استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (2)

هیئت علمی نیاز دارند تا قادر شوند راه خود را به سمت تفکر در مورد تجربیات یادگیری شیفت دهند. بنابراین، این بخش یکی از بخش هایی است که از نمونه ی یاد دهنده (تحویل اطلاعات) به نمونه ی یاد گیرنده، شیفت پیدا می کند.
سه‌شنبه، 9 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (2)
استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (2)

 

مترجم: حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون




 
برخی اوقات به نظر می رسد که چالش های بیشتری وجود دارد:
هیئت علمی نیاز دارند تا قادر شوند راه خود را به سمت تفکر در مورد تجربیات یادگیری شیفت دهند. بنابراین، این بخش یکی از بخش هایی است که از نمونه ی یاد دهنده (تحویل اطلاعات) به نمونه ی یاد گیرنده، شیفت پیدا می کند. بنابراین، ما آن را به عنوان وظیفه ی هیئت علمی برای وارد کردن این ابزارها به تجربه ی یادگیری در نظر می گیریم. زیرا این فرایند، یک فرایند کارآموزی است.
به طور روزافزون، دانش آموزان در مؤسسات آموزش عالی دوست دارند با لپ تاپ خود کار کنند نه کاغذ و قلم. یک نتیجه، وجود یک لایه ی اضافی از تکنولوژی است که نیازمند یک آزمایشگاه برای انجام بررسی می باشد:
ما برخی تست های آن لاین گسترده انجام دادیم. 220 دانشجو دیروز به صورت آن لاین در این آزمون مورد بررسی قرار گرفتند. این کار به طور همزمان در 5 آزمایشگاه انجام شد... ما بررسی های زیادی انجام دادیم، در واقع ما از نرم افزار مخصوصی برای این کار استفاده کردیم که آنها را به یک تخته سیاه تبدیل کرده بود. برخی از اساتید از آن استفاده می کنند و برخی نه.
پیچیدگی های انتخاب استفاده از تکنولوژی، به فرد استفاده کننده بستگی دارد. اما در سطح سازمانی، برخی تکنولوژی ها بسیار مقدماتی هستند به نحوی که آنها باید ساده باشند. در غیر اینصورت، دانشجویان باید به طور ساده وسیله ی دیگری را انتخاب کند. البته، یادگیری این مسئله که دقیقا کدام تکنولوژی مهم است، یک موضوع استراتژیک است نه یک موضوع تکنولوزیکی. و بین تکنولوژی و موارد حاصل شده از اهداف استراتژیک، فرایند هایی حاصل می شود که موجب ارتقاء سیستم می شود.

سیستم اطلاعات

قلمروی حساس تر به اطلاعات در آموزش، به طور واضح نشان می دهد که چگونه سیستم های اطلاعاتی به مربیان کمک می کند تا با تعداد زیادی دانشجو و حجم بالایی از اسناد در تماس باشند.
ترم بعدی ما تقریبا 2000 دانشجو در رشته ی تجارت 101 و 102 داشتیم و این دانشجویان تماما به شیوه ی مشارکتی آموزش داده می شوند. بنابراین، 20 جدول وجود دارد که هر کدام 6 دانشجو دارند و در هر ساعت با مسائل مربوط به تجارت در ارتباط هستند. این دانشجویان یک مقاله را پیشنهاد می دهند و 6 مقاله را در سه روز مرور می کنند. این کار درگیر مرور 12000 کپی بصری از این مقالات است.
آیا این مزیت های از سیستم وجود دارد که یک چنین تعداد زیاد از دانشجویان را به این روش، بکار ببرد؟ اما احتمالا، شواهد جزئی در مورد سیستم های اطلاعاتی که در فعالیت های آموزشی کمک کننده است، واقعا محدود هستند. تعادل سرمایه گذاری میان سیستم های اداری و دانشگاهی یک مسئله مد نظر می باشد و تمایل وجود دارد تا ابتدا در بخش های اداری سرمایه گذاری کرد، اگر چه ارتباطات با فعالیت دانشگاهی ممکن است در موارد خاص، واضح باشد.
من در واقع یک استراتژی اداری برای دانشگاه تدوین کرده بودم و آنها بخش زیادی از آن را اجرا کردند... ناحیه ای که ما زمان زیادی را برای آن صرف کردیم، حمایت دانشگاهی، اداری و البته سیستم های مدیریت و محتوا است.
ارزیابی بر روی یادگیری به طور قابل توجهی حفظ منابع را همراه دارد. حالت های سنتی یاد دادن، یادگیری و ارزیابی، بوسیله ی استفاده از تکنولوژی، تغییر می کند. برای مثال، ارزیابی سنتی بوسیله ی آزمون ها و بررسی ها، می تواند بوسیله ی استفاده از هیئت های بحث جانشین شود (مثال دیگر از سیستم اطلاعات):
من یک کلاس در مورد تجارت دارم و 15 % از ارزیابی ها بر اساس هیئت بحث می باشد. من یک موضوع را در هر هفته اعلام کردم و تعداد پست ها و کیفیت آنها را مورد سنجش قرار دادم. من همچنین آنها را مورد ارزیابی قرار دادم تا بدین صورت به دیگران کمک کنم.
البته این سیستم ها فقط گرایش های استفاده کنندگان آنها را تقویت می کند: اگر افراد دوست داشته باشند تا در هرج و مرج زندگی کنند، آنها می توانند حتی هرج و مرج بیشتری ایجاد کنند (اگر آنها دوست داشته باشند تا سازماندهی شوند)، سپس آنها می توانند سازماندهی بیشتری داشته باشند. اگر آنها دوست داشته باشند تا شرایط را حفظ کنند و از این حالت خارج نشوند، آنها می توانند این چیزها را برای زمان طولانی تر حفظ کنند:
در معبر از من پرسیدند که: آقا! آیا شما پدر یادگیری سیستم مدیریت هستید؟ و من گفتم: خوب! یکی از آنها! و او گفت: من دقیقا به دانشگاه برگشتم، این برگشتن بعد از 5 سال بود و زمانی که وارد شدم، همه چیز سر جای خود بود. تمام کلاس ها سرجای خود بودند و تمام نکته نوشته ها و کارمندان سرجای خود بودند. این یک سیستم جالب است. من گفتم: آن راه، راهی است که ما برای آن طراحی کرده ایم.
برای یک دانشگاه که بخواهد خود را نسبت به دانشگاه های دیگر متمایز کند و این مکان، مکان مناسبی برای کار کردن و یادگیری باشد، این دو چیزی است که باید در پی آن باشند. اما این تأثر انگیز است که این سیستم ها در موردی به شکست می خورند که این دانشگاه در یک خانه اما بوسیله ی متخصصین توسعه یابند.
این سیستم کاملاً تا سال های اخیر غیر قابل نفوذند. به هر حال، خروجی به زمان وابسته نیست و به تخیلات مربوط به شبکه ی محلی وابسته است و بنابراین، شما می توانید یک ثبت را پیش از حذف انجام شود یا یک حذف قبل از ثبت انجام شود یا سیستم می تواند تنها با حذف مردم از درس منحل شود و هیچ کس نتواند بداند که آنها کجا می روند... این یک سرمایه گذاری 20 M$ است و از صدها نفر پرسنل تشکیل شده است و برخی از آنها دارای رتبه ی بیش ازS100K بر سال هستند. این به نظر می رسد که ما باید میان افزار خود را بنویسیم.
گفت و شنودها این واقعیت را پر رنگ می کنند که تغییرات اساسی وابسته به سیستم ها، در دست می باشد. در بحث مربوط به دزدی ادبی و چیزی که در آن ایجاد می شود، گوگل و ویکیپدیا به سرعت در گفت و شنودها وارد شده اند اما آیا آنها را به عنوان سیستم در نظر می گیرند؟ آیا گوگل به عنوان یک سیستم است؟ ما به یاد می آوریم که ما نباید هر چیزی را برای خودمان و برای مدت زمان زیادی انجام دهیم. سرویس های بر پایه ی وب، به همراه تعداد بیشمار از اپلیکیشن ها برای آی پد و تبلت های آندروید، این مسئله را تضمین می کند که ما به طور فزاینده به خارج از مرزهایمان می رسیم تا بدین صورت سیستم ها و سرویس هایی را پیدا کنیم که نیاز ما را (در بازارهای باز و هزینه های بسیار اندک)برطرف کنند. اما تمام کاربردها، کاربردهای باز نیستند. و کشش در زمینه ی سیستم های منابع باز و تجاری، قابل ملموس است.
در سال 2009، ما این انتقال را کامل کردیم... من فکر می کنم که این یک سرمایه گذاری عاقلانه است. اما این یک مثال است که در آن، شما باید افراد را از لحاظ موقعیت مدیریتی متقاعد کنید و بدین وسیله شما کار درست را انجام دادید. برای زمان های طولانی، آنها می گویند که: آیا شما تمایل دارید تا از منابع آزاد استفاده کنید؟ وقتی این منابع تفکیک شوند، شما چه کار می کنید؟ جواب من این است که به سایر مدرسه ها نگاه کنید، ما در اجتماع هستیم.
استفاده از سیستم های مدیریت یادگیری، یک ویژگی تکرارشونده درگفت و شنودهاست اما در مورد سایر فعالیت های آموزشی مانند تحیقات چی؟ دوام و حالت کار تحقیقاتی به سرعت تغییر می کند. زمانی یک تز دکترا ممکن است سابقا تنها چند عکس یا نقشه ی کپی، پیست شده در صفحات خالی داشته باشد، امروزه ما انتظار داریم تا تمام مفاهیم به صورت تصویری باشند. در کل، تلاش های مربوط به تغییرات القا شده بوسیله ی تکنولوژی، به طور قابل توجهی احساس می شود:
بنابراین، از این جهت، با تنوع بخشیدن در برخی از تکنولوژی ها، ما مسئولیت های جدید در نظر می گیریم و از آنها برای راهنمایی و کنترل فرایند و افراد تحت تعلیم، استفاده می کنیم. و بنابراین، ما هنوز نیاز داریم تا به تمام دارایی ها که موجب بروز آن می شود، نگاه کنیم اما برای ما، من فکرمی کنم که این دوره برای ما دوره ی رنسانس می باشد. با وجود تغییرات زیاد، این مسئله بسیار جالب است!
به طور واضح باید گفت: این مخاطب یک فرد خوش بین و مشتاق است. وقتی این فرد با تغییرات مواجه می شود، فرایندهای آموزشی چیز ساده ای نیستند.

فرایند

الگوهای آموزش متداول، نشاندهنده ی علامت هایی از ایجاد یک توسعه در تکنولوژی جهان هستند. بنابراین، دانستن این مسئله که چه چیزی در یک محتوای خاص ایجاد می شود، یک پیش نیاز مهم برای یادگیری در جاهایی است که یکی سرمایه گذاری در تکنولوژی ممکن است مفید به نظر آید. گشف و شنودهای انجام شده آشکار ساخته است که یادگیرندگان بسیار جلوتر از معلمین خود حرکت می کنند و بدین وسیله، کنترل معلمین بر روی آموزش و فرایندهای یادگیری خطرناک است. این یقین وجود دارد که آهنگ تغییرات، چالشی است که با سهولت بیشتری بوسیله ی یادگیرندگان نسبت به معلمین، بدست می آید. این معلمین برخی اوقات کوته فکر هستند. اما وقتی معلمین انتخاب کنند که با چالش ها روبرو شوند، جای جبران وجود دارد. این شگفت آور است که معلمین محتوا را ایجاد می کنند. و این معلم است که آن را یاد می دهد بنابراین، این معلمین هستند که می دانند آنها چه چیزی می خواهند و چه چیزی برای آموزش، خوب است.
هیچ تردیدی نیست که همه چیز صحیح نیست اما آزادی که از توسعه ی اصول یک فرد و به خودی خود، ایجاد می شود (مشابه تمایز میان چیزی که از کتاب های استاندارد آموزش می شود و چیزی که از برخی از جهت گیری های آموزشی حاصل شده است)، یک پاداش ارزنده برای تمام معلمین با جهت گیری مثبت است. این معلمین مقرر کرده اند که در مقابل چالش های وابسته به آموزش، تلاش کنند (این چالش ها از طراحی و توسعه ی برنامه های آموزشی مختلف حاصل می شود).
طراحی های آموزشی جدید در دبیرستان های نیوزیلند مشهود است:
ما یک ستاپ متفاوت در مدرسه یمان مورد استفاده قرار دادیم زیرا ما چیزی را داریم که آنها به آن، فروم باز می گویند. هیچ کلاس درسی وجود ندارد. شما چیزی را درس می دهید که ما آن را یادگیری عوام می نامیم. چیزی که اتفاق می افتد، این است که در یک یادگیری عوام، شما می توانید 4 کلاس داشته باشید که در آن واحد در حال اجرا باشند. یک یادگیری عوام عبارتست از... یک کلاس می خواهد در این اندازه باشد بنابراین، شما در اینجا هستید و در اتاق بعدی، یک کلاس دیگر تشکیل شده است. شما می توانید آنها را ببینید و صدای آنها را بشنوید.
این مسئله بوسیله ی استفاده ی ابتکاری از سرویس های ابری حمایت می شود که هم اکنون یکی از ویژگی های ضروری یادگیری در این مدرسه است:
من به آنها گفتم: شما می خواهید به گروه های 5 تایی تقسیم شوید، سر گروه یک سند در گوگل ثبت می کند و به شما حق نوشتن در آن را می دهد. سرگروه می خواهد به هر فرد دو بخش را اختصاص دهد و شما می خواهید به تمام سوالات موجود در بخش خود پاسخ دهید. این واقعا خوب کار می کند. شما کامنت های گیج کننده ی اندکی را دریافت می کنید اما، یکی از دانشجویان بهتر، سرگروه بوده است و او در اصل دو دانشجو در گروه خود را بلاک کرده است.
استفاده از اسناد گوگل یا به قولی گوگل داک، بسیار مرسوم شده است و مزیت های مربوط به آن واضح شده است. این بخشی از یک فیلم است که استفاده از وب اجتماعی در آموزش افزایش یابد. آنالیز نزدیک بر روی شواهد پیشنهاد می دهدد که یک واگرایی در حال رشد میان جنبه های اجتماعی و رسمی فرایند های آموزش، وجود دارد. بنابراین، ما باید از تمام موضوعات آگاه باشیم و باید این تغییرات را مدیریت کرده و از ایجاد مزیتها، اطمینان حاصل کنیم.

مزیت ها

ما نیاز داریم تا مزیت هایی را كه در حد ادراك ما هستند،‌ یاد بگیریم و آنها را انتقال دهیم. زیرا این مزیت ها هستند كه در زمان نیاز به ایجاد تغییرات، مشاركت كننده ها را درگیر می كند. مدل های تجاری به طور قابل توجهی تغییر می كند و این مسئله در مورد آموزش نیز صدق می كند. اما این به نظر می رسد كه سوال كل در مورد مدیریت استراتژیك در آموزش كه برای حصول موفقیت درهنگام ایجاد تغییر،‌مهم می باشد، یك سوال كذب است. آموزش از تغییر ایمن نیست و باید این تغییر را مدیریت كرد. گفت و شنودهای انجام شده، نشان داده است كه شواهدی در مورد برنامه ریزی وجود دارد اما شواهد معادلی برای رخداد شانس و بداهه گویی،‌وجود ندارد. حكایت زیر برای تفكر استراتژیك بر اساس یادگیری مزیت ها،‌آورده شده است:
یكی از دلایلی كه ما به سمت Sakai تمایل پیدا كردیم،‌وجود یك تجمع از منابع باز از استفاده كنندگان است كه بوسیله ی آن از Sakai حمایت می كنند. مانند مدرسه های دیگر، ما به طور جدی بر روی این مسئله سوال داریم كه آیا تخته سیاه انتخاب واقعی است یا نه! زیرا هزینه های مربوط به آن زیاد است و ما را می كشد. ما این سوال را مطرح كردیم كه چگونه می توانیم از تخته سیاه حمایت كنیم؟ خوب این مسئله نشان می دهد كه تخته سیاه یك ارتباط میان استفاده كننده ایجاد می كند كه بوسیله ی آن، شما می توانید مشكلات خود را به آنهایی كه با شما در ارتباط هستند، به اشتراك بگذارید. اما من می گویم كه آیا این یك منبع باز است؟ و همچنین منبع باز دارای این خاصیت است؟ اما آیا ما به یك فرد هزینه می دهیم تا این كار را انجام دهد؟ ما نمی خواهیم این كار را انجام دهیم. ما در 2007 به Sakai تغییر رویه دادیم.
مفاهیم طولانی عملیاتی و مالی در تصمیماتی مانند این تصمیم نهفته است. اما تغییر تنها عملیاتی نیست،‌این تغییر اساسی است. چگونه ما اطلاعات را می بینیم و ادراك خود را در مورد مدیریت دانش تغییر می دهیم و راه مناسب را پیدا می كنیم:
اگر چیزی به عنوان تحقیق طبقه بندی شود،‌پس، فردی می تواند فرض كند كه این تحقیق در یك رویه ی دقیق انجام شده است و بوسیله ی فردی مورد قبول است كه خود دانشگاهی است و بنابراین، اگر ما یك كار رسانه ای ذر مورد ساختار دانش ارئه دهیم،‌ این كار می تواند یك طبقه بندی باشد. و برخی انواع بیان های گرافیكی در مورد ارتباط های میان مفاهمیم و غیره، ایجاد می شود. اگر این فهمیده شود كه این بیان مورد قبول است و در ذهن تجمیع شده است،‌این بیان از دانش، باید یك استدلال فوری و فوتی باشد كه نشاندهنده ی این است كه من یك فرد از جامعه ی تحقیقاتی هستم و بنابراین،‌این مسئله ممكن است یك راه خلاصه نویسی برای جلوگیری از نوشتن هزاران صفحه باشد
این تك صدایی كوتاه موجب تعمیق مفاهیم می شود. در سطح اول، ما افرادی را می بینیم كه به شادی در حال ایفای نقش هستند‌ و حتی با نقشه های ذهنی كار می كنند. اما یك نقشه ی ذهنی تنها مثالی از نحوه ی اجازه ی است كه تكنولوژی و سیستم ها به ما می دهند تا بوسیله ی آن،‌ درگیر چیزهایی شویم كه در روش های جدید و كامل یاد می گیریم. به دلیل اینكه دنیا هنوز با نرماله شدن و استاندارد شدن تفكرات نسبتاً‌ساده،‌مبارزه می كند (مانند مبارزه با داده های توصیفی (متاداده ها) در مورد مقالات و كتابهای علمی كه نویسنده آنها را موضوعات و انتشار دهنده های مجله ای می نامد)، هنوز هم راه درازی تا رسیدن به سیستم طبقه بندی اعشاری داریم. و با وجود موضوعات غم بار در ذهن ما،‌ما باید با این مسئله موافق باشیم كه این موضوع بسیار استراتژیك است.
به طور خلاصه باید گفت: یك شواهد مفید در مورد مزیت های بالقوه ی مربوط به تكنولوژی اطلاعات و مدیریت اطلاعات در اینجا وجود دارد اما ادر اك آنها نیازمند استراتژی هایی است كه ممكن است دوباره چیزی را كه آموزش واقعه هست را دوباره تعریف كند.

استراتژی

محركی كه از تكنولوژی های جدید بوجود می آید، تغییر استراتژیك بیشتری را در سازمان های مختلف ایجاد می كند. تجارت، دولت و جامعه ی مدنی تماما از راه های جدید مربوط به كار و ارتباطات، منفعت می برند. جوابی كه ما گفتیم، این است كه باید تكنولوژی ما و استراتژی های سازمانی، تطبیق شوند:
Luftman یك مشاور سابق آكادمی آمریكا است. او برخی كارهای جالب در مورد تطبیق ارائه كرده است اما او فهمید كه صنعت با انطباق حداقل ، آموزش است. دلیل این مسئله این است كه یك مشاركت چندگانه با اهداف متضاد متداول وجود دارد؛ در حالی كه در سایر تجارت ها، این مسئله رخ نمی دهد. در آموزش، بخش اداری در برابر بخش دانشگاهی، بخش آكادمی در برابر دانشجویی، و دانشجویان در برابر بخش اداری هستند.
دراینجا آیا شواهدی وجود دارد كه بر طبق آنها نشان داده شود آموزش در واقع در مدیریت یادگیری و استفاده از مدیریت استراتژیك، كند است اما تطابق استراتژیك در آموزش دوبرابر است؟ مدیریت اكادمیك در كل برای قابلیت آن در زمینه ی مدیریت هر چیز، شناخته شده نیست و انجمن های علمی به خود اجازه می دهند تا در هر زمانی خوش گذرانی كنند (یا این كار یك مزیت است؟) و كارهایی را انجام دهند كه دوست دارند. ما فهمیده ایم كه مزیت های قابل توجهی حاصل می شود اما مدیریت بسیاری از وابستگی ها میان نیازمندی های تكنولوژیك و موفقیت های استراتژیكی، چیزی است كه نیاز است و در حقیقت این خود یك چالش است.
در قلب اغتشاش های ایجاد شده در زمینه ی تطابق تكنولوژی و استراتژی، مدیریت مناسب اطلاعات قرار دارد این مدیریت مربوط به فرایندهای اطلاعاتی می باشد كه ما برای تحویل ارزش آموزشی، متقبل شدیم.

نتایج

شواهد انتخاب شده كه در اینجا آورده شده اند، از 8 گفت و شنودی بدست آمده اند و بنابراین به سختی قابل تعریف هستند اما بوسیله ی آن می توان تفكرات را تنظیم كرد و یك تعادل بدست آورد. شواهدی همچنین در مورد یك گستره از مشاركت ها وجود دارد و همچنین راه هایی وجود دارد كه بوسیله ی آنها، راهنمایی و كمك حاصل می شود. همچنین شواهدی از یك گستره از مزیت ها وجود دارد كه مورد جستجو قرار می گیرد و ما شروع به مشاهده ی انواع مختلف از مزیت ها برای مشاركت كننده های مختلف می شویم. در نهایت، حتی در این كشورهای توسعه یافته، ما تنها علامت هایی از برنامه ریزی استراتژیك گذرنده را مشاهده می كنیم اما برخی شواهد هم وجود دارد كه در آنها برنامه ریزی منجر به پدید آمدن خروجی های بهتر می شود.
ما با مهم ترین سوال باقی ماندیم: آیا برنامه ریزی استراتژیك به تحویل مزیت های مدیریت اطلاعات در آموزش، كمك می كند؟
این به نظر می رسد كه این مسئله به شرایط محیطی وابسته است. علارغم دغدغه های موجود در زمینه ی قابلیت نهادهای آموزشی برای مدیریت مناسب تكنولوژی های آنها، شواهدی وجود دارد كه نشاندهنده ی ان است كه وقتی سازمان ها آموزشی عمل استراتژیك خود را انجام می دهند، مزیت های واقعی ایجاد می شود. این مزیت ها برای معلمین، یادگیرندگان، و سایر مشاركت كننده ها ایجاد می شود. به هر حال، این واضح است كه شرایط محیطی نهاد، طبیعت استراتژی و یا استراتژی های مورد استفاده را تعیین می كند.
استراتژی ها برای نوآوری، تغییر رادیكالی و برتری عملیاتی
یك بررسی نزدیكتر در مورد شواهد خاص مربوط به استراتژی ها، آشكار كرده است كه تفكرات در سه سطح قرار گرفته اند:
• وجود یك میل به منظور ابداع و كشف فرصت های جدید
• یك التزام برای تقبل تغییر سازمانی رادیكالی
• یك آرزوی ساده در مورد كار با بازده بالا و مؤثر
دبیرستان های موجود در نیوزیلند یك مثال خوب از نوآوری است. این یك مدرسه ی جدید است كه در آن هیچ بار و بنه ای وجود ندارد. این مدرسه دارای ساختمان ها، ایده ها و منابع جدید است. از این مهم تر، مدیریت آن از قانون طبعیت می كند و موجب پدید آمدن توسعه و تصفیه ی ایده های می شود:
یكی از چیزهای خوب درمورد این مدرسه، این است كه در كل مدرسه جدید است. .. كاملا انقلاب طلب است. در مدرسه های معمولی، اگر چیزی كار نكند، افراد به سمت آن بر می گردند و این مورد به عنوان ایده های جدید نامیده می شوند. در این حالت، سیستم های جدید به خوبی كار نمی كنند و رویه به سمت رویه ی سابق بر می گردد. در حالی كه در مورد ما، ما تمایل زیادی به منظور گفتن آری، داریم. همچنین در صورتی كه این كار به خوبی كار نكند، ما كار اختراع را دوباره انجام می دهیم. راه قدیمی به منظور فیزیكی موجود نمی باشد بنابراین، شما باید بگویید: درست است، بیایید دوباره صحبت كنیم.
این یك ابداع واقعی است و به كوله بار گذشته وابسته نیست.
دانشگاه اوكلند یك تاریخچه ی طویل در مورد مدیریت دقیق و رو به رشد تكنولوژی اطلاعات ارائه كرده است و اگر چه برخی علامت ها از تفكرات سنتی وجود دارد، مدرسه ی تجارت كه در این گفت و شنودها مشاركت دارند، ساختمان های مناسب دارند و تأسیسات آنها نیز مناسب است. این به نظر می رسد كه آنها دارای مشاركت نزدیكی با تجارتی هستند و الزام مدیریت احتمالاً در زمانی كه آنها وجود دارند و با دوستدان تجاری خود صحبت می كنند، زدوده می شود. آنها مطمئنا استفاده های استراتژیك از آخرین تكنولوژی ها را پدید می آورد:
یك چیز وجود دارد كه به آن مسیر داده گفته می شود. این مسیر چیزی است كه احتمالا یك سند را ایجاد می كند اما در واقع یك سری از ویژگی هاست كه می تواند مورد بررسی قرار گیرد و پست شود. این مسئله یك خروجی نقطه ی اشتراك است و بنابراین در اصل برای كارمندان، توصیف درس ها و گزارشات درس ها، متداول است (تمام انواع چیزهایی كه هم اكنون در انبار نقطه ی اشتراك آنها وجود دارد. ما دارای یك سیستم یكپارچه یا سیستمی كه به اندازه ی كافی یكپارچه باشد، نداریم.
این دانشگاه یك دانشگاه كارا به نظر می رسد كه دارای تاریخچه ی طویلی در مورد مدیریت پرواكتیو تغییر رادیكالی است.
این دانشگاه در ایالات متحده ی آمریكا، از یك حالت سنتی بهره می برد اما اطلاعات مناسبی در مورد روی ها و برنامه های فعال دارد كه در آنها ایده ها و حفظ حالت رقابتی در نظر گرفته شده است.
من فكر می كنم كه این چالش ممكن است موجب پدید آمدن مدیریت ارشد بشود به نحوی كه این مدیریت همواره پیش روی موضوعات رقابتی و اولویت هاست. ... مخصوصا در زمان بروز فشارهای اقتصادی. اخیراً ما دو رویه ی موفقیت آمیز در از بین بردن آنها داشتیم بنابراین، شما می بینید كه ما یك نهاد عمومی نیستیم و هنوزه هم تغییرات مالی را در بازار متوقف می كنیم. ما به یك استعداد برای مصارف خاص، استناد می كنیم.
تقریبا تمام تلاش های مدیریت استراتژیك در این نهاد، در بازده عملیاتی جهت دهی می شود و سرویس های حیاتی را حفظ می كند كه با انتظارات دانشجویان تطابق دارد.
و بنابراین، ما شواهدی در موورد استراتژی های نوآوری، رادیكالی و عملیاتی پیدا كردیم.
در این شواهد، 82 مثال در مورد گفت و شنود ارائه شده است كه به عنوان یك لینك مستقیم به استراتژی، كد گذاری شده اند. این موارد به سه زیر گروه استراتژی تقسیم می شوند (شكل 1 را ببینید). این فهمیده شده است كه بخش عمده ای از این مثال ها یك روش عملیاتی به استراتژی، ایجاد كرده اند نه یك روش ابداعی یا استراتژی واقعی.
استراتژی های مدیریت اطلاعات در آموزش (2)
یك فرد می تواند نتیجه گیری كند كه هر نهاد آموزشی كه مایل باشد و قادر به انجام ابداع باشد، به سهولت در برابر شلوغی مقاومت می كنند و به سهولت در آینده به موفقیت می رسد. این كار می تواند ابداع را به خوبی مدیریت كند. آنهایی كه نمی توانند ابداع داشته باشند، باید بر روی چیزهایی تمركز كنند كه توانایی آن را دارند. حتی آنها می توانند این كار را به یك روش مختلف انجام دهند یا بوسیله ی اجرای عالی و ارائه ی سرویس های مناسب، اقتصادی باشند. تكنولوژی می تواند در هر یك از آنها مشاركت كند اما انجام بیش از یك مشاركت به طور همزمان، موجب گیج شدن كارمندان و دانش آموزان می شود.

مفاهیم كار

این كار با مشاهداتی شروع شده است كه از آموزش در آفریقای جنوبی و در شرایط نابسامان بدست آمده است. همچنین یك سری از مشاهدات در زمانی بوده است كه سرمایه گذاری های اساسی در تكنولوژی های اطلاعات انجام شده است. این سرمایه گذاری موجب بهبود كیفیت آموزش و حصول نتایج متغیر می شود. به جای نگاه به مشكل از پایین به بالا (كه اغلب در زمان نگاه به اثر تكنولوژی بر روی آموزش و پرورش مورد استفاده قرار می گیرد)، این تصمیم گرفته شده است كه از بالا به پایین به مسئله نگاه كنیم. درواقع تصمیم گرفته شد تا به مدیریت اطلاعات به طور وسیع تر نگاه كنیم نه تنها به عنوان یك تكنولوژی یا سیستم:
• تجربیات بین المللی اهمیت مشاركت كننده ها و نیاز به یادگیری نقش و انتظارات آنها را تأیید می كند. گروه های مشاركت كننده ی مختلف در جستجوی مزیت های مختلف و تفاوت های مختلفی هستند كه نیاز به مدیریت دارند. آفریقای جنوبی چالش های خاصی را در مورد تجربیات بین المللی ارائه می دهند كه علت آن، موضوعات مربوط به زبان، نژاد و محتواست. بنابراین، ایجاد یك روش استراتژیك برای مدیریت اطلاعات بی تردید مسئله ی مهمی است.
• یك موضوع مهم دیگر كه به پیش بینی های مربوط به مشاركت كننده ها وابسته است، مزیت های مشتق شده از مدیریت اطلاعات است كه می تواند ساده، پیچیده یا ابداعی باشد. این انواع مختلف از مزیت ها نمی تواند به صور موازی حاصل شوند؛ آنها متناقض هستند. این ضروری است كه با تصدیق و انتقال مزیت ها، استراتژی ها را مدیریت كنیم. در بیشتر موارد، مزیت های مورد انتظار در آفریقای جنوبی ، عملیاتی هستند. البته باید گفت عملیاتی بودن این مزیت ها كافی نیست و به نظر می رسد كه ایده های رادیكالی بیشتر مورد نیاز هستند.
• شاید چیزی كه در آفریقای جنوبی مهم تر است، این است كه مرزها در حال منحل شدن هستند و آموزش به یك پدیده ی بین المللی تبدیل می شود. چیزی كه ممكن است جالب باشد، این است كه یادگیرندگان روستایی آفریقای جنوبی در الگوهای آموزش سنتی گیر كرده اند، اما این مسئله داشته ها و نداشته ها، تقسیم می شود.

نتیجه گیری

چیزی كه از آنالیز بین المللی این گفت و شنودها دیده می شود، شاید قابل پیش بینی باشد. این چیز تكنولوژی است كه هم به عنوان فرصت و هم به عنوان تهدید مطرح می شود. اما شواهدی وجود دارد كه بوسیله ی آنها فهمیده می شود، آموزش (از طریق ارائه ی تكنولوژی) به یك تجارت بین المللی تبدیل شده است. این چالش ها به هر كشوری می گوید كه چه چیزی را نیاز دارند انجام دهند، در حالی كه ظرفیت و منابع آموزشی آنها به نحوه ی مدیریت این مسائل بستگی دارد.
بنابراین آیا برنامه ریزی استراتژیك به تحویل مزیت های مربوط به سرمایه گذاری تكنولوژی اطلاعات (از طریق مدیریت اطلاعات خوب) كمك می كند؟ ما نمی دانیم كه آیا این واضح شده است كه با ارائه ی شواهد كنونی، این موضوع تعیین شده یا نه؟ همین طور كه ما وارد عصر دیجیتال می شویم، ما نیاز به هوشیاری باشیم، چون
• ICT به خودی خود، مقدم و جلوتر است. ICT یك محرك هزینه است نه محرك مزیت: مزیت ها از فرایندهای بهبود یافته ای وارد می شوند كه كارای سازمانی بهبود یافته ایجاد می كند. اما آموزش به طور روزافزون به عنوان یك فرایند در حال رشد در نظر گرفته می شود كه بوسیله ی یادگیرندگان منفرد مشتق شده است نه بوسیله ی نهادها.
• این ضروری است كه در مورد تحویل مزیت ها به تمام مشارك كننده ها، یقین پیدا كنیم(نه تنها در یادگیرندگان و معلمین بلكه در مورد مشاركت كنندگان قدرتمند). این افراد در مورد ماهیت واقعی مزیت ها تصمیم گیری می كنند. تفكرات استراتژیك واقعی اهداف را تعیین می كنند، تقاضاها را مدیریت می كنند و این اطمینان را حاصل می كنند كه تمام سرمایه گذاری های ما در ICT ها منجر به مزیت های واقعی برای تمام مشاركت كنندگان می شود.
• سیستم های آموزشی یك بخشی از اقتصاد جهانی هستند كه به سرعت در حالت حدف مرزهای فرهنگی و جغرافیایی هستند. این مسئله موجب ایجاد نتایج واقعی برای پیشنهادهای جمعیت جوان ما می شود. حتی بهترین مدیران استراتژی با دریایی از یادگیری ها روبرو هستند كه در زمان ایجاد برخوردهای فرهنگی، بوجود می آید.
دوام در آموزش شگفت آور است و بنابراین هر چیزی قابل برنامه ریزی نمی باشد. نقش گرایی متاعی از ابداع است و بنابراین تجربیات آموزشی باید محدود نشود. اما تعادل میان برنامه ریزی و نقش گرایی باید به خوبی فهمیده شود و مدیریت گردد. چیزی كه نمی تواند در كشورها و نواحی تحمل شود كه آموزش بسیارسخت مورد نیاز است، رفتار بی نظم و هرج و مرج طلب است كه ممكن است در صورت استفاده ی مدیریت نشده از ICT در آموزش، ایجاد شود. در اینجا راه های ایجاد مزیت های واقعی استفاده از یادگیرندگان است.
استفاده از مطالب این مقاله با ذکر منبع راسخون، بلامانع می باشد.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.