نویسنده: دکتر سیدکاظم صدر
تا پیش از بعثت، به رغم یتیم بودن و نداشتن مال و ثروت، دو خصوصیتی كه در جامعه آن روز مكه موجب بی حرمتی شخص میشد، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از احترام و منزلت بسزائی، در نزد قریش، برخوردار بودند. این امر به دلیل نسب خانوادگی و اخلاق و رفتار حضرت بوده است. جد پنجم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، قُصَیْ بنِ كِلاب، افراد قبیله قریش را، كه در آن هنگام در حجاز پراكنده بودند، در مكه گرد آورد و با قابلیت و شایستگی خویش زمامداری خانه كعبه را به عهده گرفت و آن را در قبیله خویش موروثی كرد (آیتی،34). از این تاریخ، شكوه و شهرت قبیله قریش در حجاز آغاز میشود و در میان سایر قبائل ارج و منزلتی پیدا میكند. هاشم نوه قصی، هنگام زمامداری كعبه، تلاش زیادی كرد تا تجارت میان یمن و شام را، كه سابقاً میان هندوستان و روم، از راه جنوب و غرب جزیره متداول بود و در اثر حوادثی كه بخش قبل گفته شد از رونق افتاد، دوباره احیاء كند. از آن پس قبیله قریش یه بازرگانی پرداختند و زمستانها به یمن و تابستانها به شام سفر میكردند (آیتی،40). در نتیجه، قریش علاوه بر موقعیت اجتماعی و سیاسی كه از زمان قصی به دست آوردند، دارای برتری اقتصادی نیز شدند، به طوری كه تجارت در مسیر یاد شده تقریباً به انحصار ایشان درآمد و سران قبیله به سرمایهداران بزرگی تبدیل شدند. قریش به این دو امتیاز شرف نسب وخانوادگی خویش را نیز افزودند، زیرا از اولاد ابراهیم، سازنده خانه كعبه، بودند. پس از هر جهت دارای منزلت و برتری نسبت به سایر قبائل شدند.
معروفترین رهبر قریش پیش از اسلام عبدالمطلب است. حوادثی كه در زمان او رخ داد، مانند حمله ابرهه به خانه كعبه (آیتی، 45)، سیاستی كه در برخورد با ابرهه اتخاذ كرد و قریش را از شكست و نابودی نجات داد، و همچنین سایر برخوردهائی كه میان او و قبیلهاش پیش آمد- و بالاخره به دلیل سنتهائی كه در میان اعراب وضع كرد، همه موجب مقام و منزلت یاد شده برای او شد. تا هشت سالگی حضرت محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب بودند (آیتی، 55). از آن پس نیز در حمایت ابوطالب، بزرگ بنی هاشم، قرار گرفتند. بنابراین، هر چقدر قریش در میان اعراب از افتخارات خانوادگی برخوردار بودند، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بیش از همه قریش از آنها بهرهمند بودند. اما آنچه شخصیت حضرت را در میان مردم قریش محبوب میساخت، خردمندی، اخلاق و رفتار ایشان بود. در محیطی كه فرهنگ جاهلیت حاكم است، افراد موحد كمترند و اخلاق و رفتار توحیدی به ندرت مشاهده میشود. ولی در صورت بروز، درخشش و جذابیت خاص خود را پیدا میكند. كتب سیره و تاریخ پر است از نمونهها و شواهدی كه چگونه اقدامات و رفتارهای حضرت، اطرافیان، اهل مكه، قریش، و سایر اعراب را تحت تاثیر خود قرار داده بودند. ذكر این شواهد، نیازمند فرصت فراوان و اوراق بیشمار است تا به شكل مطلوب بازگو شوند. از آنجایی كه مبنای این كتاب بر اختصار است و به ذكر حوادث و امور اقتصادی آن زمان اختصاص دارد، از فضیلت تشریح آنها محروم میماند و فقط به ذكر چند حادثه اجتماعی مهم از دوران پیش از بعثت بسنده میكند؛ تا گواهی از موقعیت حضرت در آن وقت آورده باشد.
واقعه نخست تصمیمگیری سران قریش در مورد بازسازی خانه كعبه، بعد از ویرانی این بیت در اثر سیل یا علتهای دیگر، است (فیاض، 64 و طبری 835). ابتدا، سران قریش، ساختن قسمتهای مختلف خانه را بین خود تقسیم كرده شروع به بازسازی میكنند. پس از تكمیل خانه، هنگامی که نوبت به گذاشتن حجرالاسود بر جای اصلی آن میشود، رئیس هر طایفه از قریش خواهان انجام آن به تنهائی میشود. اصرار و پافشاری سران برای نیل به این افتخار، موجب بروز اختلاف و برخورد آنان با یكدیگر میشود، به طوری كه آماده نزاع و زد و خورد با یكدیگر میشوند (رضا صدر، راه محمد، 144- 146) پیش از شروع نزاع، فرزانهای در آن جمع پیشنهاد میكند سران دست نگه دارند و از نخستین كسی كه در این هنگام وارد خانه شود نظرخواهی كنند و طبق پیشنهاد او عمل كنند. از حسن قضا، حضرت در همان لحظه وارد میشوند و پیشنهاد میكنند كه پارچه بزرگی آورده شود. سنگ را در آن پارچه نهاده و از همه سران میخواهند كه دستجمعی دور پارچه را گرفته سنگ را به طرف كعبه بیاورند. سپس، خودشان سنگ را برداشته و بر جای اصلی قرار مینهند (طبری،840). این پذیرش سران قریش نشانه عظمت و حرمتی است كه ایشان برای حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) قایل بودند و به رغم جوان بودن حضرت، از وی حرف شنوی داشتند.
حادثه دیگر، جریان بسته شدن حلف الفضول است (رضا صدر، راه محمد،142). فروشنده غریبی مال التجاره به مكه میآورد، تا هنگام برپائی بازارهای مكه به فروش رساند. پس از تشكیل بازار و فروش كالا، خریدار از دادن بهای آن خودداری میورزد. شخص فروشنده هر چه تلاش میكند از گرفتن حق خود عاجز میماند. به هر كس متوسل میشود، حمایتی نمییابد، چون از پیش با كسی چنین پیمانی نبسته بود. غریب، بیچاره و ناامید گشته با صدای بلند از نیاكان قریش دادخواهی میكند و رفتار و اخلاق ایشان را بازگوئی میكند. شكایت فروشنده موثر واقع میشود و سران قبائل پیمان میبندند كه از این به بعد اموال مردم در مكه، در ایام حج، حرمت دارد و مورد حمایت خواهد بود (رضا صدر، راه محمد، 142). یكی از شركت كنندگان در این پیمان، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. این مشاركت و امضاء پیمان در كنار سران سایر قبایل حكایت از شخصیت والا و مقام پر ارج حضرت در آن زمان دارد. حادثه دیگر، تقاضای خدیجه برای ازدواج با حضرت است. او یكی از محترمترین بانوان قریش بود و منزلت خانوادگی بسزائی داشت. در میان همه قریش زنی كه شایسته همسری با حضرت را داشته باشد یافت نمیشد. خدیجه بانویی بیوه و پانزده سال بزرگتر از حضرت بود. مع ذالك تقاضای او را حضرت پذیرفت زیرا او را همسری ازرشمند و وفادار یافت (آیتی، 66). در مجلس خواستگاری، ابوطالب عموی حضرت خطبهای به شرح زیر ایراد میكند:
اما بعد، به درستی كه محمد قابل مقایسه با هیچ یك از جوانان قریش نیست.
وی از جهت تبار و شرف و فضل و عقل بر همه آنها ترجیح دارد، هر چند كه مال و منالی اندك دارد، مال و منالی كه چونان سایه زایل شدنی است و عاریهای است بازگرداندنی. (بن نبی، 193).
منبع مقاله :
صدر، سیدکاظم، (1387)، اقتصاد صدر اسلام، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، چاپ دوم