دکتر محمدزمان رستمی
طاهره آل بویه
نبی (1) کسی است که به او وحی میشود، ولی مأمور به تبلیغ آن نیست. (2) محدث کسی است که فرشته با او سخن میگوید (اما لزوماً مأمور به تبلیغ نیست). امام کسی است که فرشته با او سخن میگوید یا به او الهام میشود که خود بدان عمل نماید و به دیگران نیز تبلیغ کند و رسول کسی است که به او وحی میشود و آن را به دیگران نیز تبلیغ مینماید، پس هر رسولی نبی است، ولی هر نبیای رسول نیست و هر رسول با نبی یا امام محدث است، ولی عکس آن برقرار نیست و هر رسولی امام است، ولی هر امامی رسول نیست. (3)
نتایج این روایت را میتوان به گونه زیر برشمرد:
هر رسولی هم نبی است (چون بر او وحی میشود) و هم محدث است (چون فرشته با او سخن میگوید) و هم امام است (چون مأمور به تبلیغ است).
هر امامی گرچه با وحی در ارتباط است و محدث است، (4) ولی رسول به معنای اصطلاحی نمیباشد، چون هر امامی وحی رسالتی دریافت نمینماید.
هر نبیای به تبلیغ مأمور نیست، از این رو، برخی نتیجه گرفتهاند که این گونه انبیا امام نمیباشند و شاید این نقد بر اعتقاد ایشان وارد باشد که هر نبیای شایستگی امامت را دارد، ولی برای برخی انبیا به علت عدم وجود شرایط و ناشایستگی امت، امکان تبلیغ فعلی نبوده است).
برخی بر این اعتقادند که هر محدثی امام نیست، چون برخی از ایشان به تبلیغ مأمور نبودهاند، اما به این اعتقاد نیز این نقد وارد است که صرف عدم مأموریت ظاهری و بالفعل، دال بر عدم شایستگی بالقوه برای امامت نیست؛ افزون بر این که آیا ممکن است کسی به این درجه برسد که فرشتگان با او سخن بگویند، ولی نتواند دیگران را امامت و هدایت نماید.
از نظر شیخ طوسی، واژه امام دو معنا دارد: یکی پیشوا و مقتدا در افعال و گفتار است و دیگری کسی است که به تدبیر امت و سیاست آن، به دفاع از حریم جامعهی دینی و جنگ با دشمنان آن، تعیین امراء و قضات و اقامه حدود قیام میکند.
در دیدگاه مشهور، هر پیامبری، امام به معنای اول میباشد، اما معنای دوم امامت بر هر پیامبری واجب نیست. از مفاد آیه 247 بقره نیز این مدعا استنباط میشود.
جمع میان نبوت و حکومت، تنها درباره برخی انبیا مانند داود (علیه السلام)، سلیمان (علیه السلام) و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است؛ بنابراین، امامت به معنای دوم، لازمه نبوت بما هی هی نیست، گرچه در این باره برخی پیامبران، نبوت و امامت (به معنای ولایت) با هم بوده است. (5)
علامه طباطبایی نیز میفرماید: کار انبیا صرف آدرس دادن است، برعکس امام که هدایت او، دست خلق گرفتن و به حق رساندن است، زیرا امام با امری ملکوتی که در اختیار دارد هدایت میکند. (6)
برحسب دیدگاه دیگر که به شیخ مفید و متقدمان شیعه تعلق دارد، نبی بما هو نبی، در هر دو معنا امام است، یعنی همانگونه که به ابلاغ وحی میپردازد، لزوماً ولایت و سرپرستی و تصرف در امور را نیز برعهده دارد. (7) شاید نظر ایشان این است که هر یک از انبیا شایستگی امامت را دارا بودهاند و میتوانستهاند ولایت و سرپرستی و تصرف در امور را برعهده بگیرند و اگر برخی انبیا در عمل ولایت نداشتهاند، بر عدم شایستگی ایشان برای امامت دلات نمیکند.
پینوشتها:
1. یکی از روایاتی که در این باره از معصومین (علیهم السلام) روایت شده این گونه است:
رسول کسی است که جبرئیل و وحی بر وی نازل میشود، پس او را میبیند و سخن او را میشنود و با وی سخن میگوید و گاهی در خواب به او خبر داده میشود و نبی کسی است که گاهی کلام را میشنود و گاهی شخص را میبیند و کلام را نمیشنود و گاهی در خواب میبیند و محدث کسی است که از غیب با او سخن گفته میشود و میشنود، ولی فرشته را در خواب و بیداری مشاهده نمیکند و امام کسی است که کلام را میشنود و شخص را نمیبیند (کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 176؛ مجلسی، بحار، ج 11، ص 41.)
2. هر یک از انبیا که به تبلغ مأمور نباشند امام محسوب نمیشوند، اما این پرسش مطرح است که اگر ایشان شایسته امامت بودهاند، ولی امت این لیاقت را نداشتهاند؛ از این رو شرایط برای امامت ایشان فراهم نبوده است، آیا باز هم میتوان گفت که ایشان امام نبودهاند. به نظر میرسد کسی که با وحی ارتباط دارد آن قدر کمال یافته است که بتواند امتی را امامت نماید.
3. برخی احادیث، پیامبران را چهار قسم کردهاند:
- پیامبری که بر خود مبعوث شده و بر دیگری مبعوث نشده است.
- پیامبری که در خواب میدیده و صدای ملک را میشنیده و در بیداری ملک را نمیدیده و مبعوث بر احدی نبوده است و بر او امامی بوده است مانند لوط که تابع ابراهیم بود.
- پیامبری که در خواب میدیده و صدا میشنیده و ملک را میدیده و بر گروهی مبعوث بوده است، اما تابع پیامبر دیگر بوده مانند یونس.
- پیامبری که در خواب ببیند و صدا را بشنود و ملک را در بیدرای ببیند و خود صاحب شریعت باشد و او امام است.
در احادیث معتبر آمده است که نبی آن است که در خواب میبیند و صدای ملک را میشنود و اما ملک را نمی بیند و رسول آن است که صدا را میشنود، در خواب ملک را میبیند و در بیداری هم میبیند و امام صدای ملک را میشنود، اما ملک را نمیبیند (مجلسی، حق الیقین، ص 21- 22).
4. معصومین (علیهم السلام) میفرمایند: هر امامی از اهل بیت محدث است (صفار قمی، بصائر، ج 3، ص 319؛ مجلسی، بحار، ج 26، ص 67 و کلینی، کافی، ج 1، ص 370) و خداوند فرشتهای را مبعوث میکند که در گوش ایشان سخن میگویند (مجلسی، بحار، ج 21، ص 26) چنانکه در جنگ بنی قریظه و بنینضیر، جبرئیل درجانب راست علی (علیه السلام) و میکائیل در جانب چپ حضرت با او سخن میگفتند (صفار قمی، بصائر، ج 3، ص 321) و یا همچون زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) املا مینمود و علی (علیه السلام) مینوشت و چون حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) را خواب کوتاهی فرا گرفت، ادامه مطالب را جبرئیل بر علی (علیه السلام) املا نمود (صفار قمی، بصائر، ج 3، ص 322).
5. شیخ طوسی، الرسائل العشر، ص 111.
6. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 272 و ج 14، ص 304.
7. مقدس اردبیلی، حدیقه الشیعه، ص 3.
رستمی، محمدزمان و آل بویه، طاهره، (1390)، علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی)، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم)، چاپ دوم
/م