تصرف اسلامی باید مسبوق به « درك حداقلی از اسلام در غرب » باشد

تصرف دینی در جهان غیردینی

نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریكا از چند منظر قابل تحلیل و بررسی است، یكی از آن ها منظر تجربه تاریخی می باشد و شایسته است كه در تبیین عقلانیت نامه مذكور به نتایج تجربه های گذشته در این خصوص تذكر
سه‌شنبه، 19 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تصرف دینی در جهان غیردینی
تصرف دینی در جهان غیردینی

 

نویسنده: دكتر احمد رهدار




 

 تصرف اسلامی باید مسبوق به « درك حداقلی از اسلام در غرب » باشد

1 نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریكا از چند منظر قابل تحلیل و بررسی است، یكی از آن ها منظر تجربه تاریخی می باشد و شایسته است كه در تبیین عقلانیت نامه مذكور به نتایج تجربه های گذشته در این خصوص تذكر داشته باشیم. از این روی، می توان به نامه آیت الله كاشف الغطاء به آمریكایی های برگزاركننده كنفرانس ضدكمونیستی در بحمدون لبنان یا به نامه های آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی به دیپلمات های انگلیسی حاكم بر عراق یا نامه های آیت الله «‌ سید مجتبی موسوی لاری » به جوانان اروپا و آمریكا و... اشاره نمود. به عنوان مثال، در سال های آخر حیات مرحوم آقای لاری كه بزرگداشتی به پاسداشت مقام ایشان در قم برگزار شد، بسیاری از سخنرانان آن همایش كسانی بودند كه از طریق نامه نگاری های ایشان به تشیع گرویده بودند. یكی از شخصیت های علمی مهم آمریكایی كه از طریق آقای لاری به تشیع گرویده بودند، پرفسور « حامد آلگار » می باشد كه انتشار كتابش درباره انقلاب اسلامی ایران در آمریكا بسیار پر سروصدا بود.
2 نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریكا را باید در شرایط نگارش آن تحلیل نمود. واقعیت این است كه ارتباط با جوانان اروپا و آمریكا در شرایط بحرانی و جنگ منطقی متفاوت از ارتباط با آن ها در شرایط عادی و صلح دارد. از این روی، به نظر می رسد، نامه مذكور را باید به مثابه یك تكنیك روان شناختانه در ساحت رسانه در شرایطی دانست كه اسلام هراسی غربی ها به ویژه به تبع اخبار درست و غلط مربوط به « داعش » از یك سو و مسأله مجله « شارلی ابدو » از سوی دیگر در اوج خود می باشد. علاوه بر این، نامه مذكور حاوی پیامی تطبیقی به جوانان غربی می باشد كه به صورت غیرمستقیم فقدان نامه هایی از جانب رهبران سیاسی - مذهبی شان خطاب به آن ها را مورد پرسش قرار داد؛ به گونه ای كه در ذهن جوان غربی این پرسش مطرح می گردد كه چرا تاكنون مدیران عالی جوامع شان نخواسته اند به طور مستقیم با آن ها صحبت كنند ؟ آیا بدین علت است كه آن ها هرگز به درك جوانان شان از امور سیاسی - اجتماعی اعتماد ننموده و از آنجا كه سیاست رنگ غالب جوامع شان می باشد، هیچ گاه جوانان را به بازی در این صحنه دعوت نكرده اند ؟ به هر حال، از نوع تفسیر رسانه های غربی از نامه مذكور مبنی بر « سخن رهبر عالی ایران با جوانان مسلمان غربی » پیداست كه آن ها نمی خواهند ذائقه جوانان غربی با خطاب مستقیم رهبران عالی تنظیم شود.
3 مطالعات شرق شناسی ( مطالعات غربی ها درباره اسلام ) از گذشته تاكنون حداقل سه مرحله تاریخی داشته است: نخست، از دوره پس از جنگ های صلیبی تا نیمه قرن هفده كه عمدتاً دارای رویكرد تاریخی بوده است؛ دوم، از نیمه قرن هفده تا نیمه قرن بیستم كه علاوه بر رویكرد تاریخی از ظرفیت های دیگر دیسیپلین های علمی از جمله سیاست، اقتصاد، مدیریت و... هم استفاده شده است؛ سوم، از نیمه قرن بیستم تاكنون كه عمدتاً دارای رویكرد مطالعات میان رشته ای می باشد. هرچند روح حاكم بر هر سه مرحله تاریخی مذكور، دغدغه تحریف آگاهانه اسلام بوده است. تفاوتی آشكار میان مستشرقین گذشته ( كلاسیك ) و معاصر وجود دارد: درحالی كه مستشرقین كلاسیك هم به زبان منطقه مورد مطالعه خود آشنا بوده اند و هم مواجهه آن ها با آن مناطق به طور حضوری بوده، مستشرقین معاصر نه آشنایی زبانی داشته و نه عموماً سابقه حضور در مناطق اسلامی دارند. این مسأله باعث شده تا بسیاری از اطلاعات و تحلیل های مستشرقین معاصر، انتزاعی و غیرواقعی باشد. از سوی دیگر، در حالی كه شرایط نشاط غرب در گذشته باعث می شد تا مستشرقین كلاسیك با آرامش و طمأنینه بیشتری به پژوهش بپردازند، مستشرقین معاصر در شرایط رشد اسلام در اروپا و آمریكا و فضای اسلام هراسی غربی پژوهش هایی عجولانه، مشوش و به مراتب غیرواقعی تر از گذشته ارائه می كنند.
4 انسان غربی معاصر در مقایسه با انسان های غربی در دهه ها و سده های گذشته از چند جهت بیشتر آماده برای « تأثیرپذیری از اسلام ناب » می باشد: از سویی، تجربه چند قرن زیست منهای خدا و معنویت انسان غربی را گرفتار چنان بن بستی نموده كه حتی برای پیش برد امور دنیایی شان، خود را نیازمند به دین و معنویت می بینند. به عبارت دیگر؛ وضعیت روانی انسان غربی به گونه ای است كه به تبع بسته بودن همه راه های فرارو ناگزیر از استماع اسلام می باشد. از سوی دیگر، ظهور جریان ها و گروه های افراطی و رادیكالی در جهان اسلام مثل القاعده، طالبان و داعش - كه در حقیقت ساخته و پرداخته خود سیاست مداران غربی می باشند - باعث شده تا انسان غربی پس از ناامیدی از حذف كامل اسلام، برای تعامل با جریان های معتدل و معقول اسلامی دارای انگیزه های مضاعف شود. خوشبختانه انسان مسلمان به ویژه در پرتو تجربه ها و اندیشه های اسلامی تولید شده در بستر امواج بیداری اسلامی به ویژه انقلاب اسلامی ایران از چنان میراث ایجابی اسلامی برخوردار گشته كه به راحتی می تواند در نهان و وجدان انسان غربی تصرف نماید. البته نباید فراموش كرد كه به رغم وجود فرصت های مذكور برای تصرف اسلامی در غرب، موانع و تهدیدهایی نیز در این خصوص وجود دارد كه برای تأثیرگذاری در غرب باید بدان ها توجه نمود. به عنوان مثال: می توان به فقدان حضور مؤثر در شبكه های مجازی و فضاهای آكادمیك غربی، فقدان كتاب هایی درخور و شایسته درباره اسلام در غرب، توانمندی های حداقلی در حوزه دیپلماسی عمومی و... اشاره نمود.
5 هرگونه حضور مسلمانان معطوف به تصرف اسلامی در غرب باید مسبوق به « درك حداقلی از اسلام در غرب » باشد. بر این اساس، اولاً نباید پنداشت كه تبیین و اجرای همه اسلام در غرب ممكن است؛ ثانیاً صحنه غرب صحنه نزاع های درون گفتمانی اسلامی نبوده و از این روی، مسأله اسلامی در آنجا خود اسلام نه خرده گفتمان های شیعی و سنی می باشد؛ بدین معنی كه حتی مسلمانان حداقلی ( ناآگاه یا غیرملتزم به اسلام ) هم در جبهه اسلامی قرار داشته و هرگونه مدیریت اسلامی در غرب - نظریه كمیت اندك مسلمانان - لازم است با توجه به همه ظرفیت های اسلامی در آنجا صورت گیرد. البته باید توجه داشت از آنجا كه اطلاعات غربی ها نسبت به اسلام اندك می باشد، لازم است فعالیت اسلامی در غرب بسان شرایط عصر نزول، به تدریج و مناسب با فهم و شرایط خاص غرب صورت پذیرد. به عبارت دیگر: نباید پنداشت كه تحقیقات اسلامی در مراكز پژوهشی كنونی قم مناسب با نیازمندی های علمی و عملی مسلمانان و غیرمسلمانان در غرب می باشد.به نظر می رسد، مطالعات تطبیقی درباره سخنان منسوب به حضرت موسی و حضرت عیسی در عهدین با مأثورات و منصوصات اسلامی یكی از شیوه های مناسب تبلیغ اسلامی در غرب می باشد. همچنان كه ارائه مباحث قرآنی سوره مریم در مقایسه با دیگر سوره ها برای اروپا و آمریكای مسیحی مناسب تر می باشد.
6 تنها متغیر اساسی برای تصرف اسلامی در اروپا و آمریكا تولید محتوای اسلامی در سطوح و ابعاد مختلف نمی باشد، بلكه متغیرهای مهم دیگری از جمله متغیر شبكه توزیع نیز وجود دارد. متأسفانه همان اندك تولیدات اسلامی نسبتاً مطلوبی هم كه تولید شده به دلیل ضعف در شبكه توزیع مناسب در دنیای غرب مورد استفاده مخاطبین اندكی قرار گرفته است. به نظر می رسد، علاوه بر ضعف در تكنولوژیها، ساختارها و بسترهای ارتباطی، یكی از دلایل مؤثر در توزیع نامناسب محتویات اسلامی در دنیای غرب، رصدهای ناقص و گاه غلط از كم و كیف نیازمندی های انسان غربی در خصوص اسلام می باشد كه شاید دلیل مهم آن، غفلت از ایجاد شبكه های توزیع بومی ( نه بیرونی ) باشد. به عبارت دیگر؛ تناسب محتوایی تولیدات اسلامی با نیازمندی های انسان غربی یكی از شروط تأثیرگذاری اسلامی در عالم غرب است. رصد درست نیازمندی های مذكور مستلزم شناخت حداكثری از عالم و تاریخ غرب می باشد كه یكی از راه كارهای مناسب برای این منظور، تأسیس دانشكده های غرب شناسی در عالم اسلام است. هرچند می توان برای دانشكده های مذكور رسالتی فراتر از دانشكده های شرق شناسی در غرب در نظر گرفت، اما حتی اگر تنها متناظر معكوس همان كارویژه را هم داشته باشند، كاری بس سترگ خواهند بود.
7 بی شك، تأثیرگذاری اسلامی در دنیای غرب مستلزم حضور مستقیم در دنیای اروپا و آمریكا نمی باشد، بلكه بخش قابل توجهی از این مهم حتی می تواند از طریق حضور فعال در شبكه های مجازی نیز محقق گردد. متأسفانه در حالی كه قطعاً بخش مهمی از رویارویی آینده اسلام و غرب در ساحت مجازی صورت خواهد گرفت، تخصص و توان مندی كاربران اسلامی در ساحت مذكور در مقایسه با رقبای غربی شان بسیار حداقلی می باشد و شاید یكی از دلایل مهم آن فقدان استراتژی های كارآمد در خصوص كم و كیف حضور مسلمانان در فضای مجازی باشد. مسأله های فراروی جهان اسلام در ساحت مجازی چنان فراوان و سنگین اند كه حل مطلوب آن ها جز از طریق تأسیس نهادی در مقیاس بین الملل اسلامی با عنوانی شبیه « سازمان فعالیت های اسلامی در ساحت مجازی » ممكن نخواهد بود. بی شك، مهمترین كار ویژه سازمان مذكور پس از طرح الزامات ایجابی اسلامی در ساحت مجازی، تأثیر بر سیاست گذاری های غربی در خصوص تصویر مجازی اسلام و مسلمین در این ساحت می باشد. تأثیر مذكور نه فقط از طریق تعاملات قراردادی با سازمان های مشابه در عالم غرب، بلكه از طریق به نمایش گذاشتن قدرت فعالیت های مجازی جهان اسلام می باشد، به گونه ای كه سیاست گذاران مجازی غرب تخطی از اصول انسانی در ساحت مجازی را با پیامدهایی هزینه بر تصور نمایند.
8 قرن هاست كه « سیاست » متغیر اساسی در تعیین روابط جهان اسلام و غرب بوده است، به گونه ای كه حتی در فرهنگی ترین روابط میان آن دو نیز رد پای سیاست به وضوح نمایان می باشد. واقعیت این است كه هیچ واژه ای به اندازه واژه « استعمار » نمی تواند بیان گر روح سیاست غربی در قرون اخیر باشد. به استثنای دهه های اخیر، به دلایلی مهمترین و مؤثرترین نهاد اعمال كننده سیاست خارجی، دستگاه دیپلماسی رسمی كشورها بوده است. روابط كشورهای جهان در دهه های اخیر به گونه ای تغییر یافته كه دیپلماسی عمومی كه در گذشته به عنوان بخشی كوچك در ذیل و ظل دیپلماسی رسمی در نظر گرفته می شد، ‌اینك به دستگاهی در عرض آن و حتی در مواردی مؤثرتر از آن عمل می نماید. در چنین شرایطی و به ویژه به دلیل حساسیت دستگاه دیپلماسی غرب نسبت به دستگاه دیپلماسی رسمی كشورهای اسلامی مخالفش، استفاده از ظرفیت های دیپلماسی عمومی یكی از بهترین راه های تعامل و تصرف اسلامی در غرب می باشد. به نظر می رسد، مؤثرترین شكل استفاده از دیپلماسی عمومی آن گاه محقق خواهد شد كه جهان اسلام دارای یك « شورای عالی دیپلماسی عمومی » باشد تا هم روابط میان خود كشورهای اسلامی حداكثری و هم روابط میان آنها و دنیای غرب بهینه و به سود عالم اسلامی شود.
9 اطلاعات موجود درباره اسلام در جهان غرب بسیار تحریفی و اندك و در جهان اسلام بسیار تخصصی و زیاد می باشد. از این روی، عموم انسان های غربی برای كسب اطلاع از اسلام با محدودیت هایی رو به رو هستند و متأسفانه آنچه در دایره المعارف های موسوم به دایره المعارف اسلام در دنیای غرب وجود دارد، هرچند در برخی از مدخل دارای محتوای درست و صحیح می باشد، اما در اكثر موارد از نقایصی مانند ضعف و تحریف رنج می برند.از این روی، شایسته است دایره المعارف اسلام ناظر به سطح نیاز و مواجهه انسان غربی با اسلام به زبان انگلیسی و با قلم محققان مسلمان نگاشته شده و در اختیار غربی ها گذاشته شود. برای تأثیر اسلامی در انسان غربی، بی شك، دایره المعارف مذكور نباید فقط واجد شاخصه های آكادمیك باشد، بلكه لازم است تا از ویژگی های تأثیر در حوزه فرهنگ عمومی نیز برخوردار باشد. اهمیت این قضیه تا بدان حد است كه اگر امكان جمع میان ویژگی های آكادمیك و فرهنگ عمومی در یك دایره المعارف وجود نداشته باشد، شایسته است تا دایره المعارف هایی درباره اسلام تألیف گردد كه هر كدام ناظر به طیف خاصی از انسان های غربی باشد.
10 اسلام دین آخرین و دین جامع و جهانی می باشد و به همین علت، آموزه های آن به گونه ای است كه به سهولت می تواند با همه انسان ها حتی پیروان دیگر ادیان نیز تعامل و گفت و گو برقرار كند. در قرآن كریم آیات زیادی وجود دارد كه مخاطب آن ها نه مؤمنین به اسلام، بلكه عموم انسان ها است. همچنان كه در سیره پیامبر اسلام و جانشینان معصومش نیز اندیشه و رفتارهایی وجود دارد كه همه انسان ها بدون تحمل هرگونه تكلفی می توانند با آن ها ارتباط برقرار نمایند. به رغم این، متأسفانه تبلیغات منفی رسانه های غرب درباره اسلام چنان زیاد و فراگیر می باشد كه تا حد قابل توجهی امكان مواجهه اولی انسان های غربی با متون اصیل اسلامی را منتفی نموده است. تجربه تاریخی مواجهه انسان های غربی با متون اصیل اسلامی به خوبی گواه بر جذابیت آن متون در نزدشان می باشد. از این روی، شایسته است تا دعوت های اسلامی در غرب، نه بر پایه تفاسیر افراد از اسلام، بلكه بیشتر می تواند معطوف به امكان های مواجهه انسان غربی با همان متون اصیل و اولیه اسلامی باشد.
منبع مقاله :
عصر اندیشه، شماره6



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط