دين يابي يا دين دهي

دشمنان سعي مي نمايند ناهنجاريهاي فرهنگي و اجتماعي چون بدپوشي و تغيير رفتار جوانان و نوجوانان را تابوشكني در حوزه اخلاق و دين گريزي در حوزه عقيده معرفي كنند و آن را محصول شكاف و گسست نسل ها در جامعه ايران، بعنوان يك بحران ايدئولوژيكي جلوه دهند.
چهارشنبه، 8 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دين يابي يا دين دهي
دين يابي يا دين دهي
دين يابي يا دين دهي
نويسنده:علیرضا مزروعی
منبع:روزنامه كيهان
دشمنان سعي مي نمايند ناهنجاريهاي فرهنگي و اجتماعي چون بدپوشي و تغيير رفتار جوانان و نوجوانان را تابوشكني در حوزه اخلاق و دين گريزي در حوزه عقيده معرفي كنند و آن را محصول شكاف و گسست نسل ها در جامعه ايران، بعنوان يك بحران ايدئولوژيكي جلوه دهند. و دين ستيزي و گريز از هنجارهاي عقيدتي خصوصا ميان جوانان و نوجوانان را فضاي غالب در جامعه ايران برشمارند و به منظور تحت تأثير قراردادن جوانان و نوجوانان و استحاله فرهنگي در عرصه فناوري ارتباطات با بكارگيري حداكثر ظرفيت تكنولوژي جديد رسانه اي و امواج چون ماهواره و اينترنت و ده ها سايت فارسي زبان از توليد و انتشار مدلهاي فرهنگي ازنوع غربي چون اباحه گري و... فروگذار نيستند و هر روز نيز بر تبليغات گسترده و همه جانبه و فراگير رسانه هاي خود با استفاده از تكنولوژي مدرن مي افزايند. اما؛ واقعيت اين است كه با تأمل به عمق لايه هاي دروني جامعه بسياري از ناهنجاريهاي فرهنگي و اجتماعي چون پديده بدپوشي ميان بسياري از جوانان و نوجوانان نه از رهگذر تابوشكني درحوزه اخلاق و نه رويكرد دين گريزي در حوزه عقيده است بلكه با توجه به ويژگيها و زمينه هاي تربيتي، عاطفي و احساسي جوانان و نوجوانان مي بايست از منظر سوءرفتار ديني مورد مداقه و كارشناسي قرارگيرد. درمقاله حاضر نويسنده كوشيده است از منظري تازه به تبيين اين بحث بپردازد. مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:

تربيت ديني

تربيت ديني به معناي ديگر متخلق شدن به اخلاق الهي است كه هدف بعثت تمام پيامبران مي باشد و در نظام اسلامي متعالي ترين هدف تلقي مي شود.
پيامبر گرامي اسلام نيز هدف اصلي رسالت خود را به كمال رساندن خلقهاي كريم و منشهاي بزرگوارانه معرفي كرده است:
«اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق»(1)
بدون ترديد، اخلاق نيك و زدودن زشتيها و آراستگي به خوبيها يكي از عوامل مهم بهره مندي از سعادت دنيوي و اخروي است.از نظر قرآن، انسان يك تكون و خلقت جسمي دارد و يك انشاء خلقي كه اين انشاء خلق دوم شخصيت و انسانيت را شكل مي دهد، آنچه متعلق به تعليم و تربيت است همان انشاء خلق ديگر است. «ثم انشاناه خلقا اخر» در انسان استعدادهاي بالقوه اي نهفته است كه بر اثر تعليم و تربيت اين استعدادها شكوفا مي شود و از انسان خليفه الله مي سازد. از نظر اسلام تعليم و تربيت به انسان بينش مي دهد كه انسان با آن دست به انتخاب احسن مي زند.
قرآن كريم صراحتا، تعليم و تربيت را يكي از اهداف اساسي برانگيختن پيامبراكرم(ص) دانسته و مي فرمايد:
هوالذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه.(2)
او كسي است كه درميان جمعيت درس نخوانده رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را به آنان مي خواند و آنان را تزكيه مي كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مي آموزد و مسلماً پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند.
نگاهي به ميراث علمي عالمان برجسته در طول ادوار تاريخ نشان مي دهد كه موضوع تربيت و اخلاق به طور ويژه مورد توجه قرار گرفته است.
آثار ارزشمندي مانند «رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا»، «السعاده و الاسعاد في السيره الانسانيه»، «تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق»، «اخلاق ناصري»، «احياء علوم الدين»، «المحجه البيضاء في تهذيب الاحياء»، «المراقبات في اعمال السنه»، «جامع السعادات» و ده ها اثر خرد و كلان و در بسياري از كتابهاي اخلاقي، ابواب خاصي را به بخشهاي مختلف اخلاق كاربردي اختصاص مي دادند. به عنوان مثال، در كتابهاي ارزشمند «احياء العلوم» و «المحجه البيضاء» مباحثي مانند «اخلاق دانش و دانشجويي»، «اخلاق جنسي»، «اخلاق معيشت» و امثال آن در اهميت موضوع نوشته هاي مستقلي نيز به رشته تحرير در مي آمد، به عنوان مثال، در باب «اخلاق دانشجويي» مي توان به كتابهاي ارزشمندي چون «آداب المتعلمين»، نوشته خواجه نصيرالدين طوسي، «منيه المريد في آداب المفيد و المستفيد» نوشته شهيد ثاني و «آداب المتعلمين» نوشته ميرزا محمد تنكابني اشاره كرد.
تعليم و تربيت ديني بايد بر سه حوزه شناختي، عاطفي، رفتاري اثر بگذارد. و در صورت عدم تحقق اين فرآيند جامعه دچار مشكلات جدي فرهنگي مي گردد. تربيت ديني وآسيب شناسي آن، موضوع پيچيده اي است كه هرگونه تجويزي براي آن نياز به يك جامع انديشي، ژرف نگري و دين انديشي با احاطه به مبادي معرفت شناسي در حوزه هاي مختلف علوم انساني و تكنولوژي آموزشي و رسانه اي دارد.

آسيب شناسي تربيت ديني

ورود به موضوع «آسيب شناسي تربيت ديني» بدون تمايزگذاري ميان رويكردهاي مختلف روش شناختي و قرائت هاي گوناگون دين شناختي در تربيت ديني امكان پذير نيست. بنابراين قبل از هر چيز بايد بين دين «خودبنيادفطري» و دين «دگربنياد عاريه اي» تمايز اساسي قايل شد تا بتوان به سازه ها و انگاره هاي پنهان آسيب شناسي در تربيت ديني پي برد.پس از تبيين درست روش شناختي و قرائت صحيح دين شناختي در تربيت ديني. مي توان گفت كه بهبود نظام تعليم و تربيت به ويژه تحقق تربيت ديني در نسل كنوني و آينده، جز از طريق رويكرد سيستمي به شبكه گسترده نظام فرهنگي و آموزشي، آسيب شناسي وضع موجود و شرايط مساعد اجتماعي امكان پذير نيست.به عبارت ديگر غفلت از همبستگي علي بين عوامل و مؤلفه هاي تربيت ديني در شبكه گسترده فرهنگي و آموزشي شايد از شايع ترين خطاهاي تربيت ديني شمرده شود.
بايد در تجربه تبليغ و تربيت ديني بخوبي بازخواني و بازنمايي كرد؛ اينكه «چرا» و «چگونه» بين «درون داد» و «برون داد»، بين آنچه در مقام تبليغ و ترويج دين و تربيت ديني «قصد» مي شود و آنچه در مقام عمل و رفتا بخشي از نسل جوان و نوجوان «كسب» شده است ناهمگوني و بلكه در پاره اي از موارد «وارونگي» رخ داده است؟ آنجا كه تربيت ديني از رهيافت طبيعي، فطري و خودانگيخته آن به سوي رهيافتهاي اكتسابي، بيروني سوق داده شده است «آسيب زايي تربيت ديني» بيش از هر زمان رخ نمايي كرده است.تأمل در اين زمينه كه آيا شبكه گسترده فرهنگي و آموزشي از شوراي عالي انقلاب فرهنگي و ساير وزارتخانه ها و سازمان ها و نهادهاي مرتبط در امر تعليم و تربيت، فرهنگ و آموزش در جهت تربيت ديني جوانان و نوجوانان توفيق داشته است يا خير؟ و احياناً چه عواملي و موانعي در برابر تحقق تربيت ديني نسل جوان و نوجوان وجود دارد از ضروريات است.

حجاب ارزنده ترين نمود فرهنگي

براي نمونه «حجاب»از ارزنده ترين نمودهاي فرهنگي، اجتماعي در تمدن ايران اسلامي مي باشد، كه پيشينه آن به قبل از ورود اسلام مي رسد، اما در فرهنگ اسلامي به اوج تعالي و منتهاي ارزش و اعتبار خود مي رسد.حجاب و عفاف پديده مذهبي ارزشي مهمي درتعاليم اسلامي مي باشد و توجه به زمينه هاي فرهنگي اجتماعي به عنوان بستر آن بسيار شايسته و لازم مي نمايد و اشاعه و تعميق آن نيازمند آموزش هاي بنيادين و مداوم در خانواده، مدرسه، دانشگاه و اجتماع است.

نهادينه شدن ارزشها

بديهي است كه در كنار شرايط مساعد اجتماعي براي ارزش تلقي كردن و الگوپذيري اين فرهنگ، نيازمند دروني و نهادينه شدن آن در وجود افراد مي باشد. بدون شك رسيدن به اين هدف نيازمند مشاركت و توجه جدي همه نهادها و دستگاه ها به صورت مستمر و هدفمند مي باشد.» (3)
هرجامعه اي ارزشها، هنجارها، آداب ورسوم و بطور كلي فرهنگ خود را از طريق فرايند اجتماعي شدن به نسل و نسلهاي بعدي منتقل مي كند.
«هدايت فرد در زمينه اجتماعي و فراهم ساختن موجبات رشد اجتماعي ايجاب مي كند كه مربيان و پدر و مادر آگاه و به طور كلي مراكز تربيتي و آموزش جامعه، افراد را با ميراث فرهنگي جامعه آشنا سازند و از طريق شركت دادن افراد در گروههاي كوچك و بزرگ اجتماعي، براي ايجاد علاقه به حيات جمعي، لذت بردن از زندگي جمعي و ايجاد مهارتهاي اجتماعي به افراد كمك كنند.
فرايند اجتماعي عبارت است از تاثير متقابل افراد و گروههاي اجتماعي بر يكديگر، به طوري كه هر فرد يا گروه، محرك فرد يا گروه ديگر شود و در نتيجه، رفتار افراد به صورتي رضايت آميز تغيير كند و حيات جمعي به طور معقول ادامه يابد.»(4)
جامعه شناسان و روان شناسان درباره دين معتقدند كه وقتي پيام ديني به افراد عرضه شد و مورد پذيرش قرارگرفت با اهداف و منافع و عقايد پيشين، تربيت خانوادگي و محلي و ملي تركيب مي شود و خصوصيت ويژه اي پيدا مي كند. نتايج ناخواسته اي را بوجود مي آورد كه مورد انتظار نيست. به اين جريان پيامدهاي دين داري گفته مي شود. حال ممكن است اين پيامد مثبت باشد كه به آن كاركردهاي مثبت ديني مي گويند و ممكن است پيامدهاي منفي به همراه داشته باشد كه به آن كاركردهاي منفي يا آسيبهاي دينداري مي گويند.بنابر اين آسيب ديني يعني بروز و ظهور رفتارهايي كه مورد انتظار دين نيست وحتي به اصل دين لطمه مي زند اما ازسوي بعضي دينداران انجام مي شود.

دلايل آسيب هاي رفتار ديني

حال اين سؤال مطرح مي گردد كه چرا دينداران دچار آسيب هاي رفتار ديني مي گردند؟ درپاسخ به اين سؤال نظرات متعددي ارائه شده است كه تنها به نظريه رواني دين اشاره مي گردد: ديدگاه رواني دين معتقد است كه انسانها از نظر ويژگي هاي فردي و رواني تفاوتهاي اساسي دارند.هر فردي خصوصيات خاص خود را دارد. آموزش هر مسئله اي براي انسان بايد با توجه به ويژگي هاي رواني افراد باشد.اگر اين مساله رعايت نشود امر آموزش و تربيت آسيب زا مي گردد، داستان موسي و شبان در مثنوي مولوي ما را از سيرت اخلاقي و اجتماعي يعني رعايت فهم و استعداد مخاطب آگاه مي كند.
دربيان توجيه الهي و خداشناسي داستان موسي و شبان در مثنوي مولوي نمونه اي از اين شيوه تربيتي است:
ديد موسي يك شباني را به ره
كو همي گفت اي خدا و اي اله
تو كجايي تا شوم من چاكرت
چارقت دوزم كنم شانه سرت
گر بدانم خانه ات را من مدام
روغن و شيرت بيارم صبح و شام
اي فداي تو همه بزهاي من
اي به يادت هي هي و هيهاي من
زين سخن بيهوده مي گفت آن شبان
گفت موسي با كه هستي اي فلان
گفت با آن كس كه ما را آفريد
اين زمين و چرخ از او آمد پديد
گفت موسي هاي خيره سر شدي
خود مسلمان ناشده كافر شدي
شير او نوشد كه در نشو و نماست
چارق او پوشد كه او محتاج پاست
گفت اي موسي دهانم دوختي
وز پشيماني تو جانم سوختي
وحي آمد سوي موسي از خدا
بنده ما را چرا كردي جدا
تو براي وصل كردن آمدي
ني براي فصل كردن آمدي
ما درون را بنگريم و حال را
ني برون را بنگريم و قال را
چون كه موسي اين عتاب از حق شنيد
در بيابان از پي چوپان دويد
عاقبت دريافت او را و بديد
گفت مژده ده كه دستوري رسيد
هيچ آدابي و دستوري مجو
هر چه مي خواهد دل تنگت بگو(6)
بنابر اين يكي از مسائل مهم جامعه امروز چگونگي ارائه مفاهيم محتوا و ارزشهاي مذهبي و ديني و نحوه تفهيم آنها به جوانان و نوجوانان و در غايت اثر بخشي پيام مي باشد.

فطرت انسان و رابطه با دين

قرآن كريم مي فرمايد:
فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم و لكن اكثر الناس لا يعلمون.(7)
پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتي است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش الهي نيست. اين است آيين استوار؛ ولي بيشتر مردم نمي دانند.
علي(ع) در روايتي خطاب به پيشگاه الهي عرضه مي دارد:
اللهم خلقت القلوب علي ارادتك و فطرت العقول علي معرفتك(8)
خدايا تو قلبها را با ارادت و محبت خود و عقلها را با معرفت خود سرشته اي.
و در دعاي عرفه امام حسين(ع) آمده است:
چگونه از چيزي كه در وجودش به تو نيازمند است به تو استدلال مي توان كرد؟ آيا براي غير تو ظهوري هست كه براي تو نيست تا آشكاركننده تو باشد؟ تو كي غايب بوده اي تا دليل و راهنما نياز داشته باشي و بر تو دلالت كند و كي دور بوده اي تا آثار و نشانه ها ما را به تو برسانند؟ كور باد ديده اي كه تو را با آن نشانه ها، حاضر نبيند و قرين زيان باد معامله بنده اي كه براي او، بهره ايي از دوستي ات قرار نداده اي.(9)
«در قرآن لغت «فطرت» در مورد انسان و رابطه او با دين آمده است: «فطره الله التي فطر الناس عليها» يعني آن گونه خاص از آفرينش كه ما به انسان داده ايم؛ يعني انسان به گونه اي خاص آفريده شده است. اين كلمه اي كه ا مروز مي گويند «ويژگيهاي انسان»، اگر ما براي انسان يك سلسله ويژگيها در اصل خلقت قائل باشيم، مفهوم فطرت را مي دهد. فطرت انسان يعني ويژگيهايي در اصل خلقت و آفرينش انسان.»(10)

ارزشهاي انساني

«بدون شك تعليمات اسلامي براساس قبول يك سلسله فطريات است؛ يعني همه آن چيزهايي كه امروز مسائل انساني و ماوراء حيواني ناميده مي شوند و اسم آنها را «ارزشهاي انساني» مي گذاريم، از نظر معارف اسلامي ريشه اي در نهاد و سرشت انسان دارند؛ كه اصالت انسان و انسانيت واقعي انسان در گرو قبول فطريات است. اين، حرف عبث است كه ما براي انسان فطريات قائل نشويم يعني ريشه اي در نهاد انسان براي اينها قائل نشويم و دم از «اومانيزم» و اصالت انسان بزنيم.»(11)

هدايت فطري و هدايت اكتسابي

«انسانها داراي دوگونه هدايت هستند: هدايت فطري و هدايت اكتسابي، و قرآن مي خواهد بگويد كه تا كسي چراغ هدايت فطري اش روشن نباشد هدايت اكتسابي براي او فايده ندارد.
اين در واقع همان مطلب است كه انسان انسانيت فطري خودش را حفظ نكرده باشد ]تعليمات انبياء براي او[ فايده ندارد، يعني تعليمات انبياء براي اشخاص مسخ شده و كساني كه انسانيت را از دست داده مفيد نيست. و تجربه و واقعيت نيز همين را نشان مي دهد.»(12)
متخصصين تعليم و تربيت معتقدند كه ميزان اعتقاد به دين و ثبات و قوام آن در بزرگسالي به ميزان كارآمدي آموزشهاي ديني در دوران كودكي بستگي دارد. توجه به افزايش آسيب پذيري ديني و مذهبي در ميان نسل جديد در جامعه ما، اهميت توجه به محتواي آموزشهاي مذهبي را بيش از پيش روشن مي نمايد.
از آنجايي كه حس دين اساساً در طبيعت و فطرت كودك به وديعه نهاده شده است تنها زمينه سازي رواني عاطفي لازم است تا خود فرد بدون القا و اجبار بيروني به كشف و شكوفايي آن دست يابد و آموزشها و تعاليم مذهبي نيز بايد در جهت ياري كردن كودك براي چگونگي كشف آن از طريق خويش باشد تا اينكه بطور آماده و از برون در اختيار وي قرار گيرد و در غير اين صورت مطمئناً در پرورش حس مذهبي او اختلال و كندي ايجاد شده، و با ارائه مطالب و مواد صوري ديني انگيزه دروني كنجكاوي ذاتي، عشق وجودي و نياز فطري وي كاهش مي يابد.
«طبق يك پژوهش: به مطالعه 8 مورد از دانش آموزان كه به صورت آزادانه و آگاهانه به دفتر مشاوره دبيرستان مراجعه كرده اند و همگي آنان ترديد و نوسان در دينداري و بي ديني داشته اند. در روابط پدر و مادر، مدرسه و ارزشهايي نظير نماز، قرآن، مسجد و... بررسي گرديده و با پژوهش باليني دقيق، به اين نتيجه رسيده اند كه فرآيند بي ديني با تربيت و اعتقادات ديني سخت، در سال هاي كودكي شروع شده است و در سال هاي بعد پي گيري و توجيه نداشته است.
و در انتها حالت دين با ابهام، تعرض، بيم و اضطراب همراه بوده است. كه با دروني شدن و افسردگي يا بروني شدن و پرخاشگري همراه بوده است. همچنين ايجاد وسواس هاي فكري اضطرابي در رقابت، حسادت و ترس از مرگ را از عوامل ايجاد كننده فرايند بي ديني در دانش آموزان مي توان ذكر كرد.»(13)
«ره آورد و راهكارهاي پژوهش ضرورت بر فطرت الهي انساني در تربيت ديني و آسيب زدايي بي ديني است كه برفطرت الهي انسان تكيه كند. همان فطرتي كه در بلوغ و نوجواني آنرا با صفات عاقل، بالغ و مختار بودن در معيارهاي دين بيان مي نمائيم.»

تفاوت دين يابي با دين دهي

در اينجا براي تقريب ذهن خوانندگان در فهم شفاف از تفاوت «دين يابي» و «دين دهي» مي توان از تمثيل «چاه» و «حوض» بهره گرفت. چاه از درون مي جوشد و توليدكننده آب است. اما حوض از بيرون آب را دريافت مي كند. چشمه جوشان دين جويي و دين يابي در فطرت آدمي به وديعه نهاده شده است، حال آنكه عده اي به تعبير مولوي وابسته به «آب ناوداني» هستند كه از برون به آنها مي ريزد!
در دين يابي «حس ديني»، «پرورش» مي يابد و در دين دهي معلومات و محفوظات ديني «گسترش» مي يابد.
در فرآيند تربيت ديني معطوف به رهيافت «دين يابي»، شوق و خوف دروني جايگزين تشويق و تنبيه بيروني مي شود و دين «كنش لذت بخش» خود را در همه ابعاد زندگي توسعه مي دهد، اما در تربيت ديني معطوف به «دين دهي»، كنش هاي آدمي در اخلاق و رفتار بي ريشه و آسيب زا مي شود.»(14)
اگر نيازهاي بنيادي فطري انسان درست تربيت نشود و تنها با قواعد باز دارنده، تحقير، سرزنش و تهديد آنرا محدود سازيم، فرد را دچار بيماري ساخته ايم.فردي متدين پرورده مي شود كه در تربيت ديني و سير و سلوك به سوي خدا برآزادي، آگاهي و آفرينندگي او تكيه كرده باشيم.از آنجا كه يكي از نيازهاي انسان ميل به زيبايي و جمال دوستي است، در تربيت ديني نيز مي توان كمال استفاده مطلوب را از اين گرايش ذاتي نمود. اگر شبكه گسترده فرهنگي و آموزشي و تبليغ تربيتي بتواند پيام خود را به شكلي زيبا و هنرمندانه به مخاطب خود منتقل سازد توانسته است پلي ميان طبيعت بشري (ميل به زيبايي) و تربيت بزند.توجه قرآن به مسأله جهان و زيبايي و نيز اهتمام تدوين به آن اهتمام بيش از پيش به اين مسأله را در تربيت نسل جوان كشور ضروري مي نمايد.

عشق كليد تربيت است

مي توان گفت كليد تربيت اسلامي عشق است كه با جاذبه زيبايي و معنويت مي تواند قلب آدمي را مهياي كمال كند. اگر تربيت ديني بر اساس عشق و زيبايي باشد انتظار دريافت پاداش و ترس از مجازات در آن معنا نخواهد داشت و اعمال و رفتار ديني براساس عشق و علاقه قلبي و شهودي انجام خواهند گرفت.هدف از تربيت ديني پرورش شور و شوق فطري افراد نسبت به جلال و جمال الهي است. هدف عشق ورزي به دين است نه انتقال دين. نقش خانواده، مدرسه و پيام آوران ديني نيز تنها انتقال و انباشت اطلاعات ديني در ذهن مخاطبين نيست، بلكه ايجاد شرايط مناسبي است كه مخاطبين خصوصاً جوانان خود بتوانند به فهم عميق دين نايل شوند و آنان تنها نقش راهنما را دارند.اگر شيوه تربيت ديني الهام گرفته از شيوه هاي پيامبرانه و خصوصاً پيامبرگرامي اسلام باشد احساس و رغبت ديني در افراد پرورش خواهد يافت.تربيت ديني امري دروني، شهودي و اشراقي است و از طريق زمينه سازي و مكاشفه حاصل مي شود. پس دين يابي، يك فرايند دروني، فاعلي و شخصي است حال آنكه «دين دهي» يك امر بيروني و اقتباسي است به نظر مي رسد منشأ تربيت ديني فرآيندي خودانگيخته دارد و ايمان راستين را نمي توان به صورت «تحكمي» و «ساختگي» پديد آورد بلكه بايد زمينه اي فراهم كرد كه فرد بتواند آن را از درون احساس كند و نه اينكه از بيرون اقتباس نمايد.
اگر بتوانيم شيوه «اكتشافي» را در تربيت ديني جايگزين شيوه «اكتسابي» كنيم بسياري از آفات تربيت ديني برطرف خواهد شد و حس مذهبي مبتني بر ايمان دروني كه سرشار از زايندگي، معنا يابي و لذت پايان ناپذير است، ايجاد مي گردد.اما هر نوع اتخاذ روش نادرست و تبليغات صوري و اشباع افراطي «حس نياز ديني» را در جوانان از بين خواهد برد و آنچه را كه از دل آنها مي جوشد و فوران مي كند خاموش خواهد كرد. راه برون شدن از اين بن بست تربيت ديني، تغيير روش ها در تبليغات ديني و تربيت ديني است كه مكانيزم «خدايابي» را جايگزين «خدادهي كند» اتخاذ شيوه هاي عرفاني براي آموزش دين و ايجاد زمينه هاي دين جويي بسيار حائز اهميت است.توجه به اين ضرورتها منجر به ايجاد انگيزه هاي دروني در مخاطبين گشته كه با استفاده از اين خود انگيختگي و فطرت خداجوي مي توان به تربيت ديني مناسب دست يافت.

پي نوشتها:

1- بحارالانوار، ج 67، باب 59، حديث 18
2- جمعه 2
3- راهكارهاي اجرايي فرهنگ عفاف و حجاب، دبيرخانه شوراي فرهنگ عمومي
4- دكتر علي شريعتمداري، رسالت تربيت و علمي مراكز آموزشي، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه ها
5- همايش آسيب شناسي تربيت ديني، دفتر همكاري مشترك سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي و جهاد دانشگاهي (ساجد)
6- مولوي، مثنوي معنوي
7- رم، 30
8- بحارالانوار، ج 95، ص .403
9- مفاتيح الجنان، دعاي عرفه.
10- استاد شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار جلد 3
11- همان
12- همان
13- همايش آسيب شناسي تربيت ديني...
14- همان





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما