر از متوسط هستند ولي با روشهاي متداول آموزشي قادر به يادگيري نيستند. اين نوشتار به بررسي علتهاي افت تحصيلي دانش آموزان مي پردازد.
مطالعات انجام شده نشان مي دهد هر کس که به فعاليت هاي خاص علاقه داشته باشد و با شيوه اي خاص رفتار کند، چيزهاي معيني را دوست دارد و از بعضي چيزها متنفر است.اين که شايد 2 نفر را نتوانيم پيدا کنيم که رفتار کاملا همانند از ايشان سر بزند ، طبعا اين پرسش را پيش مي آورد که چرا مردم رفتارهاي گوناگوني دارند؟ چرا دانشجويان در رشته هاي مختلف تحصيل مي کنند؟ چرا همه دانش آموزان و دانشجويان به يک رشته و يک درس رغبت يکسان نشان نمي دهند؟ براي اين که از يک فرد رفتاري سر بزند ، بايد اول استعداد و توانايي آن را داشته باشد. دوم ، آن رفتار را بخواهد ، مثل کسي که توانايي و استعداد نقاشي کردن را دارد ، همچنين محصلي که وارد دانشگاه مي شود بايد استعداد و آمادگي ادامه تحصيل در رشته انتخابي خود را داشته باشد و نيز عامل دروني مثل ذوق شخصي و عامل ديگري مثل کسب شهرت او را به تحصيل در آن رشته برانگيزد.
برخي جوانان ، استعداد برخي از رشته ها را ندارند يا علاقه اي به رشته اي که تحصيل مي کنند ندارند و همين موضوع باعث عقب افتادگي و احيانا رد شدن آنان مي شود. برخي از دانش آموزان در خواندن کند هستند و نمي توانند خود را با آهنگ کلاس هماهنگ کنند، اين مساله بويژه در يادگيري زبان خارجي و رياضيات بيشتر صدق مي کند ، شاگردي که در خواندن زبان خارجي ضعيف باشد يا مفاهيم رياضي را درک نکند، نمي تواند همراه با کلاس پيش برود و مدت بيشتري را صرف حاضر کردن و انجام تکاليف درسي مي کند. در اين مورد لازم است تدريس با متوسط پايين کلاس هماهنگ شود تا شاگرد ضعيف بتواند بهره اي از کلاس ببرد. گاهي عقب ماندگي در تحصيل بر اثر تشتت فکري و وضع آشفته و هيجاناتي است که به مناسبت بلوغ در نوجوانان ايجاد شده است.
از يک سو بحران بلوغ و مسائل مربوط به آن و از سوي ديگر بحران هويت و مسائل ارزشي و از طرفي روابط با والدين و همسالان ، نوجوان را بر سر راه هاي انتخاب قرار مي دهد و واقعا نمي داند از زندگي چه مي خواهد و ديگران نسبت به او چه عکس العملي نشان مي دهند. اين امور باعث ناراحتي ، افسردگي و اضطراب نوجوان و در نتيجه عقب افتادگي و شکست در تحصيل مي شود.اودلوم معتقد است که نظام آموزشي امروز براي نيازهاي مختلف دانش آموزان در مراحل مختلف رشد و با توجه به تفاوت هاي فردي آنان کافي نيست ، نظام آموزشي چنين است که به دانش آموز هر چه گفته مي شود ، بايد انجام دهد و اگر از قبول آن سرباز زند به نوعي تنبيه و زندگي براي او تلخ مي شود. اگر مطالب آموختني براي دانش آموزان جالب نباشد به طرف آن نمي روند. جالب توجه بودن براي روان ما شبيه اشتهاي به غذا براي جسم است.همان طور که جسم غذاي ناخوشايند را رد مي کند ، فکر ما نيز غذاي نامطبوع را رد مي کند.
موفقيت يک نظام آموزشي مستلزم وجود 5 رکن است :
1- برنامه تحصيلي مناسب
2- معلمان کافي و با صلاحيت
3- کتابها و وسائل درسي مناسب
4- آموزشگاه هاي مطابق با وضعيت جغرافيايي و با کيفيت مناسب
5- سازمان اداري مطابق با مقتضيات اجتماعي ، اقتصادي و جغرافيايي کشور.
چنانچه برنامه با مرحله سني کودکان مناسب نباشد يا محتواي زياد و غير ضرور را شامل شود و کتابها از نظر محتوا کهنه يا تکراري باشد و توزيع آموزشگاه ها در سطح کشور درست صورت نگيرد يا شرط ديگري تحقق نپذيرد به مشکلات تحصيلي و در نتيجه افت آن مي انجامد و سرمايه انساني ، اقتصادي زيادي تلف مي شود و طبعا جبران اتلاف نيروي انساني امکانپذير نيست و چه بسا نيروهاي فکري در جهت درست و مناسب خود رشد نکنند.
مطالعات انجام شده نشان مي دهد هر کس که به فعاليت هاي خاص علاقه داشته باشد و با شيوه اي خاص رفتار کند، چيزهاي معيني را دوست دارد و از بعضي چيزها متنفر است.اين که شايد 2 نفر را نتوانيم پيدا کنيم که رفتار کاملا همانند از ايشان سر بزند ، طبعا اين پرسش را پيش مي آورد که چرا مردم رفتارهاي گوناگوني دارند؟ چرا دانشجويان در رشته هاي مختلف تحصيل مي کنند؟ چرا همه دانش آموزان و دانشجويان به يک رشته و يک درس رغبت يکسان نشان نمي دهند؟ براي اين که از يک فرد رفتاري سر بزند ، بايد اول استعداد و توانايي آن را داشته باشد. دوم ، آن رفتار را بخواهد ، مثل کسي که توانايي و استعداد نقاشي کردن را دارد ، همچنين محصلي که وارد دانشگاه مي شود بايد استعداد و آمادگي ادامه تحصيل در رشته انتخابي خود را داشته باشد و نيز عامل دروني مثل ذوق شخصي و عامل ديگري مثل کسب شهرت او را به تحصيل در آن رشته برانگيزد.
دلايل شکست تحصيلي
بررسي دلايل شکست دانش آموزان در تحصيل به مطالعه دقيق احتياج دارد ، تنبلي يا بي ميلي را نمي توان تنها دليل عقب افتادگي تحصيلي دانست.گاهي علت شکست دانش آموزان را بايد در خانواده جستجو کرد. در خانواده هاي آشفته ارتباطات آنچنان خشک و نامردمي است که فکر و انديشه نوجوان را به خود مشغول مي کند و او را از توجه به پرداختن به درس باز مي دارد. تغيير محل سکونت و تحولات خانوادگي گاهي باعث عقب افتادگي در تحصيل مي شود. ممکن است فرد نتواند بسادگي خود را با محيط جديد وفق دهد و تغيير وضع را بپذيرد.بيشتر جواناني که به شهر و مدرسه اي انس گرفته اند وقتي به شهر و مدرسه ديگري مي روند، مدت زيادي طول مي کشد تا خود را با محيط تازه سازگار کنند و همين موضوع باعث عقب افتادگي آنان در کارهاي مدرسه مي شود.هوش ، استعداد ، علاقه ، ميل شخصي و شيوه فعاليت جوانان را در پيشرفت تحصيلي آنان بايد در نظر گرفت.برخي جوانان ، استعداد برخي از رشته ها را ندارند يا علاقه اي به رشته اي که تحصيل مي کنند ندارند و همين موضوع باعث عقب افتادگي و احيانا رد شدن آنان مي شود. برخي از دانش آموزان در خواندن کند هستند و نمي توانند خود را با آهنگ کلاس هماهنگ کنند، اين مساله بويژه در يادگيري زبان خارجي و رياضيات بيشتر صدق مي کند ، شاگردي که در خواندن زبان خارجي ضعيف باشد يا مفاهيم رياضي را درک نکند، نمي تواند همراه با کلاس پيش برود و مدت بيشتري را صرف حاضر کردن و انجام تکاليف درسي مي کند. در اين مورد لازم است تدريس با متوسط پايين کلاس هماهنگ شود تا شاگرد ضعيف بتواند بهره اي از کلاس ببرد. گاهي عقب ماندگي در تحصيل بر اثر تشتت فکري و وضع آشفته و هيجاناتي است که به مناسبت بلوغ در نوجوانان ايجاد شده است.
از يک سو بحران بلوغ و مسائل مربوط به آن و از سوي ديگر بحران هويت و مسائل ارزشي و از طرفي روابط با والدين و همسالان ، نوجوان را بر سر راه هاي انتخاب قرار مي دهد و واقعا نمي داند از زندگي چه مي خواهد و ديگران نسبت به او چه عکس العملي نشان مي دهند. اين امور باعث ناراحتي ، افسردگي و اضطراب نوجوان و در نتيجه عقب افتادگي و شکست در تحصيل مي شود.اودلوم معتقد است که نظام آموزشي امروز براي نيازهاي مختلف دانش آموزان در مراحل مختلف رشد و با توجه به تفاوت هاي فردي آنان کافي نيست ، نظام آموزشي چنين است که به دانش آموز هر چه گفته مي شود ، بايد انجام دهد و اگر از قبول آن سرباز زند به نوعي تنبيه و زندگي براي او تلخ مي شود. اگر مطالب آموختني براي دانش آموزان جالب نباشد به طرف آن نمي روند. جالب توجه بودن براي روان ما شبيه اشتهاي به غذا براي جسم است.همان طور که جسم غذاي ناخوشايند را رد مي کند ، فکر ما نيز غذاي نامطبوع را رد مي کند.
موفقيت يک نظام آموزشي مستلزم وجود 5 رکن است :
1- برنامه تحصيلي مناسب
2- معلمان کافي و با صلاحيت
3- کتابها و وسائل درسي مناسب
4- آموزشگاه هاي مطابق با وضعيت جغرافيايي و با کيفيت مناسب
5- سازمان اداري مطابق با مقتضيات اجتماعي ، اقتصادي و جغرافيايي کشور.
چنانچه برنامه با مرحله سني کودکان مناسب نباشد يا محتواي زياد و غير ضرور را شامل شود و کتابها از نظر محتوا کهنه يا تکراري باشد و توزيع آموزشگاه ها در سطح کشور درست صورت نگيرد يا شرط ديگري تحقق نپذيرد به مشکلات تحصيلي و در نتيجه افت آن مي انجامد و سرمايه انساني ، اقتصادي زيادي تلف مي شود و طبعا جبران اتلاف نيروي انساني امکانپذير نيست و چه بسا نيروهاي فکري در جهت درست و مناسب خود رشد نکنند.