فرصتي براي بازگشت به فطرت

اژه «عيد» تنها يك بار در قرآن آمده است (1).به روزهايي كه مشكلات از قوم و جمعيتي برطرف مي شود و بازگشت به پيروزيها و راحتيهاي نخستين، عيد اطلاق مي شود.در اعياد اسلامي به مناسبت اينكه در پرتو اطاعت يك ماه رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج، صفا و پاكي نخستين به روح و جان باز مي گردد و آلودگيهايي كه بر خلاف فطرت است از ميان مي رود، عيد گفته مي شود و از آن جا كه روز نزول مائده روز بازگشت به پيروزي، پاكي و ايمان خدا بوده است، حضرت مسيح آن را عيد ناميده است.و همان طور كه در روايات آمده، نز
چهارشنبه، 1 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرصتي براي بازگشت به فطرت
فرصتي براي بازگشت به فطرت
فرصتي براي بازگشت به فطرت
نويسنده:محمدحسن پاكدامن
منبع:روزنامه قدس
واژه «عيد» تنها يك بار در قرآن آمده است (1).به روزهايي كه مشكلات از قوم و جمعيتي برطرف مي شود و بازگشت به پيروزيها و راحتيهاي نخستين، عيد اطلاق مي شود.در اعياد اسلامي به مناسبت اينكه در پرتو اطاعت يك ماه رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج، صفا و پاكي نخستين به روح و جان باز مي گردد و آلودگيهايي كه بر خلاف فطرت است از ميان مي رود، عيد گفته مي شود و از آن جا كه روز نزول مائده روز بازگشت به پيروزي، پاكي و ايمان خدا بوده است، حضرت مسيح آن را عيد ناميده است.و همان طور كه در روايات آمده، نزول مائده و سفره الهي در روز يكشنبه واقع شده است و شايد يكي از علل احترام روز يكشنبه در نظر مسيحيان نيز همين بوده است و اگر در روايتي كه از علي (ع) نقل شده مي خوانيم :«هر روز كه در آن، معصيت خدا نشود عيد است» (2) نيز اشاره به همين موضوع است؛ زيرا عيد واقعي، روز ترك گناه، روز پيروزي و پاكي و بازگشت به فطرت نخستين است(3).
در كتابهاي لغت نيز به اين حقيقت اشاره شده است، چرا كه لفظ عيد از عاد (عود )يعود به معناي بازگشت در فرهنگ فارسي آمده است(4).
همچنين در منظر عارفان، عيد روزي است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها برگزيده و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته است و آنان را اجازه داده تا در اين روز، در حضرت او گرد آيند و برخوان كرم او بنشينند، ادب بندگي به جاي آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند و از خطاهاي خويش پوزش خواهند(5). به يقين، عيد بزرگ فطر يكي از همان روزهاي برگزيده خداست.واژه هاي فطر و فطر كه جمعشان فطور است، به معناي آغاز خوردن و آشاميدن است و در معنايي ديگر، فطر، يعني زماني كه انگور دانه هايش درآمده باشد(6).
با اين تفاسير به خوبي آشكار است كه عيد الفطر يعني عيدي كه در آن روزه گرفتن حرام است و در نتيجه، ثمره يك ماه عبادت و بندگي خدا در آن ظاهر مي شود.شايد با شنيدن كلمه (فطر) ناخودآگاه واژه فطرت را به ياد آوريم.
فطرت كه همان طبيعت و سرشت و نهاد اصيل آدمي است، چشم انداز آن، روش و طريقه اي است كه آدمي با گام نهادن در آن مي تواند محصول عاقبت و عافيت دنيا و آخرت را بچيند...و اين حقيقت در روز عيد فطر عيان است كه انسانهاي روزه دار هر چه در اين ماه بيشتر در روش و طريق حق، انديشه نموده و بازگشت به خود و خداي خود كرده باشند، در اين روز ميوه شادي آن را مي چينند و احساس مي كنند نسبت به ماههاي گذشته تفاوتي كرده اند، رويشي داشته اند، رشدي نموده اند و اين چيزي نيست مگر همان موعد سر زدن طبيعت و خوي خفته آدمي كه در اين روز پس از يك ماه بندگي خدا انسان را به شادي و تشكر وا مي دارد.در تاريخ اسلام ثبت است، عيد فطر اولين عيد در اسلام بود كه پيامبر (ص) در سال دوم هجري نماز آن را اقامه كرد و تا هنگام وفات بر آن تأكيد مي ورزيد(7) .
اين عيد كه «يوم الرحمه» ناميده شده است؛(8) عيدي است سراسر شكوه و خوشحالي، براي مؤمنين به لحاظ اميد داشتن به قبولي اعمالشان، از بين رفتن گناهانشان و بهره وري از ثواب و عطاياي روزه ها و عبادتهايشان (9). از سنن و مستحبات روز عيد فطر اين است كه سالك پاك گشته از گناه، غسل كند و زكات فطريه اش را قبل از خواندن نماز عيد بپردازد(10).
از خانه اش خارج نشود مگر، آن كه كامش را به طعامي شيرين، همانند شكر و خرما حلاوت بخشد(11) به نيت شفاي دردهايش، كمي از تربت امام حسين (ع) را تناول كند(12).جامه هاي نظيف و تازه اش را بپوشد.در حالي كه اظهار خوشحالي مي كند (13).
آن گاه با دلي اميدوار در مصلايي كه آسمانش را نمازگزاران مي بينند، نماز عيد فطر را به جا آورد،(14) سپس در ميثاقي مجدد با امام عصر (عج )دعاي ندبه را زمزمه كند(15). چنين مومني از آن گاهي كه از خانه اش به سوي مصلي گام برداشته است، همه چيز را به ديده عبرت مي نگرد؛ حال و هواي مردم را به لحاظ قيافه هاي گوناگون، لباسهاي متفاوت، شيوه هاي حركت به سوي مصلي و ايستادن در صف نماز و گوش كردن به خطبه هاي نماز عيد فطر را تفسير به احوال قيامت مي كند و از آن پند مي گيرد (16).
گرچه برخي از درك اين رموز معنوي و عرفاني محرومند و اين روز سراسر رحمت الهي را نيز همانند ديگر روزها به لهو و لعب مي پردازند، همان گونه كه حضرت مجتبي (ع )روز عيد فطر جمعي را در حال بازي و خنده ديد.به اصحاب خويش فرمود :خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه قرار داد تا در آن به طاعت و عبادت گرايند و در اين فضيلت بر يكديگر سبقت گيرند تا در نتيجه به پيشگاه لطف او نزديك شوند.جمعي در اين مسابقه شركت كردند و گوي سبقت از ميدان سعادت ربودند و عده اي هم هيچ كاري نكرده و قدمي برنداشتند.مرا شگفت آيد از اينان كه خندان و شادمان بازي كنان مي روند، در صورتي كه اگر پرده برداشته شود، ببينند كه نيكوكاران به پاداش خود رسيده و زيانكاران همچنان در زيانكاري مانده اند (17).
پس شايسته است همنوا با كلام امام سجاد (ع )شويم و بخوانيم: «پروردگارا بر محمد (ص )و آل او (ع )درود فرست و مصيبت ما را در اين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدي مبارك و خجسته بگردان و آن را از بهترين روزها قرار ده كه بر ماگذشته است كه در اين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهي و گناهانمان را بشويي و خداوندا بر ما ببخشايي آنچه در پنهان و آشكار گناه كرديم...خداوندا در اين روز عيد فطرمان كه براي مؤمنان عيد و خوشحالي و براي مسلمانان روز اجتماع و گردهمايي قراردادي، از هر گناهي كه مرتكب شده ايم و هر كار بدي كه كرده ايم و هر نيت ناشايسته اي كه در خميرمان نقش بسته است به سوي تو باز مي گرديم و توبه مي كنيم...توبه اي كه در آن بازگشت به گناه هرگز نباشد و بازگشتي كه در آن هرگز روي آوردن به معصيت نباشد...بارالها؛ اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و در اين روز ما را توفيق بازگشت به سويت و توبه از گناهان را عطا فرما(18)... و كلام آخر اين كه پس از تأمل در مضامين دعايي كه در قنوتهاي نماز عيد فطر خوانده مي شود، به دست مي آيد كه عيد فطر را خداوند براي اهل بيت (ع )و خاندان رسالت، مزيد اعتبار و شرافت و مجد و عظمت قرار داد، زيرا ايشان عوامل نجات سالكان را در جامعه باعث گشتند.
از اين رو، گر چه روز عيد فطر براي مؤمنان و سالكان عيد است اما براي اهل بيت كه هميشه در عبادت الهي شناورند و از گناه و معصيت معصومند، به معنايي بالاتر از مفهوم عيد كه همان مزيد اعتبار و شرافت و مجد و عظمت است، نهادينه و تفسير مي شود. ديگر اينكه اجتماع مسلمين در مصلي ها براي خواندن نماز عيد فطر و قربان در گونه اي ديگر يادآور اجتماع گسترده مسلمانان در حج است كه اين مطلب نمايانگر حكمت و فلسفه اي وحدت طلب در راستاي اتحاد و انسجام جامعه اسلامي و پرهيز از تفرقه است.

پي نوشت ها

1- مائده / 114
2- ر.ك :بحارالانوار 136/88
3- ر.ك :تفسير نمونه 131/5
4- ر.ك :لغت نامه دهخدا ذيل كلمه عيد
5- ر.ك :سلوك عارفان، ترجمه المراقبات في اعمال السنه / 273
6- ر.ك :فرهنگ الفبايي الرائد 132 - 131/7
7- ر.ك :فتح العزيز 3/5
8- ر.ك :بحارالانوار 234/61
9- ر.ك :مسارالشيعه / 30
10- ر.ك :عروة الوثقي 151/2
11- ر.ك :المهذب 121/1
12 -ر.ك :السرائر - 124/3الحدائق الناظره 273/10و شيخ مفيد در مسارالشيعه / 30 مي نويسد :«و يستحب تناول شي من تربة الحسين (ع )فان فيها من كل داء»
13 -ر.ك :كشف الغطاء 256/1
14 -ر.ك :مسارالشيعه 30
15 -ر.ك :اقبال الاعمال 233/2
16 -ر.ك :روضة الواعظين / - 352 ميزان الحكمه ( 132 - 131/7حضرت علي (ع )در خطبه عيد فطر به اين حقائق اشاره كرده است ).
17 -ر.ك :من لايحضره الفقيه 174/2
18 -ر.ك :صحيفه سجاديه ترجمه از ماهنامه پاسدار اسلام شماره 101ارديبهشت 1369





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما