زیرنظر دکتر جمال کامیاب: معاون برنامه ریزی و توسعه
از منظر جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی، «شهر» پیچیده ترین جایی است که انسان در آن سکونت دارد و گسترده ترین پیوندهای انسان با محیط در آنجا شکل می گیرد. شهر، ظرف فعالیت های انسان و ترکیبی از عناصر طبیعی و ساخته های دست انسان است. شهر، همواره حواس مختلف انسان را تحت تأثیر خود قرار می دهد. «شهر» تبلور آرزوها و تفکرات جامعه است. اثری انسانی با عمری نسبتاً طولانی است. انسان همواره برای زیباتر کردن محیط زندگی خود از خانه و محل کار گرفته تا کوچه، خیابان و میدان در سعی و تلاش بوده است. بنابراین «شهر» به عنوان بستر و محیط زندگی انسان، باید علاوه بر تأمین نیازهای زیستی و مادی مردم بتواند هر چه بیشتر به نیازهای اجتماعی، روانی و عاطفی آنان نیز پاسخ دهد.
ساختمان، بنا، فضاهای شهری و به عبارت دیگر معماری و طراحی شهری و در کل فیزیک و کالبد شهر، با هنر و زیبایی، به ویژه هنرهایی چون نقاشی و تندیس گری ارتباط دیرینه ای دارد. این تأثیر به گونه ای است که گاه به یک اثر معماری یا یک طرح شهری به مثابه یک اثر هنری نگریسته شده است. برخی معتقدند خلاقیت، ابداع و نوآوریِ انسان، ابتدا در آثار هنری تجلی یافته و به مرور زمان در معماری و شهرسازی نفوذ کرده است. شهر، همچون اثری هنری، دارای دو مؤلفه فرم و محتواست. فرم شهر در نهایت باید ترکیبی زیبا از اجزایی باشد که هر یک به تنهایی واجد دو مؤلفه ی زیبایی و عملکرد مطلوب هستند. «شهر» همچون پیکری زنده است که در آن جسم و کالبد در کنار روح و جان درهم می آمیزد تا زندگی و حیات اجتماعی شهروندان در آن جریان پیدا کند. از این نظر زیبایی، روح یک «شهر» است.
به عبارت دیگر، «شهر» ترکیبی است از ظرف و مظروف؛ ساختمان ها و هر آنچه فیزیک و کالبد است و بسان ظرفی است که مظروف انسان ها و کنش های اجتماعی در آن به تکامل و تعامل می رسند. پرداختن به جسم و کالبد را به دنبال خواهد داشت و وجود آسایش جسمانی که در کنار زندگی اجتماعی در محیطی جذاب و توام با ویژگی های زیبایی شناسانه باشد، خود به خود آرامش روح را نیز به دنبال خواهد داشت. از همین رو، هنر معماری به عنوان هنر شکل دادن به محیط زندگی بر اساس معیارهای زیبایی پدید آمده و تکامل یافته است. به شکلی که در دهه های اخیر رشته های علمی و فنی متعددی برای پاسخ گویی به نیازهای محیطی در شهرها پدید آمده اند. از مهم ترین آنها باید به رشته های «طراحی شهری» (1)،«معماری منظر» (2)، «طراحی منظر» (3) و «زیباسازی» (4) اشاره کرد. هر کدام از اینها با اهداف و انگیزه های مختلف به سازمان دهی «فضاهای شهری» می پردازند.
همگام با این روند، با گسترش شهرها و پیدایش کلان شهرها، مفهوم و کارکرد «زیبایی» در عرصه ای بسیار وسیع تر از فضای معماری مطرح شده است. دیگر با معیارهای معماری نمی توان به زیبایی و کیفیت در محیط شهری دست پیدا کرد. در عرصه بسیار وسیع و پیچیده کلان شهرهای امروزی دیگر نمی توان به آسانی با محیط شهر روابط حسی مطلوب و دلپذیر برقرار کرد. تحقق این امر به رویکردها و معیارهای نوینی نیاز دارد که خود مستلزم آن است که شرایط و عوامل مؤثر در کیفیت محیط و نحوه ادراک آنها مورد بازشناسی و بازنگری قرار گیرد.
در شرایط کنونی، دانش و هنر معماری، برخلاف گذشته، قادر نیست به هستی شهرها، هم از نظر عملکردی و هم از نظر «زیبا شناختی»، شکل منسجمی ببخشد. در حال حاضر کشاکش میان هنر و فن در شهرسازی، اسیر تقابل بین نیروهایی شده است که نه تنها همسویی ندارند، بلکه گاه در تعارض با یکدیگر نیز عمل می کنند. در این شرایط، مسئولیت طراحی و «شهرسازی» این است که میان تعارض های متعددِ درون شهری، همچون توسعه رفاه اجتماعی، توسعه حمل و نقل، توسعه پایدار شهری، حفظ محیط زیست و تأمین نیازهای زیباشناختی، هماهنگی و سازگاری ایجاد کند. در این راستا، «ژوزف بلمون» (5) معمار و شهرساز فرانسوی معتقد است که واژه «شهرسازی» باید روزی جای خود را به واژه های دیگری مثل «آمایش شهری» و «هنر شهری» بدهد (6).
پرداختن به زیبایی در زمینه های مختلف آن مانند برگزاری مراسم هنرهای نمایشی در سطح شهر، ایجاد گالری ها و نگارخانه هایی برای عرضه آثار هنری، پرداختن هنرمندانه به فرم فضاهای شهری، و اموری از این دست، موجب ارتقای زندگی اجتماعی شده و هویت، وفاق و همبستگی جمعی را افزایش می دهد. از سوی دیگر می تواند برای شهروندان و ساکنان، محیطی جذاب و آرام بسازد.
در چند دهه اخیر بسیاری از جامعه شناسان، روان شناسان و طراحان شهری به آسیب شناسی افت کیفیت زیبایی، جاذبه و سرزندگی در شهرهای امروزین پرداخته و برای بهبود آن نظریه پردازی کرده اند. برخی نظریات «زیبایی» و «زیبایی شناسی»، نیازهای روانی انسان / محیطی را به سه مقوله اصلی یعنی: «ادراک فضایی»، «احساس تعلق» و «احساس زیبایی» تقسیم می کنند. ارتباط تنگاتنگ این سه مقوله با یکدیگر موجب ایجاد «رضایت»، «آسایش»،«ایمنی» و «لذت» برای شهروندان یک شهر و در کل، انسان می شود. در واقع بدون ادراک «مکان» و «هویت فضایی» در محیط شهری نمی توان به دلبستگی و تعلق خاطر دست یافت و بدون احساس تعلق نیز نمی توان از احساس «زیبایی» و لذت «زیبا شناختی» بهره مند شد (7).
با توجه به تجارب نظری و عملی در عرصه شهرسازی جهان می توان دیدگاه های عمده در رویکرد زیباشناختی به شهر را به سه دسته تقسیم کرد:
5) دیدگاه صرف زیبا شناسی شهر:
این دیدگاه به شهر چون یک پدیده هنری و یک اثر معماری می نگرد و خواهان بازگشت به مبانی و ارزش های کهن معماری است؛
6)دیدگاه عملکردی:
این دیدگاه به تأمین هر چه بیشتر نیازهای ضروری زیستی و کالبدی شهر نیاز دارد و به دلایل مختلف، کمتر به جنبه های اجتماعی، فرهنگی و روانی زندگی شهر و شهروندان توجه نشان می دهد؛
7) دیدگاه کیفیت محیط زندگی:
بر اساس این دیدگاه،«زیبایی» یکی از عناصر لازم برای کیفیت زندگی و کیفیت محیط زیست است و بنابراین باید رویکردهایی جامع تر و روش هایی کارآمدتر برای پاسخگویی به نیازهای محیطی (کارکردی، اجتماعی و روانی) پیدا کرد.
1.عناصر اصلی زیبایی شهر
چرا شهر باید زیبا باشد؟ تأثیر «زیبایی» بر زندگی و حیات شهری چگونه است؟ کجاست که «زیبایی» در زندگی جمعی انسان ها نمود پیدا می کند؟ در چه عناصر و فضاهای شهری، «زیبایی» شهری اهمیت بیشتری دارد؟ به چه دلیل حضور در برخی از فضاهای شهری (برای مثال میدان نقش جهان اصفهان، توأم با احساس لذت و آرامش است و حضور در فضایی دیگر خسته کننده و کسالت بار است. در یکی احساس غرور، لذت و آرامش می کنیم و در دیگری احساس رخوت، ناآرامی و تلاطم. آیا کالبدی که در میدان نقش جهان هنرمندانه توسط آفریننده ای خلاق و با ذوق بر زمین نقش بسته بر این حس دامن نمی زند؟ دست یافتن به پاسخی بنیادین به این پرسش ها می تواند به عنوان راهنمای عمل شهرسازان، معماران و مدیران شهر ایفای نقش کند.شهر که بزرگ ترین مجموعه و اثر انسانی بر روی زمین است و فعالیت های او را پوشش می دهد می تواند و باید جلوه های رنگارنگی از زیبایی را به انسان، القاء کند. به هر میزان که شهر و محیط زندگی انسان بتواند مراتب زیبایی را به او القاء نماید به همان نسبت هم آرامش، سعادت، لذت و تعادل انسان ها را فراهم نموده و مشکلات زندگی را برای ایشان قابل تحمل می کند. هنرمندی که مبتکرانه از اصول و قواعد هنر (توازن، تقارن، تناسب، هماهنگی و تنوع) در تمامی زمینه ها کمک می گیرد به ابداع اثر هنری با زیبایی بی بدیل می رسد.
طراحی نشانه های شهری، مبلمان شهری (همچون ایستگاه های اتوبوس)، فضاهای توقف گاهی در مسیرهای پیاده، کف و بر خیابان ها، مسیل ها و کنار گذر خیابان ها در زیبایی نقش مهمی دارند.
تلاش عمومی باید بر این باشد که «شهر» از اغتشاش بصری خارج شود و به پاکیزگی هنرمندانه برسد. بدون نظم و آرامش هنرمندانه در منظور و مبلمان شهری، تعالی فردی و اجتماعی برآورده نمی شود. شلختگی منظر شهر، هم در بعد کلان خط آسمان و احجام آن و هم در سطح ملموس تر واقع در منظر عابر پیاده، سبب گسست های رفتاری و عصبی شدن مردم می شود. این عوامل، در حقیقت عوامل پنهان تربیتی شهر هستند.
«زیبایی» یک شهر از لحاظ بصری کافی نیست. «زیبایی» یک شهر باید با خواسته های شهروندان هماهنگ و برای آنها قابل قبول باشد. یک طراحی خوب شهری به مردم انبساط خاطر می دهد و آنها را به محیط و شهر علاقمند می کند. «زیبایی»، مانند هر پدیده دیگری سه مؤلفه: «فرم»، «عملکرد» و «معنا» دارد. «فرم»، صورت یک پدیده است که شامل:«شکل»، «ساختار»، «وزن» و «حجم» است. «عملکرد»، همان استفاده ای است که برای انسان و بشریت دارد و «معنا» مؤلفه ای است که ما را به دنیاها و عوالم دیگر وصل کند. نقش یک طراح شهری مثل نقش یک برنامه ریز، زمین شناس و پزشک است. وظیفه یک طراح شهری به عنوان یک هماهنگ کننده، این است که سه مؤلفه ی «فرم»، «عملکرد» و «معنا» را در جهت ارتقای کیفیت و هر چه نزدیک تر شدن به ایده آل ها به کار گیرد. در میان ساختمان ها و بناها، وسایلی نیاز است تا زندگی شهری را بهبود بخشد؛ وسایلی که همچون اثاث یک خانه، امکان زندگی را در فضای میان رنگ و بتن و شیشه فراهم آورد.
تجربه و کاربرد عناصر شهری نشان می دهد که وجود مبلمان مناسب تا چه حد می تواند اثر مثبتی روی شهروندان و استفاده کنندگان داشته باشد. به عنوان مثال طراحی نیمکت و نشیمن مناسب به مردم این امکان را می دهد که در فرصت های لازم از نشستن و دیدن فضای شهر لذت برده و حتی ارتباط اجتماعی و کلامی با یکدیگر برقرار کنند.
2. معیارهای زیباشناختی در طراحی شهری
دانش طراحی شهری به منظور پاسخگویی به اهداف وسیع خود نیازمند آن است که مبانی و معیارهای زیباشناختی را در خود جذب کرده و به درستی به کار گیرد. نحوه استقرار بافت های شهری، شکل و فرم فضاهای شهری، میادین، پارک ها، نماهای بیرونی کوچه ها، خیابان ها، ساختمان ها، طراحی علایم شهری، طراحی شبکه های ارتباطی، طراحی ایستگاه ها (مترو - اتوبوس) و بالاخره گرافیک شهری (عنصر تبلیغات و ارتباط تصویری در شهر)، همه و همه، در قالب هنر و فعالیت های هنری قابل طرح و بررسی است.هنر با ساخت و فیزیک شهر ارتباط دارد و بی توجهی به زیبایی از عوامل مهم ایجاد ناهنجاری بصری در سطح شهرها است. فضای شهری، فضایی است که باید زیبا باشد و معیارهای زیباشناسانه در آن دخیل باشند. این یعنی، مترادف بودن طراحی شهری با خلق فضای زیبای شهری (8). به گفته «توسلی» و «بنیادی»:«هر فضایی در شهر را نمی توان «فضای شهری» دانست، مگر آنکه بر اساس قواعد زیباشناسی شکل گرفته باشد» (9).
از اهداف طراحی و برنامه ریزی شهری می توان به تبیین آنگونه از کیفیت های زیبایی بصری فرم شهری اشاره کرد که بتواند مطابق با برنامه ریزی اراضی در اهداف برنامه ریزی شهری قرار گیرد.
کالبد نامناسب و ناهنجار منجر به ناهنجاری های رفتاری در میان افراد جامعه می شود. زیرا فضا و محیط بر رفتار ساکنان خود تأثیر می گذارد، محیط و کالبد، برخی الگوهای رفتاری و نقش های اجتماعی نوین را به ساکنان خود تحمیل کرده و برخی رفتارهای موجود را تقویت و برخی دیگر را تضعیف می کند (10).
در عرصه شهرسازی امروزی، اهدافی مطرح است که از یک طرف منتج از نیازهای انسان متعالی امروزی است و از طرف دیگر برای تعالی او می کوشد. «شهرسازی» دیگر صرفاً به معنی شارع بندی و منطقه بندی نیست. شهر، فقط شبکه ای از کوچه و خیابان با خانه ها و ساختمان های موجود در آن نیست، بلکه از نظر کالبدی یک تندیس بزرگ است که روحی انسانی و متعالی در آن جریان دارد. تک تک اجزای شهر، امروزه، اجزایی از اندامی ارگانیک به شمار می روند که در تعاملی چند لایه با بقیه اعضا قرار دارند. در نظر برخی از طراحان، زمینه سازی برای خوانایی و وضوح فرمی و عملکردی شهر، به سبب نقشی که در حس جهت یابی (11) شهروندان دارد، از اهداف اصلی طراحی شهری به شمار می رود. از سویی دیگر، مدیریت «زیباسازی شهر» - به عنوان عاملی برای کمک به ایجاد حس خوشایند ناشی از سهولت درک شهر توسط شهروندان- نقش اساسی در حوزه های دیگر شهری بر عهده خواهد داشت (12).
در روند طراحی و ساخت شهری زیبا و زیباسازی شهر، توجه به نکاتی اساسی می تواند راهگشا باشد که در ادامه به برخی از عناوین اصلی آن اشاره می شود. در طراحی شهری باید توجه داشت زینت و آرایش جایگزین زیبایی نشود. شهر و فضای زیبا نباید تنها بر «زیبایی صوری» تمرکز داشته و از سایر مراتب «زیبایی» غافل بماند. مجموعه مراتب «زیبایی» یک شهر باید علاوه بر القای ادراک حسی انسان و در اختیار گذاشتن ابزار این ادراک، سایر قوای ادراکی وی را نیز متأثر کرده و فراتر از ادراک حسی، ادراکات روانی معقول و باطنی انسان را نیز به وی القا کند (13).
«زیبایی» شهر باید برآمده از فرهنگ و هویت جامعه باشد، تا جامعه بهتر بتواند آن را درک کرده و با آن رابطه برقرار کند. بدیهی است ریشه های این هویت یابی زیبایی می تواند درونی و بیرونی باشد؛ به ویژه در جهان امروز که روابط میان انسان ها گستره و سرعتی چشمگیر یافته است و هویت یابی از طریق زیبایی نمادهای بیرونی غیر قابل کنترل است. معیارهای این «زیبایی» باید در دسترس بوده و برای طراحان، برنامه ریزان و مدیران شهری شناخته شده باشد تا امکان ارزیابی «زیبایی» و تعیین مرتبه آن وجود داشته باشد. همچنین باید توجه داشت که «زیبایی شهری» برآمده از اراده شهروندان و ساکنین آن شهر باشد. مکان نمایی انواع تابلوها و تصاویر تبلیغاتی، که در سراسر شهر، روز به روز در حال فزونی است، باید با توجه به معیارهای زیباشناسی صورت پذیرد، به شکلی که جایابی آنها تأثیر به سزایی بر تقلیل کیفیت محیط و زیبایی شهر نداشته باشد. ترکیب آب و المان های حجمی یکی از موارد جذاب طراحی شهری را شکل می دهد. در علاوه بر این، در مورد زیبایی عناصر و اجزا مرتبط با شهر مثل زیبایی فضاهای شهری، زیبایی روابط اجتماعی شهر، زیبایی رفتاری شهروندان و زیبایی مناظر عمومی باید نهایت بحث و دقت شود. اهمیت تناسب در تجلی «زیبایی» تا جایی است که عده ای زیبایی را اصولاً در وجود تناسب بین اجزای یک پدیده می دانند. ارسطو معتقد است:«صور اصلی زیبایی «نظم»، «همسان سازی» و «روشنی» است.» در کنار «تناسب»، توجه به رنگ، حس مکان و ارضای نیازهای مخاطب از طریق ایجاد لذت و آرامش، معیاری است که توسط آن می توان میزان و مرتبه «زیبایی» در شهر را ارزیابی کرد. عناصر و معیارهایی که زیبایی شهر را در مقیاس کوچک به وجود می آورند به قرار زیر هستند:
1-2- نماهای شهری
نما در لغت به معنی صورت ظاهر هر چیز و در معماری به منظره خارجی هر سازه، بنا یا عمارت گفته می شود. بنابراین نمای شهری مجموعه ای از تمامی نماهای موجود در شهر از جمله نمای ساختمان ها نمای بالکن های شهر، نمای پیاده روها و حاشیه میدان هاست.2-2. مبلمان (اثاثیه) شهری
مبلمان شهری بخش مهمی از محیط زیست ما را تشکیل می دهد که در تعامل مستقیم یا غیرمستقیم با سایر امکانات شهری است. بر همین اساس، ایجاد سازگاری و هماهنگی بصری بین اجزای مبلمان شهری با سایر المان های شهری، جهت ارتقای زیبایی فضای شهری امری ضروری است.چنانکه بی توجهی به این امر از جانب مسئولان و طراحان منجر به آشفتگی بصری در سیمای شهر خواهد شد. مفهوم خلق جذابیت تنها به رعایت هماهنگی ظاهری بین تجهیزات شهری خلاصه نمی شود، بلکه محصولات مبلمان شهری نیز باید خود به ویژگی هایی که ایجاد کننده لذت بصری باشد، مزین شوند. بنابراین می توان با استفاده از اصول علمی زیبایی شناختی و رعایت معیارهای بومی و فرهنگی به این زیبایی دست یافت (14).
مبلمان شهری شامل فواره ها و نیمکت ها، کیوسک ها، کف پوش ها، پوستر اعلانات، سیم های برق، صندوق های پست، جعبه های زباله، تابلوها، گیاهان زینتی، چمن کاری ها، درخت ها و درختچه ها، گل ها، سرپناه ها و غیره است.
2-3 فضاهای شهری
فضای شهر، محیط زندگی شهروند را تشکیل می دهد. امروزه شهرها برای زیباتر شدن، کارآمد بودن و ارایه هویتی ویژه، با یکدیگر رقابت می کنند، چرا که در این صورت قادر خواهند بود توجه جهانی، جذب گردشگر و بازار سرمایه و استعداد را به خود جلب کنند.به همین دلیل به رشد و توسعه «کیفیت زندگی شهری» و نگاه «انسان مدارانه» توجه شده است.
کیفیت، مفهومی چند وجهی است که از طریق واقعیت فیزیکی موجود مانند زیبایی محیط و اجزای آن و پاسخگویی به نیاز انسان ها، در ذهن و روان آدمی شکل می گیرد و تبدیل به تجربه ای مطلوب و خوشایند می شود. در حقیقت یک فضای شهری باید از نظر عملکرد و زیبایی، رضایت بخش باشد.
فضای شهری در واقع محیطی است که با به کارگیری علوم مختلف از جمله معماری منظر، مهندسی ترافیک، جامعه شناسی و - البته متأثر از فرهنگ و سیاست آن جامعه - منجر به شکل دهی و سازمان دهی بافت های مختلف شهری در ساختاری کاملاً سازمان یافته و منظم می شود؛ این فضا ممکن است در حالت ایده آل با بافت اطراف خود منطبق بوده و یا برعکس با آن در تضاد باشد.
بر اساس دیدگاه های متفاوت می توان انواع فضاهای شهری را چنین نام برد: فضاهای عمومی، فضاهای نیمه عمومی و نیمه خصوصی و فضاهای خصوصی.
2 -4. اجتماعات محلی منطقه
به کلیه ویژگی های رفتاری اعم از اقتصادی، معیشتی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی مردم یک منطقه یا شهر همراه با آداب و رسوم، آیین های ملی و مذهبی و فعالیت های روزمره مردم آن شهر یا منطقه اجتماعات محلی گفته می شود. به طور مثال انجام مراسم عاشورا و تاسوعای حسینی در ایران و کلیه فعالیت های مرتبط با این آیین مذهبی متأثر از محیط یا منطقه شهری خود بوده و از شهری به شهر دیگر و از محله ای به محله دیگر متفاوت است و یا مراسم عروسی و ازدواج و عیدهای رمضان، قربان و نوروز تا حد زیادی متأثر از محیط جغرافیایی خود هستند. در بعضی محلات قدیمی که خانه ها به علت تنگی معابر به همدیگر نزدیک هستند، هویت و زیبایی شهر یا منطقه زیادی تحت تأثیر این اجتماعات محلی قرار می گیرد.از نمادهای شهری و یادمان ها گرفته تا آثار هنری و مبلمان خیابانی، همه بر زیبایی شهر می افزایند و با ایجاد نقطه عطف، مکان هایی ایجاد می کنند که از لحاظ بصری برای مردم قابل تشخیص باشد. به طور کلی قرار دادن این عناصر در فضای شهری کیفیت مطلوبی را در محیط به وجود می آورد. از آنجا که بسیاری از فضاهای باز شهری به خاطر ارتباط ضعیف با محیط اطراف خود خسته کننده و یکنواخت اند، طراحان همیشه مایلند آنها را با چیزهایی اضافه پر کنند، به همین دلیل گاهی با طراحی بیش از حد در آنها مواجه می شویم. در حالی که فضاهای بازی که به خوبی طراحی شده باشند، نیازی به افزودن عناصر اضافی ندارند. چگونگی استفاده از این عناصر اغلب نمایانگر فرهنگی است که این عناصر در آن به کار گرفته شده اند. طراحان و معماران شهری به طور معمول علاقه مند به نظام بخشی فضاهای شهری هستند، اما ماهیت به هم ریخته عناصر و متعلقات آن که بسیاری از خیابان های اصلی شهرها را پر کرده اند، اشخاص را در برخورد با آنها به تأمل وا می دارد. امروزه تلویزیون ها و مانیتورهای بزرگ با کاربردهای تبلیغاتی و تفریحی در میدان های عمومی نصب و ساختمان هایی با بدنه هوشمند طراحی می شوند تا بتوانند تصاویری را به وجود آورند. در بعضی جاها توجه زیادی به نورپردازی ساختمان ها معطوف می شود تا به سرزندگی فضاها در شب بیفزاید. وارد کردن چنین عناصری به شهر از نظر برخی صاحب نظران، نوعی طراحی شهری محسوب می شود زیرا در شهر تغییر ایجاد می کند (15).
با شناخت اصول حاکم بر چگونگی شکل گیری مطلوب مبلمان شهری، فضای سبز، نمای ساختمان ها، پیاده روها و رنگ بندی آنها و نیز طریقه پاکسازی و حذف زواید شهری، هر شهروندی می تواند محل زندگی خود را زیبا ساخته و از این طریق نه تنها به زیبایی شهر کمک کند، بلکه حقوق شهروندان دیگر را که همسایگان و همشهریان او هستند نیز به رسمیت بشناسد. اگر هر شهروندی توجهی به نمای ساختمان خود نکند، قطعاً آرامش و حس زیبایی خواهی همشهریان خود را نادیده گرفته و به تعهدات شهروندی خود عمل نکرده است. طراحان شهری باید قبل از برداشتن هر گامی در جهت زیبایی شهر، مطالعات دقیقی روی بافت شهر انجام دهند. به عنوان مثال اگر قرار باشد در جایی ایستگاه اتوبوس نصب شود، ابتدا باید آسفالت آن قسمت مورد بررسی قرار گیرد. حتی زاویه تابش خورشید به ایستگاه هم نیاز به مطالعه و تحلیل دارد و در آخر طراح باید به دنبال آن باشد که این ایستگاه چه نمایی به سطح شهر می دهد. مبلمان زیبای ایستگاه ها باید فضایی دلنشین برای کسانی به وجود آورد که در آن منتظر رسیدن اتوبوس هستند. باید اذعان داشت منظر و سیمای شهر در شب نیز روی دیگر سکه است که تا به حال توجهی در خور به آن نشده است. بخشی از منظر شهرهای بزرگ امروزی را در طول شب، فعالیت های جمعی شهری و جنبه های بصری فضاهای شهری تشکیل می دهد که تصور مخاطب از شهر در شب و یا همان سیمای شبانه شهر را می سازد. فعالیت شهروندان در طول شب خود متأثر از سیاست گزاری های مسئولین و مدیریت فضاهای شهری توسط آنهاست که اگر بر اساس زمینه های تاریخی و مکانی شهر، شرایط بافت جمعیتی و با در نظر گرفتن جنبه های فرهنگی و باورهای اعتقادی آنها صورت پذیرد، می تواند منجر به ارتقای زیبایی، کارایی و هویت فضاهای شهری شود. این فرایند باعث غنای تصویر ذهنی مخاطب از فضاهای شهری شده و موجد خاطره جمعی شهروندان از شهر می شود (16). برخی از شهرهای اروپایی در زمینه مدل سازی منظر شهری در شب پیشروتر از بقیه اند به طوری که بروشورها و پوسترهای تبلیغاتی آنها، تصاویری از زیبایی های شهر را که در دل شب تلألو دلپذیری دارد، به نمایش گذاشته اند. این اقدام زمانی امکان پذیر شده که متخصصان توانسته اند منظر شبانه شهر را ارزیابی کرده و برای آن طراحی منحصر به فردی انجام بدهند. در آلمان در سال های اخیر علاقه به این موضوع افزایش یافته است. شهرهایی نظیر «فرانکفورت»، «لایپزیک» و «دوسلدورف» دارای یک نظام منظر شهری شبانه هستند، همچنین شهرهای «پکن» و «شانگهای» در چین برنامه ریزی خود را در این زمینه به پایان رسانده اند.
نکته آخر اینکه در طراحی شهری چیزی به عنوان زیباترین طرح وجود ندارد. کلیه طرح های شهری علاوه بر سرو کار داشتن با مباحث کلی و عمومی با ملاحظات خاص طراحی نیز روبه رو هستند. طبقه بندی زیبایی های یک اثر و اینکه چه چیز به نظر یک بیننده زیباست، و چه چیز نازیبا، همیشه به راحتی قابل تعریف و تشخیص نیست. آسان ترین راه برای پرداختن به چنین مسایلی این است که فرض کنیم آنها وجود ندارند، یعنی آنها را نادیده گرفته و به جلو برویم. در این مسیر بایسته است که طراح در خلق عرصه عمومی شهر از آزادی عمل برخوردار باشد و دخالتی در کار طراح اعمال نشود.
3. جایگاه زیبایی و زیبایی شناختی در ادراک محیط شهری
با توجه به اینکه در مفهوم زیبایی و زیبایی شناسی، مقوله «ادراک» نهفته است و مفاهیم مرتبط با فضای شهری، ارتباط مستقیم و بی واسطه ای با قوه «درک» انسان دارند، بررسی جایگاه زیبایی در «ادراک محیطی» مهم و ضروری به نظر می رسد. در همین راستا، درک انسان از محیط و فضای زیبایی که با حضور در شهر ادراک می شود، از موضوعات مورد توجه طراحان و برنامه ریزان شهری به شمار می آید.برای ادراک «زیبایی» در محیط، انسان باید وارد آن حوزه شده و ویژگی های آن را بشناسد. «محیط به معنای عام کلمه، متشکل از فضاها و اجزایی است که مقولات و ساحت های متفاوت و فعالیت های گوناگون زندگی انسان را احاطه نموده اند» (17). در «محیط» است که انسان زیبایی را لمس و ادراک می کند. اما با اینکه انسان در اولین برخورد با محیط ارتباط بصری برقرار می کند، درک زیبایی و هویت فضایی، یک موضوع بصری صرف نیست. وقتی سخن از زیبایی شهر به میان می آید، تصور می شود که مردم فقط به زیبایی ظاهری فکر می کنند: به آرایش ساختمان ها، خیابان ها و رنگ آمیزی سطوح؛ در حالی که مقوله زیبایی و ادراک شهروندان نسبت به آن، به گونه ای است که تمام عرصه های مادی و روحی - روانی انسان را در بر می گیرد.
بنابراین، نباید زیبایی محیط را صرفاً زیبایی «بصری» تلقی کرد و وظیفه طراحی و برنامه ریزی شهری را به آن محدود ساخت. «زیبایی»، مفهومی وسیع تر از حواس انسان، تجارب و خاطرات را در بر می گیرد. از این نظر، نحوه درک «زیبایی» در محیط شهری با نحوه ادراک «زیبایی» در طبیعت و آثار هنری یکسان نیست و از فرایندی متفاوت پیروی می کند.
عوامل مؤثر در ادراک محیط را می توان در زیر خلاصه کرد:
1) حواس پنج گانه:
بینایی، شنوایی، چشایی، لامسه و بویایی؛
2) نیازهای شهروندی:
زیستی، اجتماعی، روانی و فرهنگی؛
3) حس کنجکاوی:
نیاز به شناخت محیط و پیش بینی آن؛
4) رعایت المان های زیباشناسی:
ذوق و سلیقه، زمینه فرهنگی و تجارب عاطفی (18).
از نظر «کوین لینچ» (19)«شهر» تنها در کالبد و نقشه معنا نمی یابد، بلکه «شهر» به همراه ساکنان خود و دیدگاه آنان نسبت به «شهر» و نیز تحرک و زندگی شهری معنا پیدا می کند (20). در این ارتباط، «ادراک محیطی» (21)، فرایندی است هدفمند که طی آن، فرد به دریافت ارسالات محیطی از محیط پیرامون خود می پردازد و به شدت متأثر از فرهنگ و ارزش های ساختاری حاکم بر آن جامعه است. در واقع «ادراک»، فرایند ذهنی و روانی است که گزینش و سازماندهی اطلاعات حسی و نهایتاً انطباق با معانی ذهنی را به گونه ای فعال بر عهده دارد (22).«ادراک محیطی» با شناخت انسان از محیط همراه بوده و نتیجه بر هم کنش «ادراک حسی» (23) و «شناخت» (24) است. به عبارتی دیگر، «ادراک» یک فرایند آگاهانه است که در نتیجه اطلاعات دریافت شده از دنیای واقعی (محیط طبیعی و انسانی) به وسیله حواس پنجگانه در ذهن فرد ثبت و ضبط شده و سپس با دخالت عوامل گروهی، فرهنگی و قومی و نیز خصوصیات ساختاری فرد نظیر: سن، جنس، شغل و سایر قابلیت های فردی مانند: استعدادهای ذهنی، سیستم های ارزشی و شخصیتی (انگیزه، هیجان، شخصیت، عقاید، ارزش ها و عواطف) ارزشیابی و تفسیر شده و آنگاه در شکل گیری زیبایی و نقشه های ذهنی فرد نقش اساسی را ایفا می کند (25). در این رابطه ی دو سویه، «زیبایی» نقش مهمی در ادراک محیطی و در نتیجه رفتار فردی و جمعی دارد.
از طرفی دیگر، از آنجایی که شهر سازه ای «انسان ساخت» است، در آن تمامی عناصر، اشکال فعالیت و حرکات طبیعی، زیستی، اجتماعی، فرهنگی و روانی حضور دارند. زمانی «ادراک محیطی» فرد به مراحل عالی زیبایی شناسی می رسد که فرد حاضر در آن، به شناخت اولیه از محیط رسیده و نیازهای زیستی و شناختیش تأمین شده باشد. تا زمانی که انسان در محیط شهری، درگیر نیازهای اولیه مثل آسایش جسمی، تأمین ایمنی، جهت یابی صحیح مسیر و فرار از ترافیک است، نمی تواند به کشف روابط فضایی، اجتماعی و ارزش های عاطفی و روانی خود بپردازد. چنین ادراک ناقصی از محیط، باعث ناخرسندی و فرار از محیط شده و تبعاتی چون احساس بیگانگی و عدم تعلق به محیط را به دنبال خواهد داشت (26). در این روند، مبانی و شرایط «ادراک محیط شهری» با موانع و اختلالات جدی همراه بوده و کلیه اصول «شهرسازی و طراحی شهری» را با مشکل مواجه می سازد. تأثیر این آشفتگی و نابسامانی بر روح و روان شهروندان از یک سو و تأثیر آن بر عملکرد نامطلوب شهرها از سوی دیگر، موجب گسست پیوند معنایی و رابطه شناخت و ادراک بین محیط شهر و شهروندان می شود. این گسست، فرایند کسب هویت از طریق «زیبایی» و تصویر ذهنی مطلوب از «شهر» را در ذهن شهروندان با مشکل مواجه می سازد؛ در مقابل امکان ادراک محیط زیبا؛ می تواند به تصور ذهنی مطلوب در ذهن شهروندان منجر شود.
4. جمع بندی
«محتوا» و مضامین «زیبایی و زیباشناسی»، در «حوزه شهری و طراحی شهری» بسیار گسترده است. هدف از این پژوهش، ارایه زیبایی و زیباشناسی، معرفی گستره فعالیت آن در حوزه شهری و تعدد نظرات مطرح در این حوزه بوده است. با تعاریف و ویژگی هایی که برای «زیبایی» و «زیبایی شهری» بر شمرده شد، ارتباط میان آن دو و لزوم و اهمیت این ارتباط، برای برنامه ریزان، طراحان و مدیران شهری امری آشکار و غیر قابل انکار است. «شهر» را باید زیبا ساخت تا «زیبایی» را بتوان به ساکنین آن القا کرد. «شهروند» باید در جای جایِ شهر، مراتب مختلف «زیبایی» را درک کند. شهر باید «زیبا» باشد تا هم خود واجد هویت شود و هم به عنوان اثری که به دست انسان ساخته شده است، در شکل دادن به هویت ساکنین خود ایفای نقش کند. بنابراین، دست یابی به طراحی «زیبا»، باید یکی از اهداف بنیادینِ طراحی و برنامه ریزی شهری باشد.در شهرهای بزرگ امروزی، انسان شهرنشین، اغلب با شرایط زیستی و روانی نامناسب، مانند شلوغی، عجله، خستگی، نگرانی و اضطراب روبرو است. در این شرایط، طبیعی است آمادگی کافی برای تأمل، تفکر و ادراک محیط وجود ندارد. به همین دلیل انسان نمی تواند تصویری روشن و یکپارچه از محیط پیرامون خود به دست آورد. بسیاری از ما در شهرها زندگی می کنیم، ولی هنگامی که با کمی دقت به اطراف خود نگاه می کنیم، در می یابیم که شهرها تبدیل به موزه هایی شده اند که صرفاً نازیبایی ها را به نمایش گذاشته اند. به هنگام طلوع آفتاب، کوچه ها و خیابان ها با دستان زحمتکش و پرکار نیروهای خدماتی شهرداری از آلودگی ها پاک شده و در انتهای روز، تمامی سطح کوچه و خیابان ها پر از زباله می شود. کمتر کوچه و خیابانی را می توان یافت که با گل و گیاه و با نظمی درخور تحسین آراسته شده باشد، به گونه ای که با عبور از آن، روح انسان تلطیف شود. در نمای ساختمان ها خبری از به کارگیری فضای سبز نیست و بسیاری از مردم اطلاعاتی در خصوص «زیباسازی و طراحی فضای سبز» ندارند و خلاصه کلام آنکه خبری از خلاقیت انسان ها برای زیباسازی شهر نیست.
این وضعیت از نظر روانی موجب اغتشاش ذهنی، عدم شناخت یکپارچه، بی اعتنایی و حتی دل زدگی نسبت به محیط می شود که حاصل نهایی آن محرومیت از احساس تعلق به محیط و نبودِ امکان لذت زیبایی شناختی است. علاوه بر این، ترکیب انواع مختلف حرکت در شهر مثل: حرکت پیاده و حرکت با وسیله نقلیه شخصی و عمومی، تحول شگرفی در شرایط ادراکی و ذهنی انسان شهرنشین ایجاد کرده است، که از نظر زیبایی و زیبایی شناسی بسیار حائز اهمیت است. در واقع، به دلیل تنوع فضاها، وسایل حرکت و نیز تنوع سرعت سفر در شهر، شرایط مختلفی برای ادراک و مشاهده سیمای شهر به وجود آمده، که از نظر روانی و زیبایی شناختی بسیار تعیین کننده است. برای تحلیل عناصر تشکیل دهنده سیمای شهر و ارزش های «زیباشناختی» آن لازم است که عوامل عینی و ذهنی زیبایی با هم ترکیب و تلفیق شوند. «عوامل عینی» عبارت است از: عناصر اصلی سازنده محیط شهر که قابل ادراک حسی بوده و «عوامل ذهنی» شامل: معیارهای شناختی، روانی و ذوقی شهروندان است که نحوه نگرش آنان را نسبت به شهر نشان می دهد. ترکیب این عناصر موجب تلفیق مبانی طراحی شهری و مبانی زیبایی شناسی می شود.
در پایان، پیشنهادات زیر برای زیباسازی بهتر ارائه می شود.
1) زیباسازی نباید خود را اسیر ملاحظات اجرایی و مسایلی از این دست کرده و توجه خود را صرفاً به جذب سرمایه گذاری، سوداگری بخش خصوصی و افزایش درآمد برای مدیریت شهری معطوف کند.
2) تلاش برای ایجاد روشی مناسب برای مشارکت شهروندان در واقعیت بخشیدن به زیبایی های شهر؛
3) آموزش به شهروندان به ویژه کودکان برای برخورداری از یک زندگی شهری موفق با افزایش مهارت های زیباسازی؛
4) شناسایی افراد نخبه در عرصه زیباسازی و استفاده از آنها در تصمیم گیری ها، طراحی ها و برنامه ریزی های شهری؛
5) آگاه کردن شهروندان از نقش و اهمیت زیباسازی شهر و تأثیرات آن بر جسم و روان آن ها؛
6) فراهم کردن زمینه ها و فرصت های لازم برای بروز خلاقیت شهروندان در جهت زیباسازی شهر؛
7) ایجاد مناظر بدیع و نو در شهر به گونه ای که شهر تبدیل به یک موزه با اشیای زیبا شود؛
8) مدیریت مبلمان شهری در راستای اهداف زیباشناسی، فرهنگ سازی و هویت سازی شهر؛
9) گسترش مفهوم زیبایی شناسی در طراحی و برنامه ریزی شهری و محدود نکردن سازمان زیباسازی در یک یا چند ارگان خاص.
10) ایجاد مؤسسات تحقیقاتی و مطالعاتی زیبایی شناسی و ادراکات محیطی شهروندان به منظور کنترل، مدیریت و نطم بخشی بصری / کالبدی شهر.
در یک کلام، «زیباسازی فضای شهری»، فرایندی است که به مطالعه، صرف هزینه و جمع آوری کار کنان مجرب نیاز دارد.
پینوشتها:
1.Urban Design
2.Landscape Architecture
3.Landscape Design
4.Beautification
5.J.Belmont
6.مهدیزاده، جواد، (پاییز 1385)، زیبایی شناسی در طراحی شهری، فصلنامه جستارهای شهرسازی، (صص 16-15).
7.مهدیزاده، جواد، (پاییز 1385)، زیبایی شناسی در طراحی شهری، فصلنامه جستارهای شهرسازی، ص 9.
8. نقی زاده، محمد. (1386)، ادراک زیبایی و هویت شهر، تهران: سازمان فرهنگی و تفریحی شهردار اصفهان، معاونت شهرسازی و معماری، ص289.
9.توسلی، محمود و بنیادی، ناصر. (1372). طراحی فضای شهری (2). تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، ص3.
10. نوروزی، مریم. (1387)، تأثیر هنر بر شهر و زندگی شهری، روزنامه اعتماد ملی، شماره 720، ص9.
11.Sense of Orientation
12. پورجعفر، محمدرضا و صادقی، علیرضا، (1387). شناخت و ساماندهی محورهای دید، رهیافتی در مدیریت بصری شهرها، مجموعه مقالات همایش ایده های نوین در مدیریت شهری، تهران: مرکز و برنامه ریزی شهر تهران،ص39.
13. نقی زاده، محمد. (1386)، ادراک زیبایی و هویت شهر، تهران: سازمان فرهنگی و تفریحی شهردار اصفهان، معاونت شهرسازی و معماری، ص290.
14. مسدد، سیدهاشم و هاشمی، مهران. (خرداد 1389). مروری بر معیارهای طراحی و ساخت مبلمان شهری. مجله منظر (7)، صص 73-72.
15. لنگ، جان، (1387). طراحی شهر، ترجمه: سیدحسین بحرینی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، صص 192-191.
16. رضوان، محمد و خیری، عبدالله. (خرداد 1389). سیمای شبانه. مجله منظر (7)، 78-79.
17. نقی زاده، محمد. (1386)، ادراک زیبایی و هویت شهر، تهران: سازمان فرهنگی و تفریحی شهردار اصفهان، معاونت شهرسازی و معماری، ص37.
18.هیگینز، کاترین و بییر، آن. آر. (1381). برنامه ریزی محیطی برای توسعه زمین، ترجمه: سیدحسین بحرینی و کیوان کریمی، تهران: دانشگاه تهران، ص 207.
19.Kevin Lynch
20.پاکزاد، جهانشاه، (1388). مبانی نظری و فرایند طراحی شهری، تهران: نشر شهیدی، 23.
21.Perception
22. پاکزاد، جهانشاه، (1388). مبانی نظری و فرایند طراحی شهری، تهران: نشر شهیدی، 24.
23.Sense Perception
24.Recognition
25.بهفروز، فاطمه، (1370). بررسیهای ادراک محیطی و رفتار در قلمرو جغرافیای رفتاری و جغرافیای انسانی معاصر، فصلنامه تحقیقات جغرافیا، شماره 20، صص38-37.
26.مهدیزاده، جواد، (پاییز 1385)، زیبایی شناسی در طراحی شهری، فصلنامه جستارهای شهرسازی، ص18.
زیرنظر دکتر جمال کامیاب: معاون برنامه ریزی و توسعه، مبانی نور و روشنایی، دانش زیباشناسی شهری 4، تهران: سازمان زیباشناسی شهر تهران