استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (1)

آنالیز اخیر در مورد مدیریت اطلاعات و تکنولوژی های ارتباطات در آموزش آفریقای جنوبی پیشنهاد می دهد که تنها تفکرات استراتژیک محدودی وجود دارد که ممکن است موجب پدید آمدن خط مشی های سیاسی، قوانین مربوط به
سه‌شنبه، 9 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (1)
استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (1)

 

مترجم: حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون




 

پیش زمینه

آنالیز اخیر در مورد مدیریت اطلاعات و تکنولوژی های ارتباطات در آموزش آفریقای جنوبی پیشنهاد می دهد که تنها تفکرات استراتژیک محدودی وجود دارد که ممکن است موجب پدید آمدن خط مشی های سیاسی، قوانین مربوط به مدرسه، معلمین، یادگیرندگان و فروشندگان تکنولوژی های آموزشی می شود. این واضح است که در آفریقای جنوبی مانند جاهای دیگر، شیوه های واقعی آموزش مربوط به تکنولوژی، بیشتر بوسیله ی تکنولوژی های موجود، مشتق می شوند نه بوسیله ی نیازهای واقعی یادگیرندگان، قوانین مدیریت و الزامات ملی وسیع تر. همچنین درس هایی ممکن است از این تجربیات حاصل شوند.

اهداف

این مقاله گفت و شنودهای مربوط به 8 مربی بین المللی در اروپا، کانادا، ایالات متحده ی آمریکا، نیوزیلند و استرالیا را مورد آنالیز و گزارش قرار داده است. تمام این گفت و شنودها اثر تکنولوژی در راه های مختلف (رآکتیو و پرواکتیو)، در سطوح مختلف (پیش دبستانی از طریق شهروندان بالا رتبه)، در نقش های مختلف (معلم، مدیران و مدیران ارشد) و در بافت های مختلف (مدارس و دانشگاه ها) را مدیریت کرده است.
روش: گفت و شنودهای زیادی با مربیان و متولیان آموزشی در کشورهای توسعه یافته، انجام شده است. این گفت و شنودها رونویس شده و مورد آنالیز قرار گرفته است. آنالیز کیفی در مورد مفاد این موضوعات در حالت کدگذاری باز (open coding) و کدگذاری انتخابی (selective coding) و با استفاده از یک ابزار آنالیز کیفی محتوا انجام شده است.

نتایج

در حالی که این تکنولوژی به عنوان یک محرک برای تفکر بیشتر در نظر گرفته می شود، این فهمیده شده است که این موفقیت از تکنولوژی مشتق نشده است و در واقع از یک آگاهی مناسب و کامل از نیازها و آرزوهایی مشتق شده است که بوسیله ی آن افرادی بدست می آید که به طور مستقیم در فرایندهای آموزشی دخیل هستند (و یا بوسیله ی آن دسته از افرادی ایجاد می شود که، یک تمرکز مدیریتی مناسب بر روی محتوای موجود در یک نهاد دارند).

نتیجه گیری

در حالی که این نتایج ممکن بود مورد انتظار باشند، آنالیز جزئی یافته ها، همچنین نیازی را آشکار می کند که بوسیله ی آن سرمایه گذاری در زمینه ی تکنولوژی آموزشی در سطوح مختلف و در روش های مختلف، مدیریت می شود.

مقدمه

آموزش به سرعت در تمام سطوح دیجیتال می شود. این سطوح شامل تولید، توزیع و انتقال دانش می شود. با وجود نیاز واضح به مربیان و یادگیرنده هایی که اطلاعات را به اشتراک بگذارند، این مسئله جالب است که انگیزه ی اولیه برای ورود تکنولوژی اطلاعات (IT) به آموزش اغلب از خود تکنولوژی بوجود می آید نه از نیازهای آموزشی. این مسئله می تواند به عنوان فشار تکنولوژی دیده شود نه کشش آموزش. در واقع کشش آموزش از طرز رفتار مناسب در زمینه ی رفتارها و اهداف آموزشی مختلف نشئت می گیرد. این استدلال فشار- کشش تکنولوژی برای دهه هایی در تجارت و بخش عمومی، شایع شده است اما هم اکنون مشخص شده است که این استدلال بر این انطباق دارد که این اطلاعات و سرمایه گذاری های مربوط به تکنولوژی ارتباطات (ICT) باید بر اساس مزیت هایی مورد تأیید قرار گیرد که قابل حصول است. این نتیجه شده است که مزیت های سرمایه گذاری در بخش ICT در بخش آموزش باید به طور مؤثر مدیریت شوند زیرا آنها با استدلال دیگری تطابق دارد که بوسیله ی Ward و Daniel ، ارائه شده است. در آموزش (همانند هر نوع بنگاه اقتصادی)، کشش در مدیریت اطلاعات، مهمتر از فشار است و از این رو مزیت های بیشتری در تکنولوژی اطلاعات دارد.
اما، چه چیزی در واقع در میان حصول مزیت های مربوط به مدیریت اطلاعات و تکنولوژی های قرار می گیرد که آن را پشتیبانی می کند؟ و در حقیقت مدیریت اطلاعات چیست؟
این سوالاتی است که تمام مدیران باید به آن پاسخ دهند، حتی مدیرات آموزشی. بنابراین این مسئله شگفت آور است که یک شکاف تحقیقاتی در زمینه ی مدیریت ICT در آموزش وجود دارد، با وجود این حقیقت که این تحقیقات به طور قابل توجهی به تغییرات ناشی از تغییر تکنولوژی وابسته اند. تغییر در اصل در سطح رفتار اجتماعی و در مدیریت آموزش و دانش آفریقای جنوبی، ایجاد می شود. در تحقیقات آموزشی، مدیریت کلمه اغلب مشاهده نمی شود: یک مقاله ی مروری با بیش از 700 مقاله از 20 سال گذشته، به نظر، نمی تواند مدیریت تکنولوژی اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی در آموزش را آدرس دهی کند. در واقع برخی از این مقالات بسیار قدیمی هستند و برخی از این مقالات از نواحی توسعه یافته ی جهان هستند. همچنین برخی از این مقالات برای مدیریت منظم در تجارت و برخی دیگر برای استفاده در روش های آنالیز سیستمی، مناسبند. همچنین برخی دیگر از این مقالات گمانه زنی هستند. وقتی در مورد مدیریت صحبت می شود، اغلب این این مسئله اشتباه است که مشکلات ایجاد شده از دنیای واقعی آموزش جدا شود.
البته میزان فشار و کشش و طبیعت مزیت های مورد نیاز به محتوا وابسته است. در کشورهای مختلف، سطوح مختلفی از نتایج ممکن است ایجاد شود. برای مثال، در سنگاپور، بیش از 25 سال است که یک سیستم ایجاد شده است که از طریق آن، والدین می تواند به طور روزانه چیزی که بچه ها در مدارس یاد می گیرند را چک کنند، از تلویزیون هایی استفاده کنند که به سیستم آموزشی متصل هستند. البته این کار پیش از توسعه ی شبکه ی جهانی اینترنت است. به عبارت دیگر، این گزارش شده است که آموزش در آفریقای جنوبی که یک کشور در حال توسعه است، یک مسئله ی پرمخاطره است). علی رغم اعتقاد بسیاری از متخصصین در مورد اینکه ورود ICT به آموزش مشکلات زیادی را حل می کند، تجربیات بدست آمده در زمینه ی ابتکارات ICT در آموزش آفریقای جنوبی، متغیر است. این مسئله به تحقیقات محلی وابسته است که در سطوح مختلف اتفاق می افتد. یک مسئله ی خاص ورود دانش آموزان با اوضاع نامناسب و با پیشینه ی روستایی است. در این مورد، موضوعات فرهنگی می تواند چالش های خاصی را ایجاد کند که بدست آوردن روابط آزاد میان تکنولوژی برای آن دسته از دانش آموزان مفید می باشد. کشش آموزشی در یک محتوای در حال جنبش و موفق مانند سنگاپور، در نیازهای مربوط به نواحی روستایی فقیر در آفریقا، اندک است. در این مناطق هیچ سرویس های ارتباطی داده و حتی الکتریسیته نیز وجود ندارد.
در بیشتر آنالیزهایی که موجود می باشد، این به ندرت اتفاق می افتد که مدیریت اطلاعات در سطح استراتژیک یا حتی در سطح سیستمی، آدرس دهی شود. تمرکز عمدتاً بر روی تربیت، تعلیم، تکنولوژی های خاص یا موضوعات اجتماعی و وابسته به قراین، است. سوالی که در اینجا مطرح است، این است که آیا ما نیاز به وسعت بخشیدن به دیدگاه خود هستیم و باید فرایندهای آموزشی آموزشی و منابع اطلاعاتی مورد ارزیابی قرار گیرد. این کار موجب بهبود مدیریت اطلاعات به جای عمومیت بخشیدن محتوا یا ویژگی های مربوط به تکنولوژی اطلاعات می شود. از این رو، مسئله ی مرکزیت که در اینجا آدرس دهی شده است، این است که مزیت های سرمایه گذاری تکنولوژی در آموزش، در آفریقای جنوبی مشاهده نشده است.
مشکلات ایجاد شده در آفریقای جنوبی و اعتقاد آشکاری که در تکنولوژی اطلاعات وجود دارد، راه حل هایی برای برخی از مشکلات ما ارائه می دهد اما همه ی مشکلات ما را پاسخ دهی نمی کند. این مسئله به طور جزئی به دلیل وابستگی دیدگاه های معلمین است .این مسئله منجر به ایجاد ایده ی بررسی تجربیات بین المللی و تمایلات مربوط به تکنولوژی در مدیریت می شود. این کار با استفاده از گفت و شنودهایی انجام می شود که با معلمین و متولیانی انجام شده است که در آموزش بین المللی کار می کنند. این مقاله بیان می کند که تکنولوژی اطلاعات به طور نمونه وار در کشورهای انتخاب شده ای، مدیریت می شود. این کار با استفاده از آنالیز 8 گفت و شنود با مربیان و متولیانی انجام می شود که به منظور بررسی محتوای تنظیم شده است و بوسیله ی آن، اطلاعات و تکنولوژی اطلاعات به طور استراتژیک در آموزش مدیریت می شود.
اولاً، این مقاله مدیریت استراتژیک مربوط به تکنولوژی اطلاعات را از جنبه ی عمومی مورد بررسی قرار داده است، تئوری مربوط به مدیریت تجارت را ترسیم کرده است، یک چارچوب عمومی مربوط به آنالیز صف بندی استراتژیک معرفی شده است و سپس ازآن به منظور سازمان دهی کدگذاری باز داده های کیفی بدست آمده از این 8 گفت و شنود، استفاده شده است. یک کدگذاری انتخابی و آنالیز مربوط به شرط بندی نیز مزیت های مربوط به ICT در آموزش را مورد بررسی قرار داده است. این کار با توجه به گروه های شرط بندی مختلف انجام شده است (مزیت هایی که آنها جستجو کرده اند و محتوایی که بوسیله ی آنها برنامه ی استراتژیک ممکن است مفید باشد).
سوالی که در اینجا مطرح می شود، این است که آیا برنامه ریزی های استراتژیک برای ایجاد مزیت های مربوط به مدیریت اطلاعات در آموزش مفید هستند یا نه؟ همانگونه که مشخص شده است، مدیریت اطلاعات برای در برداشتن یک گستره از فعالیت مدیریتی (از تکنولوژی تا استراتژی) در نظر گرفته می شود.

مدیریت استراتژیک ICT

مقالات مختلفی در مورد برنامه ریزی های استراتژیک وجود دارد. در تجارت تصاعدی، این متداول است که آنالیز دوره ای چالش ها و فرصت های داخلی و خارجی انجام شود مخصوصا آنهایی که به ICT وابسته اند. فرصت ها و چالش هایی که از تکنولوژی اطلاعات منتج می شوند، یک ویژگی است که در بیشتر مقالات بدان پرداخته شده است اما تمام سازمان ها، هنوز هم رسیدن به نتایج پیش بینی شده را سخت می دانند. حتی در کشورهای توسعه یافته، در بخش عمومی، مقادیر قابل توجهی از پول برای انجام پروژه های تکنولوژی اطلاعاتی صرف اتلاف می شوند که بی ثمر هستند.

مشکلات شایع

مزیت های ایجاد شده از طریق سرمایه گذاری در ICT مشکل بدست می آیند و به شکست خوردن این پروژه ها به سهولت ایجاد می شود. بدبختانه مخصوصا وقتی یک چنین تاریخچه ی طویلی در مورد تحقیقات مربوط به مدیریت سیستم های اطلاعات استراتژیک وجود داشته باشد. برای بیش از 30 سال است که این موضوع، به یکی از موضوعات داغ در زمینه ی تحقیقات تجاری تبدیل شده است و توسعه ی آن در طی زمان قابل ردیابی می باشد. در طی زمان، رویه ی تحقیقاتی گسترش یافته است برای مثال، برای بررسی سایر موضوعات وابسته به قرائن که موجب موفقیت می شود(مانند فاکتورهای انسانی و سیاست های سازمانی)، برخی چیزها وجود دارد که در آنها مدیر IT مشکلات زیادی روبرو می شود.

مدیریت استراتژیک ICT در آموزش

برخی اوقات، مدیریت استراتژیک به سوالی بر می گردد که دارای سه بخش است: اکنون ما کجا هستیم؟ کجا می خواهیم باشیم؟ و چگونه باید بدان جا برسیم؟ این جایی است که ما مشکوک می شویم، و اهداف، ریسک ها، اختصاص منابع به انگیزش های استراتژیک و ... را تعیین می کنیم. سپس همه ی این موارد به افرادی وابسته است در مورد اهداف استراتژیک یک سازمان فکر می کنند و مزیت های بدست آمده را تشخیص می دهند. این افراد با نفوذ افرادی هستند که دارای سهم قابل توجهی می باشند و نیاز است تا این افراد آگاهی داشته باشند.
بقیه ی این مقاله یک چارچوب برای مدیریت اطلاعات ارائه کرده است که موضوعات مربوط به تکنولوژی را به موضوعات استراتژی ارتباط داده است و از آن به منظور آنالیز محتوای 8 مکالمه (با مربیان و متولیان مربوطه) استفاده شده است. بوسیله ی این آنالیز، ایفای نقش در کشورهای مختلف با مدیریت ICT در آموزش همراه شده است. این مسئله برخی شواهد را مهیا می کند که بوسیله ی آنها سه سوال بالا آدرس دهی می شود.

یک چارچوب برای مدیریت اطلاعات

در طی دهه ی 1990، مدیرات تجاری و دانشگاهی کوشیده اند تا سوالات حیاتی در مورد مدیریت اطلاعات در سازمان ها را پاسخ گویی کنند. در ابتدا، مقالات مروری فراوانی ارائه می شد که به طور گسترده مورد استناد قرار می گرفت و به روز رسانی می شد. اخیراً (همانگونه که اشاره شد)، یک توجه روز افزونی در زمینه ی مزیت های مدیریتی نسبت به موفقیت های واقعی و ادراک شده، ایجاد شده است اما مشکلات بزرگی هنوز هم بوجود آمده است. در رویارویی با این مشکلات، چگونه می توان پیچیدگی های مربوط به سازمان ها را آدرس دهی کرد؟

پدیدار شدن چارچوب ها

در تاریخچه ی این زمینه، Zachman (1987) به عنوان یک منبع اصلی مطرح می شود اما چارچوب استناد شده بوسیله ی او بسیار پیچیدتر از چارچوب استناد شده بوسیله ی بسیاری از مدیران استفاده کرده اند. این چارچوب ها دارای 6 لایه از مدیریا تکنولوژی در یک سمت و 6 دورنمای مختلف در سطح بالای تجارت می باشد. این مسئله 36 دغدغه ی مختلف ایجاد می کند (6 ستون و 6 سطر) که مدیران را بسیار مشغول می کند.
سایر محققین منظره های ساده تری از مسئله را در نظر گرفته اند و سایر مثال هایی که به طور متداول استناده شده اند، بوسیله ی Henderson و Venkatraman (1993) ارائه شده است. چارچوب های ارائه شده بوسیله ی آنها به موضوعات تجاری و IT در سطح داخلی و خارجی مرتبط است و از یک ماتریس دو در دو استفاده کرده است. این مدل به طور جالب توجهی در دیدگاه اولیه، ساده است، اما این مدل منجر به ایجاد یک گستره از سوال های بدون پاسخی می شود. این مدل همچنین دارای ظرافت و تقارن کمتری است و در حافظه جای نمی گیرد. این مسئله بر وجود وابستگی و رابطه میان اجزای ادراکی دلالت دارد اما این مسئله در قرائت اول، و فورا مشهود نیست. همچنین همانگونه که این نویسندگان در ارائه ی اصلی ایده، تصدیق کرده اند، فرد باید به جای دیگری برود تا جزئیات مورد نیاز برای علمی کردن این چارچوب را بدست آورد.

بدنه ی مدیریت اطلاعات مربوط به دانش

وقتی این و سایر مدل ها آنالیز و ترکیب می شوند و از آنها برای آگاهی یافتن در مورد چیزی استفاده می شود که ما به آن نیاز داریم، یک الگو پدیدار می شود:
• تکنولوژی اطلاعات: که شامل زیرساخت های لازمه برای سیستم هاست.
• سیستم های اطلاعات: که از فرایندهای عملیاتی سازمانی حمایت می کند.
• فرایندهای سازمانی: که مزیت ها را از طریق کارایی بهبود یافته، انتقال می دهد.
• مزیت های سازمانی: که بوسیله ی مشارکت کنندگان، جستجو می شود.
• استراتژی های سازمانی: که بوسیله ی تحویل مزیت های مورد نیاز، تحقق می یابد.
این ایده ها توسعه می یابد، پالایش می یابد و مورد آزمایش قرار می گیرد و با نام بدنه ی مدیریت اطلاعات مربوط به دانش (IMBOK) شناخته می شود. اخیراً این ایده برای ارزیابی صلاحیت مدیریت اطلاعات ادراک شده در بانکداری آفریقای جنوبی، مورد استفاده قرار گرفته است و همچنین آرشیوی از داده ها از منابع دیگر وجود دارد که به عنوان منابعی برای تحقیق آینده در نظر گرفته می شوند.
به هر حال، در اینجا، ما از آن در شکل ساده استفاده خواهیم کرد و یک ساختار برای آنالیز حفاظت بین المللی مهیا می کنیم. شکل 1 یک بررسی کلی و ساده مهیا شده است.
استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (1)
همانگونه که مشاهده می شود،چارچوب IMBOK قلمروی مدیریت را به 5 ناحیه تقسیم می کند: تکنولوژی، سیستم ها، فرایندها، مزیت ها و استراتژی ها. در محل تقاطع (4 بردار)، اجزای ارزش انتقال و تحویل می یابند: پروژه ها، تغییر در فرایند، عملیات و کارایی، و همچنین الزاماتی مانند الزامات استراتژیک اهداف عملیاتی، نیازمندی های استفاده کنندگان و نیازمندی های مربوط به سیستم می باشد.
بنابراین، برای آگاهی یافتن از راه های بررسی مزیت های مربوط به ICT های آموزشی، ما اکنون سوالات زیر را پیش رو داریم:
• چه تکنولوژی هایی در آموزش مورد استفاده قرار می گیرد؟
• چه سیستم هایی به فعالیت های آموزشی کمک می کنند؟
• چه فرایندهای آموزشی غالب هستند و چگونه آنها می توانند ICT را تغییر دهند؟
• مزیت ها و نحوه ی اندازه گیری آنها چگونه است؟
• چه استراتژی هایی استفاده از ICT در آموزش را راهنمایی می کنند؟

روش کار

در یک بررسی در جهان، 7 گفت و شنود بی انتها با مربیان و متولیان آموزشی در کشورهای توسعه یافته، ثبت شده و مورد آنالیز و بررسی قرار گرفته است.
یک مورد از این گفت و شنودها مربوط به مشاور ارزیابی آموزشی در انگلیس است (جدول 1 را ببینید).
روش عمومی برای استفاده از آنالیز محتوا در حالت کدگذاری باز و کدگذاری انتخابی انجام شده استSpace . یک بحث جزئی در مورد روش کیفی تحقیقاتی معطوف کرده است اما پاراگراف های بعدی این را نشان می دهد که آنها ابتدا کدگذاری باز را ارائه کردند و سپس کدگذاری انتخابی را انجام دادند. این کار بر اساس قلمروهای IMBOK که در بالا توصیف شد، پایه گذاری شده اند.
استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (1)

کدگذاری باز

اولین بازخوانی انجام شده بر روی نسخه ی رونوشت منجر به 26 گروه استقرایی شده است که در شکل 2 نشان داده شده است. در این بررسی، این گروه ها به گروه هایی طبقه بندی می شوند که به موارد زیرر وابسته اند:
استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (1)
• فعالیت های مربوط به انواع مختلف آموزشی (اجرایی و آموزشی).
• موضوعات وابسته به قرین در سطح آموزشی، تغییرات و جوامع در سطح بزرگ
• قلمروهای IMBOK
• موضوعاتی که موجب باز شدن بررسی های آینده می شود.
• منابع مختلف در سطوح مختلف
• رفرنس های مربوط به افراد مشارکت کننده.
همچنین یک گروه دیگران نیز وجود دارد که برخی از رفرنس های دانشگاهی مربوط به تئوری آموزش و مدیریت تکنولوژی را اصلاح می کنند.
چارت موجود در شکل 2 اعداد مربوط به مثال های کدگذاری را در هر گروه، جدول بندی کرده است. این داده ها از تمام بررسی ها بدست آمده است. درنظر گرفتن فرکانس رخدادهای مربوط به گروه ها، یک روش ساده برای آنالیز می باشد اما این روش یک دیدگاه اولیه از طبیعت و محتوای گفت و شنودها ارائه می دهد و بر روی علایق مخاطب تمرکز دارد.
همانگونه که می توان مشاهده کرد، یک گستره از گروه ها از آنالیز کدگذاری باز حاصل شده است که در آن، بیشتر رخدادها، تکنولوژی اطلاعات و تعداد کمتری از آنها، منابع اصلی تکرارشونده هستند. در اینجا، ما در اصل در مورد آن دسته از گروه هایی دغدغه داریم که به 5 لایه از IMBOK ترسیم شده است (همانگونه که بوسیله ی پیشوندهای TMBOK در دیاگرام نشان داده شده است). بنابراین، توجه کنید که شواهد ارائه شده در اینجا، بسیار انتخابی هستند زیرا تمرکز بر روی IMBOK به عنوان یک چارچوب تحلیلی هست و از این رو، این آنالیز غنای کلی مربوط به مثال های واقعی موجود د ر گروه بندی را در بر ندارد و این گفت و شنودها از 26768 کلمه تشکیل شده است.
یافته های مورد نظر که از کدگذاری باز بدست آمده اند، شامل مشاهدات زیر است:
• تکنولوژی اطلاعات بیشتر گفت و شنودها، موضوعات قابل توجه در مورد استراتژی ها، فرایندها، سیستم ها و مزیت ها را ترسیم کرده است.
• مسائل بیشتری نسبت به مزیت های برشمرده بوسیله ی پاسخ دهنده ها، وجود دارد.
• همانگونه که اغلب در این نوع از گفت و شنودها یافت می شود، بحث در مورد تکنولوژی و مسائل مربوطه، در محتوای فرایندهای آموزشی و فعالیت هایی قرار دارد و در آنها موضوعات عمیق تری در مورد مزیت، آزمایشات و قابلیت ها، وجود دارد.
• فرصت ها، نیازها، انتظارات و منابع تماما در گستره ی متوسطی از فراوانی قرار دارند.
از این رو، ما فهمیدیم که یک گستره ی از موضوعات وجود دارد که از تکنولوژی به مزیت های استراتژیک گسترش یافته است اما جهت گیری به سمت فشار استراتژی قوی است.
کدگذاری انتخابی موجب به راه افتادن آنالیز بر روی موضوعات مربوط به هم ترازی می شود. در اینجا، ما می توانیم به طور واضح نحوه ی مدیریت اطلاعات را بشناسیم و بفهمیم چه مزیت هایی وجود دارد و آیا محتوای استراتژیک واقعی وجود دارد که در داخل آنها مدیریت اتفاق می افتد یا نه؟

کدگذاری انتخابی

از 26 گروه بندی که در کدگذاری باز وجود دارد، 5 گروه بندی با 5 قلمروی IMBOK در ارتباط است:
• تکنولوژی
• سیستم ها
• فرایندها
• مزیت ها
• استراتژی ها
این 5 قلمرو، یک چارچوب مفید ایجاد می کند که بوسیله ی ان، موضوعات مربوط به مدیریت استراتژیک، مورد بررسی قرار می گیرد و سهم اصلی آنالیز دنبال شده، بر اساس این 5 قلمرو می باشد. این مفید است که از قلمروهای انتخاب شده و فراوانی آنها در کدگذاری، شروع کنیم. این کار مشابه رویه ای که IMBOK برای آنها ارائه کرده است (شکل 3). این مسئله به ما اجازه می دهد تا به محتوایی نگاه کنیم که در آنها گفت و شنودها در این 5 قلمرو، وجود داشته باشند. ما می توانیم این 5 مبحث خاص را درداخل مباحث عمومی بحث شده در زمینه ی آموزش و رویه ای ببینیم که در آن اطلاعات در آن مدیریت می شود.
استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (1)
به طور خلاصه باید گفت:
• همانگونه که اشاره شد، بیشترین مباحث متداول درمورد مسئله ی تکنولوژی اطلاعات است. وقتی این پیش بینی شود که گفت و شنودها در مورد ظهور ICT در آموزش است، این استدلال را می توان بدست آورد که این مسئله اجتناب ناپذیر است؛ اما این مسئله ما را آگاه می کند که بیشترگفت و شنودها ممکن است در موجودیت و تطمیع ظرفیت های مربوط به تکنولوژی اطلاعات بنیان گذاری شده باشد نه نیازهای آموزشی ساده. بنابراین ما دوباره به موضوع تکنولوژیکی فشار و کشش بر می گردیم.
• سیستم های اطلاعاتی در گفت و شنودها به چشم نمی خورند. همچنین یک ادراک مناسب در مورد سیستم اطلاعات یا کاربرد آنها به طور کامل حضور ندارد. وقتی ما به طور مکرر رفرنس های مربوط به برنامه ریزی های منابع شرکتی (ERP)، مدیریت روابط مشتری و سایر کاربردهای نمونه وار در این زمینه را مطالعه می کنیم، این تقابل با بخش های عمومی و تجاری، کار می کند. وقتی سیستم های اطلاعات در گفت و شنودها ارجاع داده شوند، این مراجع عموما وقتی در زمانی که به سیستم مدیریت یادگیری (LMS) ارجاع داده می شوند، ضعیف هستند.
• فرایندهای سازمانی اغلب مورد بحث قرار می گیرند. این مسئله تا حدی به دلیل وجود یک سمت گیری در گفت و شنود ها به سمت چیزی است که ما انجام می دهیم و نحوه ی انجام آن است نه این مسئله که چرا برخی شواهد مورد نظر در داخل این فرایند وجود دارد که در مورد نحوه ی اثر و تغییرات ایجاد شده بوسیله ی ICT بحث شده است.
• مزیت های ICT ها به طور متداول ارجاع داده شده است و اغلب به جای صریح برشمرده شدن، بدان ها اشاره می شود. این مسئله به ما کمک می کند تا بخش اصلی مسئله را بفهمیم زیرا اگر این سازمان در سطح وسیع، این مزیت ها را ادراک نکند، پس تمام این مزیت ها در زمانی که منحرف می شوند، مناسب نیستند. یک مباحثه ی قوی در مورد مزیت های مورد نظر در سرمایه گذاری ICT ضروری است اگر مدیران تمایل داشته باشند تا اهداف واضحی برای کمک به آنها داشته باشند.
• این استراتژی به روش های مختلف و چشم اندازهای مختلف، بروز می کنند، و بار دیگر، موضوعات استراتژیک استدلال می شوند نه اینکه به طور واضح برشمرده شوند. به هر حال، این مسئله بر این دلالت دارد که بنیاد تفکر استراتژیک در آنجا قرار دارد و نسبت به تمام آموزش هایی که ما هم اکنون می شناسیم، بیطرف می باشد.
پاراگراف های بعدی در مورد شواهد انتخاب شده ای است که برخی از شواهد قوی تر موجود در گفت و شنودها را ارائه کرده اند.

چه کسی شریک است؟

این 8 گفت و شنود گسترده در یک رویه ی مشخص ساخته نشده اند و این اجتناب ناپذیر است که این شواهد در مورد نقش معلمین، یادگیرندگان و مدیران است.
به هر حال، شواهدی در مورد سایر شرکای حیاتی است و در انتهای روز، ما باید به یاد داشته باشیم که موفقیت از به تعادل رسیدن تمام پیش بینی های شرکا و سرمایه گذاری ها در منابع و فرایندهایی حاصل می شود که این پیش بینی ها در یک رویه ی تعادلی وجود خواهند داشت.
در آنالیز گفت و شنودها، شواهدی در مورد 13 گروه مشاکتی وجود دارد (همانگونه که در شکل 4 نشان داده شده است). البته فراوانی مراجع به اندازه کافی بالا نیست و همچنین مثال هایی در مورد ضرورت مخاظب ها وجود ندارد؛ بدین صورت سطح بالایی از اهمیت در این نتایج وجود دارد. با وجود این، آنالیز انجام شده در این شکل، یک راهنما مهیا می کند که مهمترین راهنمایی است که گروه های شرکاء ممکن است آن را در نظر بگیرند (به اعتقاد پاسخ دهندگان). و این گروه های شرکاء تنها به معلمین، یادگیرندگان یا دانش آموزان و پروفسورها محدود نمی شود، و در این گروه ها، مدیران، اجتماعات، والدین، متولیان، سایر مدارس، فروشندگان و دولت، تمام فاکتورها در مدیریت و حصول موفقیت است. یک بررسی جزئی دیگر، ممکن است یک گستره ی وسیع تر از بخش های مورد نظر را آشکار کند و یک آگاهی بهتر در مورد اهمیت نسبی آنها ایجاد کند اما ما باید فرض کنیم که هر فرد(در هر یک از این گروه های شرکت کننده)، می تواند به طور عکس بر روی آموزش در یک یا تعداد بیشتر از نهادها، اثر داشته باشد. وقتی شروع به استفاده از تکنولوژی اطلاعات می کنیم، این استدلال می شود که موفقیت تنها در زمانی بروز خواهد کرد که نیازها و انتظارات تمام شرکا در برنامه ریزی و اجرا، اصلاح گردد.
استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (1)
بنابراین، این گروه های شرکاء هستند که نیاز به درک شدن دارند. این افراد کسانی هستند که انتظاراتشان معیار موفقیت یا شکست را تعیین می کند. این افراد همچنین ممکن است راه خود را برای اثرگذاری بر روی تلاش های مربوط به مربیان و مدیران آموزشی و رسیدن آنها به بهترین نتایج، دارند. انتظارات آنها نه تنها از لحاظ مزیت ها تعریف می شوند، بلکه همچنین بوسیله ی مزیت هایی تعریف می شود که آنها در جستجویش هستند.

بحث

بینش ها در زمینه ی مدیریت اطلاعات می تواند بر روی خروجی سرمایه گذاری های ما در تکنولوژی آموزش وتلاش های مربوط به بهبود و ایجاد پیشرفت در فرایندهای آموزشی، اثر بگذارد و موجب پدید آمدن مزیت های آموزش استراتژیک می شود که تمام آنها از بررسی های جزئی تر بر روی گفته های مربوط به مربیان و متولیان، حاصل می شود. پاراگراف های بعدی شواهدی انتخاب شده ی کنونی را درگفت و شنودها موجود در 5 قلمروی IMBOK را بیان می کند.

تکنولوژی

همانگونه که مشاهده کردیم، یک گستره از تکنولوژی ها وجود دارد که درمورد آنها صحبت شد اما مزیت های آموزشی که تکنولوژی بوجود می آورد، اغلب پچیده تر از آن است که بیان شود. کامپیوترها در گفت و شنودها به طور متداول مورد استفاده قرار می گیرد و حتی دغدغه ها در مورد انواع مختلفی برندها، وجود دارد. سیستم های موجود در داخل یک برند همچنین از لحاظ از رده خارج شدن و اولویت برای موارد جدید، نسبت به، ارتقاء تکنولوژی، مشهود هستند:
" ما تنها در مورد آی پد صحبت می کنیم. ما 6 آی پد داریم که سه تا از آنها آی پدهای جدید مدل 2 هستند. در این زمان ما از برنامه ی بلک بورد استفاده می کردیم که در آنها می توان لغات یا جملات آنها را نوشت مانند نوشتن با گچ. این یک لوح سنتی در برابر آنها بود.
جایگزین کردن تکنولوژی قدیم گچ و تخته با تکنولوژی تبلت های پیشرفته ممکن نیست اولین انتخاب یکی کشور در حال توسعه باشد. وایت بورد های الکترونیک یا متقابل یکی از مثال های است که متداول شده اند و دارای مزیت هایی می باشد. این در حالی است که هنوز برخی یادگیری ها برحسب نحوه ای انجام می شود که مناسب تر مورد استفاده قرار گیرد و یا به طور کامل در تجربیات آموزشی، تجمیع شوند:
ما شبکه شده ایم، ما به کلاس های درس متصل شدیم. این بدین معناست که ما می توانیم در کتابخانه ی دارای مجهز به یک وایت برد فعل و انفعالی بنشینیم و تصاویر را از طریق صفحه ی تلویزیون داشته باشیم و با کلاس صحبت کنیم و به یادگیرندگان بگوییم که اینجا یک مدرسه ی دیگر است چه چیزی دوست دارید به آنها بگویید؟
ظاهراً یادگیرندگان امروزی با یادگیری از طریق یک صفحه وفق گرفته اندو مزیت های واضحی در زمینه ی ساخت رابطه میان یک گروه دور از هم بدست آورده اند (همانگونه که در اینجا راهنمایی شده است). اما این مسئله همواره آسان نیست که به کارمندان در مورد تکنولوژی های جدید آموزش داد و سرعت یادگیری آنها کمتر از یادگیرندگان است. همچنین برخی اوقات یک مقاومت ساده وجود دارد حتی در آموزش عالی:
کارمندان آموزشی (هیئت علمی) بزرگترین مقاومت را ایجاد می کنند. بیشترین شکایت دانش جویان، این است که کارمند از انها به اندازه ی کافی استفاده نکرده اند: آنها می گویند: ما می خواهیم از تکنولوژی استفاده کنیم و آنها نمی گذارند. این کارمند به آنها خواهد گفت که زمان ندارند.
استفاده از مطالب این مقاله، با ذکر منبع راسخون، بلامانع است.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.